بسم الله الرحمن الرحیم
چند نکته از صفحه 141 قرآن کریم
1*در عقیدۀ اسلامی، آفریدگار و پروردگار یکی است. {ربکم...خالق کل شیء} (اما مشرکان، خالق را الله می دانند، ولی عقیذه به چندین رب دارند)
2* کلمۀ (بصر) هم به معنای چشم است و هم به معنای بصیرت. بنابراین آیه را می توان چنین معنا کرد: نه چشم ظاهری، خداوند را می بیند و نه دل به عمق معرفت او راهی دارد.
3* خداوند، هرگز دیدنی نیست، همین که حضرت موسی از زبان مردم درخواست دیدن خدا را کرد، پاسخ شنید: {لن نرانی} (اعراف،143) هرگز مرا نخواهی دید.
برخی از اهل سنت گفته اند: خدا در قیامت دیده می شود و به آیاتی همچون {الی ربها ناظرة} (قیامت،23) استدلال می کنند. غافل از آنکه خداوند، جسم و ماده نیست و مراد از نظر به خداوند، نگاه با چشم دل است. زیرا دیدن با چشم، در جایی است که چیزی دارای جسم، مکان، محدودیت، رنگ و...باشد و همۀ اینها نشانۀ نیاز و عجز است که خداوند از این نقص ها مبرّا می باشد.
4* با این که خدا زشتی های ما را می داند، باز به ما لطف دارد. {و هو اللطیف الخبیر}
5* مردم در انتخاب راه، آزادند. {من ابصر...و من عمی}
6* سود ایمان و زیان کفر مردم، به خودشان بر می گردد نه خدا. {فلنفسه...فعلیها}
7* وظیفۀ پیامبر ،ابلاغ است نه اجبار. {ما انا علیکم بحفیظ}
8* تنوع در شیوۀ بیان و استدلال و آموزش، راه پذیرش را بازتر می کند. {نصرف الآیات}
9* مشیّت و خواست خداوند دو گونه است: خواست تشریعی و خواست تکوینی. خداوند از نظر تشریعی، هدایتِ همۀ مردم را خواسته و لذا پیامبران و کتب آسمانی را فرستاده است، اما از نظر تکوینی خواسته است که مردم بر اساس اراده و اختیار خود، راه را انتخاب کنند، نه ۀنکه مجبور به پذیرش دین باشند.
10* حساب لعن و نفرین و برائت، از حساب دشنام و ناسزا جداست، لعن و برائت که در آیات دیگر قرآن از سوی خداوند اعلام شده، در واقع بیانگر اظهار موضعِ ما در برابر ستمگران و مشرکان است که بیزاری خود را از راه آنان اعلام می کنیم. {لعنة الله علی الظالمین} (هود،18)، {براءة من الله...} (توبه،1)
11* احساسات خود را نسبت به مخالفان کنترل کنیم و از هرگونه بددهنی و ناسزا بپرهیزیم. {لا تسبّوا}
12* به بازتاب برخوردهای خود توجه کنیم. {لا تسبوا...فیسبوا الله}
13* با فحش و ناسزا، نمی توان مردم را از مسیر غلط بازداشت. {لا تسبوا}
14* هر کاری که سبب توهین به مقدسات شود، حرام است. {لا تسبوا...فیسبوا الله}
15* گاهی انسان ناخودآگاه در گناه دیگران شریک می شود، آنجا که مقدمات گناه دیگران را فراهم کند. {فیسبوا الله}
16* معجزه به مقدار اتمام حجت لازم است، نه به مقدار ارضای تمایلات هر فرد. بگذریم که برخی درخواست ها مثل دیدن خدا خلاف عقل است و چنان نیست که نظام هستی بازیچۀ هوس های مشرکان باشد.
17* مشرکان مکه، (الله) را قبول داشتند و به آن سوگند یاد می کردند. {اقسموا بالله}
18* فریب سوگندهای دروغین مخالفان را نخورید. {و اقسموا بالله جهد ایمانهم}
19* لجاجت، درد بی درمان است که صاحبان آن، با دیدن هر نوع معجزه، باز هم ایمان نمی آورند. {لا یؤمنون}
20* وارونه شدن دل افراد لجوج، سنت خداوند است. {و نقلب أفئدتهم}
21* گناه و لجاجت، دید و بینش انسان را دگرگون می سازد. {و نقلب أفئدتهم}
22* گر چه خداوند (مقلب القلوب) است، ولی این انسان است که با انتخاب ایمان یا کفر زمینۀ دگرگونی را فراهم می کند. {نقلب...کما لم یؤمنوا}
#تفسیر_آسان_قرآن
#صفحه_141
#بصر
#لطف
#انتخاب_راه
#وظیفه_پیامبر
#هدایت
#لعن
#نفرین
#برائت
#دشنام
#ناسزا
#توهین_به_مقدسات
#مقدمات_گناه
#معجزه
#سوگند
#لجاجت
کانال تفسیر آسان قرآن
(https://eitaa.com/tafser_asan_quran)