خلاصه ۱۵
از کتاب #تفسیر_المیزان
#سوره_حمد و ابتدای #سوره_بقره
🔹اگر مى بینیم که در شاءن نزول آیات ، روایاتى آمده ، که مثلا میگویند: فلان آیه بعد از فلان جریان نازل شد و یا فلان آیات درباره فلان شخص یا فلان واقعه نازل شده ، بارى نباید حکم آیه را مخصوص آن واقعه و آن شخص بدانیم ، چون اگر اینطور فکر کنیم ، باید بعد از انقضاء آن واقعه و یا مرگ آن شخص ، حکم آیه قرآن نیز ساقط شود و حال آنکه حکم آیه مطلق است و وقتى براى حکم نامبرده تعلیل مى آورد، علت آنرا مطلق ذکر مى کند.
🔹مثلا اگر در حق افرادى از مؤ منین مدحى مى کند یا از عده اى از غیر مؤ منین مذمتى کرده ، مدح و ذم خود را به صفات پسندیده و ناپسند آنان تعلیل کرده و فرموده : اگر آن دسته را مدح کرده ایم ، به خاطر تقوى و یا فلان فضیلت است و اگر این دسته را مذمت کرده ایم ، به خاطر فلان رذیلت است و پر واضح است که تا آخر دهر، هر کسى داراى آن فضیلت باشد، مشمول حکم آن آیه است و هر کسى داراى این رذیلت باشد، حکم این آیه شامل حالش مى شود.
🔸 و نیز قرآن کریم خودش صریحا بر این معنا دلالت نموده ، مى فرماید:
((یهدى به اللّه من اتبع رضوانه ))،
خدا با این قرآن کسى را هدایت مى کند، که پیرو خوشنودى خدا باشد)،
و نیز فرموده : ((و انه لکتاب عزیز، لا یاتیه الباطل من بین یدیه ، و لا من خلفه ))،
(و اینکه قرآن کتابى است عزیز، که نه در عصر نزول ، باطل در آن رخنه مى کند، و نه در اعصار بعد)،
و نیز فرموده : (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون ، بدرستى که ما قرآن را نازل کردیم ، و بطور قطع خود ما آنرا حفظ خواهیم کرد).
🔹سوره بقره مشتمل بر دویست و هشتاد و شش آیه است
آیات 1 5
✨بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الم (1)
ذَلِک الْکتَب لا رَیْب فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ(2)
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصلَوةَ وَ ممَّا رَزَقْنَهُمْ یُنفِقُونَ(3)
وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بمَا أُنزِلَ إِلَیْک وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِک وَ بِالاَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ(4)
أُولَئک عَلى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُولَئک هُمُ الْمُفْلِحُونَ(5)
ترجمه آیات
🔸به نام خدائى آغاز مى کنم که بر همه موجودات رحمتى عمومى و بر نیکان از بندگانش رحمتى خاص دارد الف - لام - میم (1)
این کتاب که در آن هیچ نقطه ابهامى نیست راهنماى کسانى است که تقواى فطرى خود را دارند(2)
آنها که به عالم غیب ایمان دارند و با نماز که بهترین مظهر عبودیت است خدا را عبادت و با زکاة که بهترین خدمت به نوع است وظائف اجتماعى خود را انجام میدهند(3)
و همانهائى که با آنچه بر تو نازل شده و بدانچه قبل از تو نازل شده ایمان و به آخرت یقین دارند(4)
چنین کسان بر طریق هدایتى از پروردگار خویش و هم ایشان تنها رستگارانند(5)
بیان آیات
🔹از آنجائیکه این سوره به تدریج و بطور متفرق نازل شده ، نمى توان غرض واحدى که مورد نظر همه آیاتش باشد در آن یافت ، تنها مى توان گفت : که قسمت عمده آن از یک غرض واحد و چشم گیر خبر مى دهد و آن عبارتست از بیان این حقیقت که عبادت حقیقى خداى سبحان به این است که بنده او به تمامى کتابهائی که او به منظور هدایت وى و بوسیله انبیائش نازل کرده ، ایمان داشته باشد و میان این وحى و آن وحى ، این کتاب و آن کتاب ، این رسول و آن رسول ، فرقى نگذارد.
ادامه دارد ...
مشاهده سایر خلاصه ها 👈
✨ @bairanii
خلاصه ۱۶
از کتاب #تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
🔹الف - لام - میم گفتار پیرامون حروف بریده ای که در اول بعضى از سوره هاى قرآن آمده ، انشاءاللّه در ابتداى سوره شورى ، از نظر خواننده خواهد گذشت و همچنین گفتار در معناى هدایت بودن و کتاب بودن قرآن مى آید.
🔸 هدى للمتقین ، الذین یؤ منون ...
متقین عبارتند از مؤ منین ، چون تقوى از اوصاف خاصه طبقه معینى از مؤ منین نیست و اینطور نیست که تقوى صفت مرتبه اى از مراتب ایمان باشد، که دارندگان مرتبه پائین تر، مؤ من بى تقوى باشند و در نتیجه تقوى مانند احسان و اخبات و خلوص ، یکى از مقامات ایمان باشد، بلکه صفتى است که با تمامى مراتب ایمان جمع میشود، مگر آنکه ایمان ، ایمان واقعى نباشد.
🔹دلیل این مدعا این است :
خدایتعالى دنبال این کلمه ، یعنى کلمه (متقین )، وقتى اوصاف آن را بیان مى کند، از میانه طبقات مؤ منین ، با آن همه اختلاف که در طبقات آنان است ، طبقه معینى را مورد نظر قرار نمیدهد و طورى متقین را توصیف نمیکند که شامل طبقه معینى شود.
🔸و در این آیات نوزده گانه که حال مؤ منین و کفار و منافقین را بیان مى کند، از اوصاف معرف تقوى ، تنها پنج صفت را ذکر مى کند و آن عبارتست از:
ایمان بغیب ،
اقامه نماز،
انفاق از آنچه خداى سبحان روزى کرده ،
ایمان به آنچه بر انبیاء خود نازل فرموده ،
به تحصیل یقین به آخرت ،
🔹و دارندگان این پنج صفت را به این خصوصیت توصیف کرده :
چنین کسانى بر طریق هدایت الهى و داراى آن هستند.
🔸متقین داراى دو هدایتند همچنان که کفار و منافقین در دو ضلالت مى باشند
و این طرز بیان به خوبى مى فهماند که نامبردگان به خاطر اینکه از ناحیه خداى سبحان هدایت شده اند، داراى این پنج صفت کریمه گشته اند،
ساده تر اینکه ایشان متقى و (داراى پنج صفت نامبرده نشده اند)، مگر به هدایتى از خدایتعالى ،
🔹آنگاه کتاب خود را چنین معرفى مى کند:
که هدایت همین متقین است ، لا ریب فیه هدى للمتقین پس مى فهمیم که هدایت کتاب ، غیر آن هدایتى است که اوصاف نامبرده را در پى داشت و نیز مى فهمیم که متقین ، داراى دو هدایتند، یک هدایت اولى که به خاطر آن متقى شدند و یک هدایت دومى که خداى سبحان به پاس تقوایشان به ایشان کرامت فرمود.
🔸آنوقت مقابله بین متقین که گفتیم داراى دو هدایتند، با کفار و منافقین درست میشود، چون کفار هم داراى دو ضلالت و منافقین داراى دو کورى هستند، یکى ضلالت و کورى اول ، که باعث اوصاف خبیثه آنان از کفر و نفاق و غیره شد، دوم ضلالت و کورى اى که ضلالت و کورى اولشان را بیشتر کرد، اولى را به خود آنان نسبت داد و دومى را به خودش ، که به عنوان مجازات دچار ضلالت و کورى بیشتریشان کرد،
🔹 و در خصوص کفار فرمود:
ختم اللّه على قلوبهم ، و على سمعهم و على ابصارهم غشاوة
غشاوت را به خود آنان نسبت داد و مهر زدن بر دلهاشان را به خودش .
🔸همچنانکه در آیات بعد درباره منافقین مى فرماید:
فى قلوبهم مرض فزادهم اللّه مرضا
مرض اولى را به خود منافقین نسبت میدهد، و مرض دومى ایشان را به خودش ، به همان معنائى که از آیه یضل به کثیرا، و یهدى به کثیرا، و ما یضل به الا الفاسقین
(خدا با این قرآنش بسیاری را گمراه و بسیارى را هدایت مى کند و با آن گمراه نمیکند مگر فاسقان را، آنهائى را که قبل از برخورد با قرآن فاسق بوده اند)،
و آیه : ((فلما زاغوا ازاغ اللّه قلوبهم ))،
(وقتى خودشان از راه راست منحرف شوند، خدا هم دلهاشان را منحرف مى کند) استفاده میشود.
🔹هدایت اول متقین از سلامت فطرت و هدایت دوم از ناحیه قرآن و فرع بر هدایت اول است
و کوتاه سخن آنکه : متقین میان دو هدایت واقعند، همچنانکه کفار و منافقین میانه دو ضلالت قرار گرفته اند، و هر سه طبقه از دو خصیصه خود، یکى را یعنى اولى را خودشان داشته اند و دومى را خداوند به عنوان جزا بر اولیشان اضافه کرده است .
ادامه دارد ...
مشاهده سایر خلاصه ها 👈
✨ @bairanii
هدایت شده از انتظار
36.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خلاصه ۱۷
از کتاب #تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
🔹 چون هدایت دومى متقین به وسیله قرآن صورت مى گیرد، معلوم میشود هدایت اولى قبل از قرآن بوده و علت آن سلامت فطرت بوده است (و اما اینکه چرا بعضى فطرتشان سالم است و بعضى نا سالم و آیا علت تامه آن وراثت و خوبى و بدى پدر و مادر و شیر و امثال آنها است و یا علت تامه اش خود انسان است ؟ در پاسخ میگوئیم هیچیک از اینها علت تامه نیست ، ولى همه آنها به مقدار اقتضاء اثر دارد. مترجم ).
🔸این وجدانى همه ما است که اگر فطرت کسى سالم باشد، ممکن نیست که به این حقیقت اعتراف نکند، که من موجود محتاجم و احتیاجم به چیزى است که خارج از ذات خودم است و همچنین غیر من تمامى موجودات و آنچه که به تصور و وهم یا عقل درآید، محتاج به امرى هستند خارج از ذاتشان و آن امر و آن چیز، امرى است که سلسله همه حوائج بدو منتهى میشود.
حقایقى که شخص سلیم الفطره به آنها ایمان مى آورد
🔹پس شخصی که سلامت فطرت داشته باشد خواه ناخواه ایمان به موجودى غایب از حس خودش دارد: موجودی که هستى خودش و هستى همه عالم ، مستند به آن موجود است .
🔸شخص سلیم الفطره بعد از آنکه به چنین موجودى غیبى ایمان آورد و اعتراف کرد، فکر مى کند که این مبداء که حتى دقیقه اى از دقائق از حوائج موجودات غافل نمیماند، و براى هر موجودى آنچنان سرپرستى دارد که گوئى غیر از آن دیگر مخلوقى ندارد، چگونه ممکن است از هدایت بندگانش غافل بماند، و راه نجات از اعمال مهلک و اخلاق مهلک را به آنان ننماید؟
🔹همین سئوالى که از خود مى کند و سئوالات دیگرى که از آن زائیده میشود سر از مسئله توحید و نبوت و معاد در مى آورد و در نتیجه خود را ملزم میداند که در برابر آن مبدء یکتا خضوع کند چون خالق و رب او و رب همه عالم است و نیز خود را ملزم میداند که در جستجوى هدایت او برآید و وقتى به هدایت او رسید، آنچه در وسع او هست از مال و جاه و علم و فضیلت همه را در راه احیاء آن هدایت و نشر آن دین به کار بندد، و این همان نماز و انفاق است ، اما نه نماز و زکاة قرآن ، چون گفتار ما درباره شخص سلیم الفطره اى است که اینها را در فطرت خود مى یابد، بلکه نماز و زکاتی که فطرتش بگردنش مى اندازد، و او هم از فطرتش مى پذیرد.
🔸از اینجا معلوم شد که این پنج صفتى که خدایتعالى آنها را زمینه هدایت قرآنى خود قرار داده ، صفاتى است که فطرت سالم در آدمى ایجاد مى کند، و در آیات مورد بحث به دارندگان چنین فطرتى وعده میدهد که به زودى به وسیله قرآنش ایشان را هدایت مى کند، البته هدایتى زائد بر هدایت فطرتشان ، پس اعمال پنج گانه نامبرده ، متوسط میان دو هدایتند، هدایتى سابق بر آن اعمال ، و هدایتى لاحق به آنها، و اعتقاد صادق و اعمال صالح میان دو هدایت واسطه اند، به طوریکه اگر بعد از هدایت فطرت ، آن اعتقاد و آن اعمال نباشد، هدایت دومى دست نمى دهد.
ادامه دارد ...
مشاهده سایر خلاصه ها 👈
✨ @bairanii