eitaa logo
📌 تقویم شیعه 📜
351 دنبال‌کننده
8 عکس
2 ویدیو
0 فایل
🌱 ﷽ 🌱 ✨اینجا سعی داریم وقـايـع تاریخی مرتـبـط با زندگانی معصومین علیهم‌السلام رو کاملاً مستند و معتبر ارائه بدیم. ⚠️ نشر مطالب با ذکر لینک مجاز است❗ 💢 کانال اصلی‌مون: @Hadis_Shia برای بیان نظرات شما 👇 B2n.ir/w15631
مشاهده در ایتا
دانلود
٣. 🎈 قتل عايشه در شب ۱۷ ماه رمضان در سال ۵۸ ه.ق در مدينه، عايشه دختر ابوبكر به دست معاويه كشته شد و به سزاى اعمالش رسيد. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله دوست داشت تا زنده است مرگ و دفن عايشه را ببيند. ابن ابى الحديد مى گويد: اگر خليفه دوم به جاى على عليه السّلام بود هر آينه عايشه را تكه تكه مى كرد. معاويه چون خواست براى پسرش يزيد بيعت بگيرد، عايشه آن را انكار كرد و معاويه را تهديد كرد و گفت: برادرم محمد را كشتى، و براى يزيد بيعت مى گيرى؟ معاويه ترسيد كه مبادا او ايجاد فتنه كند. لذا در خانه خود چاهى كند و آن را پر از آهك كرد و فرشى قيمتى بر روى آن پهن نمود و تختى بر آن نهاد و عايشه را وقت نماز عشا به خانه خود خواند. وقتى عايشه وارد شد، معاويه او را به نشستن بر آن تخت تعارف كرد. همين كه روى آن نشست، فرو رفت و به چاه افتاد و هلاك شد و معاويه در چاه چندين نيزه مسموم تعبيه كرده بود و هنگامى كه عايشه در چاه افتاد فوراً كار او ساخته شد. عايشه در زمان حيات پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله با آن حضرت رفتار نامناسبى داشت. با أمير المؤمنين عليه السّلام و حضرت صديقه سلام اللَّه عليها و همسران پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رفتارهاى زشت و كينه توزانه‌اى روا داشت. واقعه جمل و كشته شدن حدود بيست هزار نفر از مسلمين به خاطر فتنه او از كارهاى معروف اوست. وقتى حضرت زهرا سلام اللَّه عليها به شهادت رسيد، همسران رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله براى سر سلامتى أمير المؤمنين عليه السّلام آمدند جز عايشه كه اظهار مريضى كرد و سخنى گفت كه دلالت بر خوشحالى او داشت. از مشخص ترين نشانه‌هاى بغض و كينه او نسبت به أمير المؤمنين عليه السّلام اين بود كه غلامش را «عبدالرحمن» نام نهاد و گفت: اين نام گذارى را به خاطر محبّتم به قاتل على بن ابى طالب يعنى عبدالرحمن بن ملجم انجام دادم. 📚 شرح ابن ابى الحديد: ج۹، ص۱۹۸ و ج۱۷، ص۲۵۴؛ رياحين الشريعة: ج۲، ص۳۵۷؛ فيض العلام: ص۳۶ 🆔 @TaghvimShia1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🏴 ضربت خوردن امير المؤمنين (ع) در ۱۹ ماه رمضان سال ۴۰ ه.ق در نماز صبح در مسجد كوفه با شمشيرى مسموم به دست ناپاك ابن ملجم بر فرق مبارك أمير المؤمنين عليه السّلام ضربت وارد شد. در ۱۳ ماه رمضان سال ۴۰ ه.ق حضرت مولى الموحدين على بن ابى طالب أمير المؤمنين عليه السّلام بعد از فارغ شدن از جنگ نهروان از شهادت خود خبر دادند. در آن روز حضرت بر فراز منبر بعد از بيان كلماتى دُرر بار در حقايق اسلام، در آخر بيانات شريف خود، به فرزندشان امام حسن مجتبى عليه السّلام فرمودند: تا امروز چند روز از ماه مبارك رمضان مى‌گذرد؟ امام مجتبى عليه السّلام فرمودند: ۱۳ روز گذشته است. از امام حسين عليه السّلام پرسيدند: چند روز باقى مانده است؟ امام حسين عليه السّلام فرمود: ۱۷ روز باقى مانده است. در اين هنگام أمير المؤمنين عليه السّلام دست به محاسن مبارك گرفتند و فرمودند: نزديك است اين موى من به خون سرم خضاب شود. در شب ۱۶ ماه رمضان سال ۴۰ ه.ق أمير المؤمنين عليه السّلام در خواب پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را ديدند، و آن حضرت به نزديك شدن ملاقاتشان در بهشت به أمير المؤمنين عليه السّلام بشارت دادند، و أمير المؤمنين عليه السّلام به دخترشان امّ كلثوم سلام اللَّه عليها خبر دادند. در شب نوزدهم أمير المؤمنين عليه السّلام روزه را در منزل امّ كلثوم سلام اللَّه عليها افطار نمودند. در شب ۱۹ ماه رمضان سال ۴۰ ه.ق وردان و شبيب كه با ابن ملجم در شهادت أمير المؤمنين عليه السّلام همراه بودند، در حين درگيرى كشته شدند. در سال چهلم گروهى از خوارج در مكه جمع شدند و بر كشتگان نهروان گريستند. سه نفر از آنان با هم پيمان بستند كه در يك شب أمير المؤمنين عليه السّلام، و عمروعاص و معاويه را بكشند. ابن ملجم كشتن أمير المؤمنين عليه السّلام را بر عهده گرفت و وارد كوفه شد و با كمك قطام بنت اخضر كه ابن ملجم قصد ازدواج با او را داشت، و با همدستى شبيب بن بجره و وردان بن مجاله تصميم خود را عملى كرد. در صبح روز نوزدهم بعد از اذان صبح، أمير المؤمنين عليه السّلام وارد مسجد شد و صداى نازنين ايشان به «يا ايها الناس، الصلاة» بلند شد. سپس آن حضرت مشغول نماز شد. هنگامى كه در ركعت اول سر از سجده برداشت شبيب بر آن حضرت حمله ور شد، ولى شمشيرش خطا كرد. بلافاصله ابن ملجم لعنة اللَّه حمله كرد و شمشير او فرق مبارك آن حضرت را شكافت و محاسن شريفش به خون فرق مباركش خضاب شد، صداى مباركش بلند شد: «بسم اللَّه و باللَّه و على ملة رسول اللَّه، فزت و رب الكعبة» (سوگند به پروردگار كعبه كه رستگار شدم). صداى جبرئيل بلند شد: «تهدمت و اللَّه اركان الهدى و انطمست اعلام التقى و انفصمت العروة الوثقى، قتل ابن عم المصطفى، قتل الوصى المجتبى، قتل على المرتضى، قتله اشقى الاشقياء». (به خدا سوگند ستونهاى هدايت در هم شكست و نشانه‏هاى تقوى محو شد و دستاويز محكمى كه ميان خالق و مخلوق بود گسيخته گرديد. پسر عم مصطفى صلى الله عليه و آله كشته شد،على مرتضى به شهادت رسيد و بدبخت‏ترين اشقياء او را شهيد نمود). 📚 الوقايع و الحوادث: ج۱، ص١٣٩، ١٩٠، ۲۴۲ 🆔 @TaghvimShia1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 💢 فتح مكه در سال ۸ ه.ق فتح مكه واقع شد. در اين فتح بزرگ تعداد مسلمانان ۱۲ هزار نفر، و شهدا ۲ نفر بودند. علت شهادت آن دو اين بود كه همراه لشكر نبودند و از آخر مكه وارد شده بودند، و لذا مورد هجوم قرار گرفته شهيد شدند. در اين روز أمير المؤمنين عليه السّلام به امر مبارك خاتم الانبياء صلّى اللَّه عليه و آله، براى شكستن بتهائى كه در كعبه بود، پاى مبارك خود را بر كتف شريف اشرف مخلوقات نهاد. علامه مجلسى رحمة اللَّه از تاريخ طبرى نقل مى فرمايد: هنگامى كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نظر مباركش بر اين قرار گرفت كه به طرف مكه حركت كند، عمر را طلبيد و به او فرمود: به مكه برو و اشراف قريش را از حال ما با خبر كن. عمر گفت: من بر جانم از اشراف قريش مى ترسم! هنگامى كه مسلمانان وارد مكه شدند شعار مى دادند: «اليوم يوم الملحمة»: «امروز روز در هم كوبيدن است». پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: شعار را عوض كنيد و بگوئيد: «اليوم يوم المرحمة»: «امروز روز رحمت است». بعد فرمود: ابوسفيان و خانه اش در امانند، و هر كس داخل خانه او رفت در امان است. همچنين فرمودند: همه در امانند به جز يك نفر به نام «هبار بن اسود» و بعضى معاويه را هم ذكر كرده اند. علت اين برخورد شديد با هبار آن بود كه در يكى از جنگهاى مسلمين با كفار قريش عده‌اى اسير از كفار گرفتند و داخل اسرا داماد بزرگ پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله شوهر زينب دخترشان بود. حضرت فرمودند: هر كس فديه بفرستد او را آزاد مى كنيم. بين آنچه از مكه