eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.1هزار دنبال‌کننده
97 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ «71» مردان وزنان با ايمان، يار وياور واولياى يكديگرند، به معروف (خوبى‌ها) فرمان مى‌دهند و از منكرات و بدى‌ها (منكرات) نهى مى‌كنند، نماز بر پاى داشته، زكات مى‌پردازند و از خداوند و پيامبرش پيروى مى‌كنند. بزودى خداوند آنان را مشمول رحمت خويش قرار خواهد داد. همانا خداوند، تواناى غالب و حكيم است. جلد 3 - صفحه 463 نکته ها آيه‌ى 67، درباره‌ى منافقان تعبيرِ «بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ» را آورده بود، امّا اين آيه درباره‌ى مؤمنان مى‌فرمايد: «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ»، شايد اختلاف تعبير به خاطر آن است كه بر خلاف مؤمنان، وحدت عميق و پيوند ولايت در ميان منافقان نيست و هنگام بروز منافع شخصى، وفادار نيستند و وحدتشان ظاهرى و صورى است، به قول قرآن: «تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى» «1» آنان را متّحد مى‌پندارى در حالى كه دلهايشان پراكنده است. چون امر به معروف ونهى از منكر، عامل برپايى واجبات ديگر است، از اين‌رو در آيه، قبل از نماز و زكات آمده است. «2» پیام ها 1- زن و مرد هردو، در اصلاح جامعه تأثير گذارند. «الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ» 2- مؤمنان در جامعه‌ى اسلامى، نسبت به يكديگر از طرف خداوند، حقّ ولايت و نظارت همراه با محبّت دارند و بى‌تفاوت نيستند. «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ» 3- امر به معروف ونهى از منكر كه بر همه‌ى مردان وزنان با ايمان واجب است، برخاسته از حقّ ولايت بر يكديگر است. بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ‌ ... وَ يَنْهَوْنَ‌ 4- امر ونهى، در سايه‌ى محبّت وولايت قابل اجراست. بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ، يَأْمُرُونَ‌ ... 5- توجّه به زندگى محرومان و تأمين اجتماعى فقرا، در كنار مسائل عبادى ديگر است. يُقِيمُونَ‌، يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ‌ ... 6- ايمان در اصلاح فرد و جامعه، نقش به سزايى دارد. الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ‌ ... يَأْمُرُونَ‌، يَنْهَوْنَ‌، يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ‌ 7- امر به معروف ونهى از منكر، اقامه‌ى نماز، پرداخت زكات واطاعت از خدا و رسول، وظيفه و عملكرد دائمى مؤمنان است. «يَأْمُرُونَ‌، يَنْهَوْنَ‌، يُقِيمُونَ، يُؤْتُونَ، يُطِيعُونَ» (فعل مضارع رمز استمرار است) «1». حشر، 14. «2». تحف‌العقول، ص 237. جلد 3 - صفحه 464 8- كسانى‌كه ديگران را به كارهاى خوب دعوت مى‌كنند، بايد خود نيز اهل عمل باشند. «يَأْمُرُونَ‌، يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطِيعُونَ» 9- اطاعت از خدا و رسول بايد با ميل و رغبت باشد. «يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» (اطاعت در لغت به معناى پيروى با ميل است) 10- هم اطاعت از خدا در برنامه‌هاى عبادى لازم است و هم اطاعت از رسول در برنامه‌هاى حكومتى. «يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» 11- اعمال انسان، زمينه‌ساز رحمت الهى است. «يَأْمُرُونَ‌، يَنْهَوْنَ‌، يُقِيمُونَ‌، يُؤْتُونَ‌، يُطِيعُونَ‌، سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ» 12- زن ومرد در دريافت رحمت الهى يكسان مى‌باشند. الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ‌ ... سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ‌" ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «72» خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغهايى (از بهشت) كه از پاى (درختان) آن، نهرها جارى ودر آن جاودانند و (نيز) مسكن‌هايى دلپسند در بهشت برين را وعده داده است، ولى رضايت و خرسندى خداوند، برتر و والاتر (از اينها) است. اين همان رستگارى‌بزرگ است. نکته ها اين آيه چگونگى تحقّق رحمتى را كه در آيه‌ى قبل بود، «سَيَرْحَمُهُمُ» بيان مى‌كند. «جَنَّاتِ عَدْنٍ»، طبق روايات، بهترين و شريف‌ترين منطقه‌ى بهشت و جايگاه پيامبران و صدّيقان و شهداست، منطقه‌اى كه از نظر خوبى، به خيال كسى خطور نكرده است. «1» «1». تفسير كنزالدقائق. جلد 3 - صفحه 465 مقايسه‌ى اهل نفاق با اهل ايمان‌: (آيات 67 و 68 با 71 و 72) 1. اهل نفاق، «بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ»، امّا اهل ايمان‌ «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ» 2. اهل نفاق، «يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ»، امّا اهل ايمان‌ «يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» 3. اهل نفاق، «نَسُوا اللَّهَ»، امّا اهل ايمان‌ «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ» 4. اهل نفاق، «يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ»، امّا اهل ايمان‌ «يُؤْتُونَ الزَّكاةَ» 5. اهل نفاق، «فاسقون»، امّا اهل ايمان‌ «يُطِيعُونَ اللَّهَ» 6. خداوند به اهل نفاق، «نارَ جَهَنَّمَ» وعده داده، امّا به اهل ايمان‌ «جَنَّاتٍ‌، مَساكِنَ» 7. براى اهل نفاق، «لَعَنَهُمُ اللَّهُ»، امّا براى اهل ايمان‌ «رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ» 8. براى اهل نفاق، «عَذابٌ مُقِيمٌ»، امّا براى اهل ايمان «فوز عظيم» پیام ها 1- زن و مرد، در برخوردارى از پاداش الهى، برابرند «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ» 2- بزرگ‌ترين امتياز بهشت، خلود در آن و جاودانگى نعمت‌هاى آن است. «خالِدِينَ فِيها» 3- زندگى آخرت تنها معنوى نيست، بلكه مادّى و جسمانى است. «جَنَّاتٍ، مَساكِنَ طَيِّبَةً» 4- مسكن خوب، وقتى ارزشمند است كه در منطقه‌ى خوب باشد. «مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ» 5- از تمايلات طبيعى انسان به آب، سرسبزى، باغ، بوستان و منزل، در جهت گرايش به معنويت استفاده كنيم. وَعَدَ اللَّهُ‌ ... جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ... 6- لذّت‌هاى معنوى، بالاتر از لذّت‌هاى مادّىِ بهشت است. «رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ» 7- بهشت نيز درجات ومراتبى دارد. «جَنَّاتٍ تَجْرِي‌، جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ» 8- رسيدن به پاداش اخروى ورضايت الهى، رستگارى بزرگ است‌. «الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 466" ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «73» اى پيامبر! با كافران و منافقان ستيز كن و بر آنان سخت‌گير وخشن باش كه جايگاهشان دوزخ است و بد سرنوشتى دارند. نکته ها تا منافقان دست به جنگ نزده و توطئه نكرده‌اند و مثل كافر حربى نشده‌اند، جهاد با آنان تنها با زبان است. «1» پيامبر صلى الله عليه و آله پيش از اين آيه، با منافقان رفتارى كريمانه داشت، امّا پس از نزول اين آيه، برخورد حضرت شدّت يافت. «2» پیام ها 1- جهاد بايد مطابق فرمان و نظر رهبر مسلمانان باشد. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ» در نظام اسلامى، فرمانده كل قوّا، رهبر است. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ» 3- اسلام، آيين جهاد و مبارزه با كفر و نفاق است. «جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ» 4- هم با دشمنانِ آشكار خارجى مبارزه كنيم، «جاهِدِ الْكُفَّارَ»، هم با دشمنانِ پنهانِ داخلى. «وَ الْمُنافِقِينَ» 5- رهبر مسلمانان بايد در برابر استكبار قاطع باشد. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ، وَ اغْلُظْ» 6- با آنكه پيامبر، سرچشمه‌ى رحمت است، ولى به خاطر كفر و نفاق دشمنان، مأمور به خشونت مى‌شود. «وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ» 7- جهاد با كفّار و منافقان، جزاى دنيوى آنان است و كيفر اخروى‌شان جهنّم است. «وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ» 8- منافق، بدعاقبت است. «بِئْسَ الْمَصِيرُ» «1». تفسير المنار. «2». تفسير فى‌ظلال‌القرآن. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 467" ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَلِيماً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ «74» (منافقان) به خدا سوگند مى‌خورند كه (سخنى كفرآميز) نگفته‌اند، در حالى كه قطعاً سخن كفر (آميز) گفته‌اند و پس از اسلام آوردنشان كافر شدند و تصميم به كارى (كشتن پيامبر) گرفتند كه به آن دست نيافتند. و جز اينكه خداوند و پيامبرش آنان را از لطف خويش بى‌نياز كرده، عيبى (براى پيامبر و مؤمنان) نيافتند (با اين‌حال) اگر توبه كنند، برايشان بهتر است واگر روى بگردانند، خداوند آنان را در دنيا و آخرت به عذابى دردناك گرفتار مى‌كند ودر روى زمين هيچ دوست و ياورى برايشان نخواهد بود. نکته ها در آيه‌ى 66، از قول پيامبر به منافقان چنين آمده بود: «كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ»، در اين آيه خداوند مى‌فرمايد: «كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ»؛ پيامبر صلى الله عليه و آله تعبير «ايمان» داشت و خداوند تعبير «اسلام»، زيرا پيامبر طبق ظاهر، آنان را مؤمن مى‌دانست، امّا خداوندِ آگاه از اسرار، آنان را مسلمان مى‌داند، نه مؤمن. «1» آيه، شامل همه‌ى توطئه‌هايى مى‌شود كه منافقان بر ضدّ پيامبر و اسلام داشتند، ولى اغلب تفاسير شيعه و سنّى به توطئه‌ى «ليلة العقبه» اشاره كرده‌اند كه منافقان براى كشتن پيامبر در گردنه‌اى كمين كردند تا شترِ پيامبر را رَم دهند، امّا توطئه‌ى آنها كشف شد و به مقصود خود نرسيدند. «هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا» نقل شده است كه هنگام سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله در تبوك، منافقى به نام حلّاس گفت: اگر «1». تفسير الميزان. جلد 3 - صفحه 468 پيامبر راست بگويد، ما از الاغ بدتريم. يكى از اصحاب (عامربن قيس) اين جسارت را به پيامبر خبر داد. رسول خدا صلى الله عليه و آله احضارش كرد. او انكار مى‌كرد و عامر مى‌گفت كه دروغ مى‌گويد و او چنين گفته است. به دستور پيامبر، هر دو نزديك منبر سوگند ياد كردند، امّا با نزول اين آيه، منافق رسوا شد. «1» پیام ها 1- دروغگويى وسوگند دروغ، از نشانه‌هاى منافق است. «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ» 2- منافقان ناسپاسند، آنان در سايه‌ى اسلام به جايى رسيده‌اند، امّا دست از عيب‌جويى و بدگويى بر نمى‌دارند. وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ‌ ... 3- آوردن نام رسول‌اللَّه در كنار نام خدا و نسبت دادن كارى به هر دو، شرك نيست. «أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ» 4- سرچشمه‌ى فضل، تنها خداست. «مِنْ فَضْلِهِ»، ونفرمود: «من فضلهما» «2» 5- اسلام، علاوه بر تربيت فكرى و اخلاقى، وضع مادّى زندگى را نيز بهتر كرد. «أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ» 6- راه توبه حتّى براى آنان كه نقشه قتل پيامبر را كشيدند، باز است. «فَإِنْ يَتُوبُوا» 7- منافقان، در دنيا نيز عذاب مى‌شوند، چون نظام علل و اسباب جهان بر پايه‌ى صدق است. يُعَذِّبْهُمُ‌ ... فِي الدُّنْيا (گندم از گندم برويد، جو ز جو) 8- عذاب منافقان در دنيا؛ بى‌پناهى، سرگردانى و وحشت درونى است كه همواره مضطربند. «3» يُعَذِّبْهُمُ‌ ... فِي الدُّنْيا 9- منافقان سرانجام بى‌ياورند، تشكيلاتشان فرو مى‌ريزد، منزوى و تحقير مى‌شوند، نه از حمايت مردم برخوردارند و نه از حمايت حكومت‌ها. «ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ» «1». تفسير الميزان. «2». نظير آيه 62 همين سوره: «اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ» و نفرمود: «يرضوهما». «3». «يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ» منافقون، 4. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 469 پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی پرش به بالا↑ صاحبان جامع البیان و مجمع البیان گویند: پیامبر در سایه درختى نشسته بود، فرمود: مردى بزودى مى آید و با دو چشم شیطان به شما مى نگرد چندى نگذشت که مردى ازرق چشم وارد شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله او را خواند و فرمود: چرا تو و یاران تو به من ناسزا مى گوئید؟ این مرد رفت و یاران خود را آورد همه آن‌ها سوگند یاد کردند که چنین مطالبى نگفته اند سپس این آیه نازل شد چنان که ابن عباس گوید و نیز گویند منافقین با رسول خدا صلی الله علیه و آله به طرف جنگ تبوک رفتند وقتى که با یکدیگر در خلوت مى بودند به پیامبر و اصحاب او دشنام می‌دادند و در دین طعنه می‌زدند. حذیفه جریان امر را به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد پیامبر آنان را احضار فرمود و گفت چرا درباره من و اصحاب من این چنین سخن می‌رانید. آن‌ها قسم خوردند که چنین چیزهائى نگفته اند چنانکه ضحاک گوید و همچنین گویند: درباره جلاس بن سوید بن الصامت نازل شد مو
قعى که پیامبر در یکى از روزهاى جنگ تبوک براى مردم خطبه خواند و در آن خطبه منافقین را نجس خطاب کرد و از روش آن‌ها مذمت فرمود. جلاس گفت: به خدا سوگند اگر محمد در سخنانى که مى گوید راست باشد ما از خر بدتریم. عامر بن قیس این سخنان را شنید و گفت: آرى به خدا قسم محمد راست مى گوید و شما از خر بدتر هستید وقتى که پیامبر به مدینه بازگشت. عامر بن قیس نزد او آمد و قضیه جلاس را خبر داد. جلاس گفت: یا رسول اللَه عامر دروغ مى گوید. پیامبر دستور داد هر دو نزدیک منبر سوگند یاد کنند جلاس نزدیک منبر قسم خورد عامر هم قسم خورد و گفت: خدایا جریان راست بودن ما را بر رسول خود نازل فرماى رسول خدا صلی الله علیه و آله و مؤمنین آمین گفتند قبل از آن که مردم از آن مجلس متفرق شوند. جبرئیل آمد و این آیه را نازل کرد جلاس از جا برخاست و گفت: یا رسول الله کلمات توبه را به من تلقین فرماى تا توبه کنم زیرا عامر راست گفته بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله توبه او را پذیرفت چنان که کلبى گفته است، طبرانى از ابن عباس روایت کند که مردى بنام اسود در صدد بر آمد که رسول خدا صلی الله علیه و آله را به قتل برساند سپس این قسمت از آیه «وَ هَمُّوا بِما لَمْ ینالُوا» نازل گردید. پرش به بالا↑ صاحب تفسیر برهان از ابن شهر آشوب نقل کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله وقتى که امام على بن ابى‌طالب علیه‌السلام را در غدیر خم به ولایت نصب فرمود: عده اى از قریش اجتماع کردند و گفتند: اى کاش پیامبر غیر از على مردى دیگر را به این سمت برمى گزید و از ولایت على اظهار تأسف کردند. این موضوع را ابوذر شنید و به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد. پیامبر آنان را احضار فرمود و جریان قضیه را پرسید، آنان منکر شدند و سوگند یاد کردند که چنین موضوعى را درباره على نگفته اند سپس این آیه نازل گردید. پیامبر فرمود:‌ ما اظلت الخضراء ولا اقلت الغبراء اصدق لهجة من ابى‌ذر. پرش به بالا↑ محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص422" ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ «75» و برخى از آنان با خدا پيمان بسته بودند كه اگر خداوند از فضل خويش به ما عطا كند، حتماً صدقه (زكات) خواهيم داد و از نيكوكاران خواهيم بود. فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ «76» پس چون خداوند از فضل خويش به آنان بخشيد، بدان بخل ورزيدند و (به پيمان) پشت كرده و روى‌گردان شدند. نکته ها مسلمان فقيرى از مدينه، (ثَعلبةبن حاطب) از پيامبر صلى الله عليه و آله درخواست كرد تا دعا كند خداوند او را ثروتمند كند. حضرت فرمود: مال اندكى كه شكرش را ادا كنى بهتر از مال زيادى است كه از عهده‌ى شكرش برنيايى. ثعلبه گفت: اگر خدا عطا كند، همه‌ى حقوق واجب آن را خواهم داد. به دعاى آن حضرت، ثروتش افزون شد تا آنجا كه ديگر نتوانست در نمازجمعه و جماعت شركت كند. وقتى مأمورِ گرفتن زكات نزد او رفت، به او گفت: ما مسلمان شديم كه جزيه ندهيم! «1» فخر رازى مى‌گويد: ثعلبه از كار خود پشيمان شد وزكات خود را نزد پيامبر آورد، ولى آن حضرت نپذيرفت. آرى، انسان نمى‌داند صلاح و خيرش در چيست، لذا گاهى با اصرار، چيزى را مى‌خواهد كه به زيان اوست، پس بايد به داده‌هاى خدا قانع بود. شبيه اين آيه در عمل نكردن به پيمان با خدا، در سوره‌ى اعراف آمده است: «دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ. فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ» «2» زن و شوهرى عهد كردند كه اگر خداوند فرزند شايسته‌اى به آنان بدهد، شكرگزار او باشند، امّا چون صاحبِ فرزند صالحى شدند، براى خدا شريك قائل شده و پيمان را از ياد بردند. «1». تفسير نورالثقلين. «2». اعراف، 189- 190. جلد 3 - صفحه 470 پیام ها 1- انسان، ناسپاس و عهد شكن است. عاهَدَ اللَّهَ‌ ... لَنَصَّدَّقَنَ‌، بَخِلُوا بِهِ‌ 2- به پيمان و قول‌هاى در حال فقر و اضطرار، چندان اعتمادى نيست. فَلَمَّا آتاهُمْ‌ ... بَخِلُوا 3- اگر لياقت وظرفيّت نباشد، نعمت‌هاى الهى براى انسان نقمت مى‌شود. مالى ارزشمند است كه عامل سقوط نگردد. آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ‌ ... تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ‌ 4- دلبستگى به دنيا، انسان را بدفرجام مى‌كند. كسى‌كه در اداى زكات و صدقات بخل ورزد، كم‌كم از دين روى‌گردان مى‌شود. بَخِلُوا ... وَ هُمْ مُعْرِضُونَ‌ پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی پرش به بالا↑ صاحب مجمع البیان گوید: این آیه درباره ثعلبة بن حاطب نازل شده که از انصار بوده است و از رسول خدا صلی الله علیه و آله خواست که دعا کند تا او ثروتمند شود. پیامبر فرمود: اى ثعلبه به اندک قناعت کردن و شکرگذاردن در درگاه خدا از مال زیاد بهتر است که نتوان شکر آن را بجاى آورد سپس فرمود: آیا روش من براى شما سرمشق نیست. قسم به خدا اگر بخواهم مى توانم براى خود کوه را مبدل به طلا و نقره نمایم. ثعلبه روز بعد آمد و درخواست خود را تکرار نمود. رسول خدا صلى الله علیه و آله دعا کرد ثعلبه رفت و داراى گوسفندى بود از آن یک گوسفند به برکت دعاى پیامبر گوسفندان زیادى نصیب وى گردید و به قسمى زیاد شد که جایگاه آن را بیرون شهر مدینه قرار داد و نیز از نماز جماعت و جمعه که مراتب مى آمد، بازماند. رسول خدا صلی الله علیه و آله کس فرستاد و از او مطالبه صدقات نمود. ثعلبه امتناع کرد و گفت: این صدقه نظیر جزیه است. خبر به پیامبر رسید، فرمود: واى بر ثعلبه سپس این آیه نازل گردید چنان که ابوامامة الباهلى روایت کرده است و نیز ابن عباس و سعید بن جبیر و قتاده گویند: درباره ثعلبه نازل شده از نکته نظر این که پسرعموى او مرده بود و ثروت زیادى به وى رسیده بود. پرش به بالا↑ محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص425." ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلى‌ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ «77» سرانجام به دنبال آنكه با خدا در آنچه پيمان بسته بودند، خلف وعده كردند و بدان سبب كه دروغ مى‌گفتند، (خداوند، روحِ) نفاق را تا روزى كه به ديدار او رسند، (روز مرگ يا قيامت)، در دل‌هاى آنان قرار داد. پیام ها 1- خلف وعده با خدا و بخل نسبت به محرومان، انسان را بدعاقبت مى‌كند. بَخِلُوا بِهِ‌ ... فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً 2- نفاق، درجاتى دارد: نفاقِ زبانى، نفاق رفتارى و نفاق قلبى. «فِي قُلُوبِهِمْ» 3- نفاق، گاهى موقّت وگاهى دائمى و هميشگى است. «1» «إِلى‌ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ» 4- پيمان‌شكنى ودروغ، روحيّه‌ى نفاق مى‌آورد. گناه، گناه مى‌آورد. فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً ... بِما أَخْلَفُوا ... وَ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ‌ 5- سرچشمه‌ى بدبختى‌هاى انسان، خود اوست. «بِما أَخْلَفُوا، بِما كانُوا يَكْذِبُونَ» «1». حضرت على عليه السلام فرمودند: مراد از «يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ»، روز قيامت است. بحار، ج 90، ص 132. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 471" ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ «78» آيا ندانستند كه خداوند، راز آنان و سخنان آهسته (و درِگوشى) آنان را مى‌داند و اينكه خداوند، به همه‌ى غيب‌ها داناست؟! نکته ها شايد مراد از «سر»، كفر باطنى منافقان باشد و مراد از «نَجْوى‌»، توطئه‌ى گروهىِ آنان و مقصود از «غيوب»، اهداف و نيّت‌هاى آنان باشد. «1» پیام ها 1- منافقان براى مخفى نگهداشتن توطئه‌هاى خود تلاش مى‌كنند، ولى خداوند آنان را به اسرارشان هشدار مى‌دهد. أَ لَمْ يَعْلَمُوا ... 2- شناخت ناقص، سبب عملكرد ناقص است. أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ‌ ... أَ لَمْ يَعْلَمُوا ... آرى، اگر انسان بداند كه خداوند از آشكار و پنهان او آگاه است، تقوايش زياد شده، نفاقش از بين مى‌رود و توبيخ نمى‌شود. «1». تفسير فرقان." ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا