eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیباییهای طبیعت👆 روزتون پراز انرژی مثبت😍 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh #انرژی_مثبت👆
✨﷽✨ 🌷شیخ رجبعلے خیاط تعریف میکرد : ✨در نیمه شبے سرد زمستانے در حالے که برف شدید میبارید و تمام کوچه و خیابان ها را سفید پوش کرده بود ؛ از ابتداے کوچه دیدم که در انتهاے کوچه کسے سر به دیوار گذاشته و روے سرش برف نشسته است! ✨باخود گفتم شاید معتادے دوره گرد است که سنگ کوب کرده! جلو رفتم دیدم او یک جوان است! او را تکانے دادم! بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه میکنے ! گفتم : جوان مثه اینکه متوجه نیستے ! برف، برف ! روے سرت برف نشسته! ظاهرا مدت هاست که اینجایے خداے ناکرده مے میرے!!! ✨جوان که گویے سخنان مرا نشنیده بود! با سرش اشاره اے به روبرو کرد! دیدم او زل زده به پنجره خانه اے! فهمیدم " عاشــــق " شده! ✨نشستم و با تمام وجود گریستم !!! جوان تعجب کرد ! کنارم نشست ! گفت تو را چه شده اے پیرمرد! آیا تو هم عاشـــــق شدے؟! ✨گفتم قبل از اینکه تو را ببینم فکر میکردم عاشـــــقم! " عاشـــق مـــهدے فاطـــمه " ✨ولے اکنون که تو را دیدم چگونه براے رسیدن به عشقت از خود بے خود شدے فهمیدم من عاشق نیستم و ادعایے بیش نبوده ! ✨مگر عاشق میتواند لحظه اے به یاد معشوقش نباشد!!! ↶【به ما بپیوندید 】↷ http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆
✨﷽✨ ⛅️زندگی مثل جلسه امتحان است بار ها غلط مینویسیم 🌾پاک میکنیم ودوباره غلط مینویسیم 🌾غافل ازاینکه ناگهان مرگ فریادمیزند؛ برگه ها بالا..!تاوقت هست درست زندگي كنيم. ↶【به ما بپیوندید 】↷ @tafakornab
✨﷽✨ 🌷حکایت ✨عده اي مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟ گفتند: مسجد می سازیم. گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا. ✨بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد. ✨سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ✨ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟ ✨بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کنه! ↶【به ما بپیوندید 】↷ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
براتون٧چیزو خواستارم سایه خدا بر سرتون🍎 سلامتی بر وجودتون 🍃 سر سبزی درخانه ها تون🍎 سخاوت خدا درمال تون🍃 سرنوشت نیکو درعمرتون🍎 سبدسنبل دردست تون🍃 سیب خنده رولباتون🍎 عصرتون بخیر☕️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
ا🕊🌫🌫 ا🌫🌫🕊 ~﷽~ 🔸 مار و زنبور 🔸 روزی زنبور و مار با هم بحثشان شد. 🐍مار گفت: «انسان‌ها از ترس ظاهر خوفناک من می‌میرند نه به خاطر نیش زدنم.» 🐝اما زنبور قبول نکرد. مار برای اثبات حرفش با زنبور قراری گذاشت. آنها رفتند و رفتند تا رسیدند به چوپانی که در کنار درختی خوابیده بود. 🐍مار رو به زنبور کرد و گفت: «من او را می‌گزم و مخفی می‌شوم و تو در بالای سرش سر و صدا ایجاد کن و خود نمایی کن.» مار نیش زد و زنبور شروع به پرواز کردن در بالای سر چوپان کرد. چوپان فورا از خواب پرید و گفت: «ای زنبور لعنتی» و شروع به مکیدن جای نیش و تخلیه زهر کرد. مقداری دارو بر روی زخمش قرار داد و بعد از چند روز بهبودی یافت. 👈مدتی بعد که باز چوپان در همان حالت بود، مار و زنبور نقشه دیگری کشیدند. 🐝این بار زنبور نیش می‌زد و مار خودنمایی می‌کرد. این کار را کردند و چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید از ترس پا به فرار گذاشت و به خاطر وحشت از مار دیگر زهر را تخلیه نکرد و ضمادی هم استفاده نکرد. چند روز بعد چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد. 👈برخی بیماری‌ها و کارها نیز همین گونه هستند. فقط به خاطر ترس از آنها، افراد نابود می‌شوند یا شکست می‌خورند. 📚 مجموعه شهر حکایات   @tafakornab @shamimrezvan
🌱خواص خرفه؛ یک ابرگیاه فوق‌العاده 🔺ادرارآور 🔺کاهش قندخون 🔺منبع آنتی اکسیدان 🔺دوست‌دار قلب و عروق 🔺مفید برای گوارش 🔺ضدعفونی کننده 🔺ضدزخم‌معده 🔺ضدالتهاب @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بهترین آرزویی که میتونم امشب ✨براتون داشته باشم اینه که 🌹خدا آنقدر عاشقانه نگاهتون کنه که حس کنید مهم ترین و ✨خوشبخت ترین موجود کائنات هستید #شبتون_بخیر...🌛♥️ ┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان با آیه های نور الهی وذکرهای گره گشا
🍥اگر مشتاق فہم قرآن هستے بیا مابا آیات کوتاه ومطالب جذااب قرانی و #ذکرحاجت های حاجت مجرب ومطالب مذهبی ، سبک زندگی اسلامی ، وداستانهای آموزنده واقعی درخدمت شما خواهیم بود خیلیا حاجت روا شدن اینجا👇👇 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 #ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️ زودجوین شوتاپاک نشده پیشنهاد ویژه ادمین👆
هدایت شده از درمان با آیه های نور الهی وذکرهای گره گشا
#سبک_زندگی #متاهلین #مجردا #تربیت_فرزند 🔴 زندگی مشترک به روی دو پایه #عشق_و_محبت و #رفع_نیاز بنا شده است با همسران بهشتی راه و روش زندگی عاشقانه را بباموزید http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 #همسران_بهشتی👆لطفا عضو بشین
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
#سبک_زندگی #متاهلین #مجردا #تربیت_فرزند 🔴 زندگی مشترک به روی دو پایه #عشق_و_محبت و #رفع_نیاز بنا
📣🔕🔔📣 🔹 من یک دختر مذهبی هستم که اطلاع چندانی از روابط زناشویی نداشتم چند وقت پیش به پسری علاقمند شدم و باهم ازدواج کردیم ولی خیلی زود متوجه شدم نسبت بهم خیلی سرده. اصلا بلد نبودم چه طور خودم رو بهش عرضه کنم که طرفم بیاد. تا این که این کانال رو بهم معرفی کردن و تونستم به کمکش مشکلم رو حل کنم. برای دیدنش کلیک کنید 👇 http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆 ✨برترین کانال مشاوره زناشویی و خانواده در ایتا ✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🍀 خدایا🙏 آغازی که توصاحبش نباشی چه امیدیست،به پایانش؟ 🍀پس به نام تو💚 آغاز می کنم روز جدید را🍀 💚الهی به امیدتو💚 🍀 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸یکشنبه تون معطر به 🌸عطر خوش صلوات 🌸 اللَّـهُمَّ 🌸 🌿 صَلِّ 🌿 🌺 عَلَى 🌺 🌿 مُحَمَّد 🌿 🌸وعلی آلِ 🌸 🌿 مُحَمَّد🌿 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❤️ ❤️ 💚 💚 💝 💝 صبحت بخیر ای غزل ناب دفترم ای اولین سروده و ای شعر آخرم صبحی که یاد تو در آن شکفته شد گویا تلنگری زده بر صبح محشرم ❣اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج❣ 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❤️سلام ارباب خوبم❤️ گل خوش رنگ و بوی من حسین است بهشت آرزوی من حسین است مزن دم پیش من از لاله رویان که یار لاله روی من حسین است @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆امربه معروف 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 2 تیر ماه 1398 🌞اذان صبح: 04:02 ☀️طلوع آفتاب: 05:49 🌝اذان ظهر: 13:06 🌑غروب آفتاب: 20:24 🌖اذان مغرب: 20:45 🌓نیمه شب شرعی: 00:13 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸 یکشنبه ۱۰۰ مرتبه 💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐 🌸ای صاحب جلال و بزرگواری 💗این ذکر موجب فتح و نصرت می‌شود 👇 ✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛ رکعت اول⇦حمدو3ڪـوثر رکعت دوم⇦حمدو3توحید 📚جمال الاسبوع۵۴ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💟 ✴️‌‌⇦شیره انگور را به لیست صبحانه بیفزایید 📝⇦شیره انگور شامل فاکتورهای رشد کودک نیز می باشد. 📝⇦ازدرمانهای اصلی ام اس و انواع کم خونی، ارده و شیره ی انگور است. 🍯 ڪلیڪ ڪنید 👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚امیدوارم در دومین روز از ماه تیرغم 💛و غصه و ناراحتی‌هاتون ❤️عین پروانه ها از 💙بین زندگیتون پر بکشن 💜و دور بـشـن 💗الهی دلتون خوش 💚و زندگیتون آباد باشه ❤️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💎 (ع) هرگاه يكى از شما وارد منزل خود شود به خانوادهاش سلام نمايد اگر خانواده نداشته باشد چنين بگويد: «سلام بر ما از جانب پروردگارمان» و هنگام ورود به منزل خود سوره «توحيد» را بخواند كه فقر را از بين ببرد. 📚 تحف العقول صفحه ۱۱۵ 〰➿〰➿〰➿〰➿〰 💎 : 🔸 ـ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ـ :غايَةُ الأَدَبِ أن يَستَحِيَ الإِنسانُ مِن نَفسِهِ . 🔹 ـ در حكمت هاى منسوب به ايشان ـ :نهايت ادب ، اين است كه انسان از خودش شرم كند. 📚 شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج ۲۰ ص ۲۶۵ ح ۹۰ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌺 امام خامنه ای: ➖ به زن کمک می‌کند تا بتواند به آن رتبه معنوی عالی خود برسد و دچار آن لغزشگاه‌های بسیار لغزنده‌ای که سر راهش قرار داده‌اند نشود. [1] ➖ مسئله 1: به طور کلی بر زن واجب است در مقابل ـ مسلمان باشد یا غیر مسلمان- پوشش شرعی مربوط به خود را مراعات کند و در صورتی که نسب به رعایت پوشش واجب کوتاهی کند گناه کرده است. ➖ مسئله 2: مردها نیز نسبت به پوشش در مقابل دیگران، به ویژه وظایفی دارند که رعایت آن در مواردی واجب است؛ برای مثال اگر مردی بداند نامحرم به بدن او نگاه می کند، بنا بر احتیاط واجب باید بدن خود (‌مواضعی که معمولا آن در بین مردان متعارف است) را به استثنای سر، گردن و دست ها بپوشاند. [2] ✳️ پی نوشت: 👇👇 [1]. دیدار با اعضای شورای فرهنگی – اجتماعی زنان 4/10/1370 [2]. توضیح المسائل ده مرجع، م 2435 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا ✨وُسْعَهَا لَهَا ✨مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا ✨مَا اكْتَسَبَتْ ﴿۲۸۶﴾ ✨خداوند هيچ كس را جز ✨به قدر توانايى اش ✨تكليف نمى كند. ✨آنچه از خوبى به دست آورده ✨به سود او، و آنچه از بدى به ✨دست آورده به زيان اوست(۲۸۶) 📚 سوره مبارکه البقرة ✍ بخشی از آیه ۲۸۶ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
°❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀° 📝داستان مذهبی جذاب 💕 ای_برای_تو:📝 👈این قسمت ((حلقه)) ☀️نزدیک زمان نهار بود ... کلاس نداشتم و مهمتر از همه کل روز رو داشتم به این فکر می کردم که کجاست؟ ... 🌹به صورت کاملا اتفاقی، شروع کردم به دنبالش گشتن ... زیر درخت نماز می خوند ... بعد وسایلش رو جمع کرد و ظرف غذاش رو در آورد ... . 🍃یهو چشمش افتاد به من ... مثل فنر از جاش پرید اومد سمتم ... خواستم در برم اما خیلی مسخره می شد ... 🌹داشتم رد می شدم اتفاقی دیدم اینجا نشستی ... تا اینو گفتم با خوشحالی گفت: چه اتفاق خوبی. می 🍃خواستم نهار بخورم. می خوای با هم غذا بخوریم؟ ... . 🌹ناخودآگاه و بی معطلی گفتم: نه، قراره با بچه ها، نهار بریم رستوران ... دروغ بود ... . 🍃خندید و گفت: بهتون خوش بگذره ... . 🌹اومدم فرار کنم که صدام کرد ... رفت از توی کیفش یه جعبه کوچیک درآورد ... گرفت سمتم و گفت: امیدوارم خوشت بیاد. می خواستم با هم بریم 🍃ولی ... اگر دوست داشتی دستت کن ... . 🎁جعبه رو گرفتم و سریع ازش دور شدم ... از دور یه بار دیگه ایستادم نگاهش کردم ... تنها زیر درخت ... . 🌹شاید از دید خانوادگی و ثروت ما، اون حلقه بی ارزش بود اما با یه نگاه می تونستم بگم ... 🍃امیرحسین کلی پول پاش داده بود ... شاید کل پس اندازش رو ... ✍ادامــه دارد...... °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀° 📝 داستان دنباله دار مذهبی📝 ✍این قسمت((معنای تعهد)) 🌹گل خریدن تقریبا کار هر روزش بود … گاهی شکلات هم کنارش می گرفت … بدون بهانه و مناسبت، هر چند کوچیک، 🍃برام چیزی می خرید … زیاد دور و ورم نمیومد … اما کم کم چشم هام توی محوطه دانشگاه دنبالش می دوید … . 🌹رفتارها و توجه کردن هاش به من، توجه همه رو به ما جلب کرده بود … من تنها کسی بودم که بهم نگاه می کرد … پسری که به خنثی بودن مشهور شده بود 🍃حالا همه به شوخی رومئو صداش می کردن … . اون روز کلاس نداشتیم … بچه ها پیشنهاد دادن بریم استخر، سالن زیبایی و … . 🌹همه رفتن توی رختکن اما پاهای من خشک شده بود .. برای اولین بار حس می کردم در برابر یه نفر تعهد دارم … کیفم رو برداشتم و اومدم بیرون … هر چقدر هم بچه ها صدام کردن، انگار کر شده بودم … . 🕰چند ساعت توی خیابون ها بی هدف پرسه زدم … رفتم برای خودم چند دست بلوز و شلوار نو خریدم … 🍃عین همیشه، فقط مارکدار … یکیش رو همون جا پوشیدم و رفتم دانشگاه … . 🌹همون جای همیشگی نشسته بود … تنها … بی هوا رفتم سمتش و بلند گفتم: هنوز که نهار نخوردی؟ … 🍃امتحانات تموم شده بود … قرار بود بعد از تموم شدن امتحاناتم برگردم … حلقه توی جعبه جلوی چشمم بود … . 🌹دو ماه پیش قصد داشتم توی چنین روزی رهاش کنم و زیر قولم بزنم … اما الان، داشتم به امیرحسین فکر می کردم … اصلا شبیه معیارهای من نبود … . 👝وسایلم رو جمع کردم … بی خبر رفتم در خونه اش و زنگ زدم … در رو که باز کرد حسابی جا خورد … بدون سلام و معطلی، چمدونم رو هل دادم تو و گفتم: من میگم ماه عسل کجا میریم … . 💞آغاز زندگی ما، با آغاز حسادت ها همراه شد … اونهایی که حسرت رومئوی من رو داشتند … و اونهایی که واقعا چشم شون دنبالش افتاده بود … . 🍃مسخره کردن ها … تیکه انداختن ها … کم کم بین من و دوست هام فاصله می افتاد … هر چقدر به امیرحسین نزدیک تر می شدم فاصله ام از بقیه بیشتر می شد … . ✍ادامـــه دارد.... @tafakornab @shamimrezvan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1 حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌ • °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°
✨لوطی واقعی مرشد چلویی✨ ✅یکی از فرزندان شیخ رجبعلی خیاط می‌گوید: روزی مرحوم مرشد چلویی معروف، خدمت جناب شیخ رسید و از کسادی بازارش گله کرد و گفت: داداش! این چه وضعی است که ما گرفتار آن شدیم!!!! قبلا وضع ما خیلی خوب بود، روزی سه چهار دیگ چلو میفروختیم و مشتری‌ها فراوان بودند، ⛔️ اما یک ‌باره اوضاع زیر و رو شده مشتری‌ها یکی یکی پس رفتند، کارها از سکه افتاده، و اکنون روزی یک دیگ هم مصرف نمی‌شود ...! ✳️شیخ تأملی کرد و فرمود: « تقصیر خودت است که مشتری‌ها را رد می‌کنی »! مرشد گفت: من کسی را رد نکردم، حتی از بچه‌ها هم پذیرایی میکنم و نصف کباب به آنها می‌دهم. ✨شیخ فرمود: « آن سید چه کسی بود که سه روز غذای نسیه خورده بود؛ بار آخر او را هل دادی و با تحقیر از در مغازه بیرون کردی؟! 🔴 گرفتار همان کار هستی!😔 مرشد سراسیمه از نزد شیخ بیرون آمد و شتابان در پی آن سید راه افتاد، او را یافت و از او پوزش خواست، 😍 و پس از آن تابلویی بر در مغازه‌اش نصب کرد و روی آن نوشت: « نسیه داده می‌شود، حتی به شما، وجه دستی به اندازه وسعمان پرداخت می‌شود » @tafakornab @shamimrezvan
هر گاه عیبی در من دیدی به خودم خبر بده نه کسی دیگر چون تغییر آن دست من است... کار اولت باعث پیشرفت و بهبودم میشود اما گزینه دوم غیبت است و مرا در تاریکی نگه میدارد @tafakornab @shamimrezvan