eitaa logo
تب و تاب...💚✌️
102 دنبال‌کننده
231 عکس
111 ویدیو
12 فایل
دست نوشته... نقطه نظرات... مطالعه ی روزانه... شعر و متن... حوزه علمیه... جودو و ورزش... سیاسی... عاشقانه... معنوی...
مشاهده در ایتا
دانلود
تقریبا ۱۰ روز پیش با آقا جواد موگویی یه جلسه ای داشتیم یه حرف درستی ایشون زدن که خیلی ذهنم رو درگیر خودش کرد و بعداز ۱۰ روز هر چند ساعت بهش فکر می‌کنم ایشون گفتن که: شاید ۱۰۰ سال طول بکشه تا یکی مثل سدحسن نصرالله پیدا بشه که اینقدر برای جبهه ی مقاومت و منطقه و مردم چند کشور لبنان و فلسطین و ایران و سوریه و عراق خوب باشه و مفید باشه. واقعا سید گوهر گران بهایی بود که صد حیف از دستش دادیم... و من فکر میکنم ۱۰۰ سال باید طول بکشه که مردم بفهمن سید حسن کی بود و چه کرده حقیقتا ما نمی فهمیم الآن... •| @tab_o_tab |•
۳ اسفند
ای کاش می تونستم تو مراسم تشییع جنازه ش شرکت کنم و تو اون حال و هوای بهم ریخته ی مردم لبنان باشم که رهبر عزیز حزب شون رو از دست دادن و دنیا شون بهم ریخته و بعد از چند ماه می خوان بدن مطهرش رو به دل خاک بسپارن... سید قطعا الآن دستش خیلی بیشتر باز شده ان شاءالله اثر خونش به نابودی اسرائیل منجر میشه... الهی آمین🙏❤️ •| @tab_o_tab |•
۳ اسفند
تب و تاب...💚✌️
#جرعه‌ای‌ازکارفرهنگی 🔻رفاقت‌متعادل‌متربی‌ها‌باهم تحت‌نظارت‌مربی‌حلقه متربی ها هم باید باهم رف
🔻حلقه‌وتفریحاتش بخشی از روحیه ی نوجوون ها، روحیه ی بچگانه ست؛ و نیاز زیادی به تفریح کردن دارند. حلقه ای اگه می خواد تشکیل بشه و با قدرت پیشروی کنه،باید همراه با تفریح و نشاط برگزار بشه. توجه به این روحیه ی نوجوون ها باعث میشه که اون ها هم پای ثابت حلقه باشند و همراهی کنند. مربی حلقه باید برای تفریح متربی هاش برنامه داشته باشه و خودش هم اهل این موضوع باشه که به متربیاش بیشتر خوش بگذره. طبیعت گردی،کوه نوردی، بازی های مختلف،ورزش و... از جمله مواردی هستن که مربی می تونه روش مانور بده و طراحی تفریح حلقه ش رو داشته باشه. •| جرعه،بیست‌وشش |• •| @tab_o_tab |•
۶ اسفند
تب و تاب...💚✌️
#جرعه‌ای‌ازکارفرهنگی 🔻حلقه‌وتفریحاتش بخشی از روحیه ی نوجوون ها، روحیه ی بچگانه ست؛ و نیاز زیادی به
🔻حلقه‌محل‌کتاب‌خون‌شدن حلقه باید محل مطالعه ی مباحث علمی باشه متربی باید حلاوتِ شیرینِ کتاب و مباحث علمی رو توی حلقه بچشونه و آروم آروم به سمت کتاب خون شدن متربی هاش حرکت کنه. بهتره که با یه کتاب آسون و سبک مثل رمان یا داستان شروع بشه بعد از این که متربی ها علاقه شون به کتاب خونی،روشن شد کتاب های علمی خونده بشه. بعداز شروع شدن کتاب های علمی توی حلقه باید مباحثه کتاب برقرار باشه که هم میزان فهم متربی ها از کتاب مشخص میشه،هم متربی های مستعد این موضوع مشخص میشن. قبل از شروع کتاب خونی مربی وظیفه داره که نکاتی رو در رابطه با روش مطالعه به متربی هاش بگه که راهِ کتاب خونی رو برای اون ها سهل و آسون کنه. (نکاتی که خودم در رابطه با روش مطالعه به بچه های حلقه م میگم رو تو پیام بعدی می ذارم که ان شاءالله مورد استفاده باشه) •| جرعه،بیست‌وهفت |• •| @tab_o_tab |•
۸ اسفند
این شبا منبرهای آ شیخ حسین انصاریان رو از دست ندید که واقعا قابل استفاده ست متن بعدی رو تونستید بخونید در رابطه اینه که خودم چجوری از پا منبری های ثابت شیخ شدم •| @tab_o_tab |•
۱۲ اسفند
چجوری پا منبری شیخ شدم؟! نوجوون که بودم ماه رمضون ها،با رفقا جمع می‌شدیم می رفتیم حاج منصور و حسینیه دلریش و یه موقع هایی آقای هاشمی نژاد و... بزرگتر های کانون مون می رفتن شیخ حسین انصاریان حقیقتا به خاطر لحن صحبت شون اون دوران نمی تونستم باهاشون ارتباط برقرار کنم حقیقتا حاج منصور هم که می رفتیم به خاطر کوچه کثیف که فلافل پر کن بخور داشت می رفتیم خلاصه براتون بگم برای مناجات و استفاده کردن و اینا زیاد نمی رفتیم نوجوون بودیم و کله مون بو قرمه سبزی می داد یه بار یکی از بزرگتر هامون من و کشید کنار گفت یه شب بیا بریم شیخ حسین و به صحبت های شیخ توجه کن و گوش کن ضرر نمی کنی من اولش مقاومت کردم ولی دیگه برای این که حرف بزرگ تر مون شهید نشه گفتم چشم ولی بهشون گفتم که فقط فکر کنم یه شب بیام چون جاهای دیگه حالم بهتره آقا ما این و گفتیم و رفتیم نشستیم پای صحبت شیخ اون بزرگتر مون تاکید کرد حتما گوش کن منم گفتم چشم و واقعا هم اون شب حرفای شیخ رو گوش کردم گوش کردن همانا و این حرف ها به گوشت و پوست و استخون و خون انگار همینجوری گوروپ گوروپ می نشست و انگار شیخ از ته دلش داشت حرفا شو می زد و انگار یکی داشت دونه دونه حرفای شیخ رو وارد مغزم می کرد ۹ سال از اون موقع گذشته هنوز حرفاش با لحن زیباش تو ذهنمه از همون موقع من دیگه نتونستم شب های ماه مبارک مراسمای دیگه برم فقط شیخ می رفتم و جاهای دیگه حقیقتا برام کافی و وافی نبود من از اون موقع شدم پا منبری شیخ •| @tab_o_tab |•
۱۲ اسفند
چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم ناگهان دل داد زد دیوانه من می‌بینم‌اش •| @tab_o_tab |•
۱۵ اسفند
عمْرِ بی برکت می دونی چیه؟! عمریه که تو ماه رمضون به جای قرآن خوندن،تفکر کردن و عبادت کردن،پای گوشی تلف بشه... خدایا عمر ما رو با برکت کن🙏 •| @tab_o_tab |•
۲۰ اسفند
_ازش پرسیدم که: برنامه ت تو ماه رمضون چجوریه؟! برنامه ی معنوی داری؟! +گفت:حاجی طرح اذان به اذان رو اجرا میکنم! _گفتم:طرح اذان به اذان چیه؟! +گفت:تا اذان صبح بیدارم! از اذان صبح تا اذان ظهر می خوابم! بلند میشم نمازم رو می خونم، بعد از نماز باز می خوابم، تا نماز مغرب! که دیگه نماز مغرب بلند میشم و افطار میکنم ادامه داستان _بهش گفتم:خدا قوت دلاور خسته نباشی پهلوان😂 این چه برنامه ی معنویه آخه؟! +گفت:مگه خوده خدا نگفته خواب مومن تو ماه رمضون عبادته؟! خب منم دارم عبادت میکنم دیگه😁 قیافه من بعد از شنیدن این استدلال🥸🥸🥸🤯 •| @tab_o_tab |•
۲۱ اسفند
تب و تاب...💚✌️
#جرعه‌ای‌ازکارفرهنگی 🔻حلقه‌محل‌کتاب‌خون‌شدن حلقه باید محل مطالعه ی مباحث علمی باشه متربی باید حلاو
🔻روش‌مطالعه‌ای‌باید به‌اعضای‌حلقه‌آموزش‌داده‌بشه ۱_قرار گذاشته بشه که هر روز کتاب بخونیم و توی گروهی که توی فضای مجازی داریم اعلام کنیم که امروز کتابی که باید می خوندیم رو خوندیم (مثلا روزی ۵ صفحه حداقل خونده بشه) ۲_با کتابِ داستانی یا رمانی، که نویسنده ش،قلم خوب و رَوونی داره شروع بشه که علاقه ی به کتاب خونی برای بچه ها ایجاد بشه. ۳_تا اونجا که می تونید،قرارِ کتابخونی با بچه ها داشته باشید (یعنی قرار بذارید یه ساعت دو ساعت کنار هم تو یه فضای آرومی،کتاب بخونید) این نکات رو بهشون بگید:👇 ۴_تو فضایی که می خوان کتاب بخونن باید فضای مناسب و بی سر صدایی باشه. ۵_حالت خوابیده یا ایستاده نباید باشه بهترین حالت نشسته و تکیه داده ست‌. تو حالت خوابیده مغز به سلول های بدن فرمان میده که می خواد بخوابه و حالت استراحت بگیرید انسان معمولا تو این حالت کِسِل میشه. ۶_فاصله کتاب از چشم نباید دور باشه و نباید نزدیک باشه‌. باید فاصله متوسط باشه بهترین حالت اینه که یه چیزی زیر کتاب گذشته بشه(مثل میز مطالعه یا بالشت)که کتاب از سطح زمین بیاد بالا تر. ۷_فضای خونه نباید سرد یا گرم باشه. ۸_برای شروع کتاب خونی باید خط زیر ببره یعنی این که وقتی داره می خونه دستش یا خودکاری چیزی رو زیر خط بگیره که چشمش از خط منحرف نشه. ۹_توی ذهنش کتاب بخونه با زبونش نخونه چرا که هم تمرکزش اینجوری بالاتره،هم سرعتش بیشتر میشه (سرعت تو ذهن خوندن بیشتر از سرعت تو زبون خوندنه) ۱۰_زمان مطالعه کاری غیر از مطالعه نکنه گوشی و لوازمی که حواسش رو پرت میکنه رو کنار بذاره و بهشون توجهی نکنه (یه برگه ی چرک نویس کنارش داشته باشه کاری اگه وسط مطالعه به ذهنش رسید که باید در آینده انجام بده،روی اون برگهه بنویسه و حواسش رو به جمع مطالعه کنه دوباره) ۱۱_آروم آروم به سمت تندخوانی کردن بره که از مطالعه لذت ببره •| جرعه،بیست‌وهشت |• •| @tab_o_tab |•
۲۱ اسفند
تب و تاب...💚✌️
#جرعه‌ای‌ازکارفرهنگی 🔻روش‌مطالعه‌ای‌باید به‌اعضای‌حلقه‌آموزش‌داده‌بشه ۱_قرار گذاشته بشه که هر
🔻خانواده‌های‌متربی‌ها یکی از رفقا بود که حلقه ش، حلقه ی فعال و خوبی بود یه بار ازش پرسیدم که فلانی تو چیکار کردی که اینقدر بچه های حلقه ت پایه ی برنامه هان؟! گفتش که من قبل از این که ارتباطم رو با بچه ها خوب کنم،با خانواده هاشون ارتباطم رو سفت و محکم می کنم بعداز این که خانواده بهم اعتماد کرد دیگه دانش آموز هر جا بخواد بیاد خانواده بدونه که با آقا فلانی هستش خیالش راحت میشه و اجازه میده که بچه ش بیاد و با کمال میل هم این کار رو میکنه. همین بنده خدا می گفتش که یکی از خانواده ها به من میگفتش که من بچه م رو با شما اون سر دنیا هم بفرستم خیالم راحته چون پیش شماست. متولی بچه ها خانواده هان اگه ارتباط مون با خانواده ی بچه های حلقه مون سفت و محکم شد خانواده ها به راحتی اجازه میدن بچه هاشون بیان و برن و خیالشون راحته. پس تا می تونید ارتباط تون رو با خانواده ها بیشتر کنید. حتی اگه می تونید خانواده ها رو تو کار های مجموعه و حلقه و... سهیم کنید. قطعا نونش رو می خورید.✌️ •| جرعه،بیست‌ونه |• •| @tab_o_tab |•
۲۳ اسفند
رسیده‌ایم دوباره سرِ قرار نجف سپرده‌ایم عنان را به شهریار نجف هرآنچه خیر رسیده به ما در این عالم یقین بدان که بوده همیشه کار نجف اگر که پَر زده جبریل در حریم خدا به اعتبار علی بود و اعتبار نجف خدا برای جهان کم نذاشت با حیدر سپرد کارخودش را به کردگار نجف خدا به جلوه‌ی انسان درآمد و دیدیم که ایستاده خودش بر سر مزار نجف زِ بوسه‌ای به ضریحش خراب شد حالم پیاله نوشِ علی گشتم و خمار نجف هزارشکر که با سجده بر قدوم علی نشست روی سرم گردی از غبار نجف هزار معجزه دیدیم از جناب امیر که بود قلعه‌ی خیبر  یک از هزارِ نجف حسادتم به کسی نیست در همه عالم به غیرِ مُحرم دربار و روزه‌دار نجف قسم به فاطمه دادیم تا گره وا شد به دست حضرت زهراست اختیار نجف بزن به اُم‌بنین رو  اگر حرم خواهی که هست مادر ساقی حسابدار نجف تمام زندگی‌ام بر دونیم شد تقسیم به سجده در حرمش یا به انتظار نجف خدا کسی که بخواهد، به او صفا بخشد یکی دچارِ حسین و یکی دچارِ نجف اساس خلقت دنیا یقین همین بوده بنا نهاده جهان را به افتخار نجف فضائلش که در ابیات من نمی‌گنجد نوشته “امّ حسن” مدح بی شمار نجف “علی به جلوه‌ی دیگر به کربلا آمد”* نشان دهد به همه فَرّ و اقتدار نجف سوار رَف‌رَف خود آمده ست تا میدان تمام دشت شده مات شهسوار نجف رسیده وقت هنرمندیِ اباالفضل و.. رسیده وقت تماشای شاهکار نجف کسی رسید و علمدار نعره بر سر او تو از تبار کجایی؟ من از تبار نجف قدم به خاک بزن تا دو چاک بر داری قدم بزن بچشی تیغ آبدار نجف کسی نبرد به در جان، زِ تیغ مژگانش چه احتیاج به خشم و به ذوالفقار نجف؟ گذشت لحظه‌ای و آسمان به‌هم پیچید به روی خاک فتاده گل بهار نجف مگر چه دیده برادر که پشت او خم شد؟ چه آمده به سر چشمِ یادگار نجف؟ زمین به لرزه فتاد و زمان دگرگون شد ندیده هیچکس اینگونه انکسار نجف آرمان صائمی •| @tab_o_tab |•
۲۴ اسفند