هر سال همین موقع سالگرد شهادت فقیه مجاهد شهید شیخ فضل الله نوری است. عالم بصیر و روشن بینی که حوادث چند دهه بعد را همان ابتدا پیش بینی کرد و پای پیش بینی صائبش ایستاد.
شیخ فضل الله نوری قطعا یکی از برجستگان و قله های جریان حکمت و اجتهاد بود که با حکمت صائب و اجتهاد متقن خود جریان حکمت و اجتهاد را -در دوره ای که کشور می رفت که توسط روشنفکران بلعیده و در هاضمه ی نظام جهانی هضم شود- رسمیت داد و بعنوان یک جریان اجتماعی برای چند سده تثبیت نمود.
اگر ادعا کنیم که اگر بصیرت او نبود، جریان حکمت و اجتهاد در همان فتنه ی مشروطه از بین رفته بود سخن به گزاف نگفته ایم.
با این حساب انقلاب اسلامی، قطعا یکی از نتایج و ثمرات اقدامات او در چند دهه قبل است. سر دشمنی روشنفکران و غربزده ها با او نیز از همین جا معلوم می شود.
والسلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا.
#جریان_حکمت_و_اجتهاد
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌یادنامه ای برای همه ی متفکران انقلاب اسلامی (بمناسبت سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری ره) (بخش س
📌یادنامه ای برای همه ی متفکران انقلاب اسلامی (بمناسبت سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری ره) (بخش چهام)
🔹ویژگی های جریان حکمت و اجتهاد:
۴. توجه به واقعیات و پیچیدگیهای اجتماعی
چهارمین ویژگی مهم جریان حکمت اجتهاد، توجه به واقعیت های اجتماعی و پیچیدگیهای آن و تاثیر گرفتن آن در بخش های از علوم (خصوصا بخش های تجویزی ) است.
تغییر و تکامل، واقعیت غیر قابل انکار حیات آدمی است که نه تنها ساختارهای زندگی، بلکه افکار، عواطف و ظرفیت های انسانی را دستخوش تغییر می کند. تاریخ و زندگی روزمره ی آدمیان شاهد این ادعای بدیهی است.
علاوه بر این گاهی تغییرات زندگی اجتماعی بشر منجر به بروز پیچیدگیهایی می شود که شناخت واقعیت را با چالش روبرو می کند.
ویژگی امر پیچیده ی اجتماعی آنست که ظاهرش چیزی و جهتی را نشان می دهد که غیر از حاق و ذات اوست. این طبیعت زندگی اجتماعی است که البته در دوران اخیر، بر اثر تغییرات در جهان مدرن، واقعیات اجتماعی پیچیده تر و دور از دسترس تر گردیده اند.
(این مطلب از نگاه عموم جامعه شناسان و انسان شناسان مخفی نمانده و به زبان های مختلف آن را ابراز کرده اند. )
▪️در طول تاریخ جریانات علمی و اجتماعی متعددی حضور داشته اند که این تغییرات را کلا نادیده گرفته و کارعلمی خود را پیش برده اند (مانند جریان صوفیه و یا جریانات دینی ظاهرگرا یا نص گرا) ، اما آن جریان علمی که داعیه ی حضور در بطن جامعه و راهبری آن را دارد، هرگز نمی تواند این تغییرات را نادیده بگیرد و #جریان_حکمت_و_اجتهاد اینگونه بوده است.
عالمان جریان حکمت و اجتهاد، با وجود پای بندی روشمند و اجتهادی به نصوص، از #تغییرات_اجتماعی غافل نبوده و تلاش می کردند با شناسایی و تحلیل آنها، پاسخ متناسب را از دل تعالیم دینی بیرون بکشند و اصولاً اجتهاد در نظر آنان چیزی جز این نبود و اگر توجه به واقعیات اجتماعی و مسائل نو نبود، اصلا مجالی هم برای طرح مسئله ی اجتهاد نبود.
توجه به واقعیات اجتماعی و تحلیل آنها، برگ درخشانی از کارنامه ی جریان حکمت و اجتهاد و سند حیات و روزآمدی آنست.
در فرسته ی سپس، به نمونه های تاریخی مهم توجه به واقعیت اجتماعی توسط بزرگان مکتب حکمت و اجتهاد اشاره خواهد شد.
#جریان_حکمت_و_اجتهاد
#تغییرات_اجتماعی
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 درباره ی کتاب « درآمدی بر علوم انسانی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» ۲ 🔹در باب روش تحقیق در اندیش
📌درباره ی کتاب «در آمدی بر علوم انسانی اسلامی، در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» ۳
🔹درباره ی الهیات اجتماعی (بخش اول)
منظور کتاب از الهیات اجتماعی، نوعی از الگوی دین شناسی و تحلیل مفاهیم دینی است که علاوه بر فهم مفاهیم دینی در بستر جامعه و با نگاه اجتماعی، پیاده سازی آنها را نیز در بستر اجتماع دنبال می کند.
از نگاه کتاب، این الگوی دین شناسی در کنار الگوهای دیگری چون الهیات نقلی و حدیثی، الهیات عقلانی یا علم کلام و الهیات شهودی و اخلاقی و همچنین الهیات طبیعت، خود سبک مستقلی در دین شناسی و پیاده سازی تعالیم دین به حساب می آید.
هدف الهیات اجتماعی یا «بینش نوین اسلامی»، «تبیین و تفسیر محتوای منابع و آموزه های دینی برای ایجاد جامعه ی اسلامی و حرکت و خیزش در میان مومنان در مسیر تعالی و سعادت است.»
این الگوی الهیاتی که با نقد الگوهای سابق همراه است در پی آنست که در قالب نهضت احیاء تفکر اسلامی، به بازسازی فهم دینی و همچنین بازسازی زندگی انسانی و روابط اجتماعی بر اساس تعالیم دین بپردازد.
طبیعتاً با محوریتی که زندگی اجتماعی انسانها در این نگاه دارد، اجتهاد یکی از لوازم قطعی دستگاه فکری آن خواهد بود و همین مسئله، نقطه ی اصلی پیوند این دستگاه دین شناسی، با بنیانهای #جریان_حکمت_و_اجتهاد است.
▪️تبارشناسی تاریخی این الگوی دین شناسی نشان می دهد که در گذر زمان و تحولات دنیای جدید و عقب افتادن امت اسلامی، جمع بیشتری از عالمان و متفکران برای جبران این عقب افتادگی به سراغ اصلاح الگوی دین شناسی رفته اند.
نویسنده، سیدجمال الذین و پیروان او، برخی علمای مشروطه مانند آیت الله نایینی، و در ادوار بعد آیت الله شاه آبادی، امام خمینی ره، علامه طباطبایی و شهید مطهری را بعنوان پیشقراولان این الگوی الهیاتی در دوران معاصر معرفی می کند. (ص۶۹)
▪️نکته ی مهم دیگر آنست که در حالیکه سایر الگوهای دین شناسی عموما بریده از فرهنگ عمومی و بی توجه به اقتضائات اجرا به تحلیل دین میپردازند، توجه به محیط عمومی، فرهنگ و پیچیدگیهای اجتماعی یکی از لوازم حتمی هم در مقام فهم و هم در مقام اجراست.
بر این اساس «متکلم چون مدافع دین است و می خواهد دین در جامعه محقق شود باید هسته ی مرکزی دین را .... بشناسد و به تناقضات و اشکالات مشهور زمانه پی ببرد و با تامل و با اندیشی در مشهورات و ارتکازات فرهنگ عمومی، به تصحیح و تثبیت عقاید عمومی بپردازد...» (ص۶۸)
بنابر این «عالم دین شناس و الهی دان مفسر دین» لازم است «محیط شناس، فرهنگ شناس و جامعه شناس» باشد. (ص۶۸)
#علوم_انسانی_اسلامی
#ایت_الله_خامنه_ای
#الهیات_اجتماعی
@taamollat
📌تنها ترین مرد میدان
🔹این روزها ذهنمان آنقدر درگیر حوادث جاری شد که این پرونده ی مهم، یعنی سالگرد شهادت شیخ فضل الله قدری به کنار رفت.
کوتاه گویم که جرم او این نبود که ضد توسعه و ضد پیشرفت بود، او متهم بود به اینکه بجای ساینتیزم و مدرنیسم، راه توسعه و پیشرفت را بر بنیانهای نظری و عملی بومی جست و جو می کرد و در این راه تا پای جان ایستاد.
اصلا داعیه ی #جریان_حکمت_و_اجتهاد (که او یکی از سردمداران آن در دوران معاصر بود)، یکی همین بود که پیشرفت و حرکت، طبیعی و ویژگی لایتخلف حیات بشر است و اصلا سازوکار #اجتهاد در اندیشه ی اسلامی ناظر به همین مقوله ی تغییر است، اما از سوی دیگر این تغییر بی ضابطه، عرفی و حتی تجربی نیست و اصول کلان تری چون عقل برهانی و شریعت بر آن حاکم است.
حرف او نه در آن دوران و نه در ادوار بعد بدرستی فهم نشد و او خیلی صریح به تحجر و واپس زدگی متهم شد و رفت بر او آنچه رفت.
اما هر دو خط فکری توسعه و پیشرفت هنوز با هم گلاویزند و در حالیکه مدل مدرن رفته رفته رو به افول می گذارد، مدل حکمی-اجتهادی نیز بیشتر در میدان عمل پیش رفته و هنوز نتوانسته خود را به عنوان یک تئوری پیشرفت متقن ثابت کند. خیلی کار داریم.
الگوی پیشرفتی که بزرگان جریان حکمت و اجتهاد به دنبال آن هستند بر خلاف الگوی مدرن، که علم بنیان است (و در چند دهه ی اخیر فرهنگ بنیان) امور عالم را ثابت و متغیر می داند و هیچکدام را به نفع دیگری مصادره نمی کند...
رحمت خدا بر شیخ فضلالله و امام و مطهری و علامه و بهجت و مصباح و .... و همه ی شهدا.
#جریان_حکمت_و_اجتهاد
👈 ادامه دارد، انشالله
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 بعدالتحریر۲ 🔹حجم قابل توجهی از آثار استاد شهید مرتضی مطهری ره، ناظر به تبیین نظریه ی معرفت شناخت
📌بعدالتحریر۳
🔹نسبت اندیشه ی اجتماعی متفکران انقلاب اسلامی با یکدیگر / درباره ی جریان حکمت و اجتهاد
👈اگرچه عموم متفکران انقلاب مانند امام و علامه و شهید مطهری و آیت الله خامنه ای و آیت الله جوادی و.... در بعد هستی شناسی و معرفت شناسی همگی سر سفره ی حکمت متعالیه نشسته اند، اما در امتداد بخشی مبانی صدرایی به مرزهای دانش اجتماعی یکسان نیستند.
برخی به کلیات را پر و بال داده و برخی به تناسب موقعیت، آن مبانی را تا مسایل خرد اجتماعی امتداد داده اند.
از آنجمله مبانی فلسفی و کلامی اندیشه اجتماعی در آثار شهید مطهری و مبانی قرآنی آن در آثار علامه پررنگ تر است، اما آیت الله خامنه ای، بنابر موقعیت سیاسی و اجتماعی، این فرصت را یافته تا لایه های بیشتری از اندیشه ی اجتماعی خود را آشکار کند، به نحوی که اندیشه ی اجتماعی ایشان از مرحله ی تبیین تا تجویز را در بر می گیرد.
به دلیل اشتراک در مبانی و روش این جریان، نسبت دادن مبانی یکی از اینان به دیگری و همچنین نسبت دادن نتایج اندیشه ی آن یکی را به دیگری روا دانسته و در عین حال از تفاوت های جزیی آنان غافل نیستیم.
