📌 تاملی در باب ایران امروز
🔹آنچه که امروز در جامعه ی ما (با نمادهایی چون بی حجابی، سگ بازی ، مشروعیت بخشی به حرام زادگی و...) بعنوان نقطه ی مقابل اسلام و انقلابیگری تبلیغ می شود، نه یک نسخه ایرانی از لیبرالیسم و آزادی خواهی، که محملی برای اشفتگی، هرج و مرج و بی قاعدگی در حوزه ی فکر و اخلاق است.
لیبرالیسم نیز با همه ی ادعای انسان گرایی و احترام به اراده ی فردی دارای چارچوبی است که در بستر عقلانیت خاص خود (عقلانیت مدرن) شکل گرفته و جوامع لیبرال هدف سعادت دنیوی را در بستر فردگرایی و اخلاق دنیایی دنبال می کنند و نتیجه ی آن هم امروز ظاهر شده است.
اما آنچه در ایران امروز ما در حال گسترش است، رهایی طلبی و آشفتگی است که در هیچ بستری از عقلانیت قابل تعریف و توجیه نیست و نه تنها موجب هدم بنیانهای دینی و اخلاقی می شود، بلکه حتی به مدل جوامع غربی موفق هم منتهی نخواهد شد.
جامعه ی ایران، به همان میزان که در قرن گذشته با سادگی با تمدن غرب مواجه شد و تنها پوسته ی آن را گرفت و مغز آن را ندید، اکنون مجددا در حال تکرار همان اشتباه تاریخی است.
آنچه ی غرب را به اوج صنعت و نظم و تکنولوژی رساند، نه رها کردن قید و بندهای اخلاقی و بی قاعدگی، بلکه تغییر قواعد زندگی به سود قواعد عینی و مادی بود.
مع الاسف بخشی از جامعه ی ما ، با پشت پا زدن به بنیانهای اخلاقی و دینی، در حال تخریب عقبه ی فرهنگی خود است، در حالیکه جایگزین مناسبی برای آن تدارک ندیده است.
اگر این جریان موفق شود-که نخواهد شد انشالله- نتیجه ی آن نه یک جامعه منظم و مرفه، که جامعه ای بی نظم و بی قاعده خواهد بود که راه بهیچ جایی نخواهد برد.
اهالی فکر و قلم باید برای این وضعیت چاره ای کنند.
@taamollat
📌بعثت پیامبر نقطه ی آغاز اصلاح اجتماعی
🔹یکی از نگرش های جالب توجه به مسئله ی بعثت پیامبر خدا، نگاه و تحلیل از زاویه ی اصلاح اجتماعی است.
بدان معنا که بعثت و برانگیختگی رسول خدا نه فقط انقلاب و بعث یک شخص، که نقطه ی بعث و انقلاب یک امت و در نهایت بعث تمام امم انسانی بود.
اگر از این زاویه به مبعث رسول خدا بنگریم تمام حوادث و اقدامات پس از آن رنگ دیگری خواهد یافت.
نقطه ی آغاز حرکت پیامبر خدا تحقق انقلاب در درون خود او و سپس تسری آن به افراد دارای قابلیت بود.
رسول خدا با وارد کردن مفاهیم وحیانی به قلب ها و روحهای مستعد آنان را نیز منقلب نمود و برانگیخت.
این حواریون پیامبر که چون خود او منقلب گشته و اماده ی فداکاری بودند، ستونهای اصلی جامعه ای بودند که پیغمبر خدا در صدد بنای آن بود.
هرچند که رسالت نهایی رسول خدا -که همان تشکیل جامعه ای بر اساس اصول اسلام و حقیقت است- هنوز به سر انجام نرسیده و در آخرین گردنه متوقف گردیده اما اقدامات رسول خدا در مکه و مدینه نموداری از یک اقدام مصلحانه برای تغییر جامعه را در برابر دیدگان آشکار می کند.
@taamollat
🔹امتداد
📌 یکی از راه های رشد در فضای علمی آنست که طلبه خود را در امتداد یکی از قله های علمی تعریف و در ادامه ی راهی که او تعریف کرده حرکت کند.
این به معنی متابعت چشم و گوش بسته نیست و ادامه ی مسیر یک متفکر طبیعتا پس از شناخت و تحلیل منطقی اندیشه ی او رخ خواهد داد.
این مدل حرکت علمی، طلبه را از آشفتگی روانی و دربدری عملی نجات می دهد و علاوه بر جهت دادن به همه اندیشه ها و رفتارها، باعث تکامل و پیشرفت حرکت علمی در جامعه می شود.
مع الاسف امروزه در حوزه های علمیه کمتر به امتداد حرکت علمی و عملی توجه می شود و گمان اولیه ی هر طلبه ی تازه واردی آنست که قرار است فقه و اصول و فلسفه و کلام و تاریخ را از ابتدا شروع کند.
در حالیکه ما در نقطه ای از تاریخ ایستاده ایم که اقدامات علمی مهمی توسط سلف ما صورت گرفته، اما ما بجهت بی اطلاعی از آن میراث در پی در انداختن طرح نو هستیم تا روزگارمان بگذرد و نسل بعدی بیاید و هلم جرا.
در عصر ما کسانی چون امام، علامه طباطبایی، شهید مطهری، علامه ی مصباح و آیت الله خامنه ای اقدامات مهمی در عرصه ی علم صورت داده اند و تلاش های گذشتگان را یک قدم جلو آوردند.
نسل امروز حوزه های علمیه باید این تلاش را امتداد ببخشد....
@taamollat
🔹امتداد2
📌 فلسفه یا الهیات به عنوان مبنایی ترین دانش نظری و فقه بعنوان سرآمد دانش های عملی، ابتدا و انتهای منظومه ی علوم اسلامی را تشکیل می دهد.
در بازه ی میان این دو، دانش های متعددی مانند کلام و عرفان و تفسیر و تاریخ و اصول و... وجود دارد که هم بر این دو تاثیر می گذارد و هم از آنها تاثیر می پذیرد.
مجموع این علوم، منظومه ای منتظم و متقن از دانش ها را در برابر دیدگان ظاهر می سازد که هم قدرت اقناع ذهنی دارد و هم قابلیت اجرای عملی.
در طول قرنها، شاکله ی علم در حوزه های علمیه نیز بر همین منظومه ی علمی استوار بوده و عالمان گذشته در دانش های عملی (مانند فقه) به علوم نظری (مانند کلام و فلسفه) تکیه داشتند و نتایج علوم نظری را نیز در علوم عملی اشراب می کردند.
در این میان برخی متخصص در علوم نظری و برخی دیگر متخصص در علوم عملی بودند.
اما در مجموع هر یک پرکننده بخشی از جهت گیری کلی علمی حوزه ها بوده اند. رحمة الله علیهم اجمعین.
در این میان عالمان ذو فنون کسانی بودند که هم در علوم نظری و هم در دانش های عملی صاحب نظر بودند.
اشرف این علمای ذوفنون نیز کسانی بودند و هستند که این منظومه ی سترگ علمی را با مسائل و نظامات اجتماعی پیوند زده و تلاش کردند با کشف مسائل نو از بطن زندگی اجتماعی، از دل علوم اسلامی پاسخ های نو فراهم آورند.
اینگونه شد که هم علوم اسلامی به زبان آمد و شکوفا شد و هم مسائل مستحدث اجتماعی امیدوار به دریافت پاسخ گردید.
ما طلبه های امروز بر سر این سفره نشسته ایم...
با این میراث چه می خواهیم بکنیم؟
@taamollat
📌زمینه های امتداد اندیشه استاد شهید مطهری توسط طلاب(1)
🔹اندیشه و آثار استاد شهید از سویی به دلیل جامعیت و از سوی دیگر به جهت سادگی و روانی می تواند به عنوان الگویی برای حیات علمی طلاب واقع شده و آن منهج توسط طلاب جدید امتداد داده شود.
در یک نگاه کلی، اندیشه استاد مطهری از سه جهت قابلیت امتداد دارد. برای شناخت ظرفیت های امتداد اندیشه استاد مطهری ابتدا باید نگاهی کلان بر برنامه فکری او انداخته شود.
خود استاد شهید در مواضعی از اثار خویش پروژه کلان فکری و عملی خود را بیان نموده است. از آنجمله در مقدمه کتاب عدل الهی گوید:
«اين بنده از حدود بيست سال پيش كه قلم به دست گرفته، مقاله يا كتاب نوشتهام، تنها چيزى كه در همه نوشتههايم آن را هدف قرار دادهام حل مشكلات و پاسخگوئى به سؤالاتى است كه در زمينه مسائل اسلامى در عصر ما مطرح است.
نوشتههاى اين بنده، برخى فلسفى، برخى اجتماعى، برخى اخلاقى، برخى فقهى و برخى تاريخى است. با اينكه موضوعات اين نوشتهها كاملا با يكديگر مغاير است، هدف كلى از همه اينها يك چيز بوده و بس.»
بر این اساس نقطه اصلی تمرکز اندیشه استاد حل مسائل جاری ذهنی جامعه بوده است.
