eitaa logo
تفقه
1.3هزار دنبال‌کننده
578 عکس
77 ویدیو
491 فایل
و ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِروا كافَّةً فَلَولَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُم طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا في الدِّينِ وَ لِيُنذِرُوا قَومَهُم إِذا رَجَعوا إِلَيهِم لَعَلَّهُم يَحذَرُونَ (التوبة/ ۱۲۲) @MehdiGhanbaryan @jargeh @tarikht @halqat
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ توضیح ✔️ تقریر درس خارج اصول فقه آیةالله شبیری زنجانی حفظه الله، مبحث خبر واحد، تاریخ ۹۵/۱۱/۱۷ یکی از مثال‌های معروف که برای تواتر ذکر می‌شود تواترِ وجود مکّه است. همه یقین به وجود مکه دارند در حالی که عدالت، تقوا و بقیه شرایط درباره همه اشخاصی که به وسیله اخبارشان چنین علم و یقینی حاصل شده است، محرز نیست ولی با این وجود ما از کثرت آن‌ها یقین پیدا می‌کنیم که مکه موجود است؛ زیرا عادتاً ممکن نیست تمام این جمعیت این خبر را نموده باشند. برخی در تحلیل وجه حصول چنین یقینی از اخبار این اشخاص می‌گویند: زمانی که انسان یک مطلبی را دفعه اول می‌شنود احتمال می‌دهد که مخبر آن راست و یا دروغ می‌گوید. با آمدن مخبر دوم و ضمیمه شدن خبرش به خبر مُخبر اول، احتمال دروغ بودنِ خبر، ضعیف‌تر می‌شود و این ضعیف شدنِ احتمالِ کذب، با اخبار مخبِرهای بعدی، به تدریج ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود تا به حدی که انسان یقین به عدم کذب پیدا می‌کند زیرا بر حسب عادت اتفاق نمی‌افتد که این تعداد از مخبرین نسبت به یک خبر واحد مرتکب کذب شوند. گاهی افراد زیادی مطلبی را نقل می‌کنند که علی رغم توافق بر اصل مطلب، نسبت به جزئیات آن اختلاف دارند به عبارت دیگر این افراد از دو چیز خبر داده و _بِه ایشان دو چیز است اما نسبت به یکی و نسبت به دیگری دارند؛ به عنوان مثال ما یقین به تحقق اصل قضیه و اصل شهات حضرت علیه السلام و اصحابش رضوان الله علیهم داریم و منشأ آن خواب یا کشف عقلی نیست بلکه از طریق نقلیاتی که در این موضوع صورت گرفته چنین یقینی به وجود آمده است در حالی که قضیه کربلا به یک شکل نقل نشده است بلکه شاید به هزار صورت مختلف نقل شده باشد. وجه این که علی رغم این اختلاف‌های زیاد در نقل افراد، ما از این نقلیات، یقین به اصل شهادت پیدا می‌کنیم این است نقل ناقلین قضیه کربلا در حقیقت منحلّ به دو مطلب و شهادت می‌شود: یک مطلب و مربوط به شهید شدن و دیگری مربوط به شهید شدن است. و شهادت بر اصلِ شهید شدن نسبت به کیفیت شهید شدن نیست به این معنا که انکار کیفیت شهید شدن مستلزم انکار اصل آن نیست و لذا اگر ما به ناقل بگوییم این کیفیت شهید شدن که شما نقل می‌کنید از نظر تاریخی قابل پذیرش نیست، می‌تواند بگوید: اگر شما منکر کیفیت شهید‌ شدن شوید، نمی‌توانید اصل آن را نیز انکار کنید. بله گاهی فرد بر دو امرِ ارتباطی شهادت می‌دهد که انکار یکی انکار دیگری نیز هست، در این موارد شهادت او یک شهادت محسوب می‌شود اما در مثال مورد بحث، اصل شهید شدن و جزئیات آن، دو شهادت است و ارتباطی نیست، از این رو انحلال پیدا می‌کند، گویی یک تواتر لفظی با یک امر غیر متواتر با هم ضمیمه و اسم آن تواتر معنوی شده است. قسم دیگر از تواتر عبارت است از این که هر کدام از مخبرین تنها بر یک چیز شهادت می‌دهد و مورد شهادت هر کدام با دیگری فرق می‌کند اما علی رغم این اختلاف، ما به یک قدر مشترک انتزاعی از مجموع مخبرٌ بِه‌ها یقین پیدا می‌کنیم زیرا عادتا تعمد این تعداد بر کذب ممکن نیست و یا حداقل مورد از مواردی است که تعمد این تعداد بر کذب در آن ممکن نیست مثلا رخ داد. یک نفر خبر می‌دهد که زید در این حادثه فوت نمود، دیگری خبر می‌دهد که عمرو فوت نمود، نفر سوم خبر می‌دهد که بکر فوت نموده است و...؛ هر کدام از این مُخبرها تنها بر یک امر شهادت می‌دهد نه بر دو چیز، از سوی دیگر مخبرٌ بِه‌های ایشان نیز با یک‌دیگر تفاوت دارد، مخبرٌ بِه یکی خصوص فوت زید، دیگری خصوص فوت عمرو و سومی خصوص فوت بکر و... می‌باشد؛ ولی اگر تعداد این مخبرین مثلا ده نفر باشد و ما خارجاً بتوانیم یک قدر مشترکی را از مخبر به ایشان انتزاع می‌کنیم مثل این که تمام این افرادی که شهادت بر فوتشان داده است، اهل قم هستند، ما به این قدر مشترک یقین پیدا می‌کنیم زیرا عادتا تعمد همه این ده نفر بر کذب ممکن نیست و یا حداقل در این مورد ممکن نیست. ممکن است در برخی مسائل تعمد و تبانی کذب این تعداد ممکن باشد مثل مساله اخبار از خوب یا بد بودن یک شخص، که ممکن است افرادی تبانی کنند که از روی عمد شهادت بر خوب یا بد بودن شخصی بدهند اما در برخی موارد، عادت، نافیِ تبانی و تعمد می‌باشد در چنین مواردی ممکن است برای انسان یقین به یک امر انتزاعی از مجموع اخبار مخبرین حاصل شود اما این قدر مشترک انتزاعی متواتر معنوی نیست؛ زیرا مشهودٌ بهِ مخبرین نیست بلکه ممکن است اصلا علم به آن نداشته باشند؛ مثلا در این مثال ممکن است اصلا نداند کسی که خبر فوت او را نقل می‌کنند اهل قم است اما با این وجود ما آن را انتزاع و یقین به آن پیدا می‌کنیم. بعضی از امور وجود دارد که به نظر ما از اخبار دو نفر نیز در آن امور برای انسان یقین حاصل می‌شود؛ ⬇️
🔖 اگر کیفیتِ تولیداتِ داخلی بالا باشد، به صورتِ طبیعی مردم رغبت به خریدشان پیدا می‌کنند. «شما می‌گوئید که ما سفارش کنیم به مردم که تولیدات داخلی را مصرف کنند. من که خب چند سال است دارم سفارش می‌کنم؛ بنده که بارها گفته‌ام، منتها این با درست نمی‌شود. خب، بله یک مقداری مردم حالا یک اعتمادی بکنند، یک اعتنائی بکنند به حرفِ ما، به خاطری که مثلاً ما گفتیم، بروند یک مقداری چه کنند؛ این یک بخشی از قضیه است. یک بخش دیگر هم مربوط به است. خب را بالا برد؛ کیفیت‌ها را باید بالا برد. بله، من مسئله‌ی را که چند نفر از دوستان گفتند، بنده به آن عقیده دارم. در جلسه‌ی مسئولین، در همین جا اوائل ماه رمضان اعلام کردم، گفتم؛ هم به مجلس، هم به دولت که به مسئله‌ی واردات بپردازند؛ حالا هم از وزیر محترم تو راه سؤال کردم، ایشان اطلاع دادند که کارهای خوبی در این زمینه دارد انجام می‌گیرد؛ بله راست است. مسئله‌ی واردات بی‌رویه و بی‌منطق بزرگی است، خطر بزرگی است؛ مردم هم باید این را بدانند. وقتی یک محصول را ما داریم مصرف می‌کنیم، در واقع داریم یک خودمان را بی‌کار می‌کنیم، یک کارگر دیگر را داریم به کار وادار می‌کنیم؛ این هست، منتها مسئله‌ی و کیفیت است؛ و ؛ این‌ها خیلی مهم است. اگر چنان‌چه جنس داخلی، تولید داخلی، این خصوصیات را داشته باشد، به طور تمایل پیدا می‌شود. البته متأسفانه بعضی هستند که بر اثر دوره‌ی منحوس پادشاهی - دوره‌ی طاغوت، دوره‌ی - هنوز چشمشان به خارج است. یک روزی بوده است که تو این کشور مسئولین دولتی ما آمدند صریح گفتند که ایرانی یک لوله‌هِنگ نمی‌تواند درست کند! عملاً هم همه چیز را وارد کردند. در همان دوره‌ی طاغوت یک فردی از بلندپایگان دولتی که تصادفاً بنده را توی یک مجلسی - ما که با این‌ها هیچ وقت ارتباطی نداشتیم، ملاقات هم نمی‌کردیم - دید، من داشتم انتقاد می‌کردم از همان چیزهائی که بود. این رو کرد به ما و گفت: چی چی را انتقاد می‌کنید؟ ما مثل نشستیم، کشورهای دیگر مثل دارند برای ما کار می‌کنند، کالا می‌فرستند داخل؛ این بد است؟ شما ببینید؛ این منطق دولت‌مردان دوره‌ی طاغوت بود! حالا ظاهرش این منطق است، باطنش چیزهای دیگر بود؛ فسادهای اقتصادی فراوان و فسادهای اخلاقی فراوان. بله، مسئله‌ی واردات و مهم است. ما آن روز به دوستانی که این‌جا بودند، در جلسه‌ی مسئولین و کارگزاران نظام، کردیم، گفتیم واردات را مدیریت کنید؛ نمی‌گوئیم متوقف کنید. یک چیزهائی باید بیاید، یک چیزهائی باید نیاید. یک مدیریت صحیحی باید انجام بگیرد؛ این مسلماً هست.» 📚 رهنمودهای رهبرِ حکیمِ انقلابِ اسلامی ۱۳۸۹/۰۶/۱۶ @tafaqqoh