▪️پرداختن به چهارچوب های فکری «جریان حکمت و اجتهاد» (جریانی که امام و .... حلقه ی اخر آن هستند) و مبانی نظری و عملی آنان خود موضوع یادداشت هایی جداگانه است.
اجمال آنکه متفکران جریان حکمت اجتهاد کسانی بودند که از همان ابتدای دوران غیبت کبری که هدایت و کفالت امت به دوش فقها افتاد، نسبت به تغییرات اجتماعی و پدیده های نو، آگاه و روشن بوده و بر خلاف جریان مدرنیسم که به بهانه ی تغییرات اجتماعی، کلا سنت را از جامعه ازاله کرد، فقها و حکیمان جریان حکمت و اجتهاد تلاش کردند تا در عین حفظ بنیانهای سنت اسلامی، از طریق فرایند اجتهاد و بکارگیری عقل، روح سنت اسلامی را در فضای جدید اجتماعی سریان دهند.
متفکران انقلاب اسلامی، حلقه ی آخر این جریان فکری و علمی و نقطه ی اوج آن هستند که در زمانه ی خود عهده دار تطبیق سنت ایرانی و اسلامی با دنیای تکنولوژی و فناوری و جهان پست مدرن هستند.
اینان رازهای ناگشوده ی بسیاری از ظرفیت های اندیشه ی اسلامی در عصر غیبت را آشکار کردند.
این یادداشت ها را با این دید دنبال کنید.
#جریان_حکمت_و_اجتهاد
@taamollat
📌مسائل بنیانی
🔹مروری بر جریانات علمی در جهان اسلام نشان می دهد که جریانات علمی و فکری عموما با موضعگیری و اتخاذ مبنا در چند مسئله ی خاص شکل گرفته اند.
مهمترین آنها نوع مواجهه با نص است که به شکل گیری دو جریان اصولی(عقل گرا) و اخباری (ظاهر گرا و نص گرا) منجر گردیده است.
مسئله ی مهم دیگر مشکله ی حسن و قبح عقلی و شرعی است که به شکل گیری دو جریان اشعریت و اعتزال منجر شده.
و مسئله ی مهم دیگر توجه به تغییرات اجتماعی و حالات مستحدثه ی فقهی است.
به نظر میرسد که اتخاذ موضع در این سه مسئله شکل دهنده ی عموم جریان های فکری جهان اسلام بوده است؛ و فیه تأمل.
#جریان_حکمت_و_اجتهاد
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌مسائل بنیانی 🔹مروری بر جریانات علمی در جهان اسلام نشان می دهد که جریانات علمی و فکری عموما با موضع
📌دین و فلسفه
🔹استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی در کتاب «نیایش فیلسوف»، مقاله ی «دین و فلسفه» (ص۲۷۰-۲۸۲)، پس از دسته بندی مواضع جریانات فکری اسلامی نسبت به فلسفه، به معرفی و شرح اراء برخی از مهمترین قائلان به همسانی و هماهنگی دین و فلسفه می پردازد.
از انجمله: به نام و آثار و گزیده ی دیدگاه کسانی چون: ابوزید بلخی، ابوحیان توحیدی، ابوالحسن عامری، فیلسوف یهودی موسی بن میمون (به تاثیر از فیلسوفان مسلمان)، ابونصر فارابی، شهاب الدینی سهروردی، ملاصدرا، و علامه طباطبایی اشاره می کند.
گرچه دامنه ی این فهرست بیش از این است، اما نشان دهنده ی آنست که دیدگاه تطابق فلسفه و حکمت با دین، دیدگاه مهجور و بی طرفداری نبوده، بلکه در هر دوره ای، جمعی از متکلمان و فیلسوفان و... را جذب خود نموده است و در طول تاریخ هم منقح و پخته شده و جلو آمده است.
#جریان_حکمت_و_اجتهاد
@taamollat
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌خراسان مهد تمدن
🔹 این قطعه را چند شب قبل، یک برادر فرهنگ دوست و اهل ادب، که از شوق من به خراسان بزرگ و ماوراءالنهر نیک با خبر بود، برایم فرستاد.
