eitaa logo
🌸🌿 تفسیر روزانه قرآن 📖
144 دنبال‌کننده
68 عکس
85 ویدیو
0 فایل
منبع:🌹 تفسیر سلیس و روان "نور" 🌹 به زبان عامیانه و بدون پیچیدگی های فنی و ادبی و فلسفی، توسط استاد قرائتی و همکارانشان
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلاَّ كَمَا أَمِنتُكُمْ عَلَي أَخِيهِ مِن قَبْلُ فَاللّهُ خَيْرٌ حَافِظاً وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (64) (يعقوب) گفت: آيا شما را بر او امين بدانم، مگر همانند قبل عمل كه شما را بر برادرش امين دانستم (و ديديد كه چه شد)، پس (به جاى شما به خدا اعتماد مى كنم كه) خداوند بهترين حافظ است و او مهربان ترين مهربانان است. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: سؤال: با توجّه به سابقه بدى كه فرزندان يعقوب داشتند، چرا پدرشان مجدداً فرزند ديگرش را به آنان سپرد؟ پاسخ: فخر رازى(113) احتمالات متعدّدى را مطرح نموده كه هر كدام از آنها مى تواند توجيهى بر اين موافقت باشد؛ اوّلاً: برادران از اقدام اوليه شان به نتيجه اى كه مورد نظرشان بود، (محبوبيّت در نزد پدر) نرسيده بودند. ثانياً: حسادت برادران نسبت به اين برادر، كمتر از يوسف بود. ثالثاً: شايد قحطى و خشكسالى شرايط ويژه اى را پديد آورده بود كه سفر مجّدد را ضرورى مى كرد. رابعاً: دهها سال از حادثه اوّل گذشته و فراموش شده تلقّى مى شد. خامساً: خداوند متعال در حفظ فرزندش به او تسلّى خاطر داده بود. در آيه 12، يعقوب در مورد يوسف، به حافظ بودن برادرانش اعتماد كرد، به فراق يوسف و نابينايى گرفتار شد، ولى در مورد بنيامين به خدا تكيه كرد و گفت: «فاللّه خير حافظاً» هم توانا شد، هم بينا و هم فراق و جدائى پايان يافت.113) تفسير كبير. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - اعتماد سريع به كسى كه سابقه تخلّف دارد، جايز نيست. «هل آمنكم» - ياد خاطرات تلخ گذشته، انسان را در برابر حوادث آينده بيمه مى كند. «هل آمنكم على اخيه من قبل» - با يك شكست يا تجربه ى تلخ، خود را كنار نكشيم. «هل آمنكم عليه... فاللَّه خير حافظاً» يعقوب بار ديگر فرزند دوم را با توكل به خدا به برادران تحويل داد. - برادران يوسف، خود را حافظ پنداشتند، «انّا له لحافظون» امّا حضرت يعقوب تذكّر داد كه خداوند حافظ است. «فاللّه خير حافظاً...»* - بر عوامل ظاهرى و مادى هر چند فراوان باشند تكيه نكنيم، تنها بر خدا توكّل كنيم. «فاللّه خير حافظاً»* - با توجّه به رحمت بى نظير الهى و با توكل به خداوند، به استقبال حوادث زندگى برويم. «فاللّه خير حافظاً وهو ارحم الرّاحمين» - سرچشمه حفاظت، رحمت است. «فاللّه خير حافظاً و هو ارحم الرّاحمين» 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وجود مبارک حضرت امیر صلوات الله علیه مثل سیزده معصوم دیگر قرآن ناطقند 🌹
       🌷بسم‌الله الرحمن الرحیم🌷 سلام عليکم ؛طلوع آدينه ۶بهمن ماه‌تون به خیر وخوشی ، طاعات و عبادات قبول درگاه حق تعالی و روزتون توأم با معنویت‌ و آرامش با قرآن ان شاءالله 🌺 🌸 *اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن* 🤲 📖 *اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن* 🤲 🌸 *اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن* 🤲 📖 *اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن* 🤲 🌸 *اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن* 🤲 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 تفسير روزانه قرآن در ایتا ، بله و واتساپ: @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
[WWW.FOTROS.IR]ma1401051005.mp3
17.37M
مداحی حاج محمود کریمی عرض تسلیت به مناسب شب وفات حضرت زینب کبری بنت علی مرتضی سلام الله علیهما
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم وَلَمَّا فَتَحُواْ مَتَاعَهُمْ وَجَدُواْ بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قَالُواْ يَا أَبَانَا مَا نَبْغِي هَـذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَيْنَا وَنَمِيرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذَلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ (65) و هنگامى كه بارهاى خود را گشودند، دريافتند كه سرمايه شان بدانها باز گردانيده شده گفتند: اى پدر (ديگر) چه مى خواهيم؟ اين سرمايه ماست كه به ما باز گردانده شده وما قوت وغذاى خانواده خود را فراهم واز برادرمان حفاظت مى كنيم وبا (بردن او) يك بار شتر مى افزاييم واين (پيمانه اضافى نزد عزيز) پيمانه اى ناچيز است. (شايد معنا اين باشد: اين مقدارى كه گرفته ايم به جايى نمى رسد، اگر نوبت ديگر برويم، بار بيشترى مى گيريم) 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: شايد معناى آيه چنين باشد: اين مقدارى كه گرفته ايم به جايى نمى رسد، اگر نوبت ديگر برويم، بار بيشترى مى گيريم. «نمير» از «مير» يعنى مواد غذايى و«نمير اهلنا» يعنى به خانواده ى خود غذا مى رسانيم. از جمله «نزداد كيل بعيرٍ» استفاده مى شود كه سهم هر نفر، يك بار شتر بوده كه بايد خود حاضر باشد و دريافت كند. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - فرزندان يعقوب در كنار پدر وپيرامون او زندگى مى كردند وبراى تهيه آذوقه ى خانواده تلاش مى كردند. «فتحوا متاعهم... يا ابانا...» - هنر يوسف، نه فقط انسان بودن كه انسان سازى است. «وجدت بضاعتهم رُدّت اليهم» (به برادران حسود و جفاكار خود، مخفيانه هديه مى دهد تا زمينه را براى مراجعت آنها فراهم سازد. قرآن مى فرمايد: «ادفع بالّتى هى احسن» بدى را با خوبى دفع كنيد.(114)) - اگر از اوّل پول و بهاى كالا گرفته نشود، خريدار تحقير مى شود. اگر قصد هديه هست ابتدا پول اخذ شود، ولى به شكل عاقلانه برگردانده شود. «رُدّت اليهم» - اگر خواستيد كبوتران فرارى را جذب كنيد، بايد كمى دانه پخش كنيد. (يوسف بهاى غلّه را به آنان برگرداند تا جاذبه مراجعت آنان را زياد كند) «بضاعتهم رُدّت» - مرد، مسئول تغذيه خانواده است.«نمير اهلنا» - سهميه بندى مواد غذايى در شرايط كمبود، كارى يوسفى است.«نزداد كيل بعير»114) فصّلت، 34. 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّي تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِّنَ اللّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلاَّ أَن يُحَاطَ بِكُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللّهُ عَلَي مَا نَقُولُ وَكِيلٌ (66) (پدر) گفت: من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا آنكه (با سوگند) به نام خدا وثيقه اى محكم بياوريد كه حتماً او را نزد من برگردانيد، مگر آنكه همه شما گرفتار حادثه اى شويد. پس چون وثيقه خود را آوردند (پدر) گفت: خداوند بر آنچه مى گوييم وكيل است. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: «موثق» يعنى آنچه مايه وثوق و اطمينان به قول طرف مقابل است كه مى تواند عهد، سوگند و نذر باشد. «موثقاً من اللَّه» ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - به صرف خويشاوندى اكتفا نكنيد و قراردادها را محكم كنيد. «لن ارسله معكم حتّى...»* - ايمان به خدا وسوگند ونذر وعهد با او، قوى ترين پشتوانه بوده و هست. «موثقاً من اللَّه» - هرگاه از شخصى بدقولى و بدرفتارى ديديد، در نوبت بعد قرارداد را محكمتر كنيد. «موثقاً» - فرزند خود را به راحتى همراه ديگران نفرستيد. «تؤتون موثقاً من اللّه» - در قراردادها، پيش بينى حوادث غيرمترقّبه و خارج از حيطه اختيار را بكنيد. «الاّ ان يحاط بكم» (تكليف خارج از توانايى، ممنوع است.) - محكم كارى هاى قانونى و حقوقى، شما را از توكل به خداوند غافل نكند. «اللَّه على ما نقول وكيل» 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
هدایت شده از مسجد جامع نارمک
اوقات شرعی شهر تهران پیام رسان های مسجد جامع نارمک در شبکه های اجتماعی: ایتا: https://eitaa.com/MasjedJameNarmak سروش: https://vitrin.splus.ir/MasjedJameNarmak بله: https://ble.ir/MasjedJameNarmak
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم وَقَالَ يَا بَنِيَّ لاَ تَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنكُم مِّنَ اللّهِ مِن شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ (67) و (يعقوب) گفت: اى پسران من (چون به مصر رسيديد همه) از يك دروازه (به شهر) وارد نشويد (تا توجه مردم به شما جلب نشود) بلكه از دروازه هاى مختلف وارد شويد و (بدانيد من با اين سفارش) نمى توانم چيزى از (مقدرات) خدا را از شما دور كنم. فرمان جز براى خدا نيست، تنها بر او توكل مى كنم و همه توكل كنندگان (نيز) بايد بر او توكل نمايند. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: حضرت يعقوب عليه السلام به هنگام سفر برادران به مصر چهار نكته توحيدى مى گويد: اوّل: «ما اغنى عنكم»، يعنى من با اين سفارش ورود از چند در نمى توانم چيزى از مقدّرات خدا را از شما دور كنم. دوم: در آيه قبل فرمود: «الا ان يحاط بكم»، يعنى مگر آنكه همه شما به گونه اى كه تصوّر نمى كرديد گرفتار حادثه اى شويد. سوم: در آيه ى 64 فرمود: «فاللّه خير حافظاً». چهارم: در آيه 67 فرمود: «عليه توكّلت». آرى، رسول خدا سراپا توجّه به خدا و توحيد دارد، امّا فرزندان يعقوب در سفر تنها مى گفتند: «و انّا له لحافظون» يعنى ما خودمان برادرمان را حفظ مى كنيم. در اين گفتگوها سيماى موحّد مخلص، با افراد عادّى به زيبايى نشان داده مى شود.* ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - عاطفه پدرى حتّى نسبت به فرزندان خطاكار، از بين نمى رود. «يا بنّى» - چاره انديشى وتدبير براى حفظ سلامت فرزندان، لازم است. «يا بنىّ لا تدخلوا...» - وقتى توصيه كننده عالم و آگاه است، لازم نيست فرمانبر از فلسفه ى آن دستور آگاه باشد. (فرزندان يعقوب فرمان «لا تدخلوا...» را عمل كردند و فلسفه و راز آن را نپرسيدند)* - از بهترين زمان هاى موعظه، در آستانه سفر است. يعقوب در آستانه ى سفر فرزندان به آنان گفت: «يا بنىّ لاتدخلوا من باب واحد» - جلو حساسيّت ها، سوءظن ها و چشم زخم ها را بگيريد، ورود گروهى جوان به منطقه ى بيگانه، عامل سوءظن و سعايت است. «لاتدخلوا من باب واحد» - لطف و قدرت خداوند را منحصر در يك راه نپنداريد، دست او باز است و مى تواند از هر طريقى شما را مدد رساند. «لاتدخلوا من باب واحد» - فقط بازدارنده و نهى كننده نباشيد، بلكه راه حل نيز ارائه دهيد. «لاتدخلوا... و ادخلوا»* - براى رسيدن به مقصود بايستى راههاى مختلف را پيمود. «و ادخلوا من ابواب متفرّقه»* - مدير خوب بايد علاوه بر برنامه ريزى، حساب احتمالات را بكند، زيرا انسان در اداره ى امور خود مستقل نيست. يعنى با همه محاسبات و دقّت ها باز هم دست خدا باز است و تضمينى براى انجام صددرصد محاسبات ما نيست. «وما اُغنى عنكم من اللَّه من شى ء» - در برابر مقدّرات حتمى خداوند، چاره اى جز تسليم نيست. «ما اغنى عنكم من اللَّه من شى ء» - حاكم مطلق هستى، خداوند است. «ان الحكم الاّ للَّه» - با توكّل زانوى اشتر ببند. «لا تدخلوا... عليه توكّلت»* - هم احتياط و محاسبه لازم است؛ «لاتدخلوا...» و هم توكل به خداوند ضرورى است. «عليه توكّلت » - به غير خداوند، توكل نكنيد. «عليه توكّلت» چرا كه او به تنهايى كفايت مى كند «وكفى باللَّه وكيلا»(115) و بهترين وكيل است. «نعم الوكيل»(116) - يعقوب، هم خود توكل كرد و هم ديگران را با امر به توكل تشويق نمود. «توكّلت... فليتوكّل...»115) نساء، 81. ------------------------------------------------------- 116) آل عمران، 173. 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم وَلَمَّا دَخَلُواْ مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُم مَّا كَانَ يُغْنِي عَنْهُم مِّنَ اللّهِ مِن شَيْءٍ إِلاَّ حَاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضَاهَا وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِّمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ (68) و چون از همانجا كه پدرشان دستورشان داده بود وارد (مصر) شدند، اين كار در برابر اراده خداوند هيچ سودشان نبخشيد جز آنكه نيازى در دل يعقوب بود كه عملى شد (تنها اثر ورود از چند دروازه حفظ از چشم زخم و رسيدن برادران، به خصوص بنيامين به يوسف بود كه عملى شد و اثر ديگرى نداشت) و البته (يعقوب) بخاطر آنچه به او آموزش كه به او داده بوديم داراى علمى (فراوان) بود ولى بيشتر مردم آگاه نيستند. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: در اينكه آرزوى درونى و حاجت يعقوب كه برآورده شد چه بوده است احتمالاتى وجود دارد: . رسيدن بنيامين به يوسف عليه السلام و خارج شدن يوسف از تنهايى، هر چند به صورت اتهام سرقت باشد. . سرعت بخشيدن به وصال پدر و پسر كه در آينده به آن اشاره خواهد شد. . انجام وظيفه، بدون آنكه ضامن نتيجه ى آن باشد. حاجت يعقوب آن است كه در مقدّمات كار كوتاهى نشود و از يك در وارد نشوند، ولى آنچه خواهد شد به دست خداوند است. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - تجربه هاى تلخ، انسان را باادب مى كند و سخنان بزرگان را مى پذيرد. «و لمّا دخلوا من حيث امرهم ابوهم» - اطاعت از پدر لازم و ارزشمند است. «دخلوا من حيث امرهم ابوهم»* - اگر از بى ادبى افراد گفتيد، از ادب آنان نيز بگوييد. «دخلوا ... ابوهم» (اگر برادران قبلاً نسبت ضلالت به پدر مى دادند، امروز تسليم امر پدر شدند.) - محاسبات و دقتّ و برنامه ريزى ها با وجود اراده ى الهى كارساز است، آنجا كه نخواهد كارساز نيست. «ما كان يغنى عنهم من اللَّه من شى ء» - يعقوب، بر مطالب واسرارى آگاه بود كه مصلحت نمى دانست بازگو كند. «حاجة فى نفس يعقوب» - دعا وحاجت اولياى خدا، مستجاب مى شود. «حاجة فى نفس يعقوب قضاها» - علم انبيا از جانب خداوند است. «علّمناه» - بيشتر مردم عالمان حقيقى را نمى شناسند. «علّمناه و لكنّ اكثر الناس لا يعلمون»* - بيشتر مردم، به اسباب و علل چشم مى دوزند و از حاكميّت خداوند و لزوم توكّل بر او ناآگاهند. «اكثر الناس لا يعلمون» - معيار حقّ و باطل، تشخيص اكثريّت نيست. «اكثر الناس لا يعلمون»* 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
CQACAgQAAx0CRuVpqwACMethi1gLUiVsWD1kBi8FgCeYiCVCcQACIgkAArNXsFCyIW6vxvSSpCIE.mp3
6.92M
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ - حشر 18 ای مؤمنان! از خدا بترسید و هر کسی باید بنگرد که چه چیزی را برای فردا (ی قیامت خود) پیشاپیش فرستاده است. از خدا بترسید، خدا آگاه از هر آن چیزی است که می‌کنید. 🎵 تلاوت بسیار زیبا و ماندگار آیات 18 تا آخر سوره مبارکه حشر و سوره های مبارکه تکویر و فجر با صدای ملکوتی استاد عبدالباسط
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم وَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَي يُوسُفَ آوَي إِلَيْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّي أَنَاْ أَخُوكَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ (69) وقتى (برادران) بر يوسف وارد شدند، او برادرش (بنيامين) را در نزد خود جاى داده گفت: همانا من برادر تو هستم پس از آنچه برادران انجام داده اند اندوهگين مباش. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: در تفاسير آمده است كه وقتى فرزندان يعقوب عليه السلام وارد مصر شدند، يوسف ميزبان آنان شد و براى هر دو نفر، يك طبق غذا مقرر كرد. بنيامين در آخر تنها ماند. يوسف او را در كنار خودش نشاند وآنگاه براى هر دو نفر اتاقى قرار داد و باز بنيامين را هم اتاق خويش ساخت. بنيامين از بى وفايى هاى برادران و جنايتى كه درباره يوسف در سالهاى قبل كرده بودند، سخن گفت. در اينجا بود كه كاسه ى صبر يوسف لبريز شد و گفت: نگران مباش من همان يوسفم و چنان با تأكيد گفت: «انّى انا اخوك» كه جايى براى احتمال اين سخن كه «من جاى برادرت باشم» نگذارد. در مورد جمله «فلاتبتئس بما كانوا يعملون» دو معنى احتمال مى رود: يا از عملكرد گذشته ى برادران اندوهگين مباش، يا از برنامه اى كه غلامان براى نگاهدارى تو دارند و پيمانه را در بار تو خواهند گذاشت تا در پيش من بمانى، نگران مباش. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - برادرانى كه ديروز به قدرت خود مى باليدند؛ «نحن عصبة» اكنون بايد براى تهيه آذوقه، با كمال تواضع آستانه يوسف را ببوسند. «دخلوا على» - كلام ها، طبقه بندى، محرمانه و علنى دارد. يوسف تنها به صورت محرمانه به بنيامين گفت: «إنّى أنا أخوك» (هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد.) - در بعضى امور، تنها خواص را بايد در جريان گذاشت. «فلا تبتئس» - هرگاه به نعمتى رسيديد، تلخ كامى هاى گذشته را فراموش كنيد. (يوسف و بنيامين به ديدار هم رسيدند، پس نگرانى هاى قبلى را بايد فراموش كرد.) «فلاتبتئس...» - قبل از اجراى طرح ونقشه، بايد بى گناه از نظر روحى آماده و توجيه باشد. (به بنيامين گفته شد كه به نام سارق تورا نگاه مى داريم نگران مباش.) «فلاتبتئس» 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ (70) پس چون بارهاى برادران را مجهّز و مهيا ساخت ظرف آبخورى (گران قيمتى) را در خورجين برادرش (بنيامين) قرار داد، سپس منادى صدا زد؛ اى كاروانيان! قطعاً شما دزديد. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: «سقايه» پيمانه اى است كه در آن آب مى نوشند. «رحل» به خورجين و امثال آن مى گويند كه روى شتر مى گذارند. «عير» به معنى كاروانى كه مواد غذايى حمل مى كنند.(117) اين چندمين بارى است كه يوسف طرح ابتكارى مى دهد، يك بار بهاى غلّه را در بار برادران گذاشت تا دوباره بازگردند و اين بار ظرف قيمتى را در محموله برادر گذاشت تا او را نزد خود نگاه دارد. حضرت يوسف عليه السلام در مرحله ى قبل بضاعت را توسط غلامان در بار برادران گذارد، «اجعلوا بضاعتهم فى رحالهم» ولى در سفر دوم شخصاً سقايه را در بار بنيامين قرار داد. (چون موضوع سرّى بود). «جعل السقاية فى رحل اخيه»* در تفاسير آمده است كه در جلسه دو نفره اى كه يوسف و بنيامين با هم داشتند، يوسف از او پرسيد آيا دوست دارد در نزد وى بماند. بنيامين اعلام رضايت كرد، ولى يادآور شد كه پدرش از برادران تعهد گرفته كه او را برگردانند. يوسف گفت: من راه ماندن تو را طراّحى مى كنم و لذا با موافقتِ بنيامين اين نقشه كشيده شد. نظير فيلم ها، نمايش ها و صحنه هاى تئاتر كه افراد در ظاهر و در شكل مجرم و گناهكار احضار و مخاطب مى شوند و يا حتّى شكنجه مى گردند، ولى آنها بخاطر توجيه قبلى و رضايت شخصى و مصلحت مهم ترى آن را پذيرا شده اند. سؤال: چرا در اين ماجرا به بى گناهانى نسبت سرقت داده شد؟ پاسخ: بنيامين با آگاهى از اين طرح و اتّهام، براى ماندن در نزد يوسف اعلام رضايت كرد و باقى برادران هر چند در يك لحظه ناراحت شدند، ولى بعد از بازرسى از آنها رفع اتهام گرديد. علاوه بر آنكه كارگزاران از اينكه يوسف خود پيمانه را در ميان بار گذارده «جَعَلَ» خبر نداشتند وبطور طبيعى فرياد زدند: «انّكم لسارقون» پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمودند: «لا كِذبَ على المصلح» كسى كه براى اصلاح و رفع اختلاف ديگران دروغى بگويد، دروغ حساب نمى شود، و آنگاه حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند.(118) ---------------------------------------------------------- 117) مفردات. 118) تفسير نورالثقلين. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - گاهى صحنه سازى براى كشف ماجرايى جايز است و براى مصالح مهم تر، نسبت دادن سارق به بى گناهى كه از قبل توجيه شده باشد، مانعى ندارد.(119) «انّكم لسارقون» - اگر در ميان گروهى يك نفر خلافكار باشد، مردم تمام گروه را خلافكار مى نامند. «انّكم لسارقون»119) تفسير الميزان. 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز جمعه و صلوات مدام بر محمد و آل محمد.. اللهم صل علی محمد و آل محمد یابن الحسن (صلوات الله علیک) 💐 گلها همه با اذن تو برخواسته اند از بهر ظهور تو خود آراسته اند 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 تفسير روزانه قرآن در ایتا ، بله و واتساپ: @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم قَالُواْ وَأَقْبَلُواْ عَلَيْهِم مَّاذَا تَفْقِدُونَ (71) قَالُواْ نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِكِ وَلِمَن جَاء بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَأَنَاْ بِهِ زَعِيمٌ (72) (برادران يوسف روبه ماموران كردندو) گفتند: شما چه چيزى را گم كرده ايد. گفتند: پيمانه و جام مخصوص شاه را گم كرده ايم و براى هركس آنرا بياورد يك بار شتر (جايزه) است و من اين را ضمانت مى كنم. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: «صواع» و«سقاية» به يك معنى بكار رفته اند، پيمانه اى كه هم با آن آب مى خورند و هم گندم را كيل و اندازه مى كنند كه نشانه صرفه جويى، بهره ورى و استفاده چند منظوره از يك وسيله است. «صواع» ظرفى است كه گنجايش يك صاع (حدود 3 كيلو) گندم را دارد. «حِمْل» به بار گفته مى شود و «حَمْل» نيز به معناى بار است، امّا بارى كه پنهان باشد، مثل بارانى كه در دل ابر است يا فرزندى كه در شكم مادر است.(120) جمله ى «لمن جاء به حمل بعير» هركس چنين كند من چنان پاداش مى دهم، در اصطلاح فقهى «جُعاله» ناميده مى شود كه داراى سابقه و اعتبار قانونى است. ----- 120) مفردات راغب. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - برادران با جمله ى «ماذا تَفقدون» توصيه كردند كه قبل از اثبات موضوع دزدى كسى را نبايد متهم كرد.* - جايزه تعيين كردن، از شيوه هاى قديمى است. «ولمن جاء به حِمل بعير» - جوايز بايد متناسب با افراد و زمان باشد. در زمان قحطى بهترين جايزه، يك بار شتر غلّه است. «حِمل بَعيرٍ» - ضامن بايد فرد معيّن ومشخّصى باشد. «و انا به زعيم»* - ضامن بايد معتبر باشد. «و انا به زعيم»* - ضامن گرفتن براى جلب اطمينان، سابقه تاريخى دارد. «انا به زعيمٌ» 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم قَالُواْ تَاللّهِ لَقَدْ عَلِمْتُم مَّا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِي الأَرْضِ وَمَا كُنَّا سَارِقِينَ (73) گفتند: به خدا سوگند شما مى دانيد كه ما براى فساد در اين سرزمين نيامده ايم و ما هرگز سارق نبوده ايم. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: برادران يوسف گفتند: شما مى دانيد كه ما براى سرقت و فساد به اين منطقه نيامده ايم، در اينكه از كجا مى دانستند، چند احتمال دارد: شايد با اشاره يوسف باشد كه اين گروه دزد نيستند. شايد هنگام ورود به منطقه گزينش شده بودند. آرى براى ورود و خروج هيئت هاى بيگانه، مخصوصاً در شرايط بحرانى، بايد دقت كرد تا مطمئن به اهداف مسافرين شد. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - حُسن سابقه، نشانه اى براى برائت است. «لقد علمتم» - دستگاه امنيّتى مصر قوى و كارآزموده بوده است و مى دانست كه اين قافله براى فساد نيامده اند. «لقد علمتم»* - دزدى وسرقت، يكى از مصاديق فساد در زمين است. «ماجئنا لنفسد فى الارض وما كنّا سارقين » 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم قَالُواْ فَمَا جَزَآؤُهُ إِن كُنتُمْ كَاذِبِينَ (74) (مأموران يوسف) گفتند: پس اگر دروغ گفته باشيد، كيفرش چيست؟ 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: به نظر مى رسد طراّح اين سؤال حضرت يوسف است، چون مى داند برادران طبق مقررات و قانون منطقه كنعان ونظر حضرت يعقوب اظهار نظر خواهند كرد. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - وجدان مجرم را براى تعيين كيفرش، به قضاوت بخوانيد. «فما جزاؤه...» 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم قَالُواْ جَزَآؤُهُ مَن وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ (75) گفتند: كيفر سارق، آنكه پيمانه در بارش پيدا شود، پس خود او كيفرش است (كه به عنوان گروگان يا برده در اختيار صاحب پيمانه قرار گيرد) ما (در منطقه كنعان)، ظالم (سارق) را اينگونه كيفر مى دهيم. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: ----------------------------------------------------- ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - مجازات سرقت در ميان بعضى اقوام گذشته، بردگى سارق بوده است. «فهو جزاؤه» به گفته تفسير مجمع البيان، مجازات سرقت، بردگى به مدّت يك سال بوده است. - در قانون استثنا و تبعيض وجود ندارد، هركس سارق بود برده خواهد شد. «من وجد فى رحله» - با تفهيم جرم و بيان قانون و عقوبت آن، اعتراض متّهم را به حداقل كاهش دهيد. «جزائه مَن وُجِد...»* - دلايل بايد به گونه اى باشد كه متهم نيز خود به راحتى اتهام را بپذيرد. «مَن وُجد...»* - وجود يك خلافكار در جمعى، دليل بر خلافكار بودن همه نيست. «مَن وُجِد فى رحله»* - كيفر خلافكار در كشور بيگانه مى تواند طبق قانون خود او باشد، نه كشور ميزبان. «كذلك نجزى الظالمين» - سرقت، نمونه ى بارز ستمكارى است. («ظالم» بجاى «سارق») «نجزى الظالمين» 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
عید سعید مبعث مبارک باد
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 🌺 عید مبعث پیامبر اکرم صلوات الله علیه مبارک. 💐 Makarem.ir آیین رحمت: پرسش : دیدگاه اسلام در مورد دروغ گفتن چیست؟ پاسخ تفصیلی: اصولاً ـ در تعلیمات اسلام، به مسأله راستگوئى و مبارزه با کذب و دروغ فوق العاده اهمیت داده شده است که نمونه هاى آن را به طور فشرده و فهرستوار ذیلاً ملاحظه مى کنید:
۱ ـ راستگوئى و اداء امانت دو نشانه بارز ایمان و شخصیت انسان است، حتى دلالت این دو، بر ایمان از نماز هم برتر و بیشتر است. 😳 امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «لاتَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ، فَإِنَّ ذَلِکَ شَیْءٌ قَدْ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِکَ، وَ لَکِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِه»؛ (نگاه به رکوع و سجود طولانى افراد نکنید، چرا که ممکن است عادت آنها شده باشد، به طورى که اگر آن را ترک کنند ناراحت شوند، بلکه نگاه به راستگوئى و امانت آنها کنید).(1) ذکر این دو با هم (راستگوئى و امانت) به خاطر این است که: ریشه مشترکى دارند، زیرا راستگوئى چیزى جز امانت در سخن نیست، و امانت همان راستى در عمل است. ۲ ـ دروغ سرچشمه همه گناهان 😲 در روایات اسلامى دروغ، به عنوان «کلید گناهان» شمرده شده است، على(علیه السلام) مى فرماید: «الصِّدْقُ یَهْدِی إِلَى الْبِرِّ، وَ الْبِرُّ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ»؛ (راستگوئى دعوت به نیکوکارى مى کند، و نیکوکارى دعوت به بهشت).(2) و در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالاً، وَ جَعَلَ مَفَاتِیحَ تِلْکَ الأَقْفَالِ الشَّرَابَ، وَ الْکَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَابِ»؛ (خداوند متعال براى شر و بدى، قفلهائى قرار داده و کلید آن قفلها شراب است [چرا که مانع اصلى زشتیها و بدیها عقل است و مشروبات الکلى عقل را از کار مى اندازد] و دروغ از شراب هم بدتر است).(3) امام عسکرى(علیه السلام) مى فرماید: «جُعِلَتِ الْخَبائِثُ کُلُّها فِى بَیْت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهَا الْکَذِب»؛ (تمام پلیدیها در اطاقى قرار داده شده، و کلید آن دروغ است).(4) رابطه دروغ و گناهان دیگر از این نظر است که: انسان گناهکار هرگز نمى تواند، راستگو باشد، چرا که راستگوئى موجب رسؤائى او است، و براى پوشاندن آثار گناه، معمولاً باید متوسل به دروغ شود. و به عبارت دیگر، دروغ انسان را در مقابل گناه آزاد مى کند، و راستگوئى محدود. اتفاقاً این حقیقت در حدیثى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده کاملاً تجسّم یافته، حدیث چنین است: شخصى به حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسید، عرض کرد: نماز نمى خوانم، عمل منافى عفت انجام مى دهم، دروغ هم مى گویم! کدام را اول ترک گویم؟! پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: دروغ، او در محضر پیامبر(صلى الله علیه وآله) تعهّد کرد که هرگز دروغ نگوید. هنگامى که خارج شد، وسوسه هاى شیطانى براى عمل منافى عفت در دل او پیدا شد، اما بلافاصله در این فکر فرو رفت، که اگر فردا پیامبر(صلى الله علیه وآله) از او در این باره سؤال کند، چه بگوید؟ بگوید: چنین عملى را مرتکب نشده است، این که: دروغ است و اگر راست بگوید: حدّ بر او جارى مى شود، و همین گونه در رابطه با سایر کارهاى خلاف این طرز فکر و سپس خود دارى و اجتناب براى او پیدا شد و به این ترتیب، ترک دروغ سرچشمه ترک همه گناهان او گردید.
۳ ـ دروغ سرچشمه نفاق است 😱 چرا که راستگوئى یعنى هماهنگى زبان و دل، و بنابراین دروغ ناهماهنگى این دو است، و نفاق نیز چیزى جز تفاوت ظاهر و باطن نیست. در آیه 78 سوره «توبه» مى خوانیم: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ»؛ (اعمال آنها نفاقى در دلهایشان تا روز قیامت ایجاد کرد، به خاطر این که عهد خدا را شکستند و به خاطر این که دروغ مى گفتند). 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🥀 [اللّهمّ طهِّر قلبي مِن النِّفاق و عَمَلي مِنَ الرِّياء و عَيني مِن الخِيانةِ فَإنَّك تَعْلَمُ كُلُّ خائِنَةَ الأعْيُنِ و ما تُخْفِي الصُّدُورِ] 🤲 ۴ ـ دروغ با ایمان سازگار نیست 😔 در حدیثى چنین مى خوانیم: «سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله) یَکُونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً؟ قالَ: نَعَمْ، قِیلَ: وَ یَکُونُ بَخِیلاً؟ قالَ: نَعَمْ، قِیلَ: وَ یَکُونُ کَذَّاباً قالَ: لا»!؛ (از پیامبر پرسیدند آیا انسان با ایمان ممکن است [گاهى] ترسو باشد. فرمود: آرى. باز پرسیدند: آیا ممکن است [احیاناً] بخیل باشد. فرمود: آرى. پرسیدند: آیا ممکن است کذّاب و دروغگو باشد؟. فرمود: نه)!.(5) چرا که دروغ از نشانه هاى نفاق است و نفاق با ایمان سازگار نیست. و نیز به همین دلیل این سخن از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده است: «لایَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الإِیمَانِ حَتّى یَتْرُکَ الْکَذِبَ هَزْلَهُ وَ جِدَّه»؛ (انسان هیچ گاه طعم ایمان را نمى چشد، تا دروغ را ترک گوید خواه شوخى باشد یا جدى).(6) در حدیث دیگرى، نظیر همین معنى، از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده، و در پایان آن به آیه مورد بحث استدلال گردیده است. ۵ ـ دروغ نابود کننده سرمایه اطمینان است 😨 مى دانیم مهمترین سرمایه یک جامعه اعتماد متقابل و اطمینان عمومى است، و مهمترین چیزى که این سرمایه را به نابودى مى کشاند دروغ و خیانت و تقلب است، و یک دلیل عمده بر اهمیت فوق العاده راستگوئى و ترک دروغ در تعلیمات اسلامى، همین موضوع است. در احادیث اسلامى مى خوانیم: پیشوایان دین از دوستى با چند طایفه از جمله دروغگویان شدیداً نهى کرده اند؛ چرا که آنها قابل اطمینان نیستند. على(علیه السلام) در کلمات قصارش مى فرماید: «إِیّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْکَذّابِ فَإِنَّهُ کَالسَّرابِ، یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعِیدَ وَ یُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَرِیبَ»؛ (از دوستى با دروغگو بپرهیز، که او همچون سراب است، دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را دور مى سازد).(7) البته سخن درباره زشتیهاى دروغ و فلسفه آن و همچنین علل پیدایش دروغگوئى از نظر روانى و طرق مبارزه آن بسیار زیاد است که باید آن را در کتب اخلاق جستجو کرد.(8).(9)
پی نوشت: (1). «سفينة البحار»، ماده«صدق»، نقل از كتاب كافى. (2). «مشكاة الانوار» طبرسى، صفحه 172. (3). «اصول كافى»، جلد 2، صفحه 338. (4). «جامع السعادات»، جلد 2، صفحه 233؛ «بحار الانوار»، جلد 66، صفحه 263. (5). «جامع السعادات»، جلد 2، صفحه 322؛ «بحار الانوار»، جلد 66، صفحه 262. (6). «وسائل الشيعه»، جلد 12، صفحه 250 (آل البيت)؛ «بحار الانوار»، جلد 66، صفحه 249. (7). «نهج البلاغه»، كلمات قصار، شماره 38. (8). به كتاب «زندگى در پرتو اخلاق» مراجعه فرمائيد. (9). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیۀ، چاپ بیست و هفتم، ج 11، ص 447. برگرفته از سایت: Makarem.ir آیین رحمت
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاء أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَاء أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلاَّ أَن يَشَاءَ اللّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مِّن نَّشَاء وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ (76) پس (از پذيرش كيفر ماموران شروع به بازرسى كرده و) قبل از بار برادرش به (بازرسى) بار ساير برادران پرداخت، سپس پيمانه را از بار برادرش بيرون آورد. ما اينگونه براى يوسف تدبير كرديم زيرا طبق قانون شاه مصر يوسف نمى توانست برادرش را بازداشت كند، مگر آنكه خدا بخواهد (كه كيفر سارق در كنعان را مقدمه بازداشت اين برادر قرار مى دهد) ما هر كس را كه بخواهيم (و لايق باشد) درجاتى بالا مى بريم و برتر از هر صاحب دانشى دانشورى است. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: «كَيْد» همه جا به معنى مذموم بكار نرفته است، «كَيْد» به معنى طرح و نقشه نيز استعمال شده است.«كدنا» در موقع بازرسى، بنيامين چون از طرح و نقشه با خبر بود، آسوده خاطر بود، لذا در سراسر اين ماجرا هيچ اعتراضى از او نقل نشده است و براى اينكه طرح مخفى بماند و موجب سوءظن نشود، بازرسى را از بار ديگران شروع كردند تا نوبت به بنيامين رسيد و چون در بار او پيدا شد، طبق قرار قبلى بايد او در مصر مى ماند. اين طرح و نقشه الهى بود، چون يوسف با قوانين جارى مصر نمى توانست سارق را به عنوان گروگان نگهدارد. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - مأمورين اطلاعاتى بايد به نوعى عمل كنند كه موجب شك و ظن به آنها نشود. «فبدأ باوعيتهم» (در بازرسى، اوّل به سراغ بار بنيامين نرفتند، بلكه از ديگر برادران ديگر شروع نمودند.) - عملكرد كاركنان به عهده مسئولان گذاشته مى شود. «فبدأ» (به حسب ظاهر يوسف شخصاً بازرسى نكرده، ولى قرآن مى فرمايد: او بازرسى را آغاز كرد.) - بازرسى اموال متّهمان از سوى حاكم، مجاز است. «فبدأ باوعيتهم» - فكر و ابتكار و چاره جويى، از امدادهاى غيبى است. «كِدنا» - طرح هاى يوسف، الهامات الهى بود. «كِدنا ليوسف» - حضور بنيامين نزد يوسف، به سود يوسف بود. «كذلك كِدنا ليوسف» - احترام ومراعات قوانين، حتّى در نظام هاى غير الهى لازم است. «ماكان لياخذ اخاه فى دين الملك» - سردمداران نيز بايستى به قانون وفادار و از آن تخلّف نكنند. (يوسف به قانون مصر پايبند بود، لذا برادر را نگه داشت) «ليأخذ اخاه فى دين الملك» - مقام هاى معنوى، درجات وسلسله مراتب دارد. «نرفع درجات...» - علم و آگاهى، مايه ى برترى است. «نرفع درجات... وفوق كلّ ذى علم عليم» - دانش بشرى محدود است. «فوق كلّ ذى علم عليم» 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V