ایشان در ادامه و در نقد جریانات تبلیغی اسلامی می گوید:
« اين دين مقدس در حال حاضر بيش از هر چيز ديگر از ناحيه برخى از كسانى كه مدعى حمايت از آن هستند ضربه و صدمه مىبيند.
هجوم استعمار غربى با عوامل مرئى و نامرئيش از يك طرف، و قصور يا تقصير بسيارى از مدعيان حمايت از اسلام در اين عصر از طرف ديگر، سبب شده كه انديشههاى اسلامى در زمينههاى مختلف، از اصول گرفته تا فروع، مورد هجوم و حمله قرار گيرد. بدين سبب اين بنده وظيفه خود ديده است كه در حدود توانايى در اين ميدان انجام وظيفه نمايد.»
بر این اساس مبنای استاد شهید در پاسخگویی به معضلات فکری و اجتماعی، اصلاح نگرش به تعالیم اسلامی بوده است.
در یادداشت بعد درباره «روش» استاد مطهری در رسیدن به این هدف صحبت خواهیم کرد.
@taamollat
🔹تحلیل فلسفی احوال اجتماع بر بستر زمانه و اقدامات امام سجاد (ع)
📌1. یکی از نتایجی که از اثبات اصالت اجتماع حاصل می شود، پذیرش هویت مستقل جامعه، حیات و ممات و همچنین صلاح و فساد آنست.
استاد شهید مطهری در باب بخش اول این مدعا(اثبات اصالت جامعه) در اثار خود تلاش فراوان نموده است. رحمه الله
2. درباره تعرب بعد از اسلام در روایات مطالبی ذکر شده و منظور آنست که کسی بعد از اسلام آوردن دوباره به عقاید جاهلی خود بازگردد. این مسئله در حوزه فردی احکام و آثار خاص خود را دارد.
اما بر مبنای اصالت جامعه، این اتفاق ممکن است درباره ی "جامعه" نیز رخ دهد و جامعه ای پس از حرکت در مسیر اسلام، در اثر حوادثی به دوران جاهلیت خود بازگردد.
3. بهترین نمونه ی تاریخی این مسئله تعرب بعد الاسلام جامعه ی نبوی است که بلافاصله پس از رحلت رسول خدا آرام آرام سنن جاهلی بازگشته و بر ارکان جامعه مسلط گردید و شد آنچه که شد.
4. وقوع چنین وضعیتی از جهت تحلیل فلسفی و اجتماعی امر غیر مترقبه ای نبوده و بیماری جامعه امری ممکن و محتمل است، مسئله مهم در این میان شیوه ی مواجهه با این وضعیت است.
5. آنچه که از سیره ی اهل بیت خصوصا امام سجاد و ائمه ی پس از ایشان حاصل می شود آنست که در چنین شرایطی جهاد نظامی و تغییر ساختار ها نه مفید است و نه ممکن.
بلکه اصلاح گری جامعه ی بیمار را باید از درون ذهنیت و قلب کنشگران آغاز نمود.
6. مروری بر عناوین طرح شده در کلمات امام سجاد ع یادآور اقدامات ابتدایی رسول خدا در مکه در راستای اصلاح فکر و ذهنیت جامعه است.
در سیره رسول خدا و امام سجاد ع جهاد تبیین حقایق و بازکردن گره های ذهنی و قلبی مقدم بر تغییر و اصلاح ساختار هاست.
🔽 🔽 🔽
نتیجه:
در دنیای کنونی در شرایطی قرار گرفته ایم که جاهلیت به انحاء گوناگون در حال زنده شدن و بازگشت است.
امروز فرصت کم نظیری در خدمت داعیان الی الله قرار دارد.
بنگریم چه می کنیم.
@taamollat
تأملات اجتماعی
🔹تحلیل فلسفی احوال اجتماع بر بستر زمانه و اقدامات امام سجاد (ع) 📌1. یکی از نتایجی که از اثبات اصالت
📌بعدالتحریر
🔹مسئله ی صلاح و فساد اجتماع، مسئله ای مهم و کاربردی است که هم دارای مبانی فلسفی و هم دارای شواهد تاریخی متعدد است.
توجه به مبانی فلسفی و شواهد و تجربیات تاریخی، اقدامات اجتماعی ما را در مسیر دیگری قرار می دهد و ما را از اشتباهات مهم باز می دارد.
مجموعا از مسائل مهم اما مغفول در حوزه و میان اهل علم است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 سخنرانی رهبر معظم انقلاب در سال 1353
🔺با محوریت تز امام سجاد(ع) در مقوله دعا و مقابله با تفکرات شیعه عامی
🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
✅ سخنان سیدالقائد با #خبرگان همیشه حاوی مسائلی مهم و زیربنایی در باب حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی است.
از اینجهت این دیدار سالانه را همیشه باید جدی گرفت.
بر همین منوال، سخنان امروز ایشان (19اسفند1400) حاوی نکات بسیار مهمی در باب #مدیریت_اجتماعی بود.
در این باره نکاتی خواهم نوشتن، بعون الله
@taamollat
تأملات اجتماعی
✅ سخنان سیدالقائد با #خبرگان همیشه حاوی مسائلی مهم و زیربنایی در باب حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی اس
📌 نکاتی درباره سخنان رهبری در دیدار خبرگان (1400/12/19)
1. اولین نکته قابل ذکر، توجه به جایگاه قانونی رهبری در نظام اسلامی است. مطابق قانون اساسی یکی از وظایف اصلی رهبری، سیاستگذاری کلان امور کشور است.
سایر وظایف او نیز از جهت کلیت و شمول همینقدر دامنه دارد.
از اینجهت کلمات ایشان را در همین چارچوب باید فهم کرد؛ یعنی چارچوبه هایی کلی برای حرکت کلی جامعه، در ضمن توجه به آزادی مردم و رشد عقلانی جامعه.
مطالب امروز ایشان -بمانند بسیاری از سخنان دیگر- حاوی نکات مهم راهبردی در حرکت و #مدیریت_اجتماعی بود.
2. امروز رهبری از عناصر قدرت گفتند و گفتند که در مواجهه با دشمن نباید از هیچکدام از عناصر و مولفه های قدرت به نفع دیگری عقب نشینی کرد.
ریشه ی این حرف به لزوم کسب و حفظ قدرت در عرصه ی روابط بر می گردد؛ و منظور آنست که اگر از یکی از مولفه ها به نفع یکی دیگر عقب نشینی کردید، در سایر مولفه ها نیز مجبور به عقب نشینی خواهید شد.
اگر مولفه ای از عناصر قدرت است، باید با چنگ و دندان از آن حفاظت نمود.
چند هفته قبل نیز رهبری از دفاع ترکیبی سخن گفتند.
این دقیقا بدان معناست که عناصر اصلی جامعه (مثل عناصر قدرت) کاملا در هم تنیده اند، و حفاظت و دفاع از آنها باید کاملا یکپارچه و متمرکز باشد.
آرایش دفاعی در اقتصاد، الزاما موجب حفاظت از فرهنگ و سیاست و... نمی شود و بر عکس.
نوع ورود و تحلیل ایشان نشان از درک عمیق ایشان از #پیچیدگی_اجتماعی دارد.
3. نکته ی جالب توجه و مهم دیگر در سخنان امروز، توجه به مسئله ی پشتیبانی مردمی در حرکت انقلاب است که ابزار آن همین "جهاد تبیین" است.
حرکت انقلاب اگر مبتنی بر اجبار بود نیازی به تبیین و دفع حملات رسانه ای نداشت. اهمیت به تبیین و الزامات آن نشان می دهد که از نقش مردم در انقلاب نباید غفلت نمود.
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 پیرامون این نگاه ره بر انقلاب نکاتی به ذهنم خطور کرد که امشب قلمی کردم. عسی ان ینفعکم:
تأملات اجتماعی
📌تحلیلی بر زمینه های قرآنی، فلسفی و تاریخی نگاه اجتماعی رهبر انقلاب
1. یکی از بحث های قدیمی در حوزه ی تاریخ و فلسفه ی تاریخ، بحث از نیروهای پیش برنده ی تاریخ است. در آنجا از این بحث می شود که آیا اراده ی انسانی در حرکت کلی تاریخ تاثیر دارد؟ و اگر تاثیر دارد، اراده ی چه کسانی یا کدام طبقه تعیین کننده ی مسیر این حرکت است؟ پدیده های تاریخی را چه کسانی شکل می دهند؟
بخش مهمی از مباحث فلسفه ی تاریخ استاد مطهری در حدود شصت سال پیش مربوط به همین بحث است.
2. به جهت پیوستگی مسائل جامعه و تاریخ، این مسئله درباره ی جامعه نیز قابل طرح است. در اینصورت سوال اصلی این خواهد بود که نیروهای اصلی پیشران جامعه کدام نیروها هستند؟ کدام نیروها هستند که عملشان شکل دهنده ی فرم جامعه است و اثر پایداری برجای می گذارد؟ کدام نیروها، افراد یا طبقات اجتماعی هستند که شکل دهنده ی ساختار اجتماع هستند؟
3. این بحث از جهتی با مبحث کلامی حق و باطل و از سوی دیگر با بحث جامعه شناختی نیروهای اجتماعی پیوند دارد.
در بحث حق و باطل از میزان قوت و دوام هر یک از قوای حق و باطل در هستی بحث می شود. (استاد مطهری در این باب نیز مطالب زیادی دارند)
4. در دهه های اخیر رهبر انقلاب نتایج این مسئله را در تحلیل مسائل اجتماعی بکارگرفته اند و از آن استنتاجاتی حاصل کرده اند.
در حالیکه از اوان انقلاب مصادیق علنی گناه (مانند بدحجابی و بی حجابی و...) در مرکز توجهات فرهنگی و ملاک ارزیابی فرهنگ عمومی قلمداد می شد، رهبر انقلاب علی رغم توجه دادن به رواج معاصی(مانند تهاجم فرهنگی در دهه هفتاد)، اما هیچ گاه افراد گناهکار را جریان اصلی و پیشران جامعه قلمداد نکردند. بلکه نیروهای اصلی در پیشروی و جریان سازی را نیروهای جریان حق معرفی کردند.
در هر حادثه مانند تشییع شهدا، شهادت شهید حججی، شهادت آتش نشانان در حادثه پلاسکو و... تمام این موارد را نمونه هایی ظاهر شده از ایمان درونی مردم تلقی کردند.
در جایی دیگر نیز فتح الفتوح امام را نه انقلاب اسلامی، و نه... که "تربیت جوانان مومن و انقلابی" دانستند.
از نگاه ره بر انقلاب آن نیروی اصلی که در حال عمل و شکل دهنده ی ساخت اجتماعی است، و عملش به مصداق حق می ماند و مدام بار می دهد همین جوانها هستند.
5. نکته ی پایانی این نوشتار آیه ای از قرآن کریم در تایید این دیدگاه است؛ آنجا که خطاب به رسول خدا می فرماید: فلا یغررک تقلبهم فی البلاد... . (غافر،4)
گویی رفت و آمد کفار در شهرها و قدرت نمایی آنها، رسول خدا را متاثر کرده بود؛ قرآن کریم خطاب به رسول خدا می فرماید: رفت و آمد و قدرت نمایی آنها تو را فریب ندهد، آن نیروها و قدرت های اصلی اینها نیستند، کار بدست دیگریست.
6. تفاوت عمده ره بر انقلاب، تطابق نگاه ایشان با منطق قرآنی و میراث دینی و حکمی و اشراب آن در تحلیل مسائل اجتماعی است.
این نگاه را باید شناخت، فهمید، و به مردم رسانید.
@taamollat
💢 هماکنون؛ #تیتر_یک سایت KHAMENEI.IR
✍ رهبر انقلاب در پیام به نشست انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا با تأکید بر مسئولیت ویژه نخبگان و زبدگان ملت
🔻 رویدادهای سیاسی و نظامی این روزها، بخشی از پیچ تاریخی جهان است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میلاد یگانه منجی عالم بشریت، حضرت حجت بن الحسن علیه السلام مبارک باد.🌷🌷🌷
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📌 از عقل واجتهاد تا حکمت عملی و تمدن اسلامی
🔹استاد شهید مطهری در مقاله ی وزین "حق عقل در اجتهاد" از رهگذر بررسی جایگاه عقل در فرایند اجتهاد و نسبت آن با تعالیم وحیانی، به آسیب شناسی علل انحطاط در جوامع اسلامی می پردازد.
ایشان می گوید سیطره تفکر اشاعره در نفی حسن و قبح به عنوان بخشی از واقعیات عالم، و به تبع آن انکار توان عقل در شناخت آن ، به بی توجهی به حقوق طبیعی و احکام اجتماعی اسلام منجر گردیده و علاوه بر ناشناخته ماندن بسیاری از حقایق دینی، موجب انحطاط امت اسلامی گردید.
از نگاه ایشان احکام تشریعی اسلام -که مصداقی از حکمت عملی است- دارای مصالح و مفاسد واقعی است که عقل توان شناخت و معرفی آنها را دارد.
دانشمندان جهان غرب این مسئله را پی گرفته و با مبانی چون حقوق طبیعی و... به ساخت نظامات اجتماعی و انسانی اقدام کرده و تمدن غرب را بپا کردند.
اما علمای مسلمان با نگاه سوفسطایی به علم و معرفت و انکار "حقایق" تشریعی، از تولید نظامات اجتماعی بر اساس اصول حکمت عملی بازماندند و در نتیجه امت اسلامی یا درجازد و یا به قهقرا رفت.
بر این اساس یکی از مبانی لازم و قطعی برای ساخت جامعه و تمدن اسلامی بها دادن به "حکمت عملی" و ساخت جامعه بر اساس آنست.
@taamollat
📌اینجا در تهران و احتمالا در خیلی جاهای دیگر فضای ذهنی و قلبی مردم خوب نیست.
حس نا امیدی و ناکامی در مسائل زندگی، افق های معنوی را هم کور کرده و ناخودآگاه با سست کردن جای پا، افراد را به انسانهایی بی هویت و سرگردان باری به هر جهت تبدیل کرده.
گویی شکست ها و عقب افتادگیهای اقتصادی دهه اخیر بخشی از جامعه را به این نتیجه رسانده که باری به هر جهت زندگی کند و دیگر هیچ چیز برایش مهم نباشد.
ثروتمندان و تحصیل کرده ها به نوعی و طبقات ضعیف تر اجتماع نیز به این بی هویتی تن داده و آن را پذیرفته اند.
در میان دود متراکم یاس تنها عده ی قلیلی از طلبه ها و مومنین قابل مشاهده اند که هنوز سنگر را ترک نکرده و مبارزه می کنند.
این وضعیت جدید اجتماعی نه تنها عجیب نیست بلکه کاملا مورد انتظار بوده است.
نمی خواهم شعار بدهم، اما نقش آفرینی طلبه ها و روحانیون برای همین زمانهاست که هویت واقعی مردم را به یادشان بیاورند و آنها را از بی هویتی و سرگردانی -که قطعا شاخه ای از شرک خفی است- نجات دهند.
@taamollat
◾️ مظلومیت و غربت برای بانوی باشکوه اسلام!
👈 گزیدهای از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دستاندرکاران همایش بزرگداشت حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) بهتاریخ ۱۳۹۵/۲/۲۰
🍃 شرافت بر دیگر همسران
... جناب خدیجه(س) حقیقتاً مظلوم است؛ بهخاطر اینکه شرف همسری پیامبر درباره ایشان دارای ارزش مضاعف است. دیگران مشرّف به شرف همسری پیغمبر شدند؛ لکن رنجهایی را که پیغمبر در عمده زمان رسالت به آنها مبتلا بودند، [دیگر همسران] این رنجها را ندیدند، ده سال در مدینه بود، عزت بود، احترام بود و زندگی راحت نسبت به آن دوره بود.
🔺 جناب خدیجه دوران رنج و سختیهای پیغمبر را تحمل کرد. اولا نفس ایمانآوردن به پیغمبر که اولین کسی که ایمان آورد امیرالمؤمنین و حضرت خدیجه بودند؛ خود این یک امتیاز بزرگ و یک ارزش بسیار بالا است، آسان نیست عبور کردن و صرفنظر کردن از عقایدی که انسانها با آنها سالهای متمادی زندگی کرده، آسان نیست. برای ما چنین چیزی پیش نیامده تا بدانیم چقدر مشکل است.
🍃 انفاق قبل الفتح
... حالا شما ثروت را میفرمایید، این یک کلمه به زبان آسان است، دادن پول کاری است کسانی که پول دارند میتوانند پولی را مصرف و خرج کنند؛ اما اینکه انسان از همهی زندگی راحت خارج شود و همهی پول را مصرف کند و همهی ثروت را صرف کند، کار یکذره و دوذره نیست.
🔺 ... این بزرگوار این امتیاز را دارد [که] از همهی اموال خودش خارج شد و همه را صرف کرد در راه ترویج اسلام و تقویت پیغمبر، بعد هم دچار آن سختی و مشکلات طاقتفرسا شد که یکی مسأله شعبابیطالب بود که سه سال آنجا بودند و سختیهایی که این بزرگوار متحمّل شد. این ایمان را محکم نگه داشت.
🔹 قرآن دربارهی کسانی که قبل از فتح و بعد از فتح انفاق می کنند« لَا يَسْتَوِي مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ» این قبل الفتح یعنی فتح مکه این قبل از فتح مدینه است یعنی قبل از آنی که مدینه ای در اختیار پیغمبر قرار بگیرد و زندگی راحت، حکومت و قدرتی در اختیار آن بزرگوار باشد، در حال نهایت شدّت ایشان انفاق کرد هم مالشان را، هم جانشان را و هم راحتی شان را، این ها واقعا فضائل مهمی است.
🍃 مظلومیت و غربت
اینها مغفولٌعنه مانده و حضرت مظلومه است. این بزرگوار واقعا مظلومه است. تعبیر کردند که غریب هستند؛ واقعا همینجور است؛ واقعا جناب خدیجه(س) غریب هستند.
🍃 مادر دوازده امام؛ نه یازده!
حالا شما میگویید مادر یازده امام، اما در واقع مادر دوازده امام است؛ ایشان مادر امیرالمؤمنین هم هست، ایشان امیرالمؤمنین را در دامان خودش، آغوش خودش و زندگی خودش پرورش داده است تا چند سالگی...
🔗 https://khl.ink/f/36746
@qom_khamenei_ir
📌شانزده نکته درباره ما و افغانستان
1) اهل سنت افغانستان از حنفيان اند. حنفی ها به دلايل مختلف بيشترين قرابت را از لحاظ کلامی با شيعه داشته اند. در سده های نخستين بيشتر حنفی ها يا معتزلی بودند و يا بر مذهبی نزديک به مرجيان جهمی. اين مذاهب از نقطه نظر توحيد تنزيهی به شيعه بسيار نزديکند.
2) در سده های بعدی هم حنفی ها مذهب ماتريدی را پذيرا شدند. ماتريدی ها از نقطه نظر کلامی نسبت به اشاعره به شيعه نزديکترند. خود امام ابو حنيفه از دوستداران اهل بيت بود و از برخی قيام های علويان حمايت کرد. در چند سده نخست حنفيان بيشترين ارتباط را با زيديه و شيعه امامی در بغداد داشتند.
3)در عصر سلجوقی ارتباط شيعيان امامی و حنفيان ری و جبال و عراق عجم بيش از پيش شد. به نحوی که نويسنده کتاب نقض همواره از آنان به عنوان حنفيان اهل عدل سخن می راند. علمای اماميه در سده ششم ری نزديکترين ارتباط را با حنفيان اين شهر داشتند و حنفيان مجالس منظم دهه محرم را برگزار می کردند.
4)معتزليان حنفی مذهب کتاب ها در فضائل اهل بيت نوشته اند. دليل دوم پيوند حنفی ها با شيعيان امامی زبان فارسی بود. برای قرن ها اين زبان به عنوان زبان فرهنگی و مشترک همه خراسانيان و فرارودان در مجالس وعظ و درس و حتی در نوشته های فقهی و پاسخ استفتائات فقهی از سوی حنفيان به کار می رفت.
5) بنابراين زبان فارسی به عنوان عامل پيوند ميان حنفيان خراسان و شيعيان بود. اين عامل بعدا در دوران سيطره زبان فارسی در شبه قاره و عصر امپراتوری گورکانی که مذهب حنفی مذهب غالب بود خود موجب ارتباط بيشتر شيعيان شبه قاره و حنفيان شد.
6) بنابراين حنفيان شبه قاره و بخشی از آنچه امروز افغانستان فعلی را تشکيل می دهد همراه با حنفيان منطقه غربی تر که بخشی از خراسان بزرگ را تشکيل می دادند با شيعيان و ادبيات فارسی ايران ارتباط بسيار نزديکی داشتند.
7) متأسفانه از سده هجدهم که تمايلات سلفی و وهابی در شبه قاره نفوذ کرد اين ارتباط کم رنگ شد. هم ارتباط فرهنگی با ادبيات فارسی و هم نزديکی های فکری و کلامی آنان با بخش عظيمی از حنفيان خراسان. با اين وصف تا امروز سنت کهنسال حنفی ارتباط گسست ناپذيری با زبان فارسی دارد.
8) بيشتر عالمان اصلی و مهم مذهب حنفی در طول تاريخ از خراسان بوده اند: از بلخ و بخارا و سمرقند و خوارزم و ... بسياری از کتاب های فقه و کلام و مذهب حنفيان به زبان فارسی است. حتی در کتاب های عربی حنفيان بسياری از کلمات به فارسی است. استفتائات به زبان فارسی است و پاسخ ها هم به فارسی.
9) سبب وجود زبان فارسی در نوشته های حنفيان اين بود که مخاطبان آنها در خراسان بزرگ و فرارود فارس زبان بودند و يا فارسی زبان فرهنگی و علمی آنان بود. با روند گسترش حنفی گری به سوی آناتولی و آسيای صغير همراه با مهاجرت ترکان به بخش های غربی زبان فارسی نيز بدان سو گسترش بيشتر پيدا کرد.
10) ادبيات مذهب حنفی در شام و مصر در سده های گذشته با ادبيات فقه حنفی در خراسان و فرارود نوعی گسست را نشان می دهد که دليلش هم سهم مهم زبان فارسی است در نوشته های حنفيان خراسان. مهمترين فقيهان حنفی تا سده هفتم قمری همگی با چند استثناء از خراسان بوده اند.
11) خود امام ابو حنيفه ايرانی بود و بيشتر شاگردان او از خراسان و ساير مناطق ايران بودند. ابو حنيفه حتی قرائت نماز را به زبان فارسی جايز می دانست. اساسا يکی از عوامل رشد اسلام در فرارود در سده های نخستين مذهب مرجی بود و حنفيان سهم مهمی در اين زمينه داشتند.
12) در سده های بعد هم اسلام در شرق آسيا بيشتر از طريق حنفيان گسترش پيدا کرد و زبان فارسی هم بدين ترتيب راه خود را به چين و برخی مناطق آسيای دور باز کرد.
13) بنابراين هويت افغانستان را چه از لحاظ دينی و چه از لحاظ زبانی و فرهنگی نمی توان از ايران و خراسان جدا دانست. تفکر وهابی البته مانع بزرگی است منتهی حنفيان بيش از ديگران به خوبی می دانند که مذهب امام ابوحنيفه نمی تواند پيوندی با مذهب محمد بن عبد الوهاب و سلفيان پيدا کند.
14) اسلاف وهابيت از اصحاب حديث قديم بغداد و شام بيشترين انتقادها را از امام ابوحنيفه داشته اند. در طرف مقابل اخطب خوارزم (خوارزمی) که يکی از مهمترين کتاب ها را در فضائل ابو حنيفه نوشته خود نويسنده دو کتاب مهم يکی در فضائل امام علي بن ابی طالب و ديگری درباره مقتل امام حسين است.
15) بنابراين هر گونه تلاشی برای ايجاد گسست ميان ايران و افغانستان محکوم به شکست است. فرهنگ اين دو کشور فرهنگ مشترک چند هزار ساله است و فرهنگ دينی و مذهبی و زبانشان پيوندهای عميق دارد. اصلا وحدتی است در عين کثرت.
16) تفکر حنفيان و شيعيان از انديشه تکفيری سلفيان جداست. به لطف زبان فارسی، به لطف قرابت دينی و مذهبی و کلامی و به لطف "ايرانشهر" و خراسانش قرن هاست که مردمان همه اين سرزمين ها همزيستی مسالمت آميز داشته اند.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
تأملات اجتماعی
📌شانزده نکته درباره ما و افغانستان 1) اهل سنت افغانستان از حنفيان اند. حنفی ها به دلايل مختلف بيش
این مطلب از اقای انصاری محقق کلام و فرق اسلامی و بسیار مغتنم است.
مسئله ی افغانستان یکی از پروژه های پژوهشی بسیار جذاب و پرنفع در حوزه ی علوم اجتماعی است، خصوصا آنکه رگه های امتدادهای فلسفی نیز در آن قابل ردیابی است.
بزودی در این باره نکاتی نوشتن خواهم کردن!
✅ پیرامون کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن کریم(1)
📌 امسال بمناسبت ایام ماه رمضان، موضوع بحث خود را تبیین کتاب طرح کلی قرار دادم.
کتاب طرح کلی از جهت فکری و علمی و اجتماعی از چند جهت دارای اهمیت است:
◀️ اول: از جهت علمی کتاب طرح کلی با مبنا قرار دادن قرآن بعنوان پایه ی تعالیم اسلامی تلاش می کند تا چارچوب اولیه برای فهم دین را مبتنی بر متن اصلی دین اسلام ارائه نماید.
به نظر می رسد که کتاب طرح کلی نه فقط یک کتاب قرآنی یا اعتقادی، بلکه کتابی مبنایی در فرایند حرکت اجتهادی دانشمند مسلمان و محقق علوم اسلامی است.
در این باره سخن بسی بیشتر است.
◀️ دوم: اهمیت کتاب از بعد اجتماعی زاویه دیگری از ارزش آن را می نمایاند.
در زمانه ای که جست و جوی مبنایی برای عملگرایی و مبارزه عده ای را به دام مارکسیسم کشانده بود، این مباحث در پی بستر سازی محملی برای عدالت خواهی، مبارزه و عملگرایی بر آمده از دل سنت اسلامی است.
در نگاه این کتاب تمامی مفاهیم محوری قرآن کریم مانند ایمان، توحید، نبوت و ولایت، در کنار عمل و امتداد اجتماعی معنا می یابد.
آنهم نه کنشگری کور و بی جهت، بلکه تلاشی عملی برای ساخت نظامی اجتماعی مبتنی بر مفاهیم اساسی اسلام و قرآن
همین است که ره بر انقلاب در سالهای بعد این مباحث را مبنای تئوریک نظام اسلامی معرفی و به آن ارجاع می دهند.
📌 توجه به این ملاحظات ما را در فهم محتوا و نتایج مورد نظر آن یاری می رساند.
@taamollat