eitaa logo
طاها
4.2هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
59.3هزار ویدیو
775 فایل
ارتباط با ادمین کانال طاها @Ya_hossein_88 @Zaherahe70
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️سالی یک یا دو امتحان سنگین داریم 🔸 خدا دنيا را برای , خلق كرد. اصلاً دنيا كلاس است، منتها امتحان