به عنوان فديه فرستاده بودند گردنبند حضرت خديجه سلام اللَّه عليها به چشم مى خورد كه به دخترش زينب داده بود. هنگامى كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله آن گردنبند را ديدند به ياد جناب خديجه سلام اللَّه عليها افتادند و گريستند. آنگاه از مسلمين خواستند آن فديه را كه يادگار خديجه سلام اللَّه عليها است، به آن حضرت ببخشند، و آنان قبول كردند. سپس قرار شد اسرا را آزاد كنند، در مقابل اين كه هر يك از زنان مسلمان كه در مكه اسلام را پذيرفته، اگر خواست بيايد آزاد باشد. قرار بر اين شد كه أمير المؤمنين عليه السّلام بروند و هودج فواطم را بياورند. آن حضرت به تنهائى رفتند و زينب دختر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و ديگر هاشميات را آوردند، همينكه مقدارى از مكه بيرون آمدند ابوسفيان لعنت اللَّه عليه گفت: پسر عمويش محمّد صلّى اللَّه عليه و آله جوانهاى شما را گمراه كرد و مسلمان شدند. حال اين جوان يعنى على عليه السّلام در روز روشن آمده و بستگانش را مى برد، جلو او را بگيريد. آنها آمدند تا مانع آن حضرت شوند. أمير المؤمنين عليه السّلام دفاع فرمودند. بعضى زخمى و بعضى به درك واصل شدند، در اين اثنا هبار بن اسود به هودج هاشميات حمله كرد و نيزه اى حواله هودج زينب دختر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نمود. أمير المؤمنين عليه السّلام حمله‌اى به هبار كردند و او را فرارى دادند. زينب در اين حمله ترسيد و چون ششماه حامله بود، هنگامى كه وارد مدينه شدند بعد از زمانى بچه سقط شده و از دنيا رحلت كرد. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «خون هبار بن اسود مهدور است»، و هر كس هر جا او را ديد بكشد. ابن ابى الحديد به استادش مى گويد: پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به خاطر ترساندن زينب و سقط جنين او، ريختن خون هبار را جايز دانست. اگر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله زنده بود، آيا ريختن خون آن كس را كه فاطمه سلام اللَّه عليها را ترسانيد، جايز نمى دانست؟ 📚 بحار الأنوار: ج۲۰، ص ۱۱۱-۱۴۳، ج۲۱، ص۱۴۳، ج٣۵، ص۲۸۷ و ج۹۷، ص۱۶۷ و ٣٨۴؛ شرح ابن ابى الحديد: ج۱۴، ص۱۹۳؛ احقاق الحق: ص۲۶۵ 🆔 @TaghvimShia1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
١. 🏴 شهادت امير المؤمنين علی (ع) امام المتقين أمير المؤمنين علی عليه السّلام در شب بيست و يكم ماه رمضان مقارن طلوع فجر به شهادت رسيد، در حالى كه از سن مبارك حضرتش ۶۳ سال گذشته بود. در بيستم ماه رمضان اثرات سم در پاهاى مبارك أمير المؤمنين عليه السّلام ظاهر شد و پاهاى مبارك ورم كرد. در شب بيست و يكم اثر زهر بر بدن مبارك أمير المؤمنين عليه السّلام بسيار شد. حضرت فرزندان و اهل بيت خود را جمع كرد و با آنها وداع نمود و وصيت‌هاى خود را فرمود. در آن شب هر چه خوردنى و آشاميدنى آوردند تناول نفرمود، و لبهاى مباركش به ذكر خدا حركت مى‌كرد، و مانند مرواريد عرق از پيشانى نازنينش مى‌ريخت و با دست مبارك خود آن را بر طرف مى‌كرد. به امام مجتبى عليه السّلام فرمود: تو را به برادرت حسين عليه السّلام وصيت مى‌كنم. به فرزندان ديگر كه از فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها نبودند، فرمود: شما را وصيت مى‌كنم به اطاعت از حسن و حسين. سپس فرمودند: «خداوند شما را بر صبر نيكو كرامت فرمايد. امشب از ميان شما مى‌روم و به حبيب خود محمّد مصطفى صلّى اللَّه عليه و آله ملحق مى‌شوم چنانچه مرا وعده داده است». صداى گريه از اهل بيت بلند شد. آنگاه دستوراتى در مورد غسل، كفن، نماز و محل دفن به امام مجتبى عليه السّلام فرمودند و با امام حسين عليه السّلام و حضرت زينب سلام اللَّه عليها كلماتى از كربلاء فرمودند. بعد از وداع با همگان دست و پاى مبارك را به طرف قبله كشيدند و فرمودند: «اشهد ان لا اله الا اللَّه وحده لا شريك له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله»، و چشمان مبارك را بستند و بهشت را به قدوم خويش مبارك فرمودند. صداى شيون و گريه از خانه آن حضرت بلند شد. اهل كوفه كه با خبر شدند، صداى شيون و ناله از تمامى شهر بر خواست، مانند روزى كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از دنيا رفتند. در آن شب آفاق آسمان متغير گشت و زمين لرزيد و صداى تسبيح و تقديس فرشتگان از هوا شنيده شد. سپس مشغول غسل آن حضرت شدند. بعد از غسل و كفن، امام حسن و امام حسين عليهماالسّلام پشت سر تابوت را همانطور كه حضرت فرموده بودند برداشته، جلو تابوت خودش حركت مى كرد، تا در مكانى فرود آمد. بعد از نماز بر آن حضرت توسط امام مجتبى عليه السّلام، مقدارى از زير تابوت را كندند و قبرى آماده يافتند كه داخل آن لوحى مسى يا سفالى بود و بر آن نوشته شده بود: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم، اين قبرى است كه نوح پيامبر براى بنده صالح خدا على بن ابى طالب حفر نموده است». بدن مطهر آن حضرت را دفن نمودند و حسب وصيّت آن حضرت، قبر مطهرش را مخفى نمودند تا در زمان هارون بر همگان معلوم شد. فرزندان آن حضرت از همسران مختلف ۲۸ دختر و پسرند. ۵ نفر آنها اولاد حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها هستند كه عبارتند از: امام حسن و امام حسين و زينب كبرى و امّ كلثوم و حضرت محسن عليهم السّلام كه در دوران حمل در شش ماهگى توسط منافقين در ماجراى هجوم به خانه أمير المؤمنين عليه السّلام به شهادت رسيد. حضرت عباس عليه السّلام و جعفر و عثمان و عبداللَّه در كربلا به شهادت رسيدند، كه مادرشان امّ البنين است. بقيه اولاد حضرت از همسران ديگر هستند. وقتى خبر شهادت أمير المؤمنين عليه السّلام به عايشه رسيد چنان خوشحال شد كه بى‌اختيار شعرى خواند و سپس گفت: چه كسى على را كشت؟ جواب دادند: ابن ملجم. گفت: خاك بر دهانش مباد (كنايه از اينكه خوب كارى كرد). در شب ۲۱ ماه رمضان حضرت عيسى بن مريم عليه السّلام به آسمان برده شد. و در همين شب حضرت موسى بن عمران و يوشع بن نون عليهماالسّلام رحلت نمودند. 📚 ارشاد مفيد: ج۱، ص١٩، ۳۵۴؛ بحار الأنوار: ج۱۳، ص۳۷۶ 🆔 @TaghvimShia1
٢. 💠 بيعت با امام مجتبى (ع) در اين روز پس از شهادت أمير المؤمنين عليه السّلام با امام حسن عليه السّلام بيعت كردند. 📚 كشف الغمة: ج۱، ص۵۳۸ 🆔 @TaghvimShia1
٣. 🔸 قتل ابن ملجم در اين روز ابن ملجم با يك ضربت شمشير به جهنم فرستاده شد. بعد از كشته شدن ابن ملجم مردم به سوى قطام ملعونه فاسقه هجوم آوردند و او را شمشير به درك فرستادند و جثّه‌اش را بيرون كوفه سوزانيدند. ابن بطوطه متوفى سال ۷۷۹ ه.ق گفته است: هنگامى كه به كوفه مسافرت كردم، در غربى جبّانه كوفه در زمينى سفيد، زمينى بسيار سياه ديدم و علّت را پرسيدم. گفتند: اينجا قبر ابن ملجم است. عادت اهل كوفه اين است كه در سال هيزم زيادى مى‌آوردند و ۷ روز در اين مكان مى‌سوزانند. 📚 نفائح العلام: ص ۴٠٩ 🆔 @TaghvimShia1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺 تتمه ماه رمضان به معنای وقایعی است که در این ماه اتفاق افتاده ولی در تاریخ دقیق آن اختلاف می‌باشد. 🔻
١. ❌ بدعت نماز تراويح توسط عمر در اين ماه در سال ۱۴ ه.ق عمر نماز نافله به جماعت خواندن را بدعت گذارد سپس مردى را براى مردها و مردى را براى زنها به عنوان امام جماعت قرار داد. 📚 بحار الأنوار: ج۳۱، ص۱۲ 🆔 @TaghvimShia1