eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹خدایاشروع سـخن نامِ توست 🍃وجودم به هرلحظه آرامِ توست 🌹دل ازنام ویادت بگــــیرد قرار 🍃خوشم چونکه باشی مرا در کنار 🌹آغاز میکنم این روز را 🍃با امید به همه ی مهربانی هایت😊 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 🍃الهی به امیدتو🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹خدایاشروع سـخن نامِ توست 🍃وجودم به هرلحظه آرامِ توست 🌹دل ازنام ویادت بگــــیرد قرار 🍃خوشم چونکه باشی مرا در کنار 🌹آغاز میکنم این روز را 🍃با امید به همه ی مهربانی هایت😊 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 🍃الهی به امیدتو🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️خبر آمدنش را همه جا پخش کنيد ميرسد لحظه‌ی ❤️ميعاد به امّيد خدا بر قامت دلربای مهدی (عج) صلوات ❤️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
🌹اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ 🌹 وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُم 🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن 🌹اَللّهُمَ ارزُقْنا زیارَة قَبْرَ الحُسَینْ 🌹 🌹
☝️ 🌏اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 12 فروردین ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:27 ☀️طلوع آفتاب: 06:52 🌝اذان ظهر: 13:08 🌑غروب آفتاب: 19:25 🌖اذان مغرب: 19:44 🌓نیمه شب شرعی: 00:26
"سه شنبه"﷽" "۱۰۰مرتبه" ✨ ✨ ✨ای مهربان ترین مهربانان✨ 🌙دیگرگناه نمی کنم 🌙 🌻 ✅هرکس نمــازسه‌شنبه را بخواندبرایش هزاران شهرازطلا دربهشت بسازند↯ دورکعت؛ درهر رکعت بعد از حمد یک بارسوره تین توحید فلق ناس
🔷فوایدکدو برای خانم ها : 🔹لاغری وتناسب اندام 🔹جلوگیری ازلک های پوستی 🔹کاهش ریزش موبخصوص درافرادی که زیاد موهایشان رارنگ میکنند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ سبد گلی 🌸 بانیروی عشق 💕 در قشنگ ترین کادوی آرزو پیچیده و با برچسب🌸 سلامتی به آدرس زیباترین گلها🌸 تقدیم شماخوبان میکنم🌸🍃 سه شنبه تون گلبارون 🌸🍃
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍رمان   : ❤️ نمیتوانستم باور کنم. یعنی اصلا نمیخواستم که باور کنم. با تمام توان تحلیل رفته ام به سمتش خم شدم:(چرنده.. مزخرفه.. تمام حرفات مزخرف بود.. امکان نداره که برادر من چنین کارهای کثیفی انجام بده.. شما مسلمونااا همه تون یه مشت روان پریش هستن..) صوفی نگاهم کرد.. سرد و یخ زده:(بشین سرجات بچه.. من انقدر بیکار نیستم که واسه گفتن یه مشت دروغ و چرندیات؛ از اونور دنیا پاشم بیام تو این شهر نفرت انگیز، که هر طرفش سر میچرخوندم برادرتو اون خاطرات نحسشو ببینم.. اصلا چرا باید اینکارو بکنم؟؟ بابای میلیاردر داری؟؟ یا شخصیت مهم سیاسی ؟؟ چی با خودت فکر کردی کوچولو؟؟ اگه من اینجام فقط و فقط به خاطر اصرارهای دیوونه کننده ی این دوست بی عقلته.. اونجایی که تو فکر میکنی با رفتن بهش، میتونی برادرِ مهربون و عاشق پیشه اتو پیدا کنی،خوده خوده جهنمه.. صدای عثمان را شنیدم، از جایی درست بالای سرم:(واست جوشنده آوردم.. بخور.. اما از من میشنوی حتما برو پیش دکتر.. انقدر از کنار خودت ساده نگذر.. وقتی تو واسه خودت وقت نمیذاری.. انتظار داری دنیا برات وقت بذاره؟؟) گرما لیوان را کنار موهایم حس میکردم:( بلند شو سارا.. بلندشو که یخ کنه دیگه فایده ایی نداره..) سرم را بلند کردم. یکی از عکسهای دانیال روی میز جا مانده بود. همان عکسِ پر خنده و مهربانش کناره صوفی.. عکس را به لیوانِ سرامیکی و مشکی رنگه، جوشانده تکیه دادم. باورِ حرفهای صوفی در خنده ی چشمان دانیال نمی گنجید.. مگر میشد این مرد، کشتن را بلد باشد؟؟ عثمان رو به رویم نشست. درست در جای صوفی با همان لحن مهربان و آرامش:(چرا داری خودتو عذاب میدی؟ چرا نمیخوای قبول کنی که دانیال خودش انتخاب کرده؟ سارا.. دانیال یه پسربچه نبود.. خودش خواست.. خودش، تو رو رها کرد.. اون دیگه برادرِ سابقِ تو نیست.. صوفی رو دیدی؟ اون خیلی سختی کشیده.. خیلی بیشتر از منو تو.. همه ی اون بلاها هم به واسطه دانیال سرش اومده.. دانیال عاشقِ صوفی بود.. کسی که از عشقش بگذره، گذشتن از خواهر براش مثه آب خوردنه، اینو باور کن… با عضویت تو اون گروه تمام زندگیتو میبازی.. چیزی در مورد زنان ایزدی شنیدی؟؟ در مورد خرید و فروششون تو بازار داعش به گوشت خورده؟؟ نه.. نشنیدی.. نمیدونی.. سارا، چند وقت پیش با یه زن و شوهر اهل موصل آشنا شدم. زن تعریف میکرد که وقتی شهر رو اشغال کردن، شوهرش واسه انجام کاری به کردستان عراق رفته بود… داعش زمانی که وارد شهر میشه تمام زنهای ایزدی رو اسیر میکنه و مردهاشونو میکشه. و بعد از بیست روز زندانی شدن تو یه سالن بزرگ و روزانه یه وعده غذا، همه اون زنها و دخترها رو واسه فروش به بازار برده ها میبرن. اون زن میگفت زیباترین و خوشگلترینها رو واسه مشترهای پولدارِ حاشیه خلیج فارس کنار میذاشتن. هیچکس هم جز اهالی ترکیه و سوریه و کشورهای حاشیه خلیج فارس اجازه نداشتن بیشتر از سه برده بخرن …اون زن تعریف میکرد که به دو مرد فروخته شد و بعد از کلی آزارو اذیت و تجاوز، تونست فرار کنه و خودشو به شوهرش برسونه. ساراجان…حرفهای من، صوفی، اون دختر آلمانی، این زن ایزدی.. فقط و فقط یه چشمه از واقعیت ها و ماهیت این گروهه… سارا زندگی کن.. دانیال از تو گذشت!توام بگذر..) خیره نگاهش کردم:(تو چی؟؟ از هانیه میگذری؟؟ ) فقط در سکوت نگاهم کرد.حتی صدای نفسهایش هم سنگین بود. اگر دست و پا میگذشت، دل نمیگذشت.. سکوتش طولانی شد:(عثمان جواب منو ندادی.. پرسیدم توام از هانیه میگذری؟؟) چشمانش شفاف شد، شفافتر از همیشه و صدایی که خمیدگی کمرش را در آن دیدم:(راهی جز گذشتن هم دارم؟؟) راست میگفت.. هیچ کداممان راهی جز گذاشتن و گذشتن نداشتیم.. و من، دلم چقدر بهانه جو بود.. بهانه جوی مردی که از عشقش گذشت.. سلاخی اش کرد.. و مرده تحویل زمین داد.. همان برادری که رهایم کرد و در مستی هایش به فکر رستگاریم در جهاد نکاح بود… الحق که خواهری شرقیم… عثمان را در برزخ سوال و جوابش با غلظتی از عطر قهوه،رها کردم و سلانه سلانه، باران را تا خانه همقدم شدم.. خانه که نه.. سردخانه ی زندگان! در را باز کردم. برقها خاموش بود و همه جا سکوت.. حتی خبری از مادر تسبیح به دست هم نبود. به زندان اتاقم پناه بردم. افکارم سر سازش نداشت. ساعتها گذشت و صدای گریه های معمول و آرام مادر بلند شد. همان گریه هایی که هرگز برایم مهم نبود! .ادامه دارد..... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
آدمايى كه احساساتشون‌ رو راحت و صادقانه و بدون سانسور نشون ميدن، نه ضعيفن، نه احمق و نه ساده لوح!! بلكه اون‌قدر قوى و واقعی هستند كه به نقاب روى صورتشون احتياج ندارند و به جای پنهان کردن حرفها یا نقش بازی کردن راحت احساسشون رو بیان میکنن http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌷🌷🌷 با یکی از دوستانم سوار تاکسی شدیم.هنگام پیاده شدن دوستم به راننده تاکسی گفت: ممنون آقا،واقعا که رانندگی شما عالی است. راننده با تعجب گفت:جدی میگویید یا اینکه داری مرا دست می اندازی؟! دوستم گفت:نه جدی گفتم . خونسردی شما در رانندگی در چنین خیابان های شلوعی قابل تحسین است. شما بسیار خوب رانندگی نموده و قوانین را رعایت میکنید. راننده لبخند رضایت بخشی زد و دور شد. از دوستم پرسیدم : موضوع چی بود؟! گفت سعی دارم " عشق " را به مردم شهر هدیه کنم! با صحبت های من آن راننده تاکسی روز خوشی را پیش رو خواهد داشت . رفتار او با مسافرانش خوب تر از قبل خواهد بود،مسافران نیز از رفتار خوب راننده انرژی میگیرند و رفتارشان با زیر دستان،فروشندگان ، همکاران و اعضای خانواده خوب خواهد بود. به همین ترتیب خوش نیتی و خوش خلقی میان حداقل هزارنفر پخش خواهد شد. من هر روز با افراد زیادی روبرو میشم. اگر بتوانم فقط 3 نفر را خوشحال کنم،بر رفتار 3 هزار نفر تاثیر گذاشته ام . گفتن آن جملات به راننده تاکسی هیچ زحمتی نداشت . اگر با راننده دیگری برخورد کنم او را نیز خوشحال خواهم کرد . در ادامه مسیر ، از ساختمان نیمه تمامی گذشتیم که در جلو ساختمان ،5 کارگر مشغول خوردن صبحانه بودند . دوستم ایستاد و گفت: شما کار فوق العاده ای انجام داده اید،شغل سخت و خطرناکی دارید . این ساختمان کی تمام میشود؟! یکی از کارگران با اکراه گفت :دوماه دیگر . دوستم گفت : واقعا ساختمان زیبایی است . باید به کارتان افتخار کنید. از کارگران فاصله گرفتیم دوستم گفت : وقتی کارگران حرف های مرا هضم کنند ، احساس خوبی به انها دست خواهد داد و از خوشحالی انها بخشی از شهر به نحوی بهره مند میشود . هرگز این کار را دست کم نمیگیرم و مایوس نمیشوم . خوشحال کردن مردم یک شهر کار ساده ای نیست اما اگر بتوانم چند نفر را خوشحال کنم کار بزرگی انجام داده ام. روح روح زندگي ما همين عشق است.هر وجودي روحي دارد و روح زيست اصلي ما عشقي است كه مي آفرينيم و نثار هستي مي كنيم. حال آنكه برخي از ما با يك ادبيات ناپسند در پي فرصتيم كه همديگر را تحقیر كنيم؛ واااي چقدرر چاق شدي! موهاي سفيدتم كه كم كم در اومد اينهمه كار ميكني براي اينقدرر در آمد؟! تو واقعاً فكر ميكني در اين امتحان قبول ميشي؟! و.... اين جملات و امثال آنها كاملاً مخرب نيروي عشق هستند و عشق را از رابطه ها گريزان مي كنند.اگر بتوانيم زيبايي را در نگاه خودمان جاي دهيم اصولاً عشق است كه از وجود ما ساطع ميشود. بياييم جريان عشق را در زندگي خود جاري كنيم. 💕‌هر روز یه آهنگ تقـدیم ڪن به ڪسی ڪه دوسـش داری💕 ❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