eitaa logo
تفکر تفریحی
1.8هزار دنبال‌کننده
511 عکس
27 ویدیو
0 فایل
تفکر تفریحی مریم خانمحمد بررسی فلسفی و معرفتی انیمیشن‌ها و فیلم‌ها سواد رسانه‌ای کانالی برای مادران، معلمان و فعالان حوزه کودک و نوجوان ادمین: https://eitaa.com/Mnimavary 📢 کانال تفکر تفریحی: https://zil.ink/tafakortafrihi 🖋️انتشار مطلب با ذکر منبع
مشاهده در ایتا
دانلود
پروژه‌ی عادی‌سازی همجنس‌بازی برای کودکان و نوجوانان 2⃣قسمت دوم تصویر هفتم: انیمیشن سریالی 《آرتور》 که در آن مراسم ازدواج دو کارکتر مرد را نمایش می‌دهد. تصویر هشتم: سریال تینیجری 《سیزده دلیل برای اینکه》 که صحنه‌های همجنس‌بازی به کرات در آن دیده می‌شود. همچنین 《تونی》 یکی از کارکترهای گی در فیلم است. تصویر نهم: یکی از شخصیت‌های انیمیشن سریالی 《پونی کوچولوی من》 به نام 《رنگین‌کمان》 که نماد او به رنگ پرچم همجنس‌بازان است. عموما در انیمیشن‌هایی که از نماد رنگین‌کمان شش رنگ استفاده می‌شود مسئله‌ی همجنس‌بازی از اهداف سازندگان است پس به علامت رنگین‌کمان شش رنگ که پرچم همجنس‌بازان است توجه کنید. پ.ن: باتوجه به بعضی از مستندها و کتاب‌های همین حوزه بنظر می‌رسد پروژه‌ی بعدی یک مدل بسیار عجیب است که در آن به کودک القا شود می‌تواندجنسیتش را خودش انتخاب کند! 📢 کانال تفکر تفریحی https://eitaa.com/tafakortafrihi پیج اینستاگرام: nimavary
1⃣قسمت اول به دنبال حلقه‌ی مفقوده انیمیشن 《حلقه‌ی مفقوده》 محصول دوهزار و نوزده، بسیار خوش‌ساخت و جذاب در حیطه‌ی فرضیه‌ی داروینیسم است که به مسئله‌ی حلقه‌ی مفقوده در این فرضیه می‌پردازد. این انیمیشن داستان دانشمندی انگلیسی به نام 《سِر فراست》 است که معتقد است حلقه‌ی مفقوده‌ی داروین موجوداتی به نام 《پاگنده》 هستند که برای اثبات این حرف باید آن‌ها را پیدا کند. او پس از دریافت نامه‌ای درباره‌ی وجود 《پاگنده‌ها》 راهی جنگل می‌شود. فراست موفق می‌شود یک پاگنده‌ی تکامل‌یافته به نام 《مستر لینک》 را پیدا کند که قادر است فکر کند، حرف بزند و یا نامه بنویسد! (نامه توسط خود مستر لینک نوشته شده بود). فراست متوجه می‌شود هم‌نوعان لینک که انسان‌هایی هستند که نتوانستند تکامل پیدا کنند (منظور موجوداتی به نام یتی‌ها است) در کوه‌های هیمالیا تمدن شکل دادند و زندگی می‌کنند! فراست مستر لینک را به آن‌جا می‌برد اما متوجه می‌شود بین لینک و موجودات پاگنده‌ی هیمالیا (یتی‌ها) تفاوت‌هایی مانند رنگ وجود دارد! یتی‌ها پسرعموی خود را نمی‌پذیرند و مستر لینک به ناچار همراه فراست به شهر می‌آید و دستیار او می‌شود. در این انیمیشن مفهوم حلقه‌ی گمشده داروین به ساده‌ترین شکل برای مخاطب از طریق 《اجوتینمنت》 یا 《تربیت تفریحی》 نمایش داده می‌شود و جالب آن‌که انیمیشن حلقه‌ی مفقوده را پاگنده معرفی می‌کند که صرفا یک افسانه است. این موجود که بسیار شبیه انسان است از فکر و قوه‌ی ناطقه نیز برخوردار است... ادامه👇 📢 کانال تفکر تفریحی https://eitaa.com/tafakortafrihi پیج اینستاگرام: nimavary
