✅ توضیح #اقسام_تواتر
✔️ تقریر درس خارج اصول فقه آیةالله شبیری زنجانی حفظه الله، مبحث خبر واحد، تاریخ ۹۵/۱۱/۱۷
#انواع_تواتر
#تواتر_لفظی
یکی از مثالهای معروف که برای تواتر ذکر میشود تواترِ وجود مکّه است. همه یقین به وجود مکه دارند در حالی که عدالت، تقوا و بقیه شرایط درباره همه اشخاصی که به وسیله اخبارشان چنین علم و یقینی حاصل شده است، محرز نیست ولی با این وجود ما از کثرت آنها یقین پیدا میکنیم که مکه موجود است؛ زیرا عادتاً ممکن نیست تمام این جمعیت این خبر را #جعل نموده باشند.
برخی در تحلیل وجه حصول چنین یقینی از اخبار این اشخاص میگویند: زمانی که انسان یک مطلبی را دفعه اول میشنود احتمال میدهد که مخبر آن راست و یا دروغ میگوید. با آمدن مخبر دوم و ضمیمه شدن خبرش به خبر مُخبر اول، احتمال دروغ بودنِ خبر، ضعیفتر میشود و این ضعیف شدنِ احتمالِ کذب، با اخبار مخبِرهای بعدی، به تدریج ضعیف و ضعیفتر میشود تا به حدی که انسان یقین به عدم کذب پیدا میکند زیرا بر حسب عادت اتفاق نمیافتد که این تعداد از مخبرین نسبت به یک خبر واحد مرتکب کذب شوند.
#تواتر_معنوی
گاهی افراد زیادی مطلبی را نقل میکنند که علی رغم توافق بر اصل مطلب، نسبت به جزئیات آن اختلاف دارند به عبارت دیگر این افراد از دو چیز خبر داده و #مشهودٌ _بِه ایشان دو چیز است اما نسبت به یکی #توافق و نسبت به دیگری #اختلاف دارند؛ به عنوان مثال ما یقین به تحقق اصل قضیه #کربلا و اصل شهات حضرت #سید_الشهدا علیه السلام و اصحابش رضوان الله علیهم داریم و منشأ آن خواب یا کشف عقلی نیست بلکه از طریق نقلیاتی که در این موضوع صورت گرفته چنین یقینی به وجود آمده است در حالی که قضیه کربلا به یک شکل نقل نشده است بلکه شاید به هزار صورت مختلف نقل شده باشد.
وجه این که علی رغم این اختلافهای زیاد در نقل افراد، ما از این نقلیات، یقین به اصل شهادت پیدا میکنیم این است نقل ناقلین قضیه کربلا در حقیقت منحلّ به دو مطلب و شهادت میشود: یک مطلب و #شهادت مربوط به #اصل شهید شدن و دیگری مربوط به #کیفیت شهید شدن است. و شهادت بر اصلِ شهید شدن نسبت به کیفیت شهید شدن #ارتباطی نیست به این معنا که انکار کیفیت شهید شدن مستلزم انکار اصل آن نیست و لذا اگر ما به ناقل بگوییم این کیفیت شهید شدن که شما نقل میکنید از نظر تاریخی قابل پذیرش نیست، میتواند بگوید: اگر شما منکر کیفیت شهید شدن شوید، نمیتوانید اصل آن را نیز انکار کنید. بله گاهی فرد بر دو امرِ ارتباطی شهادت میدهد که انکار یکی انکار دیگری نیز هست، در این موارد شهادت او یک شهادت محسوب میشود اما در مثال مورد بحث، اصل شهید شدن و جزئیات آن، دو شهادت است و ارتباطی نیست، از این رو انحلال پیدا میکند، گویی یک تواتر لفظی با یک امر غیر متواتر با هم ضمیمه و اسم آن تواتر معنوی شده است.
#تواتر_اجمالی
قسم دیگر از تواتر عبارت است از این که هر کدام از مخبرین تنها بر یک چیز شهادت میدهد و مورد شهادت هر کدام با دیگری فرق میکند اما علی رغم این اختلاف، ما به یک قدر مشترک انتزاعی از مجموع مخبرٌ بِهها یقین پیدا میکنیم زیرا عادتا تعمد این تعداد بر کذب ممکن نیست و یا حداقل مورد از مواردی است که تعمد این تعداد بر کذب در آن ممکن نیست مثلا #حادثه_منی رخ داد. یک نفر خبر میدهد که زید در این حادثه فوت نمود، دیگری خبر میدهد که عمرو فوت نمود، نفر سوم خبر میدهد که بکر فوت نموده است و...؛ هر کدام از این مُخبرها تنها بر یک امر شهادت میدهد نه بر دو چیز، از سوی دیگر مخبرٌ بِههای ایشان نیز با یکدیگر تفاوت دارد، مخبرٌ بِه یکی خصوص فوت زید، دیگری خصوص فوت عمرو و سومی خصوص فوت بکر و... میباشد؛ ولی اگر تعداد این مخبرین مثلا ده نفر باشد و ما خارجاً بتوانیم یک قدر مشترکی را از مخبر به ایشان انتزاع میکنیم مثل این که تمام این افرادی که شهادت بر فوتشان داده است، اهل قم هستند، ما به این قدر مشترک #انتزاعی یقین پیدا میکنیم زیرا عادتا تعمد همه این ده نفر بر کذب ممکن نیست و یا حداقل در این مورد ممکن نیست. ممکن است در برخی مسائل تعمد و تبانی کذب این تعداد ممکن باشد مثل مساله اخبار از خوب یا بد بودن یک شخص، که ممکن است افرادی تبانی کنند که از روی عمد شهادت بر خوب یا بد بودن شخصی بدهند اما در برخی موارد، عادت، نافیِ تبانی و تعمد میباشد در چنین مواردی ممکن است برای انسان یقین به یک امر انتزاعی از مجموع اخبار مخبرین حاصل شود اما این قدر مشترک انتزاعی متواتر معنوی نیست؛ زیرا مشهودٌ بهِ مخبرین نیست بلکه ممکن است اصلا علم به آن نداشته باشند؛ مثلا در این مثال ممکن است اصلا نداند کسی که خبر فوت او را نقل میکنند اهل قم است اما با این وجود ما آن را انتزاع و یقین به آن پیدا میکنیم.
بعضی از امور وجود دارد که به نظر ما از اخبار دو نفر نیز در آن امور برای انسان یقین حاصل میشود؛ ⬇️