2️⃣ مُدلِ توسعه ی سوسیالیستیِ #پرئو_براژنسکی و #مائوئیسم
🔰 دیدگاه "روستو" و "آرتور لوئیس" در خصوصِ توسعه بر امری قرار دارد که اقتصاددانان توسعه آن را "الگوی هسته در حال گسترش سرمایه داری" می نامند [هانت، دایا، نظریه های اقتصاد توسعه، ص ۱۰۲] و به عبارتِ دیگر ماهیت سرمایه سالارِ آشکاری دارند. اما نکته ی جالب اینجاست که؛ مدل های #مارکسیستی_سوسیالیستیِ توسعه نظیرِ #مدل_پرئوبراژنسکی نیز بر چیزی جُز انباشتِ سرمایه و تشکیلِ هسته ی در حالِ گسترش سرمایه سالاری تاکید ندارد. برخی از مهمترین ارکانِ این مُدل عبارتند. از:
#اولا: به حداکثر رساندنِ "رشد تولید ناخالص ملی" و "افزایش میزان پس انداز" از طریقِ گسترش بخشِ دولتیِ اقتصاد
#ثانیا: اولویت سرمایه گذاری در #صنعت_سنگین و ایجادِ ساختارهای صنعتی از طریقِ دخالتِ فعال دولت
#ثالثا: بهره گیری از ابزارهای سیاست گذاری نظیرِ #مالیات_بندی، #تعیین_نرخ_ارز و #قیمت_گذاری و...
🔰 بنابراین؛ نگاه به تعاریفِ تئوریسین ها و اقتصاددانانِ توسعه [وابسته به مکاتب مختلف] نشان می دهد که همگیِ آنان #توسعه_یافتگی را در چهارچوبی تماما کمّی و با استانداردهایی نظیرِ #انباشت_سرمایه، #افزایش_سودآوری، #افزایش_تولید_ناخالص_ملی و در یک کلام حاکمیتِ #سرمایه_سالاری_صنعتی معنا می کنند. به عنوان مثال: #کولین_کلارک یکی از تئوریسین های #لیبرال_اقتصاد_توسعه نیز، توسعه یافتگی را عبارت از #بسط_مدرنیسم و تحول به ساختارِ اقتصاد سرمایه سالارانه می داند.
🔰 یا #پل_باران یکی از تئوریسین های #چپ_گرای_اقتصاد_توسعه نیز، توسعه یافتگی را معادلِ حاکمیت سرمایه سالاری می داند و انباشتِ عظیمِ سرمایه در #اروپای_غربی در حد فاصل قرن شانزدهم تا هجدهم میلادی [ که به عنوان پشتوانه ی اقتصادیِ انقلاب صنعتی به کار گرفته شد] را نتیجه ی #غارت_منابع_طبیعی و #سرمایه ها و #بهره_کشیِ آشکار و پنهان از مردمِ آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین توسطِ #سرمایه_داران_مرکانتالیست_اروپایی می داند.
🔰از مجموع آنچه اجمالا آورده شد این نتیجه به دست می آید که؛ #اولا توسعه یافتگی چیزی نیست مگر تحققِ حاکمیت نظام سرمایه سالاری و #ثانیا مدل های پیشنهادی غربی ها نظیرِ "مدل روستو" یا #صندوق_بین_المللی_پول و یا مدل های اخیرِ #بانک_جهانی به دلیلِ مطامعِ سوداگرانه طراحان آنها، تبدیل شدنِ کشورهای توسعه نیافته به یک نظام سرمایه سالاریِ درجه ی دو غرب زده را نیز فقط و فقط به قیمت بهره کشی هر چه بیشتر از منابع طبیعیِ این کشورها و در محدوده ای که خود تعیین می کنند؛ عملی می سازند و عملا #استقلال_اقتصادی و تدریجا #استقلال_سیاسی و به طور تام و تمام #منافع_ملی این کشورها نفی کرده و یا به تابعی از منافع خود بدل می سازند.
🔰 برای مطالعاتِ بیشتر به منابع ذیل رجوع کنید:
- جیروند، عبدالله، توسعه اقتصادی، انتشارات مولوی، پاییز ۱۳۷۵
- Colin Clark, "the conditions of economics of economic progress" , Macmillan & Co. Ltd, London, 1951 pp. 170-152
- هانت، دایانا، نظریه های اقتصاد توسعه، ترجمه دکتر غلام رضا آزاد، نشر نی
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ #دولت_وبازار؛ فصلِ دوم، بخش ششم
🔰عرض شد در #نظریه_حمایت_هوشمند، دولت با نیروهای بازار پنج نوع ارتباط برقرار می کند. سه مورد آن [صیانت از بازار، خلق بازار و حفظ بازار] ذکر شد و اینک به مورد چهارم یعنی #قبض_بازار خواهیم پرداخت. سرمایه بالطبع میلِ به بیشینه شدن دارد و به سمتی حرکت می کند که بدونِ درگیر نمودنِ سایر عواملِ تولید [زمین، نیروی کار و فنّاوری] به بیشترین سود برسد. فعالیت های "غیر مولّد" نظیر #دلّالی، #سوداگری و #سفته_بازی، بیشترین جاذبه را برای سرمایه دارند که بدونِ دخالتِ سائر عواملِ تولید، سود حاصل شود. یک #نظام_اقتصادی_سالم اما باید بیشترین سود را به تولید بدهد. اگر فعالیت های #غیر_مولّد بازار پُرسودی داشته باشند، سرمایه ها بصورتِ طبیعی از فعالیت های مولّد فاصله خواهند گرفت و باعث تضعیفِ تولید در کشور خواهد شد. در چنین شرایطی #وظیفه_دولت؛ قبضِ بازارهای غیرمولّد از طریقِ کاهشِ سطحِ سود آنها به زیرِ سطح سودِ تولید است. برای برخی بازارهای کاملا مضرّ مانند بازارِ ربا، باید سیاستِ "انقباض کامل" در نظر گرفته شود به نحوی که هیچ سرمایه ای اجازه حرکت به سمتِ این بازارها را نداشته باشد.
🔰اساسا مشخصه اصلیِ یک نظام اقتصادیِ سالم این است که؛ در آن به تولید پاداش داده شود نه #سوداگری، #دلالی و #سفته_بازی. لازمه جریان یافتنِ سرمایه به سمتِ تولید، #جذابیت_زدایی از فعالیت های غیرمولّد است. بررسی جریان #سرمایه در ایران نشان می دهد، #سیاست_قبض_بازار برای بازداشتنِ سرمایه از فعالیت های غیرمولّد اتخاذ نشده است و سازوکاری جُز حبس نقدینگی در بانک ها، برای نهی سرمایه از حرکت به سمتِ سوداگری وجود نداشته است. سیاست گذار برای جلوگیری از هجومِ #نقدینگی به بازارهای سفته بازی و سوداگری، #نرخ_سود_بانکی را بالا نگه داشته تا سرمایه در بانک محبوس بماند.
🔰اجمالا به چند نمونه از سیاست های #قبض_بازار فقط گذرا اشاره می کنیم:
1️⃣ استفاده از سازوکارِ #مالیات_بر_سفته_بازی_دارایی؛ این سیاست منجر می شود نقدینگی به سمتِ فعالیت های سفته بازی سرازیر نشود.
2️⃣ اخذِ #مالیات_بر_عایدی_سرمایه برای قبضِ بازارهای غیرمولّد؛ عایدی سرمایه اختلافِ بینِ "قیمتِ خرید دارایی به اضافه برخی هزینه ها در طولِ دوره نگهداری" و "قیمت فروش آن دارایی" است. یعنی در صورتیکه یک سرمایه گذار اقدام به فروش دارایی خود با قیمتی بیشتر از قیمتِ خرید کند، روی مازادِ قیمتِ دارایی او مالیات وضع می شود تا از سفته بازیِ دارایی جلوگیری شود. قانونِ مالیات بر عایدی سرمایه در کشورهایی چون #انگلیس، #فرانسه، #ژاپن، #اسپانیا، #پرتغال و... وجود دارد که از ذکر جزئیات می گذریم.
3️⃣ مالیات بر #تراکنش_های_بانکی در اروپا برای قبضِ بازارهای غیرمولّد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
✅️ #مکتب_کلاسیک؛ اندیشه های اقتصادیِ #مالتوس و #سی
🔸️ توماس رابرت مالتوس [۱۷۶۶-۱۸۳۴] از دیگر اقتصاددانانِ مکتبِ کلاسیک است که با انتشارِ رساله ی مربوط به #اصول_جمعیت در سالِ ۱۷۹۸ معروف شد. نظریه ی جمعیت پیش از مالتوس هم مطرح بوده، ولی از زمان وی به بعد بسیار معروف شده است. مالتوس در این نظریه بیان می کند که اگر مانعی نباشد، جمعیت به نرخِ تصاعد هندسی افزایش می یابد، در حالی که مواد غذایی در بهترین وضعیت به شکل تصاعد حسابی رشد خواهد کرد.
🔸️ مالتوس علت فقر را جمعیت زیاد و کمبودِ منابع برای تأمین نیازهای آنان می دانست. مبنای #دستمزد از نظر مالتوس نیز همان "حداقلِ معیشتِ" مورد نظر ریکاردو بود. زیرا به نظر وی، پرداختِ دستمزدِ بالاتر از آن باعثِ گسترش جمعیت خواهد شد. کندرسه، اوئن و گودوین معتقد بودند که توزیعِ عادلانه ی #درآمد و #تأمین_مالی بیشتر کارگران، باعثِ بهبود کلی و تنظیم مطلوبِ جمعیت خواهد شد. مالتوس اینگونه راه حل ها و هر نوع راه حل مشابه مثلِ کمک دولت به فقیران را عاملِ تشدید کننده ی فقر می دانست.
🔸️ مالتوس برخلافِ ریکاردو، کارکردِ #عرضه و #تقاضا را در تعیین قیمت مؤثر می داند. از نظر او همچنین بالا بودنِ رانت نشانه ی شکوفایی اقتصادی است. #سود از نظرِ مالتوس، پاداشِ صاحبانِ سرمایه بود. او #رکود را هم نتیجه ی کمبودِ تقاضا می دانست. بدیهی است که در این صورت می توان وی را یکی از پیش کسوت های اندیشه ی کینزی دانست. در همین رابطه وی توصیه می کند؛ #دولت برای انجامِ توزیعِ مجدد درآمدها در اقتصاد دخالت کند. مالتوس همچنین از جهتِ متدلوژیکی، #علم_اقتصاد را عملیاتی دانسته و برخلافِ ریکاردو با تحلیل های قیاس گرایانه موافق نبود و بر استقراء تأکید داشت.
🔸️ ژان باتیست سی [۱۷۷۶- ۱۸۳۱] یکی از دوستانِ نزدیکِ ریکاردو و مالتوس بود. او متولد فرانسه است و در سال ۱۸۱۵ تدریسِ #اقتصاد_سیاسی را آغاز کرد. شهرت او به سببِ قانونِ مشهور اوست. طبقِ قانون "سی"؛ #عرضه، تقاضای خود را ایجاد می کند. به اینصورت که تولید کالاها و خدمات برای عوامل و نهاده های تولید درآمد ایجاد می کند و این امر منجر به ایجادِ تقاضای جدید نسبت به محصولاتِ دیگر بخش های اقتصاد می شود.
🔸️ نتیجه ی پذیرشِ این قانونِ آقای #سی، این خواهد بود که؛ هیچ نوع #رکود و کسادیِ موقتی و یا دائمی در اقتصاد بروز نخواهد کرد. کلاسیک ها از این قانون نتیجه می گیرند که؛ تحتِ شرائطِ انعطاف پذیریِ قیمت ها، نظام اقتصادی در بلند مدت همواره در سطحِ اشتغالِ کامل تعادلی خواهد بود. آقای سی همچنین پدیده ی #کارآفرین را به عنوانِ عاملِ چهارمِ #تولید، در کنارِ سه عاملِ دیگر یعنی؛ #زمین و منابع طبیعی، #نیروی_کار و #سرمایه مورد تأکید قرار می داد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari