eitaa logo
⌈ࡅߺ߳ܦ߭ܝ‌ࡅ࡙ߺܟߺࡏަߊ‌‌ܘ⌋
9.3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
886 فایل
از جهان ماندہ فقط جان ڪہ مرا تَرڪ ڪند من چنانم ڪہ محال است ڪسے درڪ ڪند!.☕ ح‌ـرف‌هاے‌در‌گوش‌ـی↓☕ @Fh1082 ناشناسمـوטּ↓☕ https://daigo.ir/secret/51970196 تبلیغاتمـوטּ↓☕ @tabligh_haifa دراین کانال رمان هم گذاشته میشود فرق دارد با کانال فقط رمان! ×کپی×
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 از حضرت علی (ع) سؤال کردند: از کجا بدانیم ثروت یک فرد نعمت الهی یا بلای الهی است؟ حضرت فرمودند: اگر کسی ثروتش متناسب با سخاوت او در راه خدا زیاد شود نعمت الهی است و او واسطه روزیِ خدا با محرومان است؛ اما اگر ثروت کسی با جمع‌کردن و بُخل و خساست بالا رفت، آن ثروت بلای الهی بوده و مایه‌ی نابودی دنیوی و اخروی اوست. ♢°°°°°°••♡••••♡••°°°°°°♢ @tafrihgaah ♢°°°°°°••♡••••♡••°°°°°°♢
‏ملا نصرالدین هر روز از علف خرش کم می‌کرد تا به نخوردن عادت کند. پرسیدند، نتیجه چه شد؟ گفت، نزدیک بود عادت کند که مرد! حکایت ما و گِرانیست، داریم عادت میکنیم، انشالا که نَمیریم! ♢°°°°°°••♡••••♡••°°°°°°♢ @tafrihgaah ♢°°°°°°••♡••••♡••°°°°°°♢
*ماهم روزی گم شده تاریخ میشویم* مدت زمان مطالعه؛ 45 ثانیه ▫یک روز همین خانه ای که سقف دارد خانه عنکبوت ها و لانه ی خفاش ها می شود، همین ماشینی که دوستش داریم زیر باران در یک گورستان ماشین زنگ می زند، همین بچه هایی که نفس مان به نفس شان بند است، می روند پی زندگیشان، حتی نمی آیند آبی بریزند روی سنگ مزارمان... ▪قبل از ما میلیاردها انسان روی این کره ی خاکی راه رفته اند. مغرورانه گفته اند: مگر من اجازه بدم! مگر از روی جنازه ی من رد بشید... و حالا کسی حتی نمی تواند هم استخوان های جنازه شان را پیدا کند که از روی آن رد بشود یا نشود! ▫قبل از ما کسانی زیسته اند که زیبا بوده اند، دلفریب، مثل آهو خرامان راه رفته اند. زمین زیر پای تکان خوردن جواهراتشان لرزیده. سیب ها از سرخی گونه هایشان رنگ باخته اند و حالا کسی حتی نامشان را هم به خاطر نمی آورد. ▪قبل از ما کسانی بوده اند که در جمجمه ی دشمنانشان شراب ریخته اند و خورده اند. سرداران و امیرانی که گرزهای گران داشته اند، پنجه در پنجه شیر انداخته اند، از گلوله نترسیده اند و حالا کسی نمی داند در کجای تاریخ گم شده اند! ▫همه این کینه ها، همه ی این تلخی ها، همه ی این زخم زبان زدن ها، همه ی این کوفت کردن دقیقه ها به جان هم، همه ی این زهر ریختن ها، تهمت زدن ها، توهین کردن ها همه........ تمام می شود. ▪از یاد می رود و هیچ سودی ندارد جز اینکه زندگی را به جان خودمان و همدیگر زهر کنیم. ▫اگر می توانیم به هم حس خوب بدهیم کنار هم بمانیم و اگر نه، راهمان را کج کنیم. دورتر بایستیم و یادمان نرود که همه ی ما می میریم. همه ی ما. بدون استثناء ، کمی دیرتر. کمی زودتر. یک دفعه. ناگهانی ... ✅زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم زندگی کنند. °°°°°°••♡••••♡••°°°°°°♢ @tafrihgaah ♢°°°°°°••♡••••♡••°°°°°°♢
به چی وابسته شدی مومن؟ رو دریاب♥️
•. کافرومومن،آواره‌وشبگرد؛همه.‌‌. همه‌محتاج‌امامیم؛خودت‌رابرسان|✨ ♢°°°°°°••♡••••♡••°°°°°°♢ @tafrihgaah ♢°°°°°°••♡••••♡••°°°°°°♢
هدایت شده از نـــــوستـــــٰالـــــْژی
دستم زخم شده بود خونش بند نمی آمد ، خودم را به اورژانس رساندم ،بخیه زد، زخم را بست و آرام شد کاش یک اورژانسی هم وجود داشت که زخم های دلمان را بخیه میزد ✍ @Nostalgia60/نوستالژیــــــ🌿
هدایت شده از نـــــوستـــــٰالـــــْژی
- مدرک تحصیلیتون چیه؟! + دکترای پرورش مار تو استین دارم... والا🤷🏻‍♀💔. -@Nostalgia60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨ [ ] 🪴 روز به روز از کیوان فاصله میگرفتم‼️ و به افشین نزدیکتر میشدم.. چند وقت بعد افشین دوباره ابراز علاقه کرد؛توقع داشت منم هم متقابلا اینکارو انجام بدم!!! نمیدونم چرا،اما اینبار ترسی وجودم روفراگرفت..⚠️ ترسیدم از این دوستت دارم های تایپ شده توی صفحه ی گوشی..⛔️ ترسیدم از اینکه دلم بی هوا بلرزه...❌ ترسیدم از اینکه کسی بهم میگه دوستت دارم که نامحرمه و همسرم نیست!!!🚫 ترسیدم و لرزیدم...🔻🔺 تمام تنم می لرزید...💢 تا ساعات ها جواب افشین رو ندادم اون مدام پیام میفرستاد اما من گوشه خونه کز کرده بودم و زل زده بودم به نقطه ای نامعلوم... حس کردم سقوط کردم🕳 سقوط آزاد..🎢 اما چطور نفهمیده بودم؟! تمام مکالمه روزای اول یادم بود همش گفته بودم درست نیست!❌ یعنی چی درد و دل.. من همسر دارم!! وای من همسر د ا ر م😢 به اسم همسر که رسیدم بغضم ترکید های های گریه کردم😭 انقدر گریه کردم تا کمی آروم شدم توی آینه خودمو نگاه کردم،چشمام قرمز شده بود🤧 همش تو فکر بودم شب کیوان منو با این چشمها ببینه،چی بهم میگه...😓 به افشین گفتم اگر یه کلمه دیگه حرف از علاقه بزنه؛دیگه تو اینستا نمی مونم بزور قبول کرد!😥 میخواستم همون شب از دنیای مجازی بیام بیرون.. اما وابستگی کار دستم داده بود!!!😰 سخت بود یهو از کسی که 3ماه تمام برا دردودلام وقت گذاشته بود و گاهی کمکم کرده بود دل کند! مثل معتادی شده بودم که هی میگفتم از فردا، از فردا دیگه ترک میکنم😔 آروم آروم روزای چت کردنمون رو کم کردم؛بعدش تایم چت ها رو..📊 دیگه استرس و اضطراب سراغم نمی اومد.. ترس چک شدن گوشیمو نداشتم..❌ حس میکردم یه پرنده ام.. پرنده ای که از قفس آزاد شده..🕊 📌ادامه دارد... ✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨ ✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️
✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨ [ ] 🪴 افشین شاکی شده بود،میگفت:گفتی ازعلاقه حرف نزن گفتم چشم! اما الان تا میخوام حرفی بزنم،خداحافظی میکنی میری..!😒 هر سری یه بهانه می آوردم براش..⛔️ بهش نگفتم میخوام برای همیشه از مجازی برم،چون میترسیدم با حرفاش وسوسه ام کنه..! بالاخره موفق شدم تایم رو به یک ربع برسونم.✅ با خودم اتمام حجت کردم که فردای اون روز همه حرفام رو برا افشین تایپ کنم و تمام...🏁 بالاخره روز موعود فرا رسید؛شروع کردم به تایپ کردن..!💻 [افشین خان از اول هم گفته بودم اینکار غلطه اما شما به حرفام گوش نکردی!❌ من خام حرفای شما شدم،در واقع ببخشیدا نمیدونم چرا خر شدم!⚠️ هم من اشتباه کردم هم شما..🤕 ما یه جورایی از اعتماد همسرامون سواستفاده کردیم! هر چند حرف خاصی بینمون نبود،تا اینکه این اواخراحساسی شدن شما باعث شد من کمی به خودم بیام! ما خطا کردیم،امیدوارم خدا از سرتقصیرات هر دومون بگذره.. من که دارم دیوونه میشم😭 نمیدونم چطوری قراره تاوان این گناه رو پس بدم!!! حرفای روزای آخر شما باعث شد بفهمم چه گندی به زندگیم زدم..😞 جای شکرش باقیه جز وابستگی کاذب، علاقه ای به شما پیدا نکردم! بین من و شما یه موجود زرنگ بود!😓 موجودی به اسم شیطان..‼️ نفر سوم رابطه ما بیکار ننشسته بود! نفسمونم قلقلک داد و ما هم از خدا خواسته افتادیم تو چاه..! سقوط کردیم میفهمید سقوط🕳 اما من میخوام دوباره به زندگی برگردم حتی اگه کیوان دیر بیاد خونه.. حتی اگه مدام گیر بده و بچه بخواد! برای همیشه از مجازی میرم چون جنبه بودن تو این فضا رو نداشتم و پام بدجور لیز خورد خداحافظ برای همیشه..] منتظر جوابش نموندم،سریع همه چی رو حذف کردم..🗑 ‌ 📌ادامه دارد.... ✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨ ✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا