eitaa logo
تاملات
727 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
340 ویدیو
80 فایل
تاملاتی پیرامون آنچه در اکنون میگذرد... 🌐وبلاگ: http://noghte-sarkhat.blog.ir/ 👤ادمین: @rasoul1414
مشاهده در ایتا
دانلود
...🔹چه کسی می‌تواند برای فلسفه تعیین وظیفه کند؟ هیچ‌کس نمی‌تواند. فلسفه‌ای که موظف باشد به هیچ دردی نمی‌خورد. هیچ‌کس قادر نیست به فلسفه دستور دهد. اگر وظیفه را اجبار تلقی کنیم، فلسفه وظیفه‌ای ندارد. خاک بر سر فلسفه‌ای که مجبور باشد. کار فلسفه فقط فهمیدن است. 🔸فلسفه با کفر و ایمان بیگانه است. فلسفه فقط می‌فلسفد. فرقی نمی‌کند به کفر برسد یا به ایمان. اما شما می‌خواهید از ابتدا آن را مسلمان کنید. آیا می‌توان فلسفه را مسلمان کرد؟ فلسفه در طول تاریخ درازش گاهی مسلمان و گاهی کافر شده است اما هنوز مشخصی نیست چه است. 🔹فلسفه مطلق نیست بلکه است. مثل فلسفه اقتصاد که فقط در چارچوب اقتصاد سخن می‌گوید. این‌جا می‌گوییم غرب فلسفه را به عرصه اقتصاد کشانده و آن را نوکر خود کرده و از وجودش بهره‌ها برده ولی پدر فلسفه را درآورده است. اما فلسفه آزاد می‌گوید اصلاً غرب کیست؟! قرن‌ها درطول قرون وسطی کلیسا فلسفه را به خدمت ایدئولوژی خود درآورده بود و حالا نوبت علم است تا همین کار را با فلسفه بکند که هر دوی این‌ها اشتباه است. 🔸آیا در خصوص آشنا کردن مردم با حقیقت وظیفه‌ای دارد؟ خیر. فیلسوف فقط می‌گوید و حرفش را می‌زند و وظیفه هدایت مردم را ندارد. دین وظیفه دارد همه را دینی کند اما فیلسوف قرار نیست همه را فیلسوف کند. فیلسوف پیامبر نیست. هرکس حرفش را فهمید، فهمید؛ در غیر این صورت فیلسوف زحمتی به خود نمی‌دهد. فلسفه فقط راه است و راه را می‌نمایاند. @lotfi74
🔰 تضاد مرگ اندیشی در اندیشه مذهبی با سکولار ✍️ آرمان شهرکی 🔸مرگ یا بهتر است بگوییم رویارویی با مرگ یکی از مهمترین معضلات رودرروی است. به قطع‌ویقین می‌توان گفت که سزاواری مرگ چونان موضوعی برای اندیشیدن، غالبا از آن جهت است که مترادف است با “محوِ” همیشگی بدن و لذا خود. به قول {Søren Kierkegaard} متالهِ دانمارکی، من از از مرگ نمی‌هراسم چون وقتی من هستم او نیست و وقتی او هست من نیستم. بگذریم که در همین گفته‌ی این نیز نقصی عظیم نهفته که همانا غفلت از “احتضار” {dying} است، 🔹برای یک فرد مذهبی، مرگ، پایان کار نیست و مذهب از مجرای یک سری اعمال و افعال در غایت خویش در پی تعالی بدنِ ناسوتی است، از همین روست که می‌توان از “قشنگیِ حیرت‌آورِ” مرگ سخن گفت. مرگی که تنها در نام، مرگ است و به‌واقع، “درسِ زندگی” است. می‌توان از اهمیّت دین به مثابه منبعی که جهت‌گیری‌های متفاوت به مرگ را تسهیل می‌کند سخن گفت. 🔸به عبارت دیگر به مرگ، که آن را در کل نفی نموده و لباس هویّت را تنها به تن و تجسّد می‌دوزد، و دیدگاه مذهبی به مرگ که از زیبایی و قشنگیِ مرگ یا اندیشیدن بدان سخن می‌گوید، در واقع دو قطب متضّاد هستند ! در یک سطح وسیع‌تر، دین، سنّتا برای آدمیزادگان و به قول پیتر برگر {Peter Berger}، جامعه‌شناسی اتریشی “سایه‌ساری مقدّس” {Sacred Canopy} فراهم آورده که ذیلِ چترش می‌توانند به دیدی مشترک از جهان، بدن و هویّت، دست یابند. ⚜️ @taammolat74