«زیر آوار اندوه»
خدا جان!
بمب ها خانه ما را غارت کرده اند
خانه همسایه ها را
کوچه ها و خیابان ها را هم.
اینجا
زیر آوار اندوه
که خانه به خانه می گردد
و کودکان را داغدار می کند
بر تلی از آهن و سیمان ایستاده ام؛
نه سایه پدر و مادری بر سر
و نه قوم و خویش و همسایه ای
درست مثل خودت غریب
مثل خودت تنها؛
من غربت تو را خوب می فهمم
تو تنهایی مرا؛
حالا که هر دو غریب و تنهاییم
بیا سر بر شانه هم
یک دل سیر گریه کنیم؛
تو برای انسان های وارونه
من برای انسانیتی که نیست!
#طوفان_الاقصی
#غزه
#فلسطین
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«دلداری»
غزه مثل خانه ای بی سقف
نه دری دارد، نه دیواری
این غریب در وطن را مرگ
می دهد هر لحظه دلداری.
#فلسطین
#غزه
#طوفان_الاقصی
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«کبوتر بچه»
این منم در های و هوی بمب ها
یک کبوتر بچه ی بی بال و پر
داغدار و زخمی و بی آشیان
کودکی از غزه ی خونین جگر.
#کودکان_غزه
#طوفان_الاقصی
#غزه
#فلسطین
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«اندوه»
اگر آتش نیست
پس چگونه می سوزاند
اندوه؟!
#فلسطین
#غزه
#طوفان_الاقصی
#کودکان_غزه
#اطفال_الغزه
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«گل سرخ»
(به کودکان شهید غزه)
به گلی سرخ بدل خواهی شد
در سراسیمه سرما و سکوت
که هوا طوفانیست
و زمین، هروله گرم پریشانی ها.
به گلی سرخ بدل خواهی شد
که حریر نفس باغچه پیراهن توست.
زندگی
زنده ترین آوازش
رنگ چشمان تو نیست
که در آن فوج قناری ها در پروازند.
ای که از آینه برمی گردی
و سحر رکعتی از خنده توست
که دم مرگ به جا آوردی.
ابرها می بارند
در نگاه تو که مانده ست به راه
آه ای پوپک معصوم و غریب!
غربت از نام تو خواهد کوچید
دفتر زندگی ات
با نفس عشق ورق خواهد خورد
و تو آرام آرام
مثل یک قاصدک خفته در آغوش نسیم
منتشر خواهی شد.
#فلسطین
#غزه
#طوفان_الاقصی
#کودکان_غزه
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
هدایت شده از
«کوتاه نوشت»
آنان که بر گریه دیگران می خندند، از دایره انسانیت بیرونند؛ انسان بودن، خود، مسئولیت بزرگیست.
#کودکان_غزه
#طوفان_الاقصی
#غزه
#فلسطین
#کوتاه_نوشت
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
هدایت شده از
«گرگ»
هرگز ندیده ام
گرگی
گرگی را پاره کند؛
این فقط آدمی زادگانند
که گاه وحشی تر از گرگ می شوند!
#فلسطین
#غزه
#طوفان_الاقصی
#کودکان_غزه
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«گریز»
قافله شادمانی
دور از چشم ما
پیوسته کوچ می کند
از این دیار به آن دیار؛
به گمانم از درد و رنج ما می گریزد!
#فلسطین
#غزه
#طوفان_الاقصی
#کودکان_غزه
#غریب_فی_الوطن
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
شعر خردسال:
«فسقلی سرما خورده»
هوا یه خرده سرده
فسقلی سرما خورده
باید بره پیش طبیب
با اون اداهای عجیب-
طبیب اونو گول بزنه
یکباره آمپول بزنه.
#شعر_کودک
#ادبیات_کودک
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_خردسال
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«کوتاه نوشت»
دانشی که تو را یک قدم به انسانیت نزدیک نکند، به درد لای جرز می خورد.
#هروله_واژه_ها
#جملات_قصار
#کوتاه_نوشت
#زیبا_نوشت
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«شکسته ی پیروز»
ما برای ماندن به دنیا آمده ایم
گر چه کشته شویم.
این خاک
سجده گاه ماست؛
این خاک که رشک آسمان و
مدفن پیامبران است.
ما در این خاک
ریشه کرده ایم
و از این خاک به معراج می رویم
گر چه از زیر آوار سنگین سنگ؛
روح مجروح مان
در آسمان فلسطین بال می گشاید
به کردار ابرهای پاییزی
و گریه سر می دهد
صبح و شام
کودکان ناشکفته پرپر را.
آی جنین های زخمی!
آی نوزادان مادر کشته ی بی شیر!
آی کودکان بی آب و غذا و هوا!
این کابوس شب های بی چراغ
به پایان خواهد رسید
و دنیای کور و کر
که قلبش را در سطل های زباله قی کرده
خواهد دید و شنید
که خون دادیم و شرف ندادیم
که جان دادیم و خاک ندادیم
و غزه
گر چه در محاصره گرگ های هار
گر چه بی آب و غذا و دوا
گر چه خانه ها و بیمارستان هایش ویران
گر چه کشته هایش پشته
شکسته
شکسته
شکسته
شکسته ی پیروز است!
#فلسطین
#غزه
#طوفان_الاقصی
#کودکان_غزه
#gaza
#palestine
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«دود اندوه»
از پنجره های شهر
گاه سری بیرون می آید
گاه صدایی؛
گاه دود آهی
سیاه تر از شب!
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
شعر نوجوان:
«فرصتی برای گریستن»
چرا کسی نمی رسد
به داد غصه های ما
مگر به گوش آسمان
نمی رسد صدای ما؟!
هراس، مثل خنجری
شکسته در گلوی مان
و مرگ، مرگ ناگهان
نشسته رو به روی مان
در این فضای سوخته
پرنده پر نمی زند
بهار هم در این فضا
گلی به سر نمی زند
اگر چه عمق درد را
چو گریه کس بیان نکرد
به گریه های ما کسی
نگاه مهربان نکرد
...و باز ما و بیکسی
در این فضای سوخته
و یک جهان بی پدر
و چشم های دوخته!
#کودکان_غزه
#طوفان_الاقصی
#غزه
#فلسطین
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«پندار»
گاه
دره ای را
قله پنداشتیم؛
آه
چه پندار غم انگیزی داشتیم!
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«کوتاه نوشت»
اغلب مردم به ظاهر آزادند؛ به واقع، زندانی افکار تنگ و تاریک خود.
#زیبا_نوشت
#کوتاه_نوشت
#جملات_قصار
#هروله_واژه_ها
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«هوای ماتم»
(برای حضرت زهرا(س))
واژه واژه واژه شعر من
در هوای ماتمت نشسته است؛
پهلوی شما شکسته است.
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«حرف های پیرمرد»
می رود پیرمردی
با قدم های کوتاه
می زند با خودش حرف
می کشد دم به دم آه
آه او می شود گم
در خیابان پر دود
حرف او جاری اما
مثل یک چشمه، یک رود
می شود دور و آرام
می زند حرف با خود:
«کاش او هم نمی ماند
کاش دکتر نمی شد!»
می زند حرف و از دل
می کشد آه سردی
آه ای درد وحشی!
با دل او چه کردی؟
#شعر_نوجوان
#شعر_امروز
#چارپاره
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
هدایت شده از
«سرو بلند»
(برای میرزا کوچک و نهضت جنگل)
گل یاد تو شکوفاست هنوز
جنگل از خون تو برپاست هنوز
داغ پژمردنت ای سرو بلند!
بر دل لاله حمراست هنوز
چشم نرگس نگران گل سرخ
سوی آن سرو دلاراست هنوز
پای هر بوته این جنگل سبز
اثر پای تو پیداست هنوز
زندگی در نگه سبز بهار
مثل چشمان تو زیباست هنوز
نهضت پاک تو را دیده دهر
همچنان غرق تماشاست هنوز
در علمداری این نهضت سرخ
روح ایثار تو با ماست هنوز
ای که گردونه تاریخ جهان
در پی ات بادیه پیماست هنوز!
خزر عاطفه! البرز شکوه!
نام تو ورد زبان هاست هنوز.
#نهضت_جنگل
#میرزا_کوچک_جنگلی
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«قفس»
پرنده ای که در قفس می افتد
یا قفس را می پذیرد یا نه.
اگر بپذیرد
هم خودش آرام می گیرد
هم قفس؛
اگر نپذیرد
آنقدر بال می زند،
بال می زند،
بال می زند
تا راهی به بیرون بیابد
یا بمیرد.
..و غزه قفسی است
که پرنده های زندانی در آن
قفس شکسته، پرواز می کنند
نالان، غریب، خونین.
آه دنیای کور و کر!
اینجا قفسی مجروح
زیر آوار نفس می کشد هنوز!
#غزه
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
#کودکان_غزه
#Gaza
#palestine
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«کوهوار»
(در هوای انتظار)
بی تو
دسته دسته گل
شهید داده ایم؛
گر چه مثل غنچه تنگدل
کوهوار ایستاده ایم!
#کودکان_غزه
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
#غزه
#موعود
#انتظار
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«قفس ها»
قفس ها
به طرز اعجاب انگیزی غمگینند؛
حتی آن ها که هیچ خاطره ای از پرنده ندارند!
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
هدایت شده از
«واژه های سوگوار»
(برای استاد دانشگاه اسلامی غزه، شاعر، نویسنده،مترجم شهید دکتر رفعت العرعیر)
واژه ها نیز
سوگوار می شوند؛
وقتی شعری را تبعید
یا شاعری را تشییع می کنند.
#شهید_رفعت_العرعیر
#Refaat_Alareer
#استاد_دانشگاه_اسلامی_غزه
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
هدایت شده از
شعر کودک:
«تنها با نی»
دوست دارم من هم
توی صحرا باشم
با دلم در صحرا
تک و تنها باشم
نی خود را آرام
بنوازم آنجا
با صدای آن نی
بروم در رویا:
گله ای شاد و شلوغ
که منم چوپانش
جویباری جاری
گله ای مهمانش
دشت، لبریز صدا
از نی من باشد
علف تازه ی آن
تا به دامن باشد
گله ی من بچرد
شاد تا سیر شود
از صدای نی من
گرگ، دلگیر شود
گرگ با غصه و غم
برود از آنجا
باز هم من باشم
با نی خود تنها.
#چارپاره
#شعر_کودک
#شعر_کودک_و_نوجوان
#ادبیات_کودک
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«اعتراف»
آه زندگی، زندگی!
یک بار هم که شده
راست بگو؛
تا کی به پایت بمیریم؟!
#شعر_امروز
#کوتاه_سروده_ها
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
#اطفال_الغزه
#کودکان_غزه
#تقی_متقی
@taghimottaghi40