2⃣قسمت دوم حال چرا با وجود قوه‌ی نطق و فکر باز هم مستر لینک حیوانی است که در جنگل زندگی می‌کند؟! آیا او فقط نتوانسته به‌لحاظ فیزیکی تکامل پیدا کند؟! این درحالی است که امام صادق به مفضل می‌فرمایند:《...این حیوان (میمون) در آفرینش و ویژگی‌ها بسیار شبیه انسان است تا انسان از آن درس عبرت بگیرد و دریابد که با این همه هم‌گونی او نیز از طینت و طبیعت حیوانی آفریده شده و اگر ویژگی و برتری ذهن، اندیشه، عقل، نطق و شعور نبود او نیز یک حیوان بیش نبود...》 (عکس را ورق بزنید) پس هیچ‌گاه حیوان به‌دلیل این‌که نطق و فکر ندارد نمی‌تواند انسان یا جد او باشد. انسان همواره انسان خلق شده و حیوان (مثل میمون) حیوان. همچنین چگونه یتی‌ها موجوداتی هستند که تکامل پیدا نکردند اما دارای یک تمدن عظیم مانند انسان‌ها هستند؟! ریشه نگاه برده‌داری و نژادپرستانه هم از مسائلی است که در انیمیشن به آن اشاره شده اثر حلقه‌ی مفقوده با ساختاری زیبا، جذاب و باکیفیت شبهاتی این چنینی در مبحث خلقت مطرح می‌کند که هر چند به نظر مضحک و عجیب است اما در معرفت کودک و نوجوان تاثیر زیادی دارد. 📢 کانال تفکر تفریحی https://eitaa.com/tafakortafrihi پیج اینستاگرام: nimavary
1⃣قسمت اول خرشاه! انیمیشن سینمایی 《خرشاه》 ساخته‌ی کشور پاکستان در سال دوهزار و بیست (بر اساس imdb)، یک اثر کاملا نمادین در حوزه نقد سیاسی است که سعی دارد با استعاره‌های هنری ذات دموکراسی و حقیقت‌های پنهان این ساختار سیاسی را آشکار سازد. از طرفی به دلیل استفاده از نمادهایی چون 《مجسمه آزادی》، به کارگیری 《نماد الاغ》 (علامت حزب دموکرات)، حضور ترامپ در یکی از صحنه های انتخاباتی، استفاده از رنگ قرمز و آبی احزاب آمریکا در جای‌جای داستان و... این نگاه نقادانه بیشتر ناظر به دموکراسی آمریکا است. حیوانات جنگل تحت نظام سلطنتی شیر در 《آزادشهر》 زندگی می‌کنند تا اینکه با توطئه روباهی به نام 《فتنه》 (جاسوس در دربار) قرار می‌شود دموکراسی حاکم شده و حیوانات با رای خود حاکم را انتخاب کنند چرا که فتنه دست‌نشانده یک انسان صاحب سیرک است و می‌خواهد با دست‌کاری در انتخابات فرد بی‌عرضه‌ای حاکم شده، هرج‌و‌مرج در جنگل ایجاد شود تا او بتواند برای آن انسان حیوانات بیشتری به سیرک ببرد. فتنه اذعان می‌کند دموکراسی تنها یک نمایش است که مردم در آن هیچ نقشی ندارند. او پس از برگزاری انتخابات و انتخاب شدن یک الاغ به عنوان حاکم نشان می‌دهد برای فلج کردن ساختار سیاسی باید به تصمیم‌گیری های حاکم نفوذ کرده و آن‌ها را تغییر داد و همچنین باید کاری کرد تا افراد نالایق منصب های سیاسی مهم را تصاحب کنند؛ برای چنین کاری لازم است اصحاب رسانه که اساس کارشان 《حرف بد زدن، حرف بد شنیدن و کار بد کردن》 است را به خط کرده و اخبار را به سمت اهداف خود، خوب یا بد جلوه داد. ادامه👇 https://eitaa.com/tafakortafrihi
2⃣قسمت دوم در نتیجه فتنه با کمک رسانه‌ی میمون‌ها توانست الاغ نالایق و احمق را به مردم قالب کرده و سوار بر او شود (مدیاکراسی). الاغ‌شاه با اعتراض مردم مبنی بر گم شدن عزیزانشان هوشیار شد و پس از بررسی متوجه نیت فتنه شد. او سعی کرد به کمک مردم، حیوانات اسیر شده در سیرک را نجات دهد. در انتها مردم متوجه شدند مقصران اصلی خودشان بودند که با رای خود، الاغ احمق را حاکم کردند. آن‌ها تصمیم گرفتند حالا که دست فتنه رو شده بکوشند تا در امر حکومت در کنار حاکم حضور فعال داشته باشند تا یک آزادشهر واقعی ساخته شود. . انیمیشن خرشاه با اینکه سعی دارد نگاهی نقادانه به دموکراسی داشته باشد اما در نتیجه گیری نتوانسته جایگزین مناسبی برای این ساختار سیاسی معرفی کند؛ از این رو مردم حتی با وجود متنبه شدنشان و مشارکت در امور سیاسی همچنان 《الاغ‌ها》 را در راس امور پذیرفتند! غافل از اینکه مردم خوب و حاکم لایق لازم و ملزوم یکدیگرند... 📢 کانال تفکر تفریحی https://eitaa.com/tafakortafrihi پیج اینستاگرام: nimavary
حکومت را به زنان بسپارید! حدود پانزده سال پیش 《فرانسیس فوکویاما》 فیلسوف آمریکایی مقاله‌ای نوشت و در آن عنوان کرد که اگر زنان زمام حکومت را در دست بگیرند دنیا به سمت صلح و سازش پیش رفته و دیگر از اعمال خشونت آمیزی مثل جنگ خبری نخواهد بود. او پیش‌شرط این مسئله را کنار کشیدن مردان از قدرت و سپردن حداکثری امور به زنان دانست. این نگاه افراطی که حذف حداکثر مردان از عرصه‌ی سیاست و حکومت را خواستار بود عملا در بستر تفکر فمنیسم رقم خورده بود و مورد استقبال فمنیست‌ها قرار گرفت. حال چند سالی است که با نظر به این مسئله والت‌دیزنی برخی از آثار تولیدی خود را با این نگاه هماهنگ ساخته و انیمیشن‌هایی چون 《یخ زده》، 《موآنا》، 《رایا و آخرین اژدها》 و... را ارائه کرده است. نکته‌ی قابل توجه و برجسته‌ی تمام این آثار انتقال قدرت از مردان به زنان، همه‌کاره بودن زن‌ها و داشتن نقش‌های دست چندم مردان است. و در بعضی از آن‌ها (مثل رایا و آخرین اژدها) زنان و دختران را به‌شدت صلح‌جو و به دنبال برگرداندن دنیایی بدون جنگ و درگیری نشان می‌دهد. فارغ از اینکه این دیدگاه چقدر به واقعیت نزدیک است، تأثیرپذیری آثار هنری و ارائه‌ی یک محتوای نظری به طور تدریجی به کودکان نکته‌ی قابل توجهی است. 📢 کانال تفکر تفریحی https://eitaa.com/tafakortafrihi پیج اینستاگرام: nimavary
سریال «بازی مرکب» ساخته‌ی نتفلیکس (۲۰۲۱) از جمله آثار انتقادی به نظام سرمایه‌داری است که این روزها بازار داغی دارد. این سریال از لحاظ محتوا و نوع نقد همانند فیلم سینمایی «پلتفرم» است و از شیوه‌ی «تمثیل» برای فهم نظام سرمایه‌داری استفاده کرده است به این صورت که در پلتفرم نظام سرمایه‌داری همچون طبقات عمودی یک زندان طراحی شده که بقا در آن مستلزم توحش و کمی شانس (در بیدار شدن در طبقات اول) است و در این سریال نظام کاپیتالیستی مثل یک بازی شش مرحله‌ای است که وجودش را مدیون دموکراسی، رای و میل اکثریت شرکت‌کنندگان است. میلی که صرفا با «طمع» به قلک خوکی‌شکل همیشه حاضر در خوابگاه بازیکنان ایجاد می‌شود و باعث می‌شود تک‌تک آن‌ها با پای خود به میدان بیایند و برای رسیدن به این ثروت همچون گرگ یکدیگر را تکه‌تکه کنند. هر چند به لحاظ بن مایه‌های مسیحی این دو اثر با هم در تضاد هستند اما نتفلیکس بسیار ساده از ارائه‌ی راه‌حل سیستماتیک گذشته است. شرکت کنندگان بازی که بعضاً خودشان در دنیای بیرون با قمار و شرط‌بندی روزگار خود را می‌گذراندند حالا خودشان وارد یک بازی بزرگ شرط‌بندی شده‌اند که «وی-آی-پی ها» راه انداختند تا شاهانه بازی برده گلادیاتورهای فینالیست را از روی سکو تماشا کنند. آن‌هایی که برای لذت بردن از تماشای مسابقه سراغ بدبخت‌ترین و بدهکارترین افراد جامعه می‌رفتند. سریال بازی مرکب هر چند جذابیت بالایی برای مخاطب دارد اما در این داستان سرایی نسبتا ساده و روان نتوانسته پرونده‌ی هر موضوع یا شخصیت خود را به صورت کامل و واضح ببندد و شاید ارزشش را تنها مدیون همین نقد تمثلی پرکشش است.