به علی دهباشی و بخارا کاری ندارم، هر کس قدری شوق تاریخ و ادب ایران زمین داشته باشد، اول جایی که زمینگیر می شود و یارای حرکت از دست می دهد، همین خراسان است، منبع اصلی و قویم تولید فرهنگ ایرانی و اسلامی و سرچشمه ی عمده مفاخر فرهنگی و ادبی ایران، از بوعلی و فارابی و بیرونی و و خواجه نظام و خواجه نصیر (بنابر روایتی خاص) و غزالی ها و بیهقی و فردوسی گرفته تا مطهری ها و حکیمی ها و خامنه ای ها و ...
ما در خراسان بزرگ با یک جریان فرهنگی و تمدنی پیوسته مواجهیم که هنوز هم ادامه دارد و همه ی لایه های علوم اعم از نظری و عملی و همه ی طیف ها اعم از موافق و مخالف را زیر بال و پر خود جای می دهد.
بدون شک وجود مقدس علی بن موسی الرضا ع و اقدامات علمی و عملی ایشان در حوزه ی عقاید و حکمت عملی، یکی از عوامل عمده در فعال کردن ظرفیت های تمدنی آن منطقه بوده است.
خراسان با اینکه یکی از دورترین مناطق به مرکز جهان اسلام بوده، اما یکی از گسترده ترین مهمترین مراکز علمی و فرهنگی جهان اسلام بوده. بسیاری از ظرفیت های علمی و فکری و عملی فکر اسلامی، عملا در این منطقه احیا شده و به مناطق دیگر صادر شده.
قطعا یکی از فصول مهم تاریخ و تراث ایرانی و اسلامی -که ما از دریچه ی تحریر تاریخ #جریان_حکمت_و_اجتهاد در پی تحریر آن هستیم- ، از کوچه باغ های بیهق و نیسابور و طوس و خوارزم و سمرقند و بخارا و هرات و.... خواهد گذاشت.
@taamollat
📌این روزهایی که گذشت، سالگرد شهادت حاج آقا مصطفی بود که متاسفانه بین اخبار حاد این روزها کمی از آن غفلت شد.
شخصیت علمی ایشان عموما پشت شخصیت و جایگاه اجتماعی ایشان مخفی شده و کمتر دیده می شود، در حالیکه ایشان در همان زمان حیاتشان نیز جایگاه علمی قابل توجهی داشتند.
در مدتی که در درس آیت الله شب زنده دار در قم حاضر بودیم، دیدگاه های فقهی مرحوم حاج آقا مصطفی، عموما یکی از طرفین مناقشات فقهی بود که استاد با رجوع به آثار ایشان آن را مطرح می کردند. این غیر از تلاشهای تفسیری ایشان است.
در بررسی سیر تاریخی #جریان_حکمت_و_اجتهاد سهم متناسبی برای بررسی شخصیت و آثار ایشان باید لحاظ شود.
سلام بر او و بر پدر و اجداد بزرگوارش
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌درباره ی کتاب «درآمدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» (بخش یازدهم) 👈فصل سوم:
📌 بعد التحریر:
▪️چرا در کشف نظام فکری متفکران، بحث از چیستی علم مهم است؟
👈 بحث از چیستی علم، ماهیت ادراکاتی که به ذهن می آید، معنادار بودن یا بی معنا بودن آنها، مطابقت یا عدم مطابقت آنها با واقعیت خارجی، اصل واقعیت بیرون از ذهن، روش کشف واقعیت، تاثیر اراده های انسانی و ارزش ها در کشف واقعیت و نهایتا واقعیت در عرصه ی روابط انسانی از مهمترین مباحث فیلسوفان علم در طول تاریخ بوده است.
شاید دو بند آخر این ساسله، یعنی تاثیر اراده و ارزش در کشف واقعیت، و واقعیت در عرصه ی روابط انسانی را بتوان مهمترین و بحث برانگیز ترین حلقه های این زنجیره دانست.
این قبیل مسائل اگرچه از گذشته های دور مورد نظر متفکران مسلمان بوده، اما نظر به رویکردهای افراطی و تفریطی اتخاذ شده در سده های اخیر در سطح جهان، دیدگاه های متفکران مسلمان نیز در این دوره با نظم و نسق بهتری عرضه گردیده است.
در زیر برخی از مهمترین دیدگاه های آیت الله خامنه ای را درین باب مرور خواهیم کرد. نیاز به تکرار نیست که دیدگاه های معرفت شناسی ایشان بطور واضحی در امتداد دیدگاه های معرفت شناسی بزرگان #جریان_حکمت_و_اجتهاد، مانند امام خمینی ره، علامه طباطبایی ره و شهید مطهری قرار دارد.
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌درباره ی کتاب «درآمدی بر علوم انسانی اسلامی، در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» (بخش پانزدهم) 🔹فصل چه
📌بعد التحریر ۱ (درباره نظام جامع اندیشه ی اسلامی)
نظریه ی #نظام_جامع_انديشه_اسلامی ، که بررسی دیدگاه های امام ره و آیت الله خامنه ای و شهید مطهری ، همگی منبعث از آن می باشد، نتیجه آسیب شناسی و جریان شناسی گسترده ی جریان های فکری در جهان اسلام است.
به عبارت دیگر نظریه ی نظام جامع اندیشه ی اسلامی، با رد تقلیل گرایی روشی در مطالعه ی منابع اسلامی، در پی ایجاد جمع سالم میان تمام منابع معتبر علوم اسلام و سپس پیوند دادن آن به حیات اجتماعی می باشد.
آسیب عمده ی روش های دیگر ( مانند روش های قرانی، اخباری و نواخباری، عقلی، سنت گرا، مدرن و....) آن بوده است که نتوانسته اند به درک جامعی از تعالیم دین (که شامل هست ها و نیست ها و باید ها و نبایدها باشد) برسند و در نتیجه در جامعه سازی نیز آسیب های جدی ایجاد کرده اند.
آنچه از دیدگاه متفکران جریان حکمت و اجتهاد بر می آید آنست که قرآن کریم مبنای شناخت و عمل انسان مسلمان و سنت عهده دار تبیین و توسعه ی آن و عقل نیز عهده دار تطبیق آن با شرایط جدید است.
نه قرآن را می توان به بهانه ی کفایت سنت فرونهاد و نه سنت را به نفع قرآن و نه عقل را به نفع نص، هر کدام از اینها جایگاه ویژه ی خود را دارند.
🔹 ویژگی برجسته ی متفکران جریان حکمت و اجتهاد یکی در همین توجه متعادل به همه ی منابع و دیگری جمع سالم میان آنها و دیگری پیوند آن با حیات اجتماعی و حرکت تاریخی است.
آیت الله جوادی آملی حفظه الله، در جلد اول تفسیر تسنیم دورنمایی از این روش علمی را با نمایانده اند که بسیار خواندنی است.
مدعا آنست که روش عالمان #جریان_حكمت_و_اجتهاد نیاز علمی و عملی امت را در شرایط گوناگون تامین می کند.
نگاه ما در پرداختن به دیدگاه های امام، اقا، شهید مطهری، علامه و... این است.
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌شب از نیمه گذشت و دیده باز است.... 🔹امشب بحمد الهی، جلسه نسبتا مفصلی پیرامون نظریه ی علوم انسانی
📌 پیرامون نظریه ی علوم انسانی آیت الله خامنه ای
🔹مکمترین موضوع در جلسه ی اول بررسی کتاب «درامدی بر نظریه ی علوم انسانی آیت الله خامنه ای » ، بررسی خاستگاه نظریات علوم انسانی اسلامی بود.
در آنجا گفته آمد که هیچ جامعه ی انسانی، از نوعی معرفت نسبت به خود، هستی و جهان اطراف و روابط انسانی خالی نیست و آنگاه که این معرفت در یک نظم ساختاری جاگذاری می شود، می توان آن را نظریه ی علوم انسانی تلقی نمود.
فرض اصلی کتاب هم همین است که صاحب نظریه، توانسته است دیدگاه های انسان شناسی، هستی شناسی، معرفت شناسی و جامعه شناسی را در یک نظم منطقی کنار هم بنشاند و از آن نتایج عملی استحصال نماید.
به عبارت دیگر فرآیندهای مختلف علمی در شاخه های گوناگون نظری و عملی، در اندیشه ی ایشان به ایجاد یک نظم ساختاری مولد منجر گردیده که این کتاب نیز در پی تبیین آن نظم و نظام اندیشگی است.
🔹نکته ی مهم دیگر در تبیین نظریه ی علوم انسانی آیت الله خامنه ای، نگاه تاریخی و تکاملی به جریان علم در جهان اسلام است. به عبارت دیگر نظریه ی علوم انسانی ایشان در عصر کنونی، حلقه ی آخر یک جریان معرفتی عمیق و درازدامن است که در طول تاریخ علم تلاش کرده با ملاحظه ی علوم نظری و عملی و همچنین در نظر گرفتن امور ثابت و متغیر هستی و حیات انسانی، تقریری کلان از نظامات حاکم بر روابط انسانی عرضه نماید.
این جریان معرفتی که آن را #جریان_حکمت_و_اجتهاد می نامیم تلاش کرده تا مرز امور ثابت و متغیر را آشکار کرده و علاوه بر تبیین عام رفتارهای انسانی، در مقام تجویز نیز به حیات فردی و اجتماعی بشر شکل دهد.
دانش هایی چون فقه، اخلاق و سیاست برآیند این نظم علمی برآمده از اندیشه ی متفکران جریان حکمت و اجتهاد است.
🔹یکی از مسائلی که در این جلسه مورد بحث قرار گرفت، ساختار علوم انسانی در جهان اسلام و جهان غرب بود و اینکه آیا علومی که از نظریات علوم انسانی متولد می شوند در اسلام و جهان غرب الزاما یکسان هستند؟
در جواب این سوال گفته شد که اگرچه بسیاری از دانش های انسانی مانند جامعه شناسی و سیاست و.... در جهان اسلام و غرب موضوع و احیانا ساختار واحدی دارند، اما ملزم به پای بندی به این دانش ها نیستیم و ممکن است با تفاوت نگاه در بعضی حوزه ها به تولید علوم جدیدی برسیم، چنانکه دانش فقه، بعنوان یکی از گسترده ترین دانش های انسانی که عهده دار تنظیم بخش وسیعی از رفتارهای ارادی است، سابقه ای در علوم انسانی مدرن ندارد.
🔹 یکی دیگر از سوالات قابل توجه این بود که آیا در نهایت، تولید علوم انسانی نیازمند الگویی مانند اجتهاد سنتی است یا خیر ؟
در پاسخ گفته شد علوم انسانی اسلامی هرچه باشد بالاخره باید از دل همین منابع معتبر اسلامی بیرون کشیده شود و در این میان هر الگویی در نسبت سنجی میان قران، سنت، تاریخ، عقل، عرف، فرهنگ و.... پذیرفته شود، بیانگر همان الگوی اجتهادی ماست، البته نیاز به گفتن نیست که این معنا از اجتهاد از اجتهاد مرسوم در تکالیف عملی بسیار فراتر است، اما بهر حال تولید علوم انسانی قطعا نیازمند الگویی اجتهادی است.
کشف نظریه ی علوم انسانی آیت الله خامنه ای یا هر متفکر دیگری، به کشف الگوی علوم انسانی اسلامی کمک شایانی خواهد کرد.
🔹در جلسه ی اینده، به بررسی مدعای کتاب در باب خاستگاه نظریه ی علوم انسانی آیت الله خامنه ای، یعنی «الهیات اجتماعی» خواهیم پرداخت، انشالله
#نظریه_علوم_انسانی
#ایت_الله_خامنه_ای
@taamollat