📚 کتابِ #دولت_و_بازار، فصل اول؛ بخشِ سوم
🔍 بررسیِ اجمالیِ مبانیِ فکری و اصول سه گانه ی #آدام_اسمیت در اقتصاد
🔰 با توجه به کتابِ #ثروت_و_ملل آدام اسمیت، او همانندِ متفکرینِ فرانسوی [فرانسوا کنه، تورگو، روسو و ولتر] معتقد و متاثر از "مکتبِ فیزیوکراسی" است. او همانند فیزیوکرات ها قائل به وجودِ یک #نظم_طبیعی در جهان است. او می گوید: "حکمت طبیعت، خوشبختانه تدارکاتِ فراوانی برای جبرانِ بسیاری از تاثیراتِ نامطلوبِ حماقت و بیدادگریِ انسان فراهم آورده است."
🔰 در اندیشه ی #اسمیت، باور به "نظم طبیعی" و "اصالت و آزادی فرد" باعث شد او به طرفداری از #بازار_آزاد و #تجارت_آزاد روی آورد. بنابراین مبانیِ فکری بالا، منجر به بوجود آمدنِ سه مفهومِ کلیدیِ #دست_نامرئی، #تقسیم_کار_بین_المللی و #مزیت_مطلق شد و اینگونه بود که پایه های نظریِ #اقتصاد_کلاسیک شکل گرفت.
🔰اما توضیحِ اجمالیِ اصول سه گانه
1️⃣ #دست_نامرئی؛ اسمیت برای توضیح و تأکید بر وجودِ "نظام طبیعی" مفهومِ جدیدِ #بازار_خود_تنظیم [Self-regulating Market] را ابداع و آن را با استعاره ی "دست نامرئی" تبیین می کند. به نظر او، یک دست نامرئی وجود دارد که بازار را تنظیم می کند و به کمک #مکانیسم_قیمت ها آن را به سوی تعادل می کشاند. او معتقد است؛ بازار به صورتِ غیرمتمرکز به تنظیم روابطِ #عرضه و #تقاضا پرداخته و در شرایطِ #رقابت_کامل، وضعیت موجود را به طور خودکار تعدیل می کند. باید توجه داشت که؛ نظریه ی "دست نامرئیِ" آدام اسمیت، بر اساس این فرض بنا شده که مردم #عقلانی عمل می کنند و بر مبنای "اصالت فرد" در همه ی اوقات سعی می کنند رفاه و منافعِ شخصیِ خود را ارتقا دهند.
همچنین با توجه به #دست_نامرئیِ آدام اسمیت؛ پیگیریِ #نفع_شخصی توسط افراد جامعه، فارغ از توجه شان به منافع عمومی، در راستایی به پیش می رود که در عین حال #منافع_اجتماعی را نیز تأمین می کند. اسمیت با این استدلال، وجودِ موانع در برابرِ #تجارت_آزاد در عرصه ی بین المللی را به چالش کشیده و #عدم_مداخله_دولت در این عرصه را نیز توصیه می کند.
🔰 در ادامه، دو اصلِ باقی مانده ی دیگر را مورد بررسی قرار خواهیم داد و سپس نقدهای وارده بر آنها بیان خواهد شد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
📚 پروندۀ دیدگاه #آیتالله_میرباقری دربارۀ #فلسفه_صدرایی و ضرورت تکامل فلسفه
1️⃣ نسبت به فلسفه اسلامی، افراطگرا یا تفریطگرا نباشیم. فلسفه اسلامی با فلسفه یونان تفاوت دارد. فلسفه اسلامی از فرهنگ قرآن و فرهنگ اهلبیت (علیهم السلام) تأثیر پذیرفته است. البته فلسفه موجود باید بسط و تکامل پیدا کند؛ هم از لحاظ "استناد منطقی به وحی" و هم از لحاظ "امتداد عینی پیدا کردن و معطوف شدن به عمل اجتماعی"↙️
https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/6478
2️⃣ کاری که تمدّن غرب انجام داده، اين است که فلسفههای سکولار را به فلسفۀ زندگی تبديل کرده و از دل آن، دانش تولید کرده است. نظام دانشی غرب مبتنی بر فلسفۀ غرب است. ما هم باید بتوانيم حکمت را کاربردی کنيم و به حوزۀ دانش تسرّی بدهيم. حکمت بايد معطوف به نيازمندیهای اجتماعی باشد.↙️
https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/6495
3️⃣ تفقّه باید از یک جهت، وارد عرصۀ حکمت و عرفان شود و از جهت دیگر وارد عرصۀ جامعه بشود و واحد مطالعۀ آن از فرد به جامعه ارتقا پیدا کند. این سطح از تفقّه است که میتواند مبنای اداره جامعه باشد و محور گسترش عقلانیت گردد و رهبری دانش را نیز بر عهده بگیرد.↙️
https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/6508
4️⃣ عقلانیت فلسفی در عرض تفقّه دینی قرار ندارد. اینکه آقای دکتر مهدی حائری، وکالت حکیم را در مقابل ولایت فقیه، بیان میکند، بهدلیل اشتباه در نگاه به فلسفه است؛ ایشان معیار صحت فلسفه را در همه سطوح، از دین جدا کرده و بنابراین، عقلانیت فلسفی در مقابل تفقّه دینی قرار گرفته است.↙️
https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/6511
5️⃣ عرفان و حکمت باید در طول وحی قرار گیرند، نه در عرض وحی. البته این سخن بهمعنای نقلیشدنِ این علوم نیست. علم دینی این نیست كه در آیات و روایات بگردیم و یک گزارهای پیدا كنیم که در باب مسائل علوم باشد و بعد بگوییم این گزاره، دینی است!↙️
https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/6529
6️⃣ هیچ شکی نیست که فلسفۀ ما و عرفان ما، در مسیر پیشرفت و استضائۀ از نور وحی بوده است. ولی اینکه فرهنگ وحی، فضای فرهنگ فلسفه و عرفان ما را تحت تأثیر قرار داده است، کافی نیست؛ باید منطق استدلال و شیوۀ شهود ما هم مقید به وحی گردد.↙️
https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/6532
7️⃣ دانش بالادستیِ فقه، حكمت است. حکمت همان حلوفصل مسائل كلانی است كه فیلسوفان به آن میپردازند، منتها با نگاه قاعدهمندتر و مستند به وحی.↙️
https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/6538
8️⃣ ما نمیتوانیم حکومت را فقط با فقه احکام، دینی کنیم. دینی شدن حکومت قبل از اینکه با فقه احکام باشد، با عرفان و حکمتِ مستنبط از دین است. تا عرفان اجتماعیِ دینی و حکمت اجتماعی دینی ارتقاء پیدا نکند، حکومت دینی واقع نخواهد شد.
حکومت دینی حکومتی است مبتنی بر «عرفان حکومتی، حکمت حکومتی و فقه حکومتی». به تعبیر دیگر، مبتنی است بر فقه دین، نه صرفاً مبتنی بر فقه مناسک.↙️
https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/6539
9️⃣ چگونه میشود نسبت بین مکتب و علم و برنامهریزی را برقرار کرد، بهگونهای که مکتب (عرفان، حکمت، فقه)، حاکم بر معادله و برنامهریزی شود و متغیر اصلیِ منظومه معرفتی قرار بگیرد؟
در اینجا احتیاج به روش تحقیق و فلسفه روش داریم. فلسفۀ روش یا #فلسفۀ_چگونگی، ريشه و پايهای #عقلانی است که بر اساس آن میتوان «روش عام» را مطرح کرد و سه منطق «حجيت، معادله، اداره» را هماهنگ نمود.↙️
https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/6542
0️⃣1️⃣ فلسفه اسلامی بهلحاظ محتوا، ناتوان از راهبری علوم نیست. نقص، در رویکرد و روش است. آنچه مانع امتداد فلسفه در دانشهای فرودستی است، نگرش منطقی حاکم بر تمايز بين فلسفه و علوم است. اين نگرش که ما موجودات را به حيثيتهای کاملاً ممتاز از هم تقسيم کنيم و بعد، تفسير و بررسی مسائل مربوط به هر حيثيت را بهعهدۀ دانش خاص بگذاريم، اين، چيزی است که مانع تسرّی فلسفه به دانشهای مادون میشود. تنها راه چاره اين است که يک شبکه مفاهيمِ متقوّم به همديگر را، که «ابهام و تحصُّل» و «اجمال و تفصيل» دارند، در نظر بگیرید. بايد مرحلۀ مفهوم رياضی و طبيعی را تعيّن همان مفهوم فلسفی بدانيد؛ کمااينکه نوع را تعيّن جنس میدانيد. اگر اين کار را در نظام مفاهيم نکنيد و رابطه مفاهيم را رابطه ابهام و تحصل و رابطه مجمل و مبين نبينيد، هيچگاه نمیتوانيد يک مفهوم را در مفهوم ديگر فرآوری کنيد.↙️
https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/6545
#محکمات_اندیشه #دفاع_از_فلسفه #تکامل_فلسفه #اجتهاد_در_فلسفه #کارآمدی_فلسفه
@taammolatenazari