"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «73»
اى پيامبر! با كافران و منافقان ستيز كن و بر آنان سختگير وخشن باش كه جايگاهشان دوزخ است و بد سرنوشتى دارند.
نکته ها
تا منافقان دست به جنگ نزده و توطئه نكردهاند و مثل كافر حربى نشدهاند، جهاد با آنان تنها با زبان است. «1»
پيامبر صلى الله عليه و آله پيش از اين آيه، با منافقان رفتارى كريمانه داشت، امّا پس از نزول اين آيه، برخورد حضرت شدّت يافت. «2»
پیام ها
1- جهاد بايد مطابق فرمان و نظر رهبر مسلمانان باشد. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ» در نظام اسلامى، فرمانده كل قوّا، رهبر است. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ»
3- اسلام، آيين جهاد و مبارزه با كفر و نفاق است. «جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ»
4- هم با دشمنانِ آشكار خارجى مبارزه كنيم، «جاهِدِ الْكُفَّارَ»، هم با دشمنانِ پنهانِ داخلى. «وَ الْمُنافِقِينَ»
5- رهبر مسلمانان بايد در برابر استكبار قاطع باشد. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ، وَ اغْلُظْ»
6- با آنكه پيامبر، سرچشمهى رحمت است، ولى به خاطر كفر و نفاق دشمنان، مأمور به خشونت مىشود. «وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ»
7- جهاد با كفّار و منافقان، جزاى دنيوى آنان است و كيفر اخروىشان جهنّم است. «وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ»
8- منافق، بدعاقبت است. «بِئْسَ الْمَصِيرُ»
«1». تفسير المنار.
«2». تفسير فىظلالالقرآن.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 467"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۷۳_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَلِيماً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ «74»
(منافقان) به خدا سوگند مىخورند كه (سخنى كفرآميز) نگفتهاند، در حالى كه قطعاً سخن كفر (آميز) گفتهاند و پس از اسلام آوردنشان كافر شدند و تصميم به كارى (كشتن پيامبر) گرفتند كه به آن دست نيافتند. و جز اينكه خداوند و پيامبرش آنان را از لطف خويش بىنياز كرده، عيبى (براى پيامبر و مؤمنان) نيافتند (با اينحال) اگر توبه كنند، برايشان بهتر است واگر روى بگردانند، خداوند آنان را در دنيا و آخرت به عذابى دردناك گرفتار مىكند ودر روى زمين هيچ دوست و ياورى برايشان نخواهد بود.
نکته ها
در آيهى 66، از قول پيامبر به منافقان چنين آمده بود: «كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ»، در اين آيه خداوند مىفرمايد: «كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ»؛ پيامبر صلى الله عليه و آله تعبير «ايمان» داشت و خداوند تعبير «اسلام»، زيرا پيامبر طبق ظاهر، آنان را مؤمن مىدانست، امّا خداوندِ آگاه از اسرار، آنان را مسلمان مىداند، نه مؤمن. «1»
آيه، شامل همهى توطئههايى مىشود كه منافقان بر ضدّ پيامبر و اسلام داشتند، ولى اغلب تفاسير شيعه و سنّى به توطئهى «ليلة العقبه» اشاره كردهاند كه منافقان براى كشتن پيامبر در گردنهاى كمين كردند تا شترِ پيامبر را رَم دهند، امّا توطئهى آنها كشف شد و به مقصود خود نرسيدند. «هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا»
نقل شده است كه هنگام سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله در تبوك، منافقى به نام حلّاس گفت: اگر
«1». تفسير الميزان.
جلد 3 - صفحه 468
پيامبر راست بگويد، ما از الاغ بدتريم. يكى از اصحاب (عامربن قيس) اين جسارت را به پيامبر خبر داد. رسول خدا صلى الله عليه و آله احضارش كرد. او انكار مىكرد و عامر مىگفت كه دروغ مىگويد و او چنين گفته است. به دستور پيامبر، هر دو نزديك منبر سوگند ياد كردند، امّا با نزول اين آيه، منافق رسوا شد. «1»
پیام ها
1- دروغگويى وسوگند دروغ، از نشانههاى منافق است. «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ»
2- منافقان ناسپاسند، آنان در سايهى اسلام به جايى رسيدهاند، امّا دست از عيبجويى و بدگويى بر نمىدارند. وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ ...
3- آوردن نام رسولاللَّه در كنار نام خدا و نسبت دادن كارى به هر دو، شرك نيست. «أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ»
4- سرچشمهى فضل، تنها خداست. «مِنْ فَضْلِهِ»، ونفرمود: «من فضلهما» «2»
5- اسلام، علاوه بر تربيت فكرى و اخلاقى، وضع مادّى زندگى را نيز بهتر كرد. «أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ»
6- راه توبه حتّى براى آنان كه نقشه قتل پيامبر را كشيدند، باز است. «فَإِنْ يَتُوبُوا»
7- منافقان، در دنيا نيز عذاب مىشوند، چون نظام علل و اسباب جهان بر پايهى صدق است. يُعَذِّبْهُمُ ... فِي الدُّنْيا (گندم از گندم برويد، جو ز جو)
8- عذاب منافقان در دنيا؛ بىپناهى، سرگردانى و وحشت درونى است كه همواره مضطربند. «3» يُعَذِّبْهُمُ ... فِي الدُّنْيا
9- منافقان سرانجام بىياورند، تشكيلاتشان فرو مىريزد، منزوى و تحقير مىشوند، نه از حمايت مردم برخوردارند و نه از حمايت حكومتها. «ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ»
«1». تفسير الميزان.
«2». نظير آيه 62 همين سوره: «اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ» و نفرمود: «يرضوهما».
«3». «يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ» منافقون، 4.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 469
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ صاحبان جامع البیان و مجمع البیان گویند: پیامبر در سایه درختى نشسته بود، فرمود: مردى بزودى مى آید و با دو چشم شیطان به شما مى نگرد چندى نگذشت که مردى ازرق چشم وارد شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله او را خواند و فرمود: چرا تو و یاران تو به من ناسزا مى گوئید؟ این مرد رفت و یاران خود را آورد همه آنها سوگند یاد کردند که چنین مطالبى نگفته اند سپس این آیه نازل شد چنان که ابن عباس گوید و نیز گویند منافقین با رسول خدا صلی الله علیه و آله به طرف جنگ تبوک رفتند وقتى که با یکدیگر در خلوت مى بودند به پیامبر و اصحاب او دشنام میدادند و در دین طعنه میزدند. حذیفه جریان امر را به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد پیامبر آنان را احضار فرمود و گفت چرا درباره من و اصحاب من این چنین سخن میرانید. آنها قسم خوردند که چنین چیزهائى نگفته اند چنانکه ضحاک گوید و همچنین گویند: درباره جلاس بن سوید بن الصامت نازل شد مو
قعى که پیامبر در یکى از روزهاى جنگ تبوک براى مردم خطبه خواند و در آن خطبه منافقین را نجس خطاب کرد و از روش آنها مذمت فرمود. جلاس گفت: به خدا سوگند اگر محمد در سخنانى که مى گوید راست باشد ما از خر بدتریم. عامر بن قیس این سخنان را شنید و گفت: آرى به خدا قسم محمد راست مى گوید و شما از خر بدتر هستید وقتى که پیامبر به مدینه بازگشت. عامر بن قیس نزد او آمد و قضیه جلاس را خبر داد. جلاس گفت: یا رسول اللَه عامر دروغ مى گوید. پیامبر دستور داد هر دو نزدیک منبر سوگند یاد کنند جلاس نزدیک منبر قسم خورد عامر هم قسم خورد و گفت: خدایا جریان راست بودن ما را بر رسول خود نازل فرماى رسول خدا صلی الله علیه و آله و مؤمنین آمین گفتند قبل از آن که مردم از آن مجلس متفرق شوند. جبرئیل آمد و این آیه را نازل کرد جلاس از جا برخاست و گفت: یا رسول الله کلمات توبه را به من تلقین فرماى تا توبه کنم زیرا عامر راست گفته بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله توبه او را پذیرفت چنان که کلبى گفته است، طبرانى از ابن عباس روایت کند که مردى بنام اسود در صدد بر آمد که رسول خدا صلی الله علیه و آله را به قتل برساند سپس این قسمت از آیه «وَ هَمُّوا بِما لَمْ ینالُوا» نازل گردید.
پرش به بالا↑ صاحب تفسیر برهان از ابن شهر آشوب نقل کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله وقتى که امام على بن ابىطالب علیهالسلام را در غدیر خم به ولایت نصب فرمود: عده اى از قریش اجتماع کردند و گفتند: اى کاش پیامبر غیر از على مردى دیگر را به این سمت برمى گزید و از ولایت على اظهار تأسف کردند. این موضوع را ابوذر شنید و به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد. پیامبر آنان را احضار فرمود و جریان قضیه را پرسید، آنان منکر شدند و سوگند یاد کردند که چنین موضوعى را درباره على نگفته اند سپس این آیه نازل گردید. پیامبر فرمود: ما اظلت الخضراء ولا اقلت الغبراء اصدق لهجة من ابىذر.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص422"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۷۴_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ «75»
و برخى از آنان با خدا پيمان بسته بودند كه اگر خداوند از فضل خويش به ما عطا كند، حتماً صدقه (زكات) خواهيم داد و از نيكوكاران خواهيم بود.
فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ «76»
پس چون خداوند از فضل خويش به آنان بخشيد، بدان بخل ورزيدند و (به پيمان) پشت كرده و روىگردان شدند.
نکته ها
مسلمان فقيرى از مدينه، (ثَعلبةبن حاطب) از پيامبر صلى الله عليه و آله درخواست كرد تا دعا كند خداوند او را ثروتمند كند. حضرت فرمود: مال اندكى كه شكرش را ادا كنى بهتر از مال زيادى است كه از عهدهى شكرش برنيايى. ثعلبه گفت: اگر خدا عطا كند، همهى حقوق واجب آن را خواهم داد. به دعاى آن حضرت، ثروتش افزون شد تا آنجا كه ديگر نتوانست در نمازجمعه و جماعت شركت كند. وقتى مأمورِ گرفتن زكات نزد او رفت، به او گفت: ما مسلمان شديم كه جزيه ندهيم! «1»
فخر رازى مىگويد: ثعلبه از كار خود پشيمان شد وزكات خود را نزد پيامبر آورد، ولى آن حضرت نپذيرفت. آرى، انسان نمىداند صلاح و خيرش در چيست، لذا گاهى با اصرار، چيزى را مىخواهد كه به زيان اوست، پس بايد به دادههاى خدا قانع بود.
شبيه اين آيه در عمل نكردن به پيمان با خدا، در سورهى اعراف آمده است: «دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ. فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ» «2» زن و شوهرى عهد كردند كه اگر خداوند فرزند شايستهاى به آنان بدهد، شكرگزار او باشند، امّا چون صاحبِ فرزند صالحى شدند، براى خدا شريك قائل شده و پيمان را از ياد بردند.
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». اعراف، 189- 190.
جلد 3 - صفحه 470
پیام ها
1- انسان، ناسپاس و عهد شكن است. عاهَدَ اللَّهَ ... لَنَصَّدَّقَنَ، بَخِلُوا بِهِ
2- به پيمان و قولهاى در حال فقر و اضطرار، چندان اعتمادى نيست. فَلَمَّا آتاهُمْ ... بَخِلُوا
3- اگر لياقت وظرفيّت نباشد، نعمتهاى الهى براى انسان نقمت مىشود. مالى ارزشمند است كه عامل سقوط نگردد. آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ... تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ
4- دلبستگى به دنيا، انسان را بدفرجام مىكند. كسىكه در اداى زكات و صدقات بخل ورزد، كمكم از دين روىگردان مىشود. بَخِلُوا ... وَ هُمْ مُعْرِضُونَ
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ صاحب مجمع البیان گوید: این آیه درباره ثعلبة بن حاطب نازل شده که از انصار بوده است و از رسول خدا صلی الله علیه و آله خواست که دعا کند تا او ثروتمند شود. پیامبر فرمود: اى ثعلبه به اندک قناعت کردن و شکرگذاردن در درگاه خدا از مال زیاد بهتر است که نتوان شکر آن را بجاى آورد سپس فرمود: آیا روش من براى شما سرمشق نیست. قسم به خدا اگر بخواهم مى توانم براى خود کوه را مبدل به طلا و نقره نمایم. ثعلبه روز بعد آمد و درخواست خود را تکرار نمود. رسول خدا صلى الله علیه و آله دعا کرد ثعلبه رفت و داراى گوسفندى بود از آن یک گوسفند به برکت دعاى پیامبر گوسفندان زیادى نصیب وى گردید و به قسمى زیاد شد که جایگاه آن را بیرون شهر مدینه قرار داد و نیز از نماز جماعت و جمعه که مراتب مى آمد، بازماند. رسول خدا صلی الله علیه و آله کس فرستاد و از او مطالبه صدقات نمود. ثعلبه امتناع کرد و گفت: این صدقه نظیر جزیه است. خبر به پیامبر رسید، فرمود: واى بر ثعلبه سپس این آیه نازل گردید چنان که ابوامامة الباهلى روایت کرده است و نیز ابن عباس و سعید بن جبیر و قتاده گویند: درباره ثعلبه نازل شده از نکته نظر این که پسرعموى او مرده بود و ثروت زیادى به وى رسیده بود.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص425."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۷۵_۷۶_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ «77»
سرانجام به دنبال آنكه با خدا در آنچه پيمان بسته بودند، خلف وعده كردند و بدان سبب كه دروغ مىگفتند، (خداوند، روحِ) نفاق را تا روزى كه به ديدار او رسند، (روز مرگ يا قيامت)، در دلهاى آنان قرار داد.
پیام ها
1- خلف وعده با خدا و بخل نسبت به محرومان، انسان را بدعاقبت مىكند. بَخِلُوا بِهِ ... فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً
2- نفاق، درجاتى دارد: نفاقِ زبانى، نفاق رفتارى و نفاق قلبى. «فِي قُلُوبِهِمْ»
3- نفاق، گاهى موقّت وگاهى دائمى و هميشگى است. «1» «إِلى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ»
4- پيمانشكنى ودروغ، روحيّهى نفاق مىآورد. گناه، گناه مىآورد. فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً ... بِما أَخْلَفُوا ... وَ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ
5- سرچشمهى بدبختىهاى انسان، خود اوست. «بِما أَخْلَفُوا، بِما كانُوا يَكْذِبُونَ»
«1». حضرت على عليه السلام فرمودند: مراد از «يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ»، روز قيامت است. بحار، ج 90، ص 132.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 471"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۷۷_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ «78»
آيا ندانستند كه خداوند، راز آنان و سخنان آهسته (و درِگوشى) آنان را مىداند و اينكه خداوند، به همهى غيبها داناست؟!
نکته ها
شايد مراد از «سر»، كفر باطنى منافقان باشد و مراد از «نَجْوى»، توطئهى گروهىِ آنان و مقصود از «غيوب»، اهداف و نيّتهاى آنان باشد. «1»
پیام ها
1- منافقان براى مخفى نگهداشتن توطئههاى خود تلاش مىكنند، ولى خداوند آنان را به اسرارشان هشدار مىدهد. أَ لَمْ يَعْلَمُوا ...
2- شناخت ناقص، سبب عملكرد ناقص است. أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ ... أَ لَمْ يَعْلَمُوا ...
آرى، اگر انسان بداند كه خداوند از آشكار و پنهان او آگاه است، تقوايش زياد شده، نفاقش از بين مىرود و توبيخ نمىشود.
«1». تفسير فرقان."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه۷۸_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقاتِ وَ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «79»
منافقان بر مؤمنانى كه (علاوهبر صدقات واجب،) داوطلبانه صدقات مستحب نيز مىدهند و همچنين بر مؤمنانِ (تهى دستى) كه جز به اندازهى توانشان چيزى (براى انفاق وپشتيبانى از جبهه) نمىيابند، عيب مىگيرند و آنان را مسخره مىكنند. (بدانند كه) خداوند آنان را به ريشخند مىگيرد (و كيفر تمسخرشان را خواهد داد) و براى آنان عذابى دردناك است.
جلد 3 - صفحه 472
نکته ها
رسول خدا صلى الله عليه و آله از مردم تقاضاى كمك به جبهه كرد. توانگران كمكهاى شايانى كردند و ناتوانان كمك اندك داشتند. منافقان، كمك توانگران را ريايى دانسته و مورد عيبجويى و طعن قرار مىدادند و كمك بىبضاعتها را مسخره مىكردند. «1» از جمله ابوعقيل انصارى با اضافهكارى، مقدارى خرما براى كمك به جبهه نزد پيامبر آورد، منافقان او را نيز مسخره كردند.
مال و ثروت داشتن، شرط انفاق نيست، بايد اخلاص، ايمان و سخاوت داشته باشيم. در آيهى 79 خوانديم كه ثعلبه با آن همه ثروت، حقّ واجب الهى را نپرداخت و ابوعقيل كه كارگرى ساده بود، با اخلاص چند عدد خرما را به جبههى اسلام كمك كرد.
امام رضا عليه السلام فرمودند: مراد از مسخره كردن خداوند، «سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ»، آن است كه خداوند كيفر استهزاى آنان را مىدهد. «2»
پیام ها
1- مسخره كردن، كار منافقان است. خود كمك نمىكنند، كمكهاى ديگران را نيز زير سؤال مىبرند. «الَّذِينَ يَلْمِزُونَ»
2- مؤمنان با ميل وعلاقه انفاق مىكنند. «الْمُطَّوِّعِينَ» (يعنى از روى رغبت)
3- تضعيف روحيّهى كمك كنندگان به جبهه، حرام و كارى منافقانه است. يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ ... لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
4- منافقان مىخواهند با تبليغات واستهزا، مردم را نسبت به جهاد دلسرد و بىانگيزه كنند. يَلْمِزُونَ ... فَيَسْخَرُونَ «3»
5- در ديد منافقان مقدار مال مهّم است، نه انگيزهها و خصلتها، لذا انفاقِ اندك
«1». «يَلمِزون» كه به معناى طعنه زدن است، دربارهى مؤمنان توانگر است و «يَسخرون» در موردمؤمنان تهيدست مىباشد.
«2». بحار، ج 3، ص 319.
«3». در آيهى 7 سوره منافقون مىخوانيم: «هم الذين يقولون لاتُنفقوا على مَن عند رسول اللَّه حتّى ينفضّوا» به اطرافيان پيامبر كمك مالى نكنيد تا پراكنده شوند.
جلد 3 - صفحه 473
را بر فقيرانِ مؤمن، خُرده مىگيرند. يَلْمِزُونَ ... الَّذِينَ لا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ
6- براى برطرف كردن نياز جامعه، بايد از تمام امكانات استفاده كرد. «جُهْدَهُمْ»
7- مسئوليّت هركس به اندازهى توان اوست. «لا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ»
8- به وظيفهى خود عمل كنيم واز استهزاى دشمن نهراسيم. «لا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ» زيرا خداوند جزاى آنان را مىدهد. «سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ»
9- كيفر بايد متناسب با عملكرد باشد. «فَيَسْخَرُونَ، سَخِرَ اللَّهُ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ در صحیح بخارى و صحیح مسلم از ابومسعود روایت کنند که وقتى که آیه صدقه نازل گردید. مسلمین صدقات را به پشت خود بار مى کردند و مى آوردند. مردى صدقه بسیارى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آورده بود. منافقین گفتند: ریاکارى نموده است و مرد دیگرى یک صاع صدقه داد. گفتند: خداوند بى نیاز از صدقه است سپس این آیه نازل گردید و نیز این مردویه در تفسیر خود این حدیث را از ابوهریرة و ابوعقیل و ابوسعید الخدرى و ابن عباس و عمیرة دختر سهیل بن رافع روایت کرده است.
پرش به بالا↑ عیاشى در تفسیر خود از ابوالجارود او از امام محمدباقر علیهالسلام روایت کند که على بن ابىطالب براى آب دادن باغى از قرار هر دلوى یک تمرة اجرت گرفت. وقتى که از کار خلاصى یافت نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد که صدقات آن را بپردازد. عبدالرحمن بن عوف که بیرون درب خانه پیامبر ایستاده بود شروع به عیبجوئى از على نمود سپس این آیه و آیه 80 نازل گردید.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص426"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۷۹_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «80»
براى منافقان استغفار كنى يا استغفار نكنى، (يكسان است.) اگر هفتاد بار برايشان آمرزش بخواهى، خداوند هرگز آنان را نخواهد بخشيد. اين (قهر حتمى الهى) به خاطر آن است كه آنان به خدا وپيامبرش كفر ورزيدند و خدا، گروه فاسق را هدايت نمىكند.
نکته ها
عدد هفتاد، رمز كثرت و زيادى است، نه بيان تعداد معيّن. يعنى هر چه براى انان استغفار كنى بىاثر است، نه آنكه اگر مثلًا هفتاد و يك بار شد، بخشوده مىشوند. نظير آيهى 6 سورهى منافقون: «سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ» كه عددى ذكر نشده است. در روايات نيز آمده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: اگر بدانم استغفار بيش از هفتادبار نجاتشان مىدهد، استغفار مىكردم. «1»
انسان در سقوط به حدّى مىرسد كه هيچ چيز نجاتش نمىدهد، مثل بيمارى كه اگر روح از او جدا شود، تلاش همهى پزشكان اثرى ندارد.
«1». تفسير مجمعالبيان.
جلد 3 - صفحه 474
پیام ها
1- گناه مسخره كردنِ دين تا آنجاست كه استغفار پيامبر صلى الله عليه و آله نيز كارساز نيست. فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ ... فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ
2- تا انسان خود دگرگون نشود و انقلابى در درون نيابد، دعاى پيامبر نيز كارساز نيست. فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ ... كَفَرُوا بِاللَّهِ
3- دلسوزى براى منافق لجوج، بىفايده است. إِنْ تَسْتَغْفِرْ ... فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ
4- خداوند، در هدايت بخل ندارد، منافقان از قابليّت افتادهاند. «كَفَرُوا»
5- كفر، مانع مغفرت، و فسق، مانع هدايت است. «كفروا، فاسقين»
پانویس
پرش به بالا↑ در تفسیر على بن ابراهیم چنین آمده وقتى که پیامبر بعد از یک سفرى که به مدینه بازگشته بود، عبدالله بن ابى رئیس منافقین مریض شد. پسرش عبدالله بن عبدالله بن ابى که مرد مؤمنى بود نزد پیامبر آمد و از وى درخواست نمود که از پدرش عیادت نماید و گفت: یا رسول الله پدر و مادرم فداى تو باد. اگر به عیادت پدرم نیائید. در نزد مؤمنین سرافکنده خواهم گشت. پیامبر به عیادت عبدالله بن ابى رفت در حالتى که سایر منافقین هم نزد او بودند پسر عبدالله بن ابى از پیامبر درخواست کرد که براى پدرش استغفار نماید. پیامبر نیز استغفار نمود در این میان عمر بن الخطاب گفت: یا رسول الله مگر خداوند تو را از استغفارکردن منافقین نهى ننموده است؟ پیامبر به گفتار عمر توجهى ننمود و به استغفار خویش ادامه داد. سپس به عمر فرمود: خداوند مرا درباره استغفار مختار گردانید و فرمود: «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاتَسْتَغْفِرْ لَهُمْ» و وقتى که عبدالله بن ابىوفات یافت پسرش نزد پیامبر آمد و تقاضا کرد که براى تشییع جنازه وى حاضر شود، پیامبر حاضر گردید و بر سر قبر او توقف فرمود، باز عمر بن الخطاب گفت: یا رسول الله مگر خداوند تو را از نمازگذاردن بر جنازه منافق و ماندن بر سر قبر آنان منع نفرمود؟ پیامبر فرمود: واى بر تو اى عمر آیا تو میدانى که منظور من چیست؟ و چه چیزى بر زبان خود آورده ام؟ من از خدا خواسته ام که درون قبر او را پر از آتش کند و او را به دوزخ افکند سپس على بن ابراهیم گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله کارى را انجام داد که تمایل انجام آن را نداشته است.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص427"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۸٠_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا