eitaa logo
کانال تقی متقی
260 دنبال‌کننده
421 عکس
44 ویدیو
3 فایل
شاعر، نویسنده، پژوهشگر، مترجم، ویراستار ، روزنامه نگار و مدیر فرهنگی این کانال، بازتاب دهنده سروده ها، نوشته ها، فایل های صوتی و آرای تقی متقی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
(در هوای انتظار) ما را به عشوه کشت و رخ اما نشان نداد خورشید‌شوکتی که بلند است سایه اش. @taghimottaghi40
«صبح نوشخند» ای نخل سرفراز! ای سرو سربلند! دور از تو فتنه ها! دور از تو هر گزند! ای کشور حسین(ع)! ای مهد انقلاب! ای روزن امید در شام اضطراب! تفسیر «بودن» است هر نوبهار تو زیباست مرگ سرخ اما کنار تو! خاکت مزار شد صدها شهید را تا دید دیده ات صبح سپید را ما با تو زنده ایم ای چشمه حیات! معنای زندگی! ای کشتی نجات! طوفان و تندری! در چشم روزگار تصویری از جمال در قاب انتظار چون تیر جانشکار در چله کمان چون تیغ آخته بر فرق دشمنان چون ابر، سر به زیر چون عشق، سربلند مانند آفتاب در صبح نوشخند ایران قهرمان! ای پاسدار حق! حق یاور تو باد! در انتشار حق دشمن اگر چه کرد هر جا صدا بلند نام تو را نمود اما خدا بلند! @taghimottaghi40
«کوتاه نوشت» اگر حوصله کوچکی داری، در پی آرزوهای بزرگ مباش؛ نخست ظرفیت خودت را بیشتر کن! @taghimottaghi40
«تاریخ خونجگر» در خواب خرگوشی زمین مانده، زمان مانده جسم شهیدان وطن بی خانمان مانده آوار در آوار در ویرانه می چرخیم آتش به دل داریم و چون پروانه می چرخیم هر جا گلی گم کرده داریم و نمی دانیم ای وای مادر! وای خواهر! وای... می خوانیم تاریخی از تکرارهای خونجگر داریم جغرافیایی در جهان کور و کر داریم از چار سو بن بست روییدست و راهی نیست جز تکه تکه تکه گشتن تکیه گاهی نیست آوارگی بر دوش مثل باد می گردیم حیرت نصیبانیم و باداباد می گردیم در پیش چشم مردم دنیا فراموشیم آتشفشانی در درون داریم و خاموشیم! @taghimottaghi40
با گذشت زمان تازه مانده درد و داغی که هر ساله با ماست در عزای تو ای جسم بی سر! کربلا کربلا ناله با ماست. @taghimottaghi40
هدایت شده از 
1_13252833711.mp3
14.75M
می‌دانی تو؛ با صدای علیرضا قربانی.
مانا فقط خداست محمد علی بهمنی، بزرگ غزل سرای روزگار ما دار فانی را وداع گفت و به دیدار دوست رفت. اندوه از دست دادن او بی گمان تا مدت های مدید بر دل و جان دوستداران شعرهای بشکوه او سنگینی خواهد کرد. امید که بر دامن مهربانی خدای بزرگ فرود آمده باشد و بر سفره کرامت ائمه معصوم(ع) مهمان گردد. سالیانی پیشتر این شعرک را به افتخار او و حسین منزوی- دو آبروی غزل روزگار ما- سروده بودم؛ با یاد و تضمینی از زنده یاد سهراب سپهری: «منزوی» وار باید غزل گفت در غزل گر چه چون «بهمنی» نیست حرفم این است باور کن ای دوست «هیچ حرفی به این روشنی نیست.» @taghimottaghi40
«شکوه پاینده» (در سوگ رسول مهربانی(ص)) شب، سیاه پوشیده، در هوای اندوهت روز، روی نیلی کرد، زیر پای اندوهت خاک می کند بر سر، گردباد توفنده ناله می کند یکسر، رعد، رعد غرنده خلق، مو پریشانند، می دوند و حیرانند مثل ابر، گریانند، حال خود نمی دانند با حضور پرشورت، ما به عشق خو کردیم در مصیبت مرگت، مرگ آرزو کردیم ای که بودنت خورشید، توی متن ظلمت ها آبدیده شد توحید، در نبرد با بت ها جز خدا که می داند، رتبه ی بلندت را جز «علی» که فهمیده، جان دردمندت را ای شکوه پاینده، ای تو جان جان جان! جان ما فدای تو، ای رسول انس و جان! @taghimottaghi40
"خورشید خراسانی" به خورشید خراسان، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) الا ای نور نور نور، خورشید خراسانی! زبان عشق را تنها تو می دانی،تو می دانی! به پابوس شما آمد تمام عشق و امیدم به زیر پایتان آقا، خوشا چشمی بگردانی! نمی دانم چه خواهد کرد اکسیر نگاه تو بر این مور غریب افتاده در درگاه سلطانی! چه می پرسی ز حالم، سخت بی تاب و خراب اما نگاهم می کنی، به می شود حالم به آسانی! کبوتر می شوم؛ صحن و رواق و گنبدت جایم زهی فخر و سعادت گر به آب و دانه ام خوانی! نگاهت می کنم؛ حالم پریشان می شود انگار که وقت رفتن است و لحظه پایان مهمانی! نشاید از تو دل کندن، که دل را آب حیوانی نشاید بی تو جان دادن، که جان را جان جانانی! @taghimottaghi40
«ماهی» در عشق، قدم قدم قدم راهی شو از خویش برون بیا و اللهی شو در چشمه عشق، جامه جان می‌شوی وانگاه در این چشمه درآ، ماهی شو. @taghimottaghi40
❤️ غزل جدیدی از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(دام ظله العالی) با عنوان «شرح حال» منتشر شد:  📝 «شرح حال» گامی به راه و گامی در انتظار دارم سرگشته روزگاری پَرگاروار دارم دلبسته‌ی امیدی در سنگلاخ گیتی رَه بی‌شکیب پویم، دل بی‌قرار دارم یک عمر می‌زدم لاف از اختیار و اینک چون شمع، اشک و آهی بی‌اختیار دارم گو ابرِ غم ببارد تا همنشین عشقم از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم نبود روا که گیرم جا در حضیض پَستی سیلم که هستی خود از کوهسار دارم سرشارم از جوانی، هر چند پیر دهرم چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم. ▫️سیدعلی خامنه‌ای
«کتاب آدمی» هر کسی یک کتاب است یک کتاب مجلد در دل این کتاب است قصه ای خوب یا بد قصه ها گاه کوتاه گاه گاهی بلندند سوژه ی پند یا که مایه ی نیشخندند قصه ها گاه تلخ اند گاه پرشور و شیرین گاه سرد و مه آلود چون زمستان کوهین* گاه گرم و خوشایند مثل روزی بهاری گاه تند و رونده مثل یک رود جاری هر کسی یک کتاب است لایق انتشارات هر چه حرف و حدیث است خود بخوان زین عبارات. --------------------------------------- *.کوهین: شهری در قزوین. @taghimottaghi40
یک فرصت استثنایی برای علاقه‌مندان شرکت در کلاس نویسندگی در قم(به صورت حضوری) و سراسر کشور(به صورت غیر حضوری). 🌟برای پیشرفت سراغ حرفه ای ها بروید🌟 دوره تخصصی نویسندگی کودک و نوجوان مدرس ✨استاد عبدالله حسن زاده ✨ استاد دهها دوره ی تخصصی و از چهره های محوری و تاثیرگذار ادبیات کودک و نوجوان با عناوینی از جمله : مدیر مسئولی و سر دبیری مجله سلام بچه ها ،پوپک ،سنجاقک و ... ✨شروع: ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ ✨پایان : تا زمانی که استاد از کار شما راضی شود ... ✨زمان : روزهای زوج ۱۷ الی ۱۸:۳۰ 🌟با تخفیف ویژه به مناسبت اولین کارگاه نویسندگی قصه‌مینوفن. پیش نیاز ثبت نام : ارسال یک اثر از خودتان به نشانی : @honar_andisheh و کسب امتیاز لازم. @Ghesseminofen🪴💚
«در هوای دوستی» عصر تابستانی یک روز گرم عصر پرواز کبوترهای شاد عصر آواز قناری های لال عصر رقص بیدها با ساز باد عصر ماهی، عصر دریا، عصر موج عصر ساحل، عصر قایق، عصر آب عصر بازی، عصر ماسه، عصر توپ عصر صحبت، عصر خنده، عصر خواب عصر تابستان چه کیفی می دهد در هوای دوستی ها دم زدن نقشه دلتنگی و اندوه را ناگهان با خنده ای بر هم زدن عصر تابستانی یک روز گرم دوستانی بهتر از آب روان گرم خنده، گرم شادی، گرم شور عصر تابستان و جمع دوستان. @taghimottaghi40
«کوتاه نوشت» می گویند «با تقدیر نمی توان جنگید»؛ به گمانم خداوند انسان را آفرید تا با جنگیدن مداوم، تقدیرش را تغییر دهد. @taghimottaghi40
«کله‌ها» چند وقتی می شود که توی فکر کله‌هایم کله‌ها خیلی عجیبند کله‌ها را می ستایم کله گاهی گرد گرد است آن چنان که هندوانه کله ریش و موی دارد روی سر تا زیر چانه کله گاهی پهن پهن است مثل انجیر لهیده کله گاهی چون هویج است خوشگل و قدری کشیده مثل شکل یک مربع کله گاهی چارگوش است؛ آنکه هم این کله دارد آدمی با عقل و هوش است کله ی بعضی مثلث عده ای هم مستطیلی است گاه قلبی یا هلالی مانده ام «بی کله» پس کیست؟! آدم بی کله، گفتند: آدمی بی احتیاط است؛ یا سبک‌مغز* است اصلا یا که مغزش بی‌ثبات** است! -------------------------------------- *.سبک‌مغز: کم خرد. **.بی ثبات: سست، ناپایدار. @taghimottaghi40
برشی از یک مثنوی: «نافه ی مشک» «در مدح رسول مهربانی(ص) و هفته وحدت» ...شب و ماه بود و حرا بود و تو شروع شب ماجرا بود و تو رسیدی؛ عبای رسالت به بر خبر داشتی از خدا و بشر خداوند خواندت بشیر و نذیر بشر را به راه خدا دست گیر چراغ شب افروز امت شدی عنایت نشین کرامت شدی ادب، سرنهاده به دامان تو خرد، ایستاده به فرمان تو شفاعت به چشمت نظر دوخته ز سرچشمه ات رحمت آموخته طبیب النفوس و عزیزالوجود و آیینه ی لطف رب ودود شکوه شکرخنده ی بامداد تبسم فروش مه و ابر و باد صبوری، ز حلمت نشان یافته تحمل، ز تاب تو برتافته جوانمرد دنیا و دین تیغ تو ظفر، آب خورده ست از میغ تو نظر کرده ی جبرییل امین رسول خدای ملک آفرین سرآغاز هر خیر و خوبی که هست سرانجام تقدیر بالا و پست نیاید ز ما زو به جز پیروی کز این پیروی پشت ما شد قوی ز ناکس چرا چوب منت خوریم به وحدت ز هر امتی برتریم به توحید خوانده خدا و رسول بخوانیم هم؛ بلکه افتد قبول مدم ای برادر! به نیران فرق که گرمی نماند به خورشید شرق به غرب این قدر میل کردن خطاست به حق تکیه کن؛ زانکه اینت سزاست کلام رسول امین است این ز ما بر رسول امین، آفرین! @taghimottaghi40
استاد محمود حکیمی ـ نویسنده ادبیات کودک و نوجوان و پژوهشگر ـ از دنیا رفت. استاد محمود حکیمی در ۳۰ شهریور ماه پس از تحمل یک دوره بیماری در سن ۸۰ سالگی از دنیا رفت.  محمود حکیمی (زاده ۹ شهریور ۱۳۲۳ در تهران) در چند روز اخیر به‌ دلیل عفونت ریه در بیمارستان شریعتی بستری بود. او نویسندگی را از سال ۱۳۳۹ در مجله کیهان بچه‌ها شروع کرد که چهار سال ادامه داشت. نخستین کتاب دینی حکیمی در سال ۱۳۴۷ درباره زندگانی مصعب‌بن عمیر، صحابی قهرمان پیامبر اسلام بود که با عنوان «اشراف‌زاده قهرمان» به چاپ رسید و مورد استقبال نوجوانان و جوانان قرار گرفت و بارها تجدید چاپ شد. او پیش‌تر ادامه راه داستان‌نویسی خود را این‌ طور بیان کرده بود: «از سال ۱۳۴۷ به جمع نویسندگان مجله «درس‌هایی از مکتب اسلام» پیوستم و از سال ۱۳۵۰ داستان‌های دینی را در این مجله وزین حوزه علمیه آغاز کردم. هر داستان گاه بسیار طولانی بود. آخرین داستان دنباله‌دار من در این مجله «شکوفایی تشیع» نام دارد که تاکنون ۱۸ بخش آن در ۱۸ شماره به چاپ رسیده است.» محمود حکیمی در زمینه ادبیات، تاریخ و تمدن و تاریخ اسلام قلم زده و کتاب‌های بسیاری را نیز ترجمه کرده است. داستان‌هایی از عصر ناصرالدین‌شاه، مجموعه چهارجلدی «هزار و یک حکایت تاریخی»، رمان پرفروش «نقابداران جوان»، مجموعه ۲۲ جلدی «تاریخ تمدن» و ده‌ها اثر دیگر از نوشته‌های این نویسنده پیشکسوت است. بنده ضایعه ارتحال این پیشکسوت ادبیات کودک را به تمامی نویسندگان، شاعران، پژوهشگران، کودکان و نوجوانان و همه علاقه مندان به آثار دینی تسلیت عرض می کنم. روحش شاد و یاد و نامش گرامی باد.
هدایت شده از 
✅دبیرخانه ادبیات دینی کودک و نوجوان معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه برگزار می‌کند. ⛰در راه فتح قله‌ایم ♦عصرانه شعر دفاع مقدس کودک و نوجوان 🟣با حضور شاعران و پدیدآورندگان ادبیات کودک و نوجوان 🏞مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه) نبش کوچه 17، نگارستان اشراق 🕰زمان: چهارشنبه،۱4 مهر1402- ساعت 16/30 - 18
«بر بال بادها» (برای شهیدان) آنان کبوترند بر بال بادها هرگز نمی شوند از آسمان جدا هر چند بوده اند لب تشنه فرات نوشیده اند آب از چشمه حیات سرخی گرفته است رنگ بهارشان شد بوسه گاه گل سنگ مزارشان گل بوده اند و ماند از سوزشان گلاب غرقند غرق نور چون چشم آفتاب. @taghimottaghi40
زمانه هوادار گرگ است تو شیری و سوگت سترگ است بزرگی! بزرگی! بزرگی! بزرگی و داغت بزرگ است. @taghimottaghi40
«موشک» بادا که به شیر همترازی نکنند هم با دم شیر نیز بازی نکنند موشک زده‌ایم تا که این جرگه موش زر زر نزده، زبان درازی نکنند. @taghimottaghi40
«سوگ سنگین» نامت را که می‌برم آشوبی در کندوی زنبوران عسل می‌افتد. نامت را که می‌برم کلمات به احترام صف می‌کشند و یک به یک پای غمت فرو می‌ریزند. نامت را که می‌برم کام زیتون‌ها شیرین می‌شود و سیب سرخ لبنان رنگ می‌گیرد. نامت را که می‌برم شب، خواب روز و زمستان، خواب بهار می‌بیند. نامت ناقوس‌ها را به ترنم ماذنه‌ها را به تکبیر و تل‌آویو را به لرزه می‌نشاند. نامت مثل اسمای حسنای الهی بزرگ و زیباست. آقای من! سوگ سنگینت چقدر به آسمانخراش‌های نیویورک به ساختمان سازمان ملل چقدر به بمب های یک تنی شبیه است! این روزها اندوه بر سردر دل‌ها بر سردر خانه‌ها بر پیشانی زیارتگاه‌ها پرچم زده و دیوانه وار در کوچه‌ها قدم می‌زند. آقای من! نا امید نیستیم که یاری خدا نزدیک است نزدیک‌تر از ابر به باران پرنده به پرواز صهیون به مرگ «نصرالله» به آغاز. @taghimottaghi40