📚 کتابِ #دولت_و_بازار، فصل اول؛ بخشِ سوم
🔍 بررسیِ اجمالیِ مبانیِ فکری و اصول سه گانه ی #آدام_اسمیت در اقتصاد
🔰 با توجه به کتابِ #ثروت_و_ملل آدام اسمیت، او همانندِ متفکرینِ فرانسوی [فرانسوا کنه، تورگو، روسو و ولتر] معتقد و متاثر از "مکتبِ فیزیوکراسی" است. او همانند فیزیوکرات ها قائل به وجودِ یک #نظم_طبیعی در جهان است. او می گوید: "حکمت طبیعت، خوشبختانه تدارکاتِ فراوانی برای جبرانِ بسیاری از تاثیراتِ نامطلوبِ حماقت و بیدادگریِ انسان فراهم آورده است."
🔰 در اندیشه ی #اسمیت، باور به "نظم طبیعی" و "اصالت و آزادی فرد" باعث شد او به طرفداری از #بازار_آزاد و #تجارت_آزاد روی آورد. بنابراین مبانیِ فکری بالا، منجر به بوجود آمدنِ سه مفهومِ کلیدیِ #دست_نامرئی، #تقسیم_کار_بین_المللی و #مزیت_مطلق شد و اینگونه بود که پایه های نظریِ #اقتصاد_کلاسیک شکل گرفت.
🔰اما توضیحِ اجمالیِ اصول سه گانه
1️⃣ #دست_نامرئی؛ اسمیت برای توضیح و تأکید بر وجودِ "نظام طبیعی" مفهومِ جدیدِ #بازار_خود_تنظیم [Self-regulating Market] را ابداع و آن را با استعاره ی "دست نامرئی" تبیین می کند. به نظر او، یک دست نامرئی وجود دارد که بازار را تنظیم می کند و به کمک #مکانیسم_قیمت ها آن را به سوی تعادل می کشاند. او معتقد است؛ بازار به صورتِ غیرمتمرکز به تنظیم روابطِ #عرضه و #تقاضا پرداخته و در شرایطِ #رقابت_کامل، وضعیت موجود را به طور خودکار تعدیل می کند. باید توجه داشت که؛ نظریه ی "دست نامرئیِ" آدام اسمیت، بر اساس این فرض بنا شده که مردم #عقلانی عمل می کنند و بر مبنای "اصالت فرد" در همه ی اوقات سعی می کنند رفاه و منافعِ شخصیِ خود را ارتقا دهند.
همچنین با توجه به #دست_نامرئیِ آدام اسمیت؛ پیگیریِ #نفع_شخصی توسط افراد جامعه، فارغ از توجه شان به منافع عمومی، در راستایی به پیش می رود که در عین حال #منافع_اجتماعی را نیز تأمین می کند. اسمیت با این استدلال، وجودِ موانع در برابرِ #تجارت_آزاد در عرصه ی بین المللی را به چالش کشیده و #عدم_مداخله_دولت در این عرصه را نیز توصیه می کند.
🔰 در ادامه، دو اصلِ باقی مانده ی دیگر را مورد بررسی قرار خواهیم داد و سپس نقدهای وارده بر آنها بیان خواهد شد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ #تاریخ_عقائد_اقتصادی [دادگر]، فصل سوم
🔰فصل حاضر، ابتدا به تحولاتِ پس از سقوط روم می پردازد، و سپس تاریخِ عقائد اقتصادیِ قرون وسطا را تبیین می کند. البته اشاره ای هم به اندیشه های اقتصادی در اسلام می شود، که در فرصتِ مقتضی بصورت مجزا به چیستی و چگونگیِ تحققِ #اقتصاد_اسلامی خواهیم پرداخت.
🔰سقوطِ امپراتوریِ روم غربی در ۴۷۶ م می تواند بستر مناسبی برای بررسی تاریخ عقائد اقتصادی باشد. دوره ی زمانی بین آن سال تا سقوط امپراتوری روم شرقی در سال ۱۴۵۳ م را [که ترک های عثمانی قسطنطنیه را فتح کردند] با نام #قرون_وسطی شناخته می شود. بروزِ #فئودالیسم، ظهورِ اندیشه #مدرسی و سیطره رویکردهای خاصی از دینِ یهودیت و مسیحیت، طبعا در شکل گیری اندیشه های اقتصادی اثرگذار بوده اند. اجمالا در این یادداشت، لُبِّ عقائد اقتصادیِ #پدران_کلیسا و بعضی دیگر از اندیشمندان بزرگ قرون وسطی همچون #اگوستین_قدیس، #آکویناس و... را به سمع و نظر می رسانیم که بدین قرار می باشد:
1️⃣ در اندیشه آگوستین قدیس زمانی که کسبِ منافعِ شخصی به زیانِ #فقرا باشد، آن منافع از نظر آگوستین قابل قبول نبود. وی عقیده داشت به جای توجه صرف به #عرضه و #تقاضا در تعیینِ #قیمت، باید #هزینه_تولید و نیاز افراد را نیز مورد توجه قرار داد. طبقِ دیدگاه وی، مبادلات باید بر مبنای #عدالت باشد به گونه ای که طرفینِ معامله به حق خود برسند و هیچ کدام زیان دیده نشوند. کلاه برداری و تقلب در معاملات نباید صورت بگیرد. همچنین تأکید دیگر وی در معاملات، دوری از #حرص و #طمع و تلاش برای رعایت منافع همنوع است. و نیز دارایی زمانی ارزشمند است که در مسیر صحیح استفاده شود.
2️⃣ برخی پدران کلیسا در مسائل اقتصادی معتقد بودند که؛ #سود_کم، قیمت عادلانه و توجه به دسترنج ناشی از #کار حتما باید مورد توجه فعالان اقتصادی باشد. به عقیده ایشان؛ یک فرد مذهبی نباید سربار دیگران شود، بلکه باید مولد باشد و با کار تولیدی، خود و دیگران را از آثار کارش بهره مند سازد. در اندیشه ایشان، کار عبادت محسوب میشد و تنبلی زمینه گناه را فراهم می کرد. مسأله ی #کار در #اقتصاد_مدرن، درجه دوم یا پست جلوه می کند و در مقابل #استراحت یک عنصر عادی است. یعنی با کارِ بیشتر، #مطلوبیت کاهش می یابد ولی با استراحتِ بیشتر، مطلوبیت افزایش می یابد.
3️⃣ از ویژگی های اقتصاد مدرسی [اسکولاستیک]، تأکید بر رویکردِ هنجاری در مقابلِ رویکردِ اثباتی در اقتصاد است. فکر اقتصاد مدرسی، مبتنی بر دیدگاه پدران کلیسا، صاحب نظرانِ الهیات و اخلاق در قرون وسطی استوار است. در مسأله ی #کمیابی، اندیشه مدرسی ها آن بود که؛ منابع کمیاب باید به گونه ای به کار رود که گناه حداقل شده و خیر و ثواب حداکثر گردد. #انحصار و #احتکار در اندیشه ی ایشان مطرود و منفور بود. برخی از مدرسی ها قیمت عادلانه را قیمتی می دانند که #هزینه_نیروی_کار و دیگر هزینه ها را بپوشاند. و برای عده ای دیگر، قیمت عادلانه بیانگرِ مطلوبیت و مفید بودنِ کالا برای مصرف کننده است. گویی اینکه مدرسی ها اولین بحث های #تعیین_قیمت در اقتصاد را مطرح کرده اند. چون نظریات اقتصاد مدرن نیز قیمت را با #مطلوبیت_نهایی_کالا مساوی می دانند. #ربا در اندیشه ی مدرسی ها ممنوع بود؛ زیرا در مقابلِ آن کاری صورت نگرفته بود. و گرفتن دیرکرد و #بهره منع شرعی نداشت.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ #تاریخ_عقائد_اقتصادی [دادگر]، فصل چهارم، بخش اول
🔰در این فصل که به لحاظ زمانی تقریبا از سال ۱۵۰۰ م تا ۱۷۷۶ را پوشش می دهد، به مکاتب اولیه ی #علم_اقتصاد؛ یعنی #مرکانتیلیستها [سوداگرایان]، #فیزیوکرات ها که پیشگامانِ #اقتصاد_کلاسیک می باشند، می پردازیم. زمینه های اصلیِ سرمایه داری به دلائل گوناگون در دوره #رنسانس شکل گرفت. اگر عناصری مانند نفع شخصی، مالکیت خصوصی، آزادی اقتصادی، فردگرایی، رقابت، مکانیسم عرضه و تقاضا و حتی اخلاق کار پروتستانی به صورت نهادهای اقتصاد سرمایه داری مدرن بروز می کنند، ریشه در تحولاتِ رنسانس دارد.
🔰سوداگرایان [مرکانتیلیستها] و عقائد آنها
🔸️شکل گیری پدیده #دولت_ملتها، زمینه های گسترش تولیداتِ صنعتی، توسعه زندگی شهری، تقویت بازرگانی و مهاجرت از روستاها به شهرها را مهیا نمود و این امر موجباتِ ظهورِ سوداگرایان را فراهم آورد. البته نمی توان مکتب سوداگرایی را دارای اندیشه ی منسجم و یکنواخت دانست، بلکه منعکس کننده ی اندیشه های پراکنده و متنوعی است. گذشته از این، دغدغه های اقتصادیِ این دوره بیشتر بحثِ #عمل بود تا اندیشه و #تئوری_پردازی.
🔸️ اجمالا اهمِّ اندیشمندانِ مکتبِ سوداگرایی عبارتند از: توماس مان، ژان باتیست کلبر، جرالد مالینه، چارلز داوینه، ویلیام پتی، جان لاک، جیمز استیوارت، برناندو ماندویل، ريچارد کانتیون و جان لا و غیره. برخی از صاحب نظران اقتصاد سیاسی، مورخان اقتصادی و حتی بازرگانان حرفه ای نیز در مجموعه ی #اقتصاددانان_سوداگرایی ذکر می شوند.
🔰 برخی ویژگی های بارز #مکتب_سوداگرایی [مرکانتیلیسم]
1️⃣ منبع اصلیِ ثروت؛ مساویِ با انباشتِ هر چه بیشتر فلزاتِ قیمتی بویژه #طلا و #نقره است.
2️⃣ دخالتِ وسیعِ #دولت در امور اقتصادی، بویژه برای کنترل صادراتِ فلزات قیمتی از کشور است. بدین صورت که دولت، صادرات طلا و نقره را به شدت ممنوع می کرد و وارداتِ آنها را کاملا آزاد می گذاشت.
3️⃣ سیاست های سوداگرایان نسبت به محصولاتِ داخلی، حالت #حمایت_گرایانه داشت. آنها عوارضِ واردات را افزایش، ولی عوارض صادرات را حذف می کردند.
4️⃣ سوداگرایان معتقد به رشد جمعیت، تشویق به ازدواج و دادنِ جایزه به خانوارهای پرجمعیت بودند. آنها همچنین معتقد بودند که در صورتِ بروز مشکلِ مازادِ جمعیت، امکان حل آن از طریق مهاجرت وجود دارد.
5️⃣ سوداگرایانِ اولیه عقیده داشتند: افزایش دستمزد به بالاتر از سطحِ حداقل معیشت، باعث کاهش عرضه کار خواهد شد. برای این دیدگاه شان توجیه اخلاقی هم داشتند! به این شکل که؛ به عقیده آنها پرداختِ بیش از سطحِ حداقل معیشت، باعث تنبلی نیروی کار و روی آوردن او به فساد خواهد شد.
6️⃣ به نظر ژان بدن، دلیل اصلیِ افزایش قیمت ها به مقدار طلای در گردش پیوند داشت. پس از او، جان هیلز و برناندو داوان زاتی به تکمیلِ #نظریه_مقداری_پول پرداختند. در افکار سوداگرایان، همچنین نرخ بهره، قیمت و هزینه پول به حساب می آمده و تعیین نرخ بهره به عرضه و تقاضای پول مربوط بود. به همین جهت آنها راه حل مبارزه با #ربا را گسترش حجم پول می دانستند. به نظر آنها کاهشِ نرخ بهره و حذفِ ربا، باعث افزایش سرمایه گذاری و تولید خواهد شد. سوداگرایانِ اولیه، مبادله را عاملِ گسترش ثروت و سود می دانستند. یعنی گسترش سود را در فرآیند فعالیت های غیر تجاری -مثل کشاورزی و صنعت- نمی دیدند. در ضمن گروه زیادی از سوداگرایان، به اهمیت #تولید و #عرضه در اقتصاد اعتقاد چندانی نداشتند و عمده دشواری های اقتصادی را مربوط به بخش #تقاضا می دانستند.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
✅️ #مکتبِ_کلاسیک؛ اندیشه های اقتصادیِ #دیوید_ریکاردو
🔸️ دیوید ریکارد (۱۷۷۲- ۱۸۲۳) اقتصاددان انگلیسی و از چهره های برجسته ی مکتب کلاسیک است. او در طراحیِ نظریه ی #ارزش_کار، #آزادی_تجارت و #مزیت_نسبی نقشِ پیشتازی داشته است. همچنین ریکاردو پس از تورگو، از اولین اقتصاددانانی است که #قانون_بازده_نزولی را مطرح ساخته است. مضافا بر این، ریکاردو؛ چگونگیِ تقسیمِ منافعِ کل اقتصاد بینِ #اجاره، #دستمزد و #سود را بیان کرده است و در عینِ حال، ارزش را به طورِ مطلق به #کار مرتبط می دانست.
🔸️ #رانت_ریکاردویی و رانتِ عام؛ نظریه ی توزیعِ ریکاردو سه عنصرِ "رانت، دستمزد و سود" را در بر داشت. ریکاردو رانت را به زمین مرتبط می دانست و آن را به اینصورت بیان می کرد که؛ به علت افزایش جمعیت و استفاده ی زیاد از زمین، مقدار زمین های حاصلخیز رو به کاهش می روند و استفاده از زمین های درجه ی دوم آغاز می شود. با توجه به هزینه ی نسبیِ بیشترِ استفاده از زمین های درجه ی دوم، آن دسته از مردم که دارای زمینِ نوع اول (حاصلخیز) هستند، نوعی مازادِ درآمد خواهند داشت که ریکاردو آن را #رانت نامید. ریکاردو و سائر کلاسیک ها به دلیلِ توجه خاص به ارزشِ کار، رانت را از نظر اخلاقی مثبت نمی دانستند. زیرا رانت، پیوندِ معنی داری با کار نداشت.
🔸️ #دستمزد و #سود؛ در نظریه ریکاردو علاوه بر رانت، دستمزد و سود نیز نقش دارند. دستمزد از نظر ریکاردو، به سطحِ حداقل معیشت (به تعبیر عامیانه بخور و نمیر)، بستگی خواهد داشت، که با توجه به عادات و آداب و رسومِ افراد تعیین می گردید. از اینرو وقتی استانداردِ زندگی بالا می رفت، میزان حداقل دستمزد نیز افزایش پیدا می کرد. ضمنا #قیمت از نظر ریکاردو، معلولِ حرکتِ #عرضه و #تقاضا نبوده، بلکه محصولِ #هزینه_تولید است. در دیدگاه وی، آنچه از محصول و درآمد - پس از کسرِ دستمزد و اجاره- به صاحب سرمایه پرداخت می شد، سود نام داشت.
🔸️ جالبِ توجه است که؛ #سطح_سودِ همه ی صنایع در نظر ریکاردو به سمتِ میزانی یکسان میل می نمود. چون با توجه به فرض های الگوی ریکاردو، اگر یک صنعت از سودِ نسبیِ بیشتری برخوردار باشد، بنگاه ها از دیگر جاها به آن صنعت روی آورده، سود های یاد شده را جذب می کنند. و اگر برعکس؛ سودآوریِ یک صنعت به طور نسبی کمتر باشد، بنگاه ها از آن خارج شده تا سطحِ سود برای بنگاه های باقی مانده بالا رود. ( توجه شود: هر صنعت در بر دارنده ی تعدادی بنگاه است) به عقیده ی ریکاردو اگر دستمزدِ نیروی کار بالا رود، متوسط سودِ بنگاه کاهش می یابد. این نظریه گرایش به کاهشِ سود از نظرِ ریکاردو بعدها توسطِ #مارکس به عنوانِ دلیلِ دیگرِ سقوطِ سرمایه داری مطرح شد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
✅️ #مکتب_کلاسیک؛ اندیشه های اقتصادیِ #مالتوس و #سی
🔸️ توماس رابرت مالتوس [۱۷۶۶-۱۸۳۴] از دیگر اقتصاددانانِ مکتبِ کلاسیک است که با انتشارِ رساله ی مربوط به #اصول_جمعیت در سالِ ۱۷۹۸ معروف شد. نظریه ی جمعیت پیش از مالتوس هم مطرح بوده، ولی از زمان وی به بعد بسیار معروف شده است. مالتوس در این نظریه بیان می کند که اگر مانعی نباشد، جمعیت به نرخِ تصاعد هندسی افزایش می یابد، در حالی که مواد غذایی در بهترین وضعیت به شکل تصاعد حسابی رشد خواهد کرد.
🔸️ مالتوس علت فقر را جمعیت زیاد و کمبودِ منابع برای تأمین نیازهای آنان می دانست. مبنای #دستمزد از نظر مالتوس نیز همان "حداقلِ معیشتِ" مورد نظر ریکاردو بود. زیرا به نظر وی، پرداختِ دستمزدِ بالاتر از آن باعثِ گسترش جمعیت خواهد شد. کندرسه، اوئن و گودوین معتقد بودند که توزیعِ عادلانه ی #درآمد و #تأمین_مالی بیشتر کارگران، باعثِ بهبود کلی و تنظیم مطلوبِ جمعیت خواهد شد. مالتوس اینگونه راه حل ها و هر نوع راه حل مشابه مثلِ کمک دولت به فقیران را عاملِ تشدید کننده ی فقر می دانست.
🔸️ مالتوس برخلافِ ریکاردو، کارکردِ #عرضه و #تقاضا را در تعیین قیمت مؤثر می داند. از نظر او همچنین بالا بودنِ رانت نشانه ی شکوفایی اقتصادی است. #سود از نظرِ مالتوس، پاداشِ صاحبانِ سرمایه بود. او #رکود را هم نتیجه ی کمبودِ تقاضا می دانست. بدیهی است که در این صورت می توان وی را یکی از پیش کسوت های اندیشه ی کینزی دانست. در همین رابطه وی توصیه می کند؛ #دولت برای انجامِ توزیعِ مجدد درآمدها در اقتصاد دخالت کند. مالتوس همچنین از جهتِ متدلوژیکی، #علم_اقتصاد را عملیاتی دانسته و برخلافِ ریکاردو با تحلیل های قیاس گرایانه موافق نبود و بر استقراء تأکید داشت.
🔸️ ژان باتیست سی [۱۷۷۶- ۱۸۳۱] یکی از دوستانِ نزدیکِ ریکاردو و مالتوس بود. او متولد فرانسه است و در سال ۱۸۱۵ تدریسِ #اقتصاد_سیاسی را آغاز کرد. شهرت او به سببِ قانونِ مشهور اوست. طبقِ قانون "سی"؛ #عرضه، تقاضای خود را ایجاد می کند. به اینصورت که تولید کالاها و خدمات برای عوامل و نهاده های تولید درآمد ایجاد می کند و این امر منجر به ایجادِ تقاضای جدید نسبت به محصولاتِ دیگر بخش های اقتصاد می شود.
🔸️ نتیجه ی پذیرشِ این قانونِ آقای #سی، این خواهد بود که؛ هیچ نوع #رکود و کسادیِ موقتی و یا دائمی در اقتصاد بروز نخواهد کرد. کلاسیک ها از این قانون نتیجه می گیرند که؛ تحتِ شرائطِ انعطاف پذیریِ قیمت ها، نظام اقتصادی در بلند مدت همواره در سطحِ اشتغالِ کامل تعادلی خواهد بود. آقای سی همچنین پدیده ی #کارآفرین را به عنوانِ عاملِ چهارمِ #تولید، در کنارِ سه عاملِ دیگر یعنی؛ #زمین و منابع طبیعی، #نیروی_کار و #سرمایه مورد تأکید قرار می داد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
✅️ #مکتب_کلاسیک؛ اندیشه های اقتصادی از #تورنز تا #گوسن
1️⃣ رابرت تورنز [۱۷۸۰ -۱۸۶۴] عقیده داشت که #تجارت_آزاد، لزوما برای همه ی کشورها مطلوب نیست. وی مفید بودنِ نظریه ی #ارزش_کار_مطلق ریکاردو را زیر سؤال برد. به عقیده او، ارزش، تنها مربوط به نیروی کار نبوده، بلکه نقش سرمایه در آن مطرح است. تورنز همچنین برای کاهش فشار جمعیت، از مهاجرتِ نیروی کار به دیگر کشورها حمایت می کرد.
2️⃣ جیمز میل [۱۷۷۳ -۱۸۳۶] از دوستان ریکاردو است. او بیشتر به ترویج اندیشه ی ریکاردو می پرداخت. او در سال ۱۸۲۱ کتابِ "عناصر اقتصاد سیاسی" را منتشر کرد.
3️⃣ جان رمزی مک کالاک [۱۷۸۹- ۱۸۶۴] در عین هواداری از ریکاردو، از نظر روش، نوعی ترکیب تحلیلی و تجربی را دنبال می کرد. وی بر خلافِ ریکاردو و مالتوس معتقد بود؛ قوانینی توسط دولت در حمایت از فقیران تدوین و اجرا شود تا مانع شورش آنان گردد.
4️⃣ مونتی فورت لانگ فیلد [۱۸۰۱- ۱۸۸۴] در ابتدا از تجارتِ آزاد و دیگر مؤلفههای اقتصادِ لسفری دفاع می کرد. ولی در پایان عمر، از گسترش هزینه های بخش دولتی برای رفع فقر و ایجادِ رفاه عمومی حمایت می نمود. همچنین معتقد بود که صاحب سرمایه و صاحب ماشین نیز می تواند سودِ مربوط به آن را دریافت کند؛ زیرا سرمایه و ماشین از نظر فنی باعثِ بالا رفتنِ بهره وری می شوند. او بر خلافِ مالتوس و ریکاردو معتقد بود؛ دستمزد به سوی حداقل معیشت میل نمی کند.
5️⃣ ساموئل بیلی [۱۷۹۱- ۱۸۷۰] برخلافِ ریکاردو معتقد بود که نیروی کار، علت ایجادِ ارزش نیست، بلکه ارزش یک باورِ ذهنیِ کارگزاران اقتصادی نسبت به کالای مورد نظر می باشد. گذشته از آن، در خلقِ ارزش، عناصرِ دیگری علاوه بر نیروی کار نقش دارند. به عنوان مثال در این رابطه صاحب سرمایه متحمل ریسک می شود. خلاصه او ارزش مطلق کار ریکاردو را مورد نقد قرار داده و تأکید می کند که تنها می توان از ارزش نسبی سخن گفت.
6️⃣ ناسا سنیور [۱۷۹۰- ۱۸۶۴] معتقد بود؛ از یک سو #عرضه و #تقاضا ارزش را تعیین می کنند و از سوی دیگر خودِ تقاضا، با مطلوبیت کالا ارتباط دارد. او همچنین از اولین اقتصاددانانی است که بحث پیرامونِ اقتصادِ #دستوری و #اثباتی پرداخته است. و البته مباحثی دیگر که مجال پرداختن به آنها نیست.
7️⃣ آگوستین کورنو [۱۸۰۱- ۱۸۷۷] از اقتصاددانانی است که مطالعاتِ وسیعی در ریاضیات و فلسفه دارد. معروف است که کاربردِ ریاضیاتِ پیشرفته در اقتصاد را اولین بار وی انجام داده است. کورنو بدون آنکه از #کشش_تقاضا نام ببرد، نقش آن را بر درآمد بنگاه نشان داده است. او همچنین نشان می دهد که #سود_بنگاه زمانی به حداکثر می رسد، که در سطحی فعالیت نماید که #درآمد_نهایی و #هزینه_نهایی آن برابر شود. کورنو از اینرو از طلایه دارانِ #مکتب_نهایی_گرایی و #اقتصاد_ریاضی است.
8️⃣ ژول دوپوئه [۱۸۰۴- ۱۸۶۶] متخصص در علومِ مهندسی است و با کمکِ تئوری های اقتصادی، قیمت گذاری برای خدماتِ بخش عمومیِ فرانسه را انجام داده است. او #مازاد_مصرف_کننده و #مازاد_تولید_کننده را محاسبه کرده است. به نظر می رسد وی اولین اقتصاددانی است که کاربردِ تجزیه و تحلیلِ #هزینه_فاییده در بخش عمومی را نشان داده است.
9️⃣ هاینریش گوسن [۱۸۱۰- ۱۸۵۸] و هاینریش فون ثونن [۱۷۸۳- ۱۸۵۰] از پیش کسوت های #مکتب_نئوکلاسیک نیز هستند. گوسن معتقد است که چیزی بنام ارزش مطلق وجود ندارد و ارزش از نظر وی به #مطلوبیت مربوط می شود. او نزولی بودنِ #مطلوبیت_نهایی را هم صورت بندی کرد. و یوهان ثونن از کلاسیک هایی است که صاحب نظر در #اقتصاد_سنجی و #اقتصاد_ریاضی می باشد. برای جزئیات به کتب تفصیلی مراجعه شود.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari