eitaa logo
تأمُّلاتِ نظری
1.7هزار دنبال‌کننده
253 عکس
170 ویدیو
24 فایل
🔸️طلبه سطح سه حوزه علمیه قم، #اقتصادخون 📚 تحقیق و پژوهش: مطالعاتِ #علوم_انسانی 🔸️علاقه مندی: #کتاب و #کتابخوانی 💠 راه ارتباطی: @s_mortezahoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ کدام آزادی؛ انسانی یا حیوانی؟! ✍️ آزادی در زمره ی کلمات و تعابیری است که به اشکال و صور مختلف تعبیر شده و گاه حتی حقیقتِ آن تحریف گردیده است. آنچه در تعریفِ آزادی مهم می باشد، دو نکته ای است که تقدیم می گردد: : باید ببینیم سمت و سو و جهت گیریِ آزادی به سوی کمال و قُرب الهی است یا به سوی نفس پرستی و هواپرستی؟ به تعبیر دیگر؛ آدمی از چه چیز آزاد می شود و بنده ی چه چیز دیگری می گردد؟ : باید توجه داشت؛ چه چیزی آزادی را محدود می کند! در اسلام، آزادی محدود به شریعتِ اسلامی است؛ که این محدودیت، بشر را به سوی کمال و عدل سوق می دهد، اما در اندیشه ها و فلسفه های مدرن، آزادی مشروط و محدود به اهوای نفسانی و تمایلاتِ حیوانی و سودمحورانه است. کافیست آثار و اندیشه های متفکران دوران مدرن را از نظر بگذرانید، آنگاه این مساله را بوضوح تصدیق خواهید کرد. 🔰 از این‌رو، می توان چنین گفت: منشاء آزادی از منظر اندیشه های مدرن یا تفکر غربی، خواست ها و تمایلاتِ نفسانیِ آدمی است، اما منشاء آزادی از منظر تفکر اسلامی، استعدادهای الهی و متعالیِ انسان است. یعنی آزادی از این جهت ارزشمند است، که موجباتِ تحققِ استعدادها و ظرفیت های متعالی انسان را مهیا می کند. 🔸️ همچنین در آیات و روایاتِ ما "نفس أمّاره" به شدت ذمّ و نکوهش شده به گونه ای که بدترین اثر سوئی که أهوای نفسانی بر انسان می گذارد؛ از خودبیگانگی و فراموشی معبود است. از اینروست که در سوره ی حشر آیه ۱۹ پرودگار چنین می فرماید: "وَ لاتَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ." و همچون کسانی نباشید که چون خدا را فراموش کردند، خدا نیز آنها را به خودفراموشی گرفتار کرد، آنها فاسقند. 🔸️ از سویی دیگر، نفس پرستی و تمایلات و اهوای نفسانی که مانعِ رسیدنِ آدمی به قُرب الهی است، آنقدر مَذِمَّت شده که قله های شعر پارسی در نفیِ آن چنین سروده اند: نفس اژدرهاست او کی مرده است از غم بی آلتی افسرده است گر بیابد آلت فرعون او که به امر او همی رفت آب جو آنگه او بنیاد فرعونی کند راه صد موسی و صد هارون زند (مثنوی معنوی، دفتر سوم، ابیات ۱۵۰۳-۱۵۰۵) 🔸️ یا جنابِ حافظ چنین می گوید: چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکی است نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود 🔸️ و نیز جناب سعدی چنین در مذمتش سروده: شهربندِ هوای نفس مباش سگ شهر، استخوان شکار کند علی ای حال، رشد و کمال آدمی، در گروِ انتخابِ آزادی است؛ منتها کدام آزادی؟! انسانی یا حیوانی؟! بی شک اندیشه های اسلامی در عرصه ی فردی و اجتماعی، آزادیِ معقول و مشروع را توصیه و تجویز می کند، اما اندیشه ها و فلسفه های مدرن، آزادیِ أهوا و تمایلاتِ نفسانی را. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 @taammolatenazari
؛ مفهوم شناسیِ عدالت ✍️ پیش از بیانِ تعریفِ و اقسام آن، به نظر لازم می آید، اجمالا مساله ی "عدالت" را از منظر آیات قرآن و روایاتِ حضراتِ معصومین علیهم السلام مورد توجه و تأمُّل قرار دهیم. تأمُّل و تعمق در آموزه های دین، انسان محقق و ژرف اندیش را متوجه این مهم خواهد کرد؛ دین اسلام بیش از آنکه به جنبه های فردیِ زندگیِ بشر نظر داشته باشد، جنبه های اجتماعی را برجسته می کند. از اینرو؛ مساله ی عدالت به جهت اینکه جنبه های اجتماعی اش بیشتر مورد توجه می باشد، ضرورت دارد نگاه دین نسبت به این مفهوم متعالی و ارزشمند را بدانیم، تا دقیقتر و عمیقتر به تحققِ عینیِ عدالت همّت گماریم. 🔸️ در سوره ی حدید آيه ۲۵ پروردگار می فرماید: "لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط" یعنی؛ یکی از اهداف نبوت، اقامه ی قسط و عدل در جامعه بشری می باشد؛ آن هم به نحوی که توده ی مردم باید برای اقامه ی آن تلاش جدی کنند. 🔸️ یا در روایات اسلامی از وجود اميرالمؤمنين علي عليه السلام داریم: "العدل حياة الاحكام"؛ يعني تحقق عدالت در جامعه، موجبِ اجرایی شدنِ سایر احکام الهی است. در جایی دیگر از ایشان داریم: "بالعدل تصلح الرعية"؛ بواسطه تحققِ عدالت است که کار رعیت اصلاح می شود. و نیز حضرت در جایی دیگر چنین می فرمایند: "ثبات الدول بإقامة سنن العدل"؛ پایداریِ دولت ها، به برپا داشتنِ راه و رسم دادگری است. 🔰 علی ای حال، برای مفهوم عدالت، چهار معنا متصور است: : موزون بودن؛ یعنی تناسب و هماهنگی و تعادل. (بالعدل قامت السموات و الارض) : مساوات و برابری؛ یعنی نفیِ تبعیض و تفاوت؛ یعنی بالسویه اعطاء حق کردن. : إعطاءُ كُلّ ذي حَقّ حَقَّه؛ یعنی حقِّ هر صاحبِ حقّی را دادن. : وَضعُ الشَّئِ في موضِعِه؛ قرار دادن هر چیزی در موضع و جایگاه خودش. 🔸️ همچنین خالی از لطف نیست، عدل در ادبیات پارسی را هم از نظر بگذرانیم؛ مولوی در مثنوی-معنوی چنین می گوید: عدل چبود؟ وضع اندر موضعش ظلم چبود؟ وضع در ناموضعش عدل چبود؟ آب ده اشجار را ظلم چبود؟ آب دادن خار را موضع رُخ، شَه نَهی، ویرانی است موضع شَه، پیل هم نادانی است بنابراین، چون بحث ما عدالت اجتماعی است، در ادامه خواهیم گفت: عدالت اجتماعی، دقیقا به چه معناست و چه نسبتی با آزادی دارد. ادامه دارد... 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 @taammolatenazari
🔰 بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ؟! ✍️ ترور و تروریسم، هر جا، و به هر شکل و توسط هر کسی که صورت گیرد، منفور و محکوم و مذموم است. اجمالا چند خطی به تحلیلِ چراییِ جنایتِ کرمان توسطِ عاملانِ رژیم منحوس صهیونیستی می پردازیم. برخی کارشناسانِ منطقه ای معتقدند: از بعد از حادثه ی ۷ اکتبر [طوفان الاقصی] که موجبِ غافلگیر شدنِ رژیم صهیونیستی و شکستِ مفتضحانه اش در برابر یک گروه چریکِ مبارزِ فلسطینی [حماس] شد، و فشارهای داخلی و بین المللی که این رژیمِ کودک کش متحمل گردید، راهی نبود جُز بیرون بردن کارزار جنگ از نوار غزه به بیرون از مرزهای فلسطین. نسل کُشیِ صهیونیست ها در نوار غزه و فشارِ افکارِ عمومیِ منطقه، مانع از آن می شود که قدرت های غربی بویژه آمریکا و برخی کشورهای اروپایی صراحتا ورود به جنگ کرده و اسرائیل را از این دامِ خودساخته رهاکنند. از اینرو رژیم مستأصلِ صهیونیستی برای رهایی از این دام و کم کردنِ فشارهای داخلی و بین المللی از روی خود، مجبور شده است دَست به چنین جنایت هایی در سطح منطقه بزند. بنابراین؛ ترور شهید سید رضی موسوی، شهید العاروری و جنایت اخیر در کرمان را باید در راستای تحققِ اهدافِ زیر برای صهیونیست ها تحلیل نمود: : انتقام از محور مقاومت به جهت شکست های مفتضحانه اش در کارزار غزه : بیرون بردنِ جنگ از باتلاقِ غزه به بیرون از مرزهای فلسطین اشغالی : تحریک کردن ایران به جهت حضور فیزیکی و علنی در میدان جنگ و باز کردنِ پای آمریکا برای ورود به عرصه و نهایتا تطهیرسازیِ خود از هجمه های بین المللی ای که مردم جهان نسبت به این رژیم غاصب دارند. 🆔️ @taammolatenazari
: از کتابِ "پیوندِ ناگسستنیِ تکنوکراسی و اقتصادِ نئولیبرال" ✍️ اجمالا در بابِ چیستیِ باید گفت: تکنوکراسی یک نظام، خُرده سیستم یا صورتی از عالَمِ غربِ مدرن است که به دنبالِ انقلابِ صنعتی و عصر به اصطلاح روشنگری ظهور می کند. : تکنوکراسی بعد از ظهور، نقشِ محوری، اصلی و تعیین کننده در اداره ی اجتماعاتِ مدرن پیدا می کند. نقشی که تفکیک ناپذیر است و دیگر نمی شود آن را انکار کرد، و یا از بین برد. : بوروکراسی یکی از متفرعات یا یکی از شُعَبِ تکنوکراسیِ مدرن است که از دلِ آن ظهور می کند و مکمّلِ آن است و به دنبالِ آن می آید. : طبقه ی اجتماعیِ یا هسته ی مرکزیِ طبقه ی متوسط مدرن، کسانی هستند که تکنوکراسی و بوروکراسی را اداره می کنند و در خدمتِ تداوم و بقاءِ عالَمِ غربِ مدرن یا همان هستند. : تکنوکرات-بوروکرات ها دارای ویژگی های فرهنگی، نظامِ ارزشیِ خاص و از آن فراتر، هویتی ایدئولوژیک هستند که اساسا ، یا می باشند. پ.ن: دوستان، مباحث جدّی و مفصّله، خیلی کلی و چکیده داریم کتاب رو اهمِّ مطالبش رو تقدیم می کنیم. حتما شنیدید که آقای هاشمی و پیروانش می گفتند ایران باید بشه ! این تفکرات برخاسته از همین رویکردهای لیبرالیستی و نولیبرالیستی و توسعه مدارانه است. [در مورد لیبرالیسم و نئولیبرالیسم هم با محوریتِ کتاب؛ نکاتی خواهم گفت.] 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
: "توسعه" و "امپریالیسم" 🔰 روح و جانِ ، چیزی جُز تحقق تام و تمام نیست. پیشتر گفتیم که روحِ مدرنیته نیز و است. بنابراین هر نوع "مدل اقتصادی-اجتماعیِ توسعه" حتی سوسیالیستی ترین آنها در نهایت یک مدل مادی گرایانه و سرمایه محور است. در عام ترین معنای خود [یعنی روح استیلاجویی و امپراطوری گری] و نیز در معنای خاص اقتصادی خود [یعنی مرحله سرمایه داری انحصاری سیطره جو که در سطح جهان اقدام به صدور سرمایه و چپاول اقتصادی می کند] از است. 🔰به عبارتی دیگر؛ نگاهِ سوبژکتیویستیِ تفکر مدرن که همه ی عالَم و آدم را می پندارد، در تحقق سیاسی و اقتصادی-اجتماعی خود به می انجامد و این نگاه از آغاز در تفکر سیاسی مدرن حضور داشت. در نگاه و و اغلبِ مفسرین سیاسی، امپریالیسم یک نظامِ است که محصولِ بسط و تطور دوره ای خاص از حیاتِ پنداشته می شود. تئوریِ [متوفای ۱۹۴۰] و پس از او [متوفای ۱۹۲۴] تبیینِ "امپریالیسم" به عنوان یک پدیده ی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. 🔰 یکی از منسجم ترین تئوری ها را در خصوصِ در کتابِ معروفِ "امپریالیسم به مثابه بالاترین مرحله سرمایه داری" که به سال ۱۹۱۸ منتشر شد مطرح کرد. مبنای تئوریِ یک تلقّیِ کاملا اقتصادی از پدیده امپریالیسم بود. او معتقد بود که در طی رشد خود دو دوره ی اصلی را طی کرده است: : دوران اقتصاد کلاسیک، : دوران اقتصادی انحصاری [امپریالیستی]. اقتصاددانِ دیگری به نامِ به طرح نظریه ای درباره ی امپریالیسم پرداخت. او برخلاف لنین، امپریالیسم را فرآورده ی سرمایه داری نمی دانست، بلکه آن را شکلی از "بازگشت به نیاکان" در عصر سرمایه داری و باقی مانده ای از تحولات پیش از صنعتی شدن می دانست. او معتقد بود؛ گرایش های امپریالیستی عوامل بیگانه ای هستند که از خارج به جهان سرمایه داری وارد شده اند و توسط عواملِ غیرسرمایه داری و زندگیِ نوین پشتیبانی می شوند. [مومسن ولفگانگ، ، ترجمه ی کورش زعیم، انتشارات امیرکبیر، ص ۴۰ - ۴۲] 🔰بنابراین؛ ذاتِ تمام روابطِ سیاسی و اقتصادی در ، امپریالیستی است و محدود کردنِ امپریالیسم به چهارچوبِ یک نظامِ اقتصادی-سیاسیِ منقطع از به معنای عدم درک و دریافتِ صحیح از آن است. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
: بررسیِ اجمالیِ چند 1️⃣ مُدلِ توسعه 🔰 این مدل یکی از معروف ترین و مطرح ترین بوده است که از طرف جناح راستِ سرمایه سالاریِ جهانی به عنوان نسخه ی شفابخش برای مطرح گردیده بود. برخی از مهمترین ارکان این مُدل عبارتند از: : ضرورتِ سرمایه گذاریِ کشورهای توسعه یافته ی سرمایه داری در جهانِ : طرحِ به روی ورودِ سرمایه خارجی : فقدانِ نظارت و کنترل بر حضورِ شرکت های خارجی در کشور هدف : حذف مالیات و مقرراتِ گمرکی برای شرکت های خارجی و... 🔰 همگیِ این موارد بیانِ تئوریکِ سپردنِ کشورهای تازه استقلال یافته و یا کهنسال جهان سومی به دستِ شرکت های کاپیتالیست است و در حقیقت به معنای نفیِ کاملِ استقلالِ اقتصادی و حتی سیاسی آنهاست. این مُدل، در قالبِ یک بیانِ آکادمیک و ظاهرا بی غرضانه، جهان سوم را دعوت می کند تا و و خود را به جولانگاهِ تُرکتازیِ بی قید و شرطِ های سرمایه سالاریِ چندملیتی تبدیل کنند؛ زیرا که به نظر او مشکل عقب افتادگی و فقدانِ توسعه جهان سوم فقط از این طریق قابل رفع است. 🔰 دیدگاه به ارائه ی مُدل عملیِ برای اقتصاد های توسعه نیافته می پردازد و دارای ویژگی های یک مدل توسعه از نوعِ راست گرای آن است. "والت ویتمن روستو" عمده دیدگاه های خود را در کتابِ معروفِ مطرح کرده است. [The stages of economic growth] او معاونِ دبیر اجراییِ جامعه اقتصادیِ اروپا در فاصله ی سال های ۱۹۴۷-۱۹۴۸ و قائم مقامِ ویژه ی معاون رئیس جمهور آمریکا در امور امنیت ملی و مشاور و رئیس شورای برنامه ریزی و خطی مشیِ وزارت خارجه آمریکا و نیز عضو آمریکایی کمیته ی آمریکای لاتین "اتحاد برای پیشرفت" و دستیار ویژه رئیس جمهوریِ آمریکا در امور امنیت ملی در کاخ سفید در فاصله ی سال های ۱۹۶۱ تا ۱۹ ۶۹ بوده است. 🔰 برای آشنایی بیشتر با دیدگاه های به منابع ذیل رجوع کنید: - روستو، والت ویتمن، نظریاتِ جدید درباره ی رشد و تحول جامعه، ترجمه جلال پایدار، انتشارات بانک تهران، بی تا. - جرالد ام. مایر و دادلی سیرز، پیشگامان توسعه، ترجمه سید علی اصغر هدایتی و علی یاسری، انتشارات سمت. - Agarwala, A.N. and sing, S.P.Eds, the economics of underdevelopment, Oxford University press, 1971. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
2️⃣ مُدلِ توسعه ی سوسیالیستیِ و 🔰 دیدگاه "روستو" و "آرتور لوئیس" در خصوصِ توسعه بر امری قرار دارد که اقتصاددانان توسعه آن را "الگوی هسته در حال گسترش سرمایه داری" می نامند [هانت، دایا، نظریه های اقتصاد توسعه، ص ۱۰۲] و به عبارتِ دیگر ماهیت سرمایه سالارِ آشکاری دارند. اما نکته ی جالب اینجاست که؛ مدل های توسعه نظیرِ نیز بر چیزی جُز انباشتِ سرمایه و تشکیلِ هسته ی در حالِ گسترش سرمایه سالاری تاکید ندارد. برخی از مهمترین ارکانِ این مُدل عبارتند. از: : به حداکثر رساندنِ "رشد تولید ناخالص ملی" و "افزایش میزان پس انداز" از طریقِ گسترش بخشِ دولتیِ اقتصاد : اولویت سرمایه گذاری در و ایجادِ ساختارهای صنعتی از طریقِ دخالتِ فعال دولت : بهره گیری از ابزارهای سیاست گذاری نظیرِ ، و و... 🔰 بنابراین؛ نگاه به تعاریفِ تئوریسین ها و اقتصاددانانِ توسعه [وابسته به مکاتب مختلف] نشان می دهد که همگیِ آنان را در چهارچوبی تماما کمّی و با استانداردهایی نظیرِ ، ، و در یک کلام حاکمیتِ معنا می کنند. به عنوان مثال: یکی از تئوریسین های نیز، توسعه یافتگی را عبارت از و تحول به ساختارِ اقتصاد سرمایه سالارانه می داند. 🔰 یا یکی از تئوریسین های نیز، توسعه یافتگی را معادلِ حاکمیت سرمایه سالاری می داند و انباشتِ عظیمِ سرمایه در در حد فاصل قرن شانزدهم تا هجدهم میلادی [ که به عنوان پشتوانه ی اقتصادیِ انقلاب صنعتی به کار گرفته شد] را نتیجه ی و ها و آشکار و پنهان از مردمِ آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین توسطِ می داند. 🔰از مجموع آنچه اجمالا آورده شد این نتیجه به دست می آید که؛ توسعه یافتگی چیزی نیست مگر تحققِ حاکمیت نظام سرمایه سالاری و مدل های پیشنهادی غربی ها نظیرِ "مدل روستو" یا و یا مدل های اخیرِ به دلیلِ مطامعِ سوداگرانه طراحان آنها، تبدیل شدنِ کشورهای توسعه نیافته به یک نظام سرمایه سالاریِ درجه ی دو غرب زده را نیز فقط و فقط به قیمت بهره کشی هر چه بیشتر از منابع طبیعیِ این کشورها و در محدوده ای که خود تعیین می کنند؛ عملی می سازند و عملا و تدریجا و به طور تام و تمام این کشورها نفی کرده و یا به تابعی از منافع خود بدل می سازند. 🔰 برای مطالعاتِ بیشتر به منابع ذیل رجوع کنید: - جیروند، عبدالله، توسعه اقتصادی، انتشارات مولوی، پاییز ۱۳۷۵ - Colin Clark, "the conditions of economics of economic progress" , Macmillan & Co. Ltd, London, 1951 pp. 170-152 - هانت، دایانا، نظریه های اقتصاد توسعه، ترجمه دکتر غلام رضا آزاد، نشر نی 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
✍️ مواضعِ جناب دکتر جبرائیلی در مقابلِ مبتنیِ بر کتابِ ایشان است. برای اینکه متوجه شویم منشأ این موضع گیری ها چیست، کتاب مذکور بایستی مطالعه گردد. بنا داریم کتابِ خوب و کاربردیِ حاضر را در چند سلسله یادداشت تبیین کنیم. 🔰اجمالا باید گفت: همانطور که مؤلف محترم بیان می دارد؛ اصولِ ذیل راهنمای نویسنده در تألیف کتابِ حاضر است: : فعالیتِ اقتصادی در اسلام آزاد است. : برای اشراف و نظارت دولت بر این فعالیت های اقتصادی، هیچ مرز و مانعی وجود ندارد. : دولت، نه باید اقتصاد را رها کند و نه در اقتصاد تصدی گری کند. : بخش خصوصی موتورِ محرّکِ اقتصاد است. : خصوصی سازی، رهاسازي نیست و دولت باید ، و فعالیت های اقتصادیِ بخش خصوصی در جهتِ برنامه ی ملی باشد. 🔰 کتابِ مذکور متشکل از چهار فصل می باشد که ان شاء الله هر فصل آن را در قالبِ چند یادداشت موردِ تبیین و بررسی قرار خواهیم داد. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ ، فصلِ اول؛ بخشِ دوم 🔰 بررسیِ دیدگاه دو تن از اقتصاددانانِ برجسته ی معتقد به و [اسمیت و ریکاردو] 🔰 در قرن هجدهم میلادی نخستین بار با طرح نظریه ی توسط دو اقتصاددانِ انگلیسی به نام های و به چالش کشیده شد. طرفداران بازار آزاد با ابداعِ دو مفهومِ و در حوزه ی تجارت خارجی این نظریه را مطرح نمودند که: : استفاده از منابع کمیاب ایجاب می کند هر کشوری به تولید کالا و خدماتی بپردازد که به طور مطلق یا نسبی ارزان تر از کشورهای دیگر توانایی تولید و عرضه ی آن را دارد. : متابعت از چنین رویه ای از سوی تمام کشورها به نفعِ همه خواهد بود، چرا که تجارت آزاد یک بازی و نه یک بازیِ است. 🔰 بحث های نظری درباره ی "تجارت آزاد" به عنوان اصلی ترین رکن رویکردِ بازار آزاد در قرن ۱۹ م و بویژه اوایل قرن ۲۰ در آمریکا و بریتانیا به اوج خود رسید، طوری که سیاستمدارانی چون "کوردل هال" به تبعیت از "جان استوارت میل" بر این نظریه اصرار نمودند که موجبِ تثبیتِ صلح بین المللی خواهد شد! و "وودرو ویلسون" با همین استدلال بر ضرورتِ از میان رفتنِ کلیه ی موانع تجارت آزاد در خود پس از جنگ جهانی اول تاکید کرد. به هر حال این دیدگاه در سطح جهان بصورت غالب مطرح شد. البته و همواره هم در حوزه ی نظر و هم در محدوده ی عمل مخالفانی داشته است که در ادامه دیدگاه موافقان و مخالفان و نقد آنها بیان خواهد شد. 🔰 پ‌ن: در ادامه ابتدا دیدگاه موافقانِ "تجارت آزاد" و "بازار آزاد" نظیرِ و مطرح خواهد شد، البته به همراه نقدشان و سپس دیدگاه مقابل و مخالف همچون بیان خواهد شد. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ ، فصل اول؛ بخش پنجم 🔍 نقد و بررسیِ اصول سه گانه ی آدام اسمیت در اقتصاد [دست نامرئی، تقسیم کار بین المللی، مزیت مطلق] 1️⃣ همانطور که سابقا اشاره شد، آدام اسمیت، معتقد و متاثر از مکتبِ بود. از اینرو اجمالا باید گفت: اشکالاتِ جدّی به مبانیِ ، و این مکتب و سایرِ مکاتبِ فلسفی وارد است که از آن می گذریم؛ چرا که پرداختن به آن بحث را بسیار مُطَوَّل خواهد نمود. 2️⃣ استدلالِ اسمیت درباره ی و مخدوش است. چرا که : نظریه او تجویزی است نه توصیفی؛ یعنی شرطِ را برای اینکه مکانیسمِ قیمت ها بازار را به تعادل بکشاند ضروری می داند، حال آنکه در عالَمِ واقع، شرطِ رقابتِ کامل هیچ گاه محقق نمی شود. : این ادعای اسمیت که "نیاز، باعث ایجاد تولید می شود و هیچ احتیاجی به دستور برای تولید نیست" شاید درباره ی میزان و حجم تولید صادق باشد، اما درباره ی نوعِ کالای تولیدی هرگز صادق نیست. 3️⃣ نظریه ی اسمیت، بویژه نسخه ای از آنکه برای کل نظام و محیطِ بین الملل تجویز شده است، یک نظریه ی است که بر پایه ی مفروضات غلطِ اقتصادی و سیاسی است. گویی وی از تاریخِ سرشار از منازعاتِ بشر برای سلطه جویی بی خبر است و ظاهرا علاوه بر ، را هم مفروض گرفته است. چطور ممکن است در یک محیطِ بین المللیِ انتظارِ این سطح از همکاری را داشت؟! 4️⃣ ایده ی تقسیم کار اسمیت کاملا منطقی است. تقسیم کار بهره وری را افزایش می دهد. اما تعمیمِ این ایده به محیط بین المللی، و اینکه هر ملتی به تولید کالایی بپردازد که در آن دارد، محل سؤال است. پرسش این است که: "منشاء این چیست؟ چرا یک کشوری می تواند کالایی را ارزان تر از کشور دیگر تولید کند؟ اگر این مزیت مطلق امری باشد یا مربوط به عوامل تولید باشد حرف اسمیت درست است، اما اگر این مزیت امری بوده و محصولِ یک فرایند باشد، سخن اسمیت قطعا مورد اشکال جدّی واقع می شود. 🔸️آیا کشوری که در یک دوره ی زمانی، فاقد مزیت است، نمی تواند با طی کردنِ فرآیندِ مشابه، به همان مزیت یا حتی مزیتی بالاتر از طرفِ تجاری خود دست یابد؟ آیا آزادی تجارت و تقسیمِ کار میانِ دو کشوری که اولی با طی یک فرآیندِ چند قرنی صنعتی شده و در تولید کالاهای صنعتی به مزیت رسیده است و دومی به هر دلیل از جمله استعمار و استثمار توسط اولی، عقب مانده است، کشور دوم را برای همیشه از کسبِ مزیت صنعتی محروم نخواهد کرد؟! 🔸️محرومیت و عقب ماندگیِ صنعتیِ کشورهای موسوم به جهانِ سوم پس از آزاد سازی تجاری در قالبِ و ، کاملا مؤید مدعای ماست. نقدهای دیگری هم می توان به اندیشه ی اسمیت وارد آورد که فی الحال از آن می گذریم، و اجمالا اهمّ آن به سمع و نظر رسید. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ ؛ فصلِ دوم، بخشِ سوم 🔰در ، دولت با نیروهای بازار، پنج نوع ارتباط برقرار خواهد نمود که اجمالا بدین قرار می باشد: 1️⃣ صیانت از بازار 2️⃣ خلق بازار 3️⃣ حفظ بازار 4️⃣ قبض بازار 5️⃣ بسط بازار 🔰 اما ؛ طبعا مهمترین وجه از "نظریه حمایت هوشمند" توجه به "صیانت از بازار" می باشد که اولین و مهمترین گام در تأمین بازار برای تولید است. ، یک فرصت برای تولید کننده به شمار می رود و این است که می تواند این فرصت را تضمین یا دریغ کند. راه تضمینِ این فرصت؛ "جلوگیری از حضورِ کالای مشابه خارجی در بازار" و راهِ دریغِ این فرصت؛ "آزاد سازی تجاری"، "حذف موانع گمرکی" و "تسهیل واردات" است. البته روشن است که؛ هدفِ این ، ایجادِ نوعی رانت برای بیشینه ساختنِ سودِ تولید کننده ی داخلی نیست، بلکه هدف ایجادِ فرصتِ بازار برای تولید کننده برای است. بحث جزئیاتِ دیگری هم دارد که با توجه مطوَّل شدن از آن می گذریم. 🔰 به نمونه هایی از اتخاذ سیاستِ در مقابلِ ایده ی توجه بفرمایید: 1️⃣ ماجرای شورشِ علیه تجارت آزاد در زمانیکه ایالاتِ آمریکای شمالی در سال ۱۷۷۶ م مستعمره ی بودند. لندن مانندِ سایر مستعمرات، قواعدِ تجارتِ آزاد را به آمریکا نیز تحمیل کرده و بازار این منطقه را به تصرف خود درآورده بود. 2️⃣ تعرفه زشت تا تعرفه سیاه؛ در طولِ تاریخ پیشرفتِ آمریکا، وضعِ تعرفه یکی از مهمترین ابزارهای بوده است. اولین کنگره آمریکا در سال ۱۷۸۹ وضعِ تعرفه بر کالاهای وارداتی را به تصویب رساند که هدف آن افزایش درآمدِ ملی و صیانت از صنایعِ نوزاد در برابرِ هجوم کالاهای خارجی بود. 3️⃣ انگلستان در بازه زمانی ۱۶۴۵ تا ۱۸۴۹ میلادی قوانینِ دریانوردی به جهت حمایت از خود به تصویب رساند که دو هدف داشت: ایجاد انحصار برای صنعت کشتی رانیِ خود در بازار دریانوردیِ جهان و ایجاد ممنوعیت و محدودیت برای ورودِ کالاهای خارجی به بازار داخلی انگلیس. 4️⃣ و موارد متعدد دیگری در سایر کشورهای اروپایی و آسیایی من جمله و وجود دارد که از ذکر آنها می گذریم. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
🔰 تحلیل مشارکت ۴۱ درصدی 1️⃣ اگر روند انتخابات ۱۴۰۲ را کمی آن سوتر نگاه کنیم، به عمق پیروزی ملت ایران در ۱۱ اسفند پی می‌بریم. ۱۸ ماه قبل، اتفاقات تلخ پاییز ۱۴۰۱ باعث شد تصور براندازی جمهوری اسلامی نزد ضدانقلاب و مخالفان جدی‌تر شود و آنها نسبت به رفتارهای خود امیدوار باشند. کنشگری‌های فیکی که در فضای مجازی اتفاق می‌افتاد، باعث شد که آنها ادعای سقوط پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی را مطرح کنند و در دل همین اتفاقات بود که مدعی می‌شدند پایگاه اجتماعی نظام اسلامی به ۱۰ تا ۱۵ درصد سقوط کرده است. با همین استدلال در روزهای منتهی به انتخابات ۱۱ اسفند اعلام کردند میزان مشارکت و حضور مردم در انتخابات به زیر ۲۰ درصد خواهد رسید. 2️⃣ در واقع، کنشگری سیاسی ۴۱ درصد از واجدان شرایط در انتخابات به معنای شکست پروژه ، ، منافقان و مخالفان داخلی است؛ از این‌رو با این میزان مشارکت همه انگاره‌های برساخته تحریم و براندازی یکجا فروریخت و هیچ یک از اهداف مخالفان نظام محقق نشد. بنابراین، این انتخابات یک برای نظام شد که از طریق انتخابات و دموکراسی توانست مخالفان و معاندان خود را شکست دهد و با کمترین هزینه بزرگ‌ترین نتیجه را به دست آورد. اثر این انتخابات تحریم کنندگان را در بدترین شرایط ممکن قرار داد. آنان که در خیابان راه به جایی نبردند و پروژه‌شان برای جنگ داخلی در ایران و در نهایت تجزیه به بن‌بست رسیده بود، در تلاش برای احیای ناآرامی‌های ۱۴۰۱ در شکلی جدید، وارد فاز سیاسی شدند و عملیات را کلید زدند که این میزان مشارکت آنها را ناامید کرد. 3️⃣ نکته سوم نیز تأکید بر روی این مسئله است که روند مشارکت در طول ۴۵ سال گذشته متفاوت بوده است. ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی برگزار و نتایج آن ۱۲ فروردین اعلام شد. در این همه‌پرسی ۹۷/۵ درصد واجدان شرایط رأی دادن، شرکت کردند. ۱۱ ماه بعد، یعنی ۲۴ اسفند همان سال انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار شد. میزان مشارکت در آن انتخابات ۵۲ درصد بود. در سال ۱۳۷۴، ۷۱ درصد واجدان شرایط در انتخابات شرکت کردند. آیا می‌توان گفت که در سال ۱۳۵۸، ۴۸ درصد مخالف نظام بودند و در سال ۱۳۷۴، ۲۹ درصد؟ طبیعی است که با شکستی که محور شیطانی در سال ۱۴۰۱ متحمل شد، تلاش می‌کند به نوعی با وارونه سازی آمارها بر آن شکست سرپوش بگذارد. 4️⃣ نکته آخر اینکه باید این سؤال را مطرح کرد؛ کسانی که تا دیروز انتخابات در ایران را تحریم کرده بودند و روند انتخابات را زیر سؤال می‌بردند، چطور امروز به دنبال آمار مشارکت هستند؟ 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ ؛ فصلِ سوم، بخشِ اول 🔰نقطه مقابلِ ، قطع رابطه حمایتیِ دولت از تولیداتِ داخلی و حاکم شدن اندیشه بنیادگرایی بازار و اصولِ بر اقتصاد است. تجویز یا تحمیلِ رویکرد بنیادگراییِ بازار، آزاد سازیِ تجاری-مالی و توقف حمایت گرایی از تولیداتِ داخلی برای کشورهای در حالِ پیشرفت یا عقب مانده، یکی از سیاست های جدّیِ کشورهای پیشرفته غربی بویژه آمریکا و انگلیس با هدفِ حداکثرسازیِ قدرت و ثروت بوده که می توان این سیاست را در چارچوبِ تحلیل کرد. 🔰 در فصلِ سوم از کتابِ حاضر، ابتدا به بررسیِ جایگاهِ و نئولیبرالیسم در رویکردِ استعماریِ دولت های غربی پرداخته و سپس آثار فاصله گرفتن از حمایت هوشمند و گرایش به اقتصادِ بازار را در سه کشورِ ، و مطالعه خواهیم کرد. 🔰 طبعا برای شناختِ جایگاه اقتصادِ بازار و سیاست های تجویزی نئولیبرالیسم در رویکردِ استعماری، ابتدائا ضرورت دارد مفهوم استعمار تعریف و هدفِ آن روشن شود. اجمالا برای پرهیز از طولانی شدنِ کلام باید گفت: در فرهنگِ اصطلاحاتِ سیاسی به مفهومِ حاکمیتِ کشوری قدرتمند بر کشوری ضعیف، با هدفِ چپاولِ منابع و معادن و استثمارِ نیروی انسانی و تثبیتِ تسلط سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی بر آن ملت، با تظاهر به آبادسازی و ایجاد توسعه و پیشرفت است. [معین، ۱۳۷۱، ۲۵۲] 🔰 از این‌رو استعمار از قرونِ ۱۷ و ۱۸ میلادی رواج یافت که کشورهای سلطه گرِ اروپای غربی سراغِ قاره آفریقا، آسیا، آمریکای مرکزی و جنوبی رفتند. چهره ای انسان دوستانه به خود گرفتند و هدف خود را آباد کردنِ کشورها و آشنا ساختنِ ملت ها با فنّاوری و صنعت، و کمک به توسعه و پیشرفتِ آنها اعلام کردند. اما در عمل، دست به غارتِ و کشورهای استعمارزده و این کشورها را تبدیل به بازارِ مصرفِ محصولاتِ تولیدی خود کردند. بنابراین استعمار دو هدفِ اساسی دارد: تصرفِ بازار مستعمره و غارتِ منابعِ آن. یعنی استعمارگر می خواهد منابع مستعمره را غارت کند و محصولاتِ خود را در بازارِ آن به فروش برساند؛ و برای رسیدن به این هدف نیز از ابزارهای مختلفِ سیاسی، فرهنگی، نظامی و غیره استفاده می کند. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
هدایت شده از تأمُّلاتِ نظری
؛ کدام آزادی؛ انسانی یا حیوانی؟! ✍️ آزادی در زمره ی کلمات و تعابیری است که به اشکال و صور مختلف تعبیر شده و گاه حتی حقیقتِ آن تحریف گردیده است. آنچه در تعریفِ آزادی مهم می باشد، دو نکته ای است که تقدیم می گردد: : باید ببینیم سمت و سو و جهت گیریِ آزادی به سوی کمال و قُرب الهی است یا به سوی نفس پرستی و هواپرستی؟ به تعبیر دیگر؛ آدمی از چه چیز آزاد می شود و بنده ی چه چیز دیگری می گردد؟ : باید توجه داشت؛ چه چیزی آزادی را محدود می کند! در اسلام، آزادی محدود به شریعتِ اسلامی است؛ که این محدودیت، بشر را به سوی کمال و عدل سوق می دهد، اما در اندیشه ها و فلسفه های مدرن، آزادی مشروط و محدود به اهوای نفسانی و تمایلاتِ حیوانی و سودمحورانه است. کافیست آثار و اندیشه های متفکران دوران مدرن را از نظر بگذرانید، آنگاه این مساله را بوضوح تصدیق خواهید کرد. 🔰 از این‌رو، می توان چنین گفت: منشاء آزادی از منظر اندیشه های مدرن یا تفکر غربی، خواست ها و تمایلاتِ نفسانیِ آدمی است، اما منشاء آزادی از منظر تفکر اسلامی، استعدادهای الهی و متعالیِ انسان است. یعنی آزادی از این جهت ارزشمند است، که موجباتِ تحققِ استعدادها و ظرفیت های متعالی انسان را مهیا می کند. 🔸️ همچنین در آیات و روایاتِ ما "نفس أمّاره" به شدت ذمّ و نکوهش شده به گونه ای که بدترین اثر سوئی که أهوای نفسانی بر انسان می گذارد؛ از خودبیگانگی و فراموشی معبود است. از اینروست که در سوره ی حشر آیه ۱۹ پرودگار چنین می فرماید: "وَ لاتَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ." و همچون کسانی نباشید که چون خدا را فراموش کردند، خدا نیز آنها را به خودفراموشی گرفتار کرد، آنها فاسقند. 🔸️ از سویی دیگر، نفس پرستی و تمایلات و اهوای نفسانی که مانعِ رسیدنِ آدمی به قُرب الهی است، آنقدر مَذِمَّت شده که قله های شعر پارسی در نفیِ آن چنین سروده اند: نفس اژدرهاست او کی مرده است از غم بی آلتی افسرده است گر بیابد آلت فرعون او که به امر او همی رفت آب جو آنگه او بنیاد فرعونی کند راه صد موسی و صد هارون زند (مثنوی معنوی، دفتر سوم، ابیات ۱۵۰۳-۱۵۰۵) 🔸️ یا جنابِ حافظ چنین می گوید: چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکی است نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود 🔸️ و نیز جناب سعدی چنین در مذمتش سروده: شهربندِ هوای نفس مباش سگ شهر، استخوان شکار کند علی ای حال، رشد و کمال آدمی، در گروِ انتخابِ آزادی است؛ منتها کدام آزادی؟! انسانی یا حیوانی؟! بی شک اندیشه های اسلامی در عرصه ی فردی و اجتماعی، آزادیِ معقول و مشروع را توصیه و تجویز می کند، اما اندیشه ها و فلسفه های مدرن، آزادیِ أهوا و تمایلاتِ نفسانی را. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 @taammolatenazari
هدایت شده از تأمُّلاتِ نظری
؛ مفهوم شناسیِ عدالت ✍️ پیش از بیانِ تعریفِ و اقسام آن، به نظر لازم می آید، اجمالا مساله ی "عدالت" را از منظر آیات قرآن و روایاتِ حضراتِ معصومین علیهم السلام مورد توجه و تأمُّل قرار دهیم. تأمُّل و تعمق در آموزه های دین، انسان محقق و ژرف اندیش را متوجه این مهم خواهد کرد؛ دین اسلام بیش از آنکه به جنبه های فردیِ زندگیِ بشر نظر داشته باشد، جنبه های اجتماعی را برجسته می کند. از اینرو؛ مساله ی عدالت به جهت اینکه جنبه های اجتماعی اش بیشتر مورد توجه می باشد، ضرورت دارد نگاه دین نسبت به این مفهوم متعالی و ارزشمند را بدانیم، تا دقیقتر و عمیقتر به تحققِ عینیِ عدالت همّت گماریم. 🔸️ در سوره ی حدید آيه ۲۵ پروردگار می فرماید: "لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط" یعنی؛ یکی از اهداف نبوت، اقامه ی قسط و عدل در جامعه بشری می باشد؛ آن هم به نحوی که توده ی مردم باید برای اقامه ی آن تلاش جدی کنند. 🔸️ یا در روایات اسلامی از وجود اميرالمؤمنين علي عليه السلام داریم: "العدل حياة الاحكام"؛ يعني تحقق عدالت در جامعه، موجبِ اجرایی شدنِ سایر احکام الهی است. در جایی دیگر از ایشان داریم: "بالعدل تصلح الرعية"؛ بواسطه تحققِ عدالت است که کار رعیت اصلاح می شود. و نیز حضرت در جایی دیگر چنین می فرمایند: "ثبات الدول بإقامة سنن العدل"؛ پایداریِ دولت ها، به برپا داشتنِ راه و رسم دادگری است. 🔰 علی ای حال، برای مفهوم عدالت، چهار معنا متصور است: : موزون بودن؛ یعنی تناسب و هماهنگی و تعادل. (بالعدل قامت السموات و الارض) : مساوات و برابری؛ یعنی نفیِ تبعیض و تفاوت؛ یعنی بالسویه اعطاء حق کردن. : إعطاءُ كُلّ ذي حَقّ حَقَّه؛ یعنی حقِّ هر صاحبِ حقّی را دادن. : وَضعُ الشَّئِ في موضِعِه؛ قرار دادن هر چیزی در موضع و جایگاه خودش. 🔸️ همچنین خالی از لطف نیست، عدل در ادبیات پارسی را هم از نظر بگذرانیم؛ مولوی در مثنوی-معنوی چنین می گوید: عدل چبود؟ وضع اندر موضعش ظلم چبود؟ وضع در ناموضعش عدل چبود؟ آب ده اشجار را ظلم چبود؟ آب دادن خار را موضع رُخ، شَه نَهی، ویرانی است موضع شَه، پیل هم نادانی است بنابراین، چون بحث ما عدالت اجتماعی است، در ادامه خواهیم گفت: عدالت اجتماعی، دقیقا به چه معناست و چه نسبتی با آزادی دارد. ادامه دارد... 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 @taammolatenazari
✅️ یادداشتِ انتخابات ریاست جمهوری ۳ 🔸️ با انتخابِ مردم، کدام در پاستور اجرا خواهد شد؟ ✍️🏼 عمیقا و دقیقا باید دانست؛ انتخاباتِ ۸ تیر، صرفا جا به جایی اشخاص نیست، بل جا به جاییِ نسخه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسیِ افرادی است که بناست بر مسند تکیه بزنند. این "نسخه ها" در رشد و شکوفایی و ثبات، و یا افول و تنزلِ کشور اثر گذار و تعیین کننده است. اگر بخواهم بدونِ اطاله ی کلام، لُبِّ مطلب را بگویم، باید چنین گفت: اساسا در کشور ما از ابتدای انقلاب تا کنون، نزاع بین دو جریان و گفتمان بوده است: ؛ معتقدانِ اندیشه ی "مقاومت و پیشرفت" و ؛ معتقدانِ به "انفعال و توسعه". طبعا تفاوتی فاحش و بنیادین وجود دارد بینِ مفهومِ با مفهوم به معنای Development. از اینرو نامزدهای انتخاباتی را باید با این معیار و ملاک سنجید که به کدامین "الگوی توسعه" معتقدند؟! 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
✍️🏼 با توجه به این دو ملاکِ اساسی برای تعیین نامزد اصلح، به نظر هر دو ملاک رو در بالاترین مرتبه دارا هستند. : ایشان از ابتدای انقلاب تاکنون بارها نظرا و عملا نشان داده اند که معتقد به مبانی انقلاب هستند. آیت الله مصباح می فرمودند: ایشان عمیقا به مبانی انقلاب معتقد است. : کارآمدی ایشان مکررا اثبات شده است. از جمله اینکه از سال ۹۲ تاکنون ایشان با تیم کارشناسی خود و شبانه روزی در حوزه های مختلف به جهت مرتفع کردن مشکلات کشور مشغول تلاش علمی و عملی بوده اند و بدون هیچ چشم داشتی نتیجه ی این تحقیقات رو در اختیار دولت های مختلف خاصتا دولت سیزدهم قرار داده اند. بنابراین ایشان به لحظ کارآمدی و خستگی ناپذیری هم نمره عالی دریافت می کنند.
🔰 ویژگی های اصلی اجمالا بدین قرار است: 1️⃣ همانندِ سائر ایدئولوژی های عالَم مدرن، ماهیتی سکولار-اومانیستی دارد. از اینرو رویکردش ضد دینی، ظالمانه و استکباری است. 2️⃣ به لحاظ معرفت شناختی تکیه بر نحوی نسبی انگاری شکاکانه دارد و این ویژگی یکی از وجوه ممیزه نئولیبرالیسم از لیبرالیسم کلاسیک است. در واقع بر خلاف لیبرالیسم کلاسیک [ در محدوده عقلانیت تجربی اومانیستی و معرفت شناختی حسی-تجربی و محدود و سوبژکتیویستی کانتی] که به هر حال به سطح و حد محدودی از معرفت قائل بود [ هز چند که معرفتی مبتنی بر وهم اندیشی اومانیستی بود] نئولیبرالیسم نوعا به نسبی انگاری معرفتی و شکاکیت نزدیک است و این ویژگی آن، ریشه در پیوندهای نزدیک نئولیبرالیسم با نوسوفسطایی گری پست مدرن دارد. 3️⃣ نئولیبرالیسم در قلمرو مباحث انسان شناسی، بیش از آنکه به روایت لاک از "حقوق طبیعی" و "قرارداد اجتماعی" باور داشته باشد، اجتماع انسانی را به مثابه یک "بازار عرضه و تقاضا" می پندارد که منطقِ "فایده-هزینه" بر آن حاکم است. این نیز یکی دیگر از وجوه ممیزه ی نئولیبرالیسم از لیبرالیسم است. 4️⃣ در نئولیبرالیسم، مفهوم عقلانیت تجربی مدرن به نازلترین مراتبِ خود تنزل می کند و همه ی شئون و وجوه آن تابعِ منطقِ "هزینه-فایده" و الگوی "عرضه-تقاضای" بازاری می شود. در لیبرالیسم کلاسیک، ایدئولوگ هایی مثلِ آدام اسمیت و یا متفکری چون کانت اگرچه در کل از لیبرالی تبعیت می کردند و تفسیری سودانگارانه ی اومانیستی از انسان داشتند، اما نحوی تفاوت و تمیز میانِ و در بشر مدرن قائل می شدند. اما نئولیبرالیسم به صورتی وقیحانه تمامی انگیزه ها و محرک ها و افعال آدمی را در ذیلِ منطقِ و بر پایه الگوی بازار سرمایه [مقصود بازار مدرن است و نه بازارهای سنتی ما قبل مدرن و شرقی] تحلیل می کند. 5️⃣ نئولیبرالیسم در اخلاقیات نیز بر نحوی نسبی انگاری عمیق تأکید دارد و در مواردی اصلا منکر وجود و یا ضرورت وجود اخلاق می گردد. این مؤلفه ی نئولیبرالیسم نیز در پیوند با صبغه ی پسامدرن این ایدئولوژی قرار دارد. 6️⃣ نئولیبرالیسم به تبع صبغه ی پسامدرن خود، به تردید در هر نوع معنا پرداخته است و بدین سان صبغه ای آرمان گریز دارد. ایدئولوگ های نئولیبرالیست : ایدئولوژی را مجموعه ای متصلّب، بسته، خشن، استبدادی و غیرعقلانی از آراء و احکام می نامند و : با مساوی فرض کردنِ هر نوع آرمان گرایی با آنچه ایدئولوژی نامیده اند به انکار و نفی هر نوع آرمان گرایی و تخطئه هر نوع آرمان و اصول گرایی آرمانی می پردازند. نئولیبرالیسم از طریق تخطئه هر نوع آرمان گرایی و تعهد آرمانی در مسیرِ ایفای نقش به منظور حفظ سلطه ی استکبار غرب مدرن و پیشبرد پروژه ی جهانی سازی نئولیبرال می کوشد. 7️⃣ لیبرالیسم کلاسیک در قرونِ شانزده تا هجده و در مواردی نوزده در مبارزه علیه رژیم ها و سلسله مراتب فئودالی و سلطنت های خودکامه نحوی صبغه ی اعتراضی داشت و دعوی انقلابی گری می کرد. اما به مثابه ایدئولوژی سرمایه داری در دورانِ آغاز احتضار غرب مدرن و در روزگار شورش ها و جنبش های انقلابی و عدالت طلبانه ضد غرب مدرن و استکبارستیزانه و ضد سرمایه داری نوعا از وحشت دارد و می کوشد تا به تخطئه هر نوع حرکتِ انقلابی و آرمان گرایی انقلابی و تردید افکنی در ماهیت و سرانجام انقلاب ها بپردازد. 🔰 اما ویژگی های اقتصادیِ نئولیبرالیسم بدین شرح است: 8️⃣ پایه اصلیِ تئوری های اقتصادی نئولیبرالیسم بر تفسیری نئولیبرالی از مکتب اقتصاد نئوکلاسیک و آموزه های مکتب اتریش و لودویگ فون میزس و مکتبِ پول گراییِ میلتون فریدمن قرار دارد. هایک و فریدمن را می توان پدرانِ بنیان گذار نئولیبرالیسم بویژه در اقتصاد دانست. 9️⃣ تقلیل عقلانیت تجربی مدرن به نازلترین مراتبِ منطقِ سودمحورانه فایده-هزینه سبب شده است که نئولیبرالیسم، بیش از لیبرالیسم و سوسیال دموکراسی لیبرال، وجه تفکر گریزانه پیدا کند. نحوی پیوند نزدیک میانِ نئولیبرالیسم و نحوی پراگماتیسم سطحی سوداگرانه دیده می شود. 0️⃣1️⃣ نئولیبرالیسم در حرف، نظر و شعار و و ایجاد فضای رقابت به منظور بالا بردن حق انتخاب مشتری سر می دهد اما در عمل به نفعِ کمپانی های کلانِ سرمایه داری سرسخت ترین صور انحصار را ایجاد می کند. نئولیبرالیسم، ایدئولوژی کلان سرمایه داری انحصاری جهانی در متأخرترین مرحله ی حیات آن است. 1️⃣1️⃣ نئولیبرالیسم مخالفِ سیاست های حمایتی دولت های سوسیال دموکرات [ در قلمروهای آموزش و بهداشت و بیمه بیکاری و ارائه خدمات حمایتی اجتماعی] است و به منظور افزودنِ بر سود و سرمایه ی سرمایه داران همه ی این سیاست ها را تعطیل کرده است و همین امر موجب تشدید فشار بر طبقات کم درآمد و فقر بیشتر آنها گردیده است.
هدایت شده از تأمُّلاتِ نظری
؛ کدام آزادی؛ انسانی یا حیوانی؟! ✍️ آزادی در زمره ی کلمات و تعابیری است که به اشکال و صور مختلف تعبیر شده و گاه حتی حقیقتِ آن تحریف گردیده است. آنچه در تعریفِ آزادی مهم می باشد، دو نکته ای است که تقدیم می گردد: : باید ببینیم سمت و سو و جهت گیریِ آزادی به سوی کمال و قُرب الهی است یا به سوی نفس پرستی و هواپرستی؟ به تعبیر دیگر؛ آدمی از چه چیز آزاد می شود و بنده ی چه چیز دیگری می گردد؟ : باید توجه داشت؛ چه چیزی آزادی را محدود می کند! در اسلام، آزادی محدود به شریعتِ اسلامی است؛ که این محدودیت، بشر را به سوی کمال و عدل سوق می دهد، اما در اندیشه ها و فلسفه های مدرن، آزادی مشروط و محدود به اهوای نفسانی و تمایلاتِ حیوانی و سودمحورانه است. کافیست آثار و اندیشه های متفکران دوران مدرن را از نظر بگذرانید، آنگاه این مساله را بوضوح تصدیق خواهید کرد. 🔰 از این‌رو، می توان چنین گفت: منشاء آزادی از منظر اندیشه های مدرن یا تفکر غربی، خواست ها و تمایلاتِ نفسانیِ آدمی است، اما منشاء آزادی از منظر تفکر اسلامی، استعدادهای الهی و متعالیِ انسان است. یعنی آزادی از این جهت ارزشمند است، که موجباتِ تحققِ استعدادها و ظرفیت های متعالی انسان را مهیا می کند. 🔸️ همچنین در آیات و روایاتِ ما "نفس أمّاره" به شدت ذمّ و نکوهش شده به گونه ای که بدترین اثر سوئی که أهوای نفسانی بر انسان می گذارد؛ از خودبیگانگی و فراموشی معبود است. از اینروست که در سوره ی حشر آیه ۱۹ پرودگار چنین می فرماید: "وَ لاتَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ." و همچون کسانی نباشید که چون خدا را فراموش کردند، خدا نیز آنها را به خودفراموشی گرفتار کرد، آنها فاسقند. 🔸️ از سویی دیگر، نفس پرستی و تمایلات و اهوای نفسانی که مانعِ رسیدنِ آدمی به قُرب الهی است، آنقدر مَذِمَّت شده که قله های شعر پارسی در نفیِ آن چنین سروده اند: نفس اژدرهاست او کی مرده است از غم بی آلتی افسرده است گر بیابد آلت فرعون او که به امر او همی رفت آب جو آنگه او بنیاد فرعونی کند راه صد موسی و صد هارون زند (مثنوی معنوی، دفتر سوم، ابیات ۱۵۰۳-۱۵۰۵) 🔸️ یا جنابِ حافظ چنین می گوید: چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکی است نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود 🔸️ و نیز جناب سعدی چنین در مذمتش سروده: شهربندِ هوای نفس مباش سگ شهر، استخوان شکار کند علی ای حال، رشد و کمال آدمی، در گروِ انتخابِ آزادی است؛ منتها کدام آزادی؟! انسانی یا حیوانی؟! بی شک اندیشه های اسلامی در عرصه ی فردی و اجتماعی، آزادیِ معقول و مشروع را توصیه و تجویز می کند، اما اندیشه ها و فلسفه های مدرن، آزادیِ أهوا و تمایلاتِ نفسانی را. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 @taammolatenazari
هدایت شده از تأمُّلاتِ نظری
؛ مفهوم شناسیِ عدالت ✍️ پیش از بیانِ تعریفِ و اقسام آن، به نظر لازم می آید، اجمالا مساله ی "عدالت" را از منظر آیات قرآن و روایاتِ حضراتِ معصومین علیهم السلام مورد توجه و تأمُّل قرار دهیم. تأمُّل و تعمق در آموزه های دین، انسان محقق و ژرف اندیش را متوجه این مهم خواهد کرد؛ دین اسلام بیش از آنکه به جنبه های فردیِ زندگیِ بشر نظر داشته باشد، جنبه های اجتماعی را برجسته می کند. از اینرو؛ مساله ی عدالت به جهت اینکه جنبه های اجتماعی اش بیشتر مورد توجه می باشد، ضرورت دارد نگاه دین نسبت به این مفهوم متعالی و ارزشمند را بدانیم، تا دقیقتر و عمیقتر به تحققِ عینیِ عدالت همّت گماریم. 🔸️ در سوره ی حدید آيه ۲۵ پروردگار می فرماید: "لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط" یعنی؛ یکی از اهداف نبوت، اقامه ی قسط و عدل در جامعه بشری می باشد؛ آن هم به نحوی که توده ی مردم باید برای اقامه ی آن تلاش جدی کنند. 🔸️ یا در روایات اسلامی از وجود اميرالمؤمنين علي عليه السلام داریم: "العدل حياة الاحكام"؛ يعني تحقق عدالت در جامعه، موجبِ اجرایی شدنِ سایر احکام الهی است. در جایی دیگر از ایشان داریم: "بالعدل تصلح الرعية"؛ بواسطه تحققِ عدالت است که کار رعیت اصلاح می شود. و نیز حضرت در جایی دیگر چنین می فرمایند: "ثبات الدول بإقامة سنن العدل"؛ پایداریِ دولت ها، به برپا داشتنِ راه و رسم دادگری است. 🔰 علی ای حال، برای مفهوم عدالت، چهار معنا متصور است: : موزون بودن؛ یعنی تناسب و هماهنگی و تعادل. (بالعدل قامت السموات و الارض) : مساوات و برابری؛ یعنی نفیِ تبعیض و تفاوت؛ یعنی بالسویه اعطاء حق کردن. : إعطاءُ كُلّ ذي حَقّ حَقَّه؛ یعنی حقِّ هر صاحبِ حقّی را دادن. : وَضعُ الشَّئِ في موضِعِه؛ قرار دادن هر چیزی در موضع و جایگاه خودش. 🔸️ همچنین خالی از لطف نیست، عدل در ادبیات پارسی را هم از نظر بگذرانیم؛ مولوی در مثنوی-معنوی چنین می گوید: عدل چبود؟ وضع اندر موضعش ظلم چبود؟ وضع در ناموضعش عدل چبود؟ آب ده اشجار را ظلم چبود؟ آب دادن خار را موضع رُخ، شَه نَهی، ویرانی است موضع شَه، پیل هم نادانی است بنابراین، چون بحث ما عدالت اجتماعی است، در ادامه خواهیم گفت: عدالت اجتماعی، دقیقا به چه معناست و چه نسبتی با آزادی دارد. ادامه دارد... 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 @taammolatenazari