eitaa logo
شهدا
379 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
7.4هزار ویدیو
49 فایل
آن کس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال خانمان را چه کند دیوانه کنی هردو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند «برای شادی روح شهدا صلوات» تاسیس: 1401/22 پایان:شهادت به حمایتتون نیاز داریم🌿 بمونین برامون🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 وقتے ضارب رو زد و ما اون رو به گوشه ای از خیابون کشیدیم ، یک پیرمرد اومد گفت : خوب شد همینو می خواستی؟ به تو چه ربطی داشت که دخالت کردی؟ با همان بدن بی جان گفت: حاج آقا فکر کردم شماست، من از شما دفاع کردم. سالروز امر به معروف و نهی از منکر را گرامی می داریم 🌹 🕊 ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉● 🌹 🥀🌴
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 وقتے ضارب رو زد و ما اون رو به گوشه ای از خیابون کشیدیم ، یک پیرمرد اومد گفت : خوب شد همینو می خواستی؟ به تو چه ربطی داشت که دخالت کردی؟ با همان بدن بی جان گفت: حاج آقا فکر کردم شماست، من از شما دفاع کردم. سالروز امر به معروف و نهی از منکر را گرامی می داریم 🌹 🕊 ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉● 🌹 🥀🌴
⚠️ آن روز که اولی رأی آورد، (ع) شکست نخورد، سرنوشت خود را به تباهی سپردند. ✅ آن روز که دومی بر مسند نشست، علی(ع) کوچک نشد، مردم اشتباهشان را کردند. 💯 آن روز که شورای شش نفره، سومی را بر علی(ع) ترجیح داد، علی(ع) شکست نخورد، به مردم خیانت کردند. ✨ ولی آن روز که علی(ع) به بر مسند خلافت نشست، خود را پیروز نمی‌دانست بلکه می‌دانست، آن روز فقط مردم پیروز شدند. 🌍 و این قصه شکست و پیروزی مردم چیز عجیبی نیست، که همچنان ادامه دارد... 📜 و این است معنی آن که: إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (رعد: 11) 🔴 در امت باید خود به برسد. ⁉️با و تفحص و سبک‌و‌سنگین کردن و بحث و تبادل آراء، تا قدرت انتخاب خود را اظهار کند. 🗳باید ملاک‌های گفته‌شده از سوی را و حتی ملاک‌های سال‌ها آموخته و آزموده خود را از کولهٔ اندوخته‌های خود درآورد و یک‌یک با نامزدها بسنجد و عاقلانه و تاریخی، یک انتخاب تمام عیار کند. 🚫 امتی راکد و ساکن نیست،‌ امتی پویاست، امتی همیشه افتاده در بوته و ⚠️و ما ابایی نداریم چراکه ما هم مردم گذراندن برهه‌های سخت امت‌سازیم، اگر دستمان را از دست ولیّ زمانمان خارج نکنیم! ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
⚠️ آن روز که اولی رأی آورد، (ع) شکست نخورد، سرنوشت خود را به تباهی سپردند. ✅ آن روز که دومی بر مسند نشست، علی(ع) کوچک نشد، مردم اشتباهشان را کردند. 💯 آن روز که شورای شش نفره، سومی را بر علی(ع) ترجیح داد، علی(ع) شکست نخورد، به مردم خیانت کردند. ✨ ولی آن روز که علی(ع) به بر مسند خلافت نشست، خود را پیروز نمی‌دانست بلکه می‌دانست، آن روز فقط مردم پیروز شدند. 🌍 و این قصه شکست و پیروزی مردم چیز عجیبی نیست، که همچنان ادامه دارد... 📜 و این است معنی آن که: إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (رعد: 11) 🔴 در امت باید خود به برسد. ⁉️با و تفحص و سبک‌و‌سنگین کردن و بحث و تبادل آراء، تا قدرت انتخاب خود را اظهار کند. 🗳باید ملاک‌های گفته‌شده از سوی را و حتی ملاک‌های سال‌ها آموخته و آزموده خود را از کولهٔ اندوخته‌های خود درآورد و یک‌یک با نامزدها بسنجد و عاقلانه و تاریخی، یک انتخاب تمام عیار کند. 🚫 امتی راکد و ساکن نیست،‌ امتی پویاست، امتی همیشه افتاده در بوته و ⚠️و ما ابایی نداریم چراکه ما هم مردم گذراندن برهه‌های سخت امت‌سازیم، اگر دستمان را از دست ولیّ زمانمان خارج نکنیم! ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
🔰نقل است که روزی «» برای نماز در مسجد آماده می‌شد. به خیل عظیم جمعیتی که آماده اقتدا به او بودند نگاهی از سر غرور انداخت.  «» که در نزدیکی او ایستاده بود، در گوشش نجوا کرد که: بی‌دلیل مغرور نشو! این‌ها اگر عقل داشتند به جماعت تو نمی‌آمدند و «علی» را انتخاب می‌کردند.  «معاویه» برافروخت. «عمروعاص» قول داد که حماقت نماز‌گزاران را ثابت می‌کند.  پس از نماز، بر منبر رفت و در پایان سخن‌رانی گفت: از رسول خدا شنیدم که هر کس نوک زبان خود‌ را به نوک بینی‌اش برساند، خدا بهشت را بر او واجب می‌نماید و بلافاصله مشاهده‌کرد که همه تلاش می‌کنند نوک‌ زبان‌ِشان را به نوک بینی‌ِشان برسانند تا ببینند بهشتی‌اند یا جهنمی؟  «عمروعاص» خواست در کنار منبر حماقت جمعیت را به «معاویه» نشان دهد، دید معاویه عبایش را بر سر کشیده و دارد خود را آزمایش می‌کند و سعی می‌کند کسی متوجه تلاش ناموفقش برای رساندن نوک زبان به نوک بینی نشود.  از منبر پایین آمد در گوش «معاویه» نجوا کرد: این جماعت احمق خلیفه احمقی چون تو می‌خواهند. «» برای این جماعت حیف است😭😭 💥اللهم عجل لولیک الفرج ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
مادری با قاب عکس خیلی‌ها هنوز باور نداشتند که جنگ آغاز شده، خیلی‌ها هم تا خبردار شدند، شال و کلاه کردند و از ایران فرار کردند، عده‌ای برای این که فرزندانشان ناچار به رفتن به خدمت سربازی نشوند، با هزینه زیاد آن ها را به صورت قاچاق از کشور فراری دادند... در این حال مادری با چشمای اشک آلود، اما... در کمال رضایت خود را از زیر قرآن رد کرد و پشت سرش آب ریخت. ایستاده به قد و بالای فرزندش چشم دوخت تا سوار بر ماشین به سوی کربلای خونرنگ ایران حرکت کرد. از اون به بعد مادر شب ها چشم به آسمان می دوخت و از خداوند سراغ فرزندش رو می‌ گرفت. عملیات فرماندهی کل قوا آغاز شد و مادر دیگر تاب نداشت دل مادر شور می زند بچه های بنیاد نمیدونستن چطور به این مادر بگند که فرزندش دیگه به خونه برنمیگرده. مادر وقتی خبردار شد آرام دستاشو به سمت آسمان بلند کرد و گفت: ″خدایا این هدیه را از من بپذیر″ از همون روزی که مادر، علی رو به دل خاک سپرد، مونس و همدمش قاب عکس، بود.هیچ کس نمیتونست قاب عکس علی رو از اون جدا کنه. پیکر ۶ ماه مفقودالاثر بود، هیچ کس نتونست اون راضی کنه که به خانه دیگه بچه هاش بره. اون بچه های دیگه اش رو راضی میکرد و میگفت : من تو خونه تنها نیستم علی همیشه پیشمه.. ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●