eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
1.9هزار دنبال‌کننده
95 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأى‌ كَوْكَباً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ «76» پس چون شب بر او پرده افكند ستاره‌اى ديد، گفت: اين پروردگار من است. پس چون غروب كرد، گفت: من زوال پذيران را دوست ندارم. نکته ها در زمان ابراهيم عليه السلام ستاره‌پرستى رايج و ستاره را در تدبير هستى مؤثّر مى‌پنداشتند. سؤال: آيا پيامبر بزرگى همچون حضرت ابراهيم حتّى براى يك لحظه مى‌تواند ستاره يا ماه و يا خورشيد را بپرستد؟ پاسخ: مجادله و گفتگوى حضرت ابراهيم با مشركان، از باب مماشات و نشان دادن نرمش در بحث، براى رد عقيده‌ى طرف است، نه اينكه عقيده‌ى قلبى او باشد زيرا شرك با عصمت منافات دارد. گفتن كلمه‌ى‌ «يا قَوْمِ» در دو آيه‌ى بعد نشانه‌ى مماشات در گفتن‌ «هذا رَبِّي» است، به همين دليل وقتى غروب ماه و خورشيد را مى‌بيند، مى‌گويد: من از شرك شما بيزارم، و نمى‌گويد از شرك خودم (آيه‌ى 78). به علاوه در آيه‌ى قبل خوانديم كه خداوند، ملكوت آسمان‌ها و زمين را به ابراهيم نشان داد و او به يقين رسيد و آغاز اين آيه با حرف «فاء» شروع شد، يعنى نتيجه آن ملكوت و يقين اين نوع استدلال بود. موجودى كه طلوع و غروب دارد، محكوم قوانين است نه حاكم بر آنها. ابراهيم، ابتدا موقّتاً پذيرش آن را اظهار مى‌كند تا بعد با استدلال ردّ كند. جلد 2 - صفحه 495 پیام ها 1- يكى از شيوه‌هاى احتجاج، اظهار همراهى با عقيده‌ى باطل و سپس ردّ كردن آن است. «هذا رَبِّي» 2- بيدار كردن فطرت‌ها، فعال كردن انديشه‌ها و توجّه به احساسات، يكى از شيوه‌هاى تبليغ است. «لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ» 3- محبوب واقعى كسى است كه محدود به مكان، زمان و موقّت نباشد. «لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ» 4- معبود، بايد محبوب و عبادت بايد عاشقانه باشد، روح دين، عشق است. «لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ»" ‏‏‏‏۷۶_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ «77» پس (بار ديگر) چون ماه را در حال طلوع و درخشش ديد، گفت: اين پروردگار من است. پس چون غروب كرد، گفت: اگر پروردگارم مرا هدايت نكرده بود، قطعاً از گروه گمراهان مى‌بودم. نکته ها كلمه‌ى «بازغ» از «بزغ»، به معناى شكافتن وجارى ساختن خون است. امّا در اينجا گويا طلوع خورشيد و ماه، پرده‌ى تاريكى شب را مى‌شكافد و سرخى كم رنگى در اطراف خود پديد مى‌آورد. «1» ابراهيم عليه السلام هم با ستاره پرستان برخورد كرد، هم با ماه و خورشيد پرستان. «2» به گفته‌ى بسيارى از مفسّران، گفتگوى حضرت ابراهيم با مشركان منطقه‌ى بابل بود. «1». تفسير نمونه. «2». تفسير نورالثقلين. جلد 2 - صفحه 496 انسان در هر فرضيه‌اى كه به بن بست رسيد، بايد بدون لجاجت، مسير را عوض كند. بر خلاف مشهور كه مى‌گويند: مرد آن است كه روى حرف خود بايستد و پافشارى كند، اين آيه به ما مى‌گويد: مرد آن است كه حرفش حقّ باشد، گرچه با تغيير موضع باشد. پیام ها پيام‌هاى 1 و 2 و 3 آيه‌ى قبل، در اينجا نيز موضوعيّت دارد. 4- در انتقاد، بايد از روش گام به گام بهره گرفت. در آيه‌ى قبل فرمود: من «آفلين» را دوست ندارم. ولى اينجا مى‌فرمايد: پرستش ماه، انحراف و ضلالت است. 5- در راه شناخت، بايد به فيض و هدايت الهى تكيه كرد و بدون آن، نمى‌توان به سرچشمه‌ى زلال معارف رسيد. «1» «لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي» 6- انبيا هم به هدايت الهى نيازمندند. «لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي» 7- هدايتگرى از شئون ربوبيّت است. «يَهْدِنِي رَبِّي» «1». تفسير الميزان." ‏‏‏‏۷۷_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّي هذا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ يا قَوْمِ إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ «78» پس چون خورشيد را برآمده ديد گفت: اينست پروردگار من، اين بزرگتر (از ماه و ستاره) است. امّا چون غروب كرد، گفت: اى قوم من! همانا من از آنچه براى خداوند شريك قرار مى‌دهيد بيزارم. نکته ها در اين آيه نيز ابراهيم عليه السلام در مقام بحث و گفتگو است، نه در مقام بيان عقيده‌ى شخصى، و همچنان كه گذشت كلمه‌ى‌ «يا قَوْمِ» و نيز «مِمَّا تُشْرِكُونَ» (شرك مى‌ورزيد، نه مى‌ورزم) دليل آن است كه خود آن حضرت، ماه و خورشيد و ستاره را نمى‌پرستيده است. «2» «2». تفسير اطيب‌البيان. جلد 2 - صفحه 497 پیام ها پيام‌هاى 1 و 2 و 3 آيه‌ى 76، در اينجا نيز مورد استفاده است. 4- كوچكى و بزرگى اجسام مهم نيست، همه‌ى آنها چون متغيّر و ناپايدارند، پس نمى‌توانند خدا باشند. «هذا أَكْبَرُ» 5- شيوه‌ى تعليم حقّ يا انتقاد از باطل، بايد گام به گام باشد. ابتدا نفى ستاره‌و ماه و در نهايت خورشيد. فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ‌ ... قالَ‌ 6- برائت از شرك، «فرياد ابراهيمى» است. «إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ» 7- برائت از «شرك» است، نه از «افراد». «مِمَّا تُشْرِكُونَ»، نه‌ «مِنْكُمْ». 8- برائت جستن، بايد پس از بيان برهان و استدلال باشد. (اوّل افول و غروب را مطرح كرد، بعد برائت از شرك را). فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ‌ ." ‏‏‏‏۷۸_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ «79» من از سر اخلاص روى خودرا به سوى كسى گرداندم كه آسمان‌ها و زمين را پديد آورد و من از مشركان نيستم. نکته ها عبور از افول و ناپايدارى و رسيدن به ثبات، جلوه‌اى از ديد ملكوتى است كه خداوند به حضرت ابراهيم داده است. «حَنيف» از «حنف»، به معناى خالص وبى‌انحراف، وگرايش به راه حقّ ومستقيم است. «فَطَرَ» كه به معناى آفريدن است، در اصل، مفهوم شكافتن را دارد. شايد اشاره به علم روز داشته باشد كه مى‌گويد: جهان در آغاز، توده‌ى واحدى بود، سپس از هم شكافته و كرات‌ جلد 2 - صفحه 498 آسمانى يكى پس از ديگرى پديد آمده است. «1» پیام ها 1- همين كه راه حقّ براى ما روشن شد، با قاطعيّت اعلام كنيم و از تنهايى نهراسيم. «إِنِّي وَجَّهْتُ» 2- كسى‌كه از پرستش بت‌هاى مادّى، محدود و فانى بگذرد، به معبودى معنوى، بى‌نهايت و ابدى مى‌رسد. «لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» 3- در جلوه‌ها غرق نشويد كه دير يا زود، رنگ مى‌بازند، به خدا توجّه كنيد كه جلوه آفرين است. «فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» 4- انسان مى‌تواند به جايى برسد كه عقائد باطل نسل‌ها و عصرها را درهم بشكند. «وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» 5- توحيد ناب، همراه با برائت از شرك است. «وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ»" ‏‏‏‏۷۹_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ «80» و قومش با وى به گفتگو و ستيزه پرداختند، او گفت: آيا درباره‌ى خدا با من محاجّه و ستيزه مى‌كنيد؟ و حال آن كه او مرا هدايت كرده است و من از آنچه شما شريك او مى‌پنداريد بيم ندارم، مگر آنكه پروردگارم چيزى بخواهد، (كه اگر هم آسيبى به من برسد، خواست خداست، نه بت‌ها) علم‌ پروردگارم همه چيز را فراگرفته، پس آيا پند نمى‌گيريد؟ جلد 2 - صفحه 499 پیام ها 1- اهل باطل، تعصّب دارند. «حاجَّهُ قَوْمُهُ» (آن‌گونه كه اگر بدهكار را آرام بگذارند طلبكار مى‌شود، قوم منحرف هم به جاى شرم از شرك خود، قد علم كرده احتجاج مى‌كنند) 2- تعصّب و پافشارى اهل باطل، شگفت‌آور است. «أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ» 3- موحّد، حتّى اگر تنها باشد، از مقابله‌ى با جمعيّت نگرانى ندارد. أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ‌ ... وَ لا أَخافُ‌ ... 4- حقّ جويى از انسان است ولى هدايت از خدا. «هَدانِ» (حتّى انبياهم نياز به هدايت الهى دارند) 5- آنكه مشمول هدايت الهى شود، بيم ندارد. «هَدانِ وَ لا أَخافُ» 6- نترسيدن از غير خدا، نشانه‌ى توحيد است. «لا أَخافُ» (مشركان، حضرت ابراهيم را به خطر و انتقام تهديد مى‌كردند) 7- از ريشه‌هاى شرك، گمان ضرر و ترس از آسيب‌رسانى بت‌ها و طاغوت‌ها مى‌باشد. «لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ» (ترس از بت‌ها، سبب پافشارى و تعصّب بر بت‌پرستى بود) 8- تأثير و نقش هر پديده‌اى وابسته به اراده خداوند است. «لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ رَبِّي» 9- ربوبيّت، سزاوار كسى است كه احاطه‌ى علمى دارد. «وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً» 10- حقيقت، امرى فطرى و وجدانى است كه براى شناخت آن، تذكّر كافى است. «أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 500" ‏‏‏‏۸۰_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ كَيْفَ أَخافُ ما أَشْرَكْتُمْ وَ لا تَخافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ «81» و چگونه از چيزى كه شريك خدا ساخته‌ايد بترسم و حال آنكه شما آنچه را كه خدا هيچ دليلى درباره‌ى آن بر شما نازل نكرده است شريك او گرفته و نمى‌ترسيد؟ اگر مى‌دانيد (بگوييد كه) كدام يك از ما دو دسته به ايمنى (در قيامت) سزاوارتر است؟ نکته ها كلمه‌ى «سلطان»، به معناى دليل و حجّت و برهان است. بر خلاف آنان كه ترس را انگيزه‌ى اعتقاد به خداوند مى‌دانند، اين آيه، ترس را انگيزه‌ى شرك مى‌داند. پیام ها 1- از تهديدات موهوم، نهراسيد. «كَيْفَ أَخافُ ما أَشْرَكْتُمْ» 2- امنيّت روحى، در پرتو توحيد حاصل مى‌گردد. «كَيْفَ أَخافُ ما أَشْرَكْتُمْ» 3- عقائد دينى بايد بر اساس دليل و برهان باشد. «كَيْفَ‌ ما أَشْرَكْتُمْ‌ بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً» 4- در بحث و مناظره، نبايد تعصّب مردم را تحريك كرد. «فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ» و نفرمود: ما در امان هستيم و شما در خطر. 5- علم صحيح، وسيله راهيابى به خداست، اگر آن را درست به كار گيريم، به نتايج صحيح مى‌رسيم. «إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 501" ‏‏‏‏۸۱_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا