پروژهی عادیسازی همجنسبازی برای کودکان و نوجوانان
1⃣قسمت اول
پس از اینکه کشورهای آمریکایی و اروپایی یکی پس از دیگری قانون ازدواج همجنسبازان را تصویب کردند، کمپانیها و نهادهای انیمیشنسازی از دیزنی گرفته تا پیکسار و یا حتی نتفلیکس شروع به نمایش همجنسبازی و ازدواج آنها در آثار مربوط به کودک و نوجوان کردند تا بتوانند این نوع به اصطلاح 《خانواده》 را در نظر کودکان و نوجوانان که نسل بعد محسوب میشوند عادی کنند. یکی از پر سر و صداترین کارکترهای اخیر، باب اسفنجی است که سازندگانش در توئیتی او را همجنسباز معرفی کردند!
هر چند نمایش همجنسبازان و ازدواجشان در یکی دو دههی اخیر اتفاق افتاده و مسئلهی تازهای نیست اما در این پست به معرفی چند نمونه از نمایش همجنسبازی در آثار مربوط به کودک و نوجوان میپردازیم.
تصویر اول: باب اسفنجی که سازندهی آن یعنی شبکهی 《نیکلودئن》 در توئیتی او را همجنسباز معرفی کرد.
تصویر دوم: انیمیشن کوتاه 《ضربان قلب》 که ماجرای عشق غیرمتعارف دو پسر بچه به همدیگر است.
تصویر سوم: سریال انیمیشن 《دنیای استیونز》 که در آن مراسم ازدواج دو دختر را به صورت مبسوط نمایش میدهد.
تصویر چهارم: انیمیشن 《بهپیش》 محصول دوهزار و بیست که در دیالوگی مامور 《اسپکتر》 به فرد دیگری از مشکلاتش با دخترِ دوست دختر خود میگوید!
تصویر پنجم: انیمیشن 《داستان اسباببازی چهار》 محصول دوهزار و نوزده که دو زن کودک خود را به مهد میاورند (این صحنه چند بار در انیمیشن تکرار میشود).
تصویر ششم: انیمیشن سریالی 《استار، علیه نیروهای شیطانی》
ادامه👇
📢 کانال تفکر تفریحی
https://eitaa.com/tafakortafrihi
پروژهی عادیسازی همجنسبازی برای کودکان و نوجوانان
2⃣قسمت دوم
تصویر هفتم: انیمیشن سریالی 《آرتور》 که در آن مراسم ازدواج دو کارکتر مرد را نمایش میدهد.
تصویر هشتم: سریال تینیجری 《سیزده دلیل برای اینکه》 که صحنههای همجنسبازی به کرات در آن دیده میشود. همچنین 《تونی》 یکی از کارکترهای گی در فیلم است.
تصویر نهم: یکی از شخصیتهای انیمیشن سریالی 《پونی کوچولوی من》 به نام 《رنگینکمان》 که نماد او به رنگ پرچم همجنسبازان است.
عموما در انیمیشنهایی که از نماد رنگینکمان شش رنگ استفاده میشود مسئلهی همجنسبازی از اهداف سازندگان است پس به علامت رنگینکمان شش رنگ که پرچم همجنسبازان است توجه کنید.
پ.ن: باتوجه به بعضی از مستندها و کتابهای همین حوزه بنظر میرسد پروژهی بعدی یک مدل بسیار عجیب است که در آن به کودک القا شود میتواندجنسیتش را خودش انتخاب کند!
📢 کانال تفکر تفریحی
https://eitaa.com/tafakortafrihi
پیج اینستاگرام: nimavary
#تحلیل_انیمیشن
#حلقه_مفقوده
1⃣قسمت اول
به دنبال حلقهی مفقوده
انیمیشن 《حلقهی مفقوده》 محصول دوهزار و نوزده، بسیار خوشساخت و جذاب در حیطهی فرضیهی داروینیسم است که به مسئلهی حلقهی مفقوده در این فرضیه میپردازد. این انیمیشن داستان دانشمندی انگلیسی به نام 《سِر فراست》 است که معتقد است حلقهی مفقودهی داروین موجوداتی به نام 《پاگنده》 هستند که برای اثبات این حرف باید آنها را پیدا کند. او پس از دریافت نامهای دربارهی وجود 《پاگندهها》 راهی جنگل میشود. فراست موفق میشود یک پاگندهی تکاملیافته به نام 《مستر لینک》 را پیدا کند که قادر است فکر کند، حرف بزند و یا نامه بنویسد! (نامه توسط خود مستر لینک نوشته شده بود). فراست متوجه میشود همنوعان لینک که انسانهایی هستند که نتوانستند تکامل پیدا کنند (منظور موجوداتی به نام یتیها است) در کوههای هیمالیا تمدن شکل دادند و زندگی میکنند! فراست مستر لینک را به آنجا میبرد اما متوجه میشود بین لینک و موجودات پاگندهی هیمالیا (یتیها) تفاوتهایی مانند رنگ وجود دارد! یتیها پسرعموی خود را نمیپذیرند و مستر لینک به ناچار همراه فراست به شهر میآید و دستیار او میشود.
در این انیمیشن مفهوم حلقهی گمشده داروین به سادهترین شکل برای مخاطب از طریق 《اجوتینمنت》 یا 《تربیت تفریحی》 نمایش داده میشود و جالب آنکه انیمیشن حلقهی مفقوده را پاگنده معرفی میکند که صرفا یک افسانه است. این موجود که بسیار شبیه انسان است از فکر و قوهی ناطقه نیز برخوردار است...
ادامه👇
📢 کانال تفکر تفریحی
https://eitaa.com/tafakortafrihi
پیج اینستاگرام: nimavary
#تحلیل_انیمیشن
#حلقه_مفقوده
2⃣قسمت دوم
حال چرا با وجود قوهی نطق و فکر باز هم مستر لینک حیوانی است که در جنگل زندگی میکند؟! آیا او فقط نتوانسته بهلحاظ فیزیکی تکامل پیدا کند؟! این درحالی است که امام صادق به مفضل میفرمایند:《...این حیوان (میمون) در آفرینش و ویژگیها بسیار شبیه انسان است تا انسان از آن درس عبرت بگیرد و دریابد که با این همه همگونی او نیز از طینت و طبیعت حیوانی آفریده شده و اگر ویژگی و برتری ذهن، اندیشه، عقل، نطق و شعور نبود او نیز یک حیوان بیش نبود...》 (عکس را ورق بزنید)
پس هیچگاه حیوان بهدلیل اینکه نطق و فکر ندارد نمیتواند انسان یا جد او باشد. انسان همواره انسان خلق شده و حیوان (مثل میمون) حیوان.
همچنین چگونه یتیها موجوداتی هستند که تکامل پیدا نکردند اما دارای یک تمدن عظیم مانند انسانها هستند؟!
ریشه نگاه بردهداری و نژادپرستانه هم از مسائلی است که در انیمیشن به آن اشاره شده
اثر حلقهی مفقوده با ساختاری زیبا، جذاب و باکیفیت شبهاتی این چنینی در مبحث خلقت مطرح میکند که هر چند به نظر مضحک و عجیب است اما در معرفت کودک و نوجوان تاثیر زیادی دارد.
📢 کانال تفکر تفریحی
https://eitaa.com/tafakortafrihi
پیج اینستاگرام: nimavary
#تحلیل_انیمیشن
#خرشاه
1⃣قسمت اول
خرشاه!
انیمیشن سینمایی 《خرشاه》 ساختهی کشور پاکستان در سال دوهزار و بیست (بر اساس imdb)، یک اثر کاملا نمادین در حوزه نقد سیاسی است که سعی دارد با استعارههای هنری ذات دموکراسی و حقیقتهای پنهان این ساختار سیاسی را آشکار سازد. از طرفی به دلیل استفاده از نمادهایی چون 《مجسمه آزادی》، به کارگیری 《نماد الاغ》 (علامت حزب دموکرات)، حضور ترامپ در یکی از صحنه های انتخاباتی، استفاده از رنگ قرمز و آبی احزاب آمریکا در جایجای داستان و... این نگاه نقادانه بیشتر ناظر به دموکراسی آمریکا است.
حیوانات جنگل تحت نظام سلطنتی شیر در 《آزادشهر》 زندگی میکنند تا اینکه با توطئه روباهی به نام 《فتنه》 (جاسوس در دربار) قرار میشود دموکراسی حاکم شده و حیوانات با رای خود حاکم را انتخاب کنند چرا که فتنه دستنشانده یک انسان صاحب سیرک است و میخواهد با دستکاری در انتخابات فرد بیعرضهای حاکم شده، هرجومرج در جنگل ایجاد شود تا او بتواند برای آن انسان حیوانات بیشتری به سیرک ببرد.
فتنه اذعان میکند دموکراسی تنها یک نمایش است که مردم در آن هیچ نقشی ندارند. او پس از برگزاری انتخابات و انتخاب شدن یک الاغ به عنوان حاکم نشان میدهد برای فلج کردن ساختار سیاسی باید به تصمیمگیری های حاکم نفوذ کرده و آنها را تغییر داد و همچنین باید کاری کرد تا افراد نالایق منصب های سیاسی مهم را تصاحب کنند؛ برای چنین کاری لازم است اصحاب رسانه که اساس کارشان 《حرف بد زدن، حرف بد شنیدن و کار بد کردن》 است را به خط کرده و اخبار را به سمت اهداف خود، خوب یا بد جلوه داد.
ادامه👇
https://eitaa.com/tafakortafrihi
#تحلیل_انیمیشن
#خرشاه
2⃣قسمت دوم
در نتیجه فتنه با کمک رسانهی میمونها توانست الاغ نالایق و احمق را به مردم قالب کرده و سوار بر او شود (مدیاکراسی).
الاغشاه با اعتراض مردم مبنی بر گم شدن عزیزانشان هوشیار شد و پس از بررسی متوجه نیت فتنه شد. او سعی کرد به کمک مردم، حیوانات اسیر شده در سیرک را نجات دهد. در انتها مردم متوجه شدند مقصران اصلی خودشان بودند که با رای خود، الاغ احمق را حاکم کردند. آنها تصمیم گرفتند حالا که دست فتنه رو شده بکوشند تا در امر حکومت در کنار حاکم حضور فعال داشته باشند تا یک آزادشهر واقعی ساخته شود.
.
انیمیشن خرشاه با اینکه سعی دارد نگاهی نقادانه به دموکراسی داشته باشد اما در نتیجه گیری نتوانسته جایگزین مناسبی برای این ساختار سیاسی معرفی کند؛ از این رو مردم حتی با وجود متنبه شدنشان و مشارکت در امور سیاسی همچنان 《الاغها》 را در راس امور پذیرفتند! غافل از اینکه مردم خوب و حاکم لایق لازم و ملزوم یکدیگرند...
📢 کانال تفکر تفریحی
https://eitaa.com/tafakortafrihi
پیج اینستاگرام: nimavary
#تحلیل_انیمیشن
حکومت را به زنان بسپارید!
حدود پانزده سال پیش 《فرانسیس فوکویاما》 فیلسوف آمریکایی مقالهای نوشت و در آن عنوان کرد که اگر زنان زمام حکومت را در دست بگیرند دنیا به سمت صلح و سازش پیش رفته و دیگر از اعمال خشونت آمیزی مثل جنگ خبری نخواهد بود.
او پیششرط این مسئله را کنار کشیدن مردان از قدرت و سپردن حداکثری امور به زنان دانست. این نگاه افراطی که حذف حداکثر مردان از عرصهی سیاست و حکومت را خواستار بود عملا در بستر تفکر فمنیسم رقم خورده بود و مورد استقبال فمنیستها قرار گرفت.
حال چند سالی است که با نظر به این مسئله والتدیزنی برخی از آثار تولیدی خود را با این نگاه هماهنگ ساخته و انیمیشنهایی چون 《یخ زده》، 《موآنا》، 《رایا و آخرین اژدها》 و... را ارائه کرده است.
نکتهی قابل توجه و برجستهی تمام این آثار انتقال قدرت از مردان به زنان، همهکاره بودن زنها و داشتن نقشهای دست چندم مردان است. و در بعضی از آنها (مثل رایا و آخرین اژدها) زنان و دختران را بهشدت صلحجو و به دنبال برگرداندن دنیایی بدون جنگ و درگیری نشان میدهد.
فارغ از اینکه این دیدگاه چقدر به واقعیت نزدیک است، تأثیرپذیری آثار هنری و ارائهی یک محتوای نظری به طور تدریجی به کودکان نکتهی قابل توجهی است.
📢 کانال تفکر تفریحی
https://eitaa.com/tafakortafrihi
پیج اینستاگرام: nimavary
#تحلیل_فیلم
سریال «بازی مرکب» ساختهی نتفلیکس (۲۰۲۱) از جمله آثار انتقادی به نظام سرمایهداری است که این روزها بازار داغی دارد. این سریال از لحاظ محتوا و نوع نقد همانند فیلم سینمایی «پلتفرم» است و از شیوهی «تمثیل» برای فهم نظام سرمایهداری استفاده کرده است به این صورت که در پلتفرم نظام سرمایهداری همچون طبقات عمودی یک زندان طراحی شده که بقا در آن مستلزم توحش و کمی شانس (در بیدار شدن در طبقات اول) است و در این سریال نظام کاپیتالیستی مثل یک بازی شش مرحلهای است که وجودش را مدیون دموکراسی، رای و میل اکثریت شرکتکنندگان است. میلی که صرفا با «طمع» به قلک خوکیشکل همیشه حاضر در خوابگاه بازیکنان ایجاد میشود و باعث میشود تکتک آنها با پای خود به میدان بیایند و برای رسیدن به این ثروت همچون گرگ یکدیگر را تکهتکه کنند. هر چند به لحاظ بن مایههای مسیحی این دو اثر با هم در تضاد هستند اما نتفلیکس بسیار ساده از ارائهی راهحل سیستماتیک گذشته است.
شرکت کنندگان بازی که بعضاً خودشان در دنیای بیرون با قمار و شرطبندی روزگار خود را میگذراندند حالا خودشان وارد یک بازی بزرگ شرطبندی شدهاند که «وی-آی-پی ها» راه انداختند تا شاهانه بازی برده گلادیاتورهای فینالیست را از روی سکو تماشا کنند. آنهایی که برای لذت بردن از تماشای مسابقه سراغ بدبختترین و بدهکارترین افراد جامعه میرفتند.
سریال بازی مرکب هر چند جذابیت بالایی برای مخاطب دارد اما در این داستان سرایی نسبتا ساده و روان نتوانسته پروندهی هر موضوع یا شخصیت خود را به صورت کامل و واضح ببندد و شاید ارزشش را تنها مدیون همین نقد تمثلی پرکشش است.
#تحلیل_انیمیشن
بندناف
1⃣قسمت اول
شاید بندناف یکی از عجیبترین و جالبترین مواردی باشد که تمام انسانهای روی کرهی زمین حیات اولیهی خود را مدیون آن هستند؛ یک بند نسبتا بلند که به جفت وصل است و تمام نیاز جنین را تامین میکند؛ بندی که نه تنها حیات مادی، بلکه نشانی است از یک اتصال و ارتباط روحی بین مادر و فرزند.
بندی که تمام نُه ماه زندگی فرزند را به مادر گره میزند و درست در لحظهی بریده شدنش مادر را از نوعی مسئولیت فارغ و به اَشکال دیگر مسئولیت راغب می کند؛ از اینجاست که خلقت آن وابستگی تام و مطلق را بین دو موجود به هم وابسته- بلکه بههم تنیده- آرام آرام کم میکند؛ اما فرزند هنوز «شیرخوار» است و کمابیش به مادر چسبیده. او خود نفس میکشد و چشمانش را در دنیایی میلیاردها برابر بزرگتر از رحم مادر به خواب رفتن مجبور میکند؛ او هنوز شیر میخورد و از این استقلال اندک ناراضی...
مادر نوزاد را قنداق میکند اما هیچ چیز آن کیسهی گرم و امن نُه ماه گذشته نمیشود! او باید به استقلال عادت کند؛ آنها باید «مستقل» شوند. چند ماه بعد کودک دستانش را به دیوار گرفته و «نو پا» میشود...
دو سال از تولد میگذرد و خلقت آرام آرام این بندناف نامرئی را نازکتر میکند؛ آنها باید «مستقل» شوند...
استقلال هر چند شیرین اما جانکاه است؛ ممکن است بهنظر برسد آن کودک به ظاهر وابستهتر، از مادر سختتر دل میکند و روی پای خود میایستد اما یقین دارم مادر تا آخرین لحظهی زندگیاش از بریده شدن این بندناف و درد استقلال معذب است!
ادامه👇
📢 کانال تفکر تفریحی
https://eitaa.com/tafakortafrihi
پیج اینستاگرام: nimavary
#تحلیل_انیمیشن
بندناف
2⃣قسمت دوم
استقلال هر چند بیرحم بنظر میرسد اما اولین قدمهای رشد است.
پذیرش مرگ تدریجی این وابستگی هرچند بسیار دشوار است اما شاید به شیرینی تماشای تولد استعداد فرزندمان بیارزد؛ کسی چه میداند شاید استعداد عجیب بسیاری از بزرگانمان را بیشتر از خودشان مدیون مادرانی هستیم که هر چند سخت اما با دستان خودشان این بندناف وابستگی را پاره کردند و تعامل سازندهای با فرزندانشان رقم زدند.
.
پ.ن: استقلال به معنی دلکندن، مواظب نبودن، قطع ارتباط و... نیست بلکه به معنای فرصت زیست مستقل و تجربه کردن در چارچوب تعریف شده جهت رشد یافتن است که شامل هم فرزند و هم والدین میشود.
.
انیمیشین کوتاه «بند» محصول کشور اوکراین (سال ۲۰۱۹)
📢 کانال تفکر تفریحی
https://eitaa.com/tafakortafrihi
پیج اینستاگرام: nimavary
#تحلیل_انیمیشن
#اینکانتو
1⃣قسمت اول
داستان یک قوم
انیمیشن «اینکانتو» (جادو) ساخته سال دوهزار و بیست و یک کمپانی «والتدیزنی» است که با بودجهی صد و نود و پنج میلیون دلاری خود این روزها مخاطبین زیادی پیدا کرده است.
⚠️ خطر اسپویل
داستان درباره چندین خانواده (یک قوم) است که به سرپرستی خانواده «مادریگال» پس از آنکه خانههایشان ناحق به آتش کشیده شد مجبور به فرار شده و پس از تحمل سختیهای فراوان شمع سحرآمیز، یک جادوی موروثی به این خانواده بخشید تا فرزندانشان هر کدام یک جادوی منحصر به فرد داشته باشند و با آن به خانواده و مردم روستا خدمت کنند.
این جادو علاوه بر آنکه خانه را سرپا نگه میداشت به «جولیتا» قدرت شفا دادن بیماران را بخشید؛ به «برانو» قدرت پیشگویی داد و باعث شد او پیشبینی کند که «میرابل» در بزرگسالی احتمالا باعث خراب شدن خانه و صدمه زدن به جادو میشود؛ «پپا» قدرت تسخیر آبوهوا را پیدا کرد؛ «آنتونیو» توانست با حیوانات صحبت کند و...
میرابل تنها فرزندی بود که جادویی ملموس به او داده نشد. این درحالیست که در انتها و درست زمانیکه با خاموش شدن شعلهی شمع، جادو از بین رفت و خانه خراب شد او توانست به کمک جادوی درونی خود دوباره خانواده را کنار هم جمع کند و خانه را به کمک خانواده از نو بسازد.
ارزش این انیمیشن بسیار خوش ساخت و خیره کننده در استفاده از دیرین گونهها و روایت داستان قوم بنیاسرائیل است که بسیار هنرمندانه -مانند بسیاری از آثار دیزنی و دریم ورکس- در داستان گنجانده شده و ملات داستان را شکل داده است.
ادامه👇
📢 کانال تفکر تفریحی
https://eitaa.com/tafakortafrihi
#تحلیل_انیمیشن
#اینکانتو
2⃣قسمت دوم
این مسئله از ابتدای انیمیشن آغاز میشود و شباهت این قوم مورد ستم واقع شده و فرار آنها مثل حرکت قوم بنیاسرائیل به سمت صحرای سینا از دست فرعون (اکسودوس) ملموس است. به خصوص که در انیمیشن اسب سواران درست زمانی به خانواده نزدیک میشوند که آنها در آب رودخانه در حال فرار هستند.
نور شمع نیز نمایندهی آتش درخت واقع در طور است که موسی پس از آن به پیامبری مبعوث شد و در انیمیشن این موهبت به عنوان جادو به خانواده مادریگال بخشیده شد (نور در عرفان کابالا جایگاه ویژهای دارد).
بیشتر جادوهای بخشیده شده به فرزندان خانواده از معجزات پیامبران بنیاسرائیل الهام گرفته شده است؛ جولیتا همچون حضرت عیسی بیماران را شفا میدهد؛ آنتونیو مانند سلیمان با حیوانات صحبت میکند؛ پاپیا همچون سلیمان که باد مُسخر او بود، آبوهوا را کنترل میکند و میرابل که نقش اصلی برعهدهی اوست توانایی ملکسازی سلیمان را دارد و میتواند خانه (که نمادی از جامعه است) را مجدد بازسازی کند.
📢 کانال تفکر تفریحی
https://eitaa.com/tafakortafrihi
پیج اینستاگرام: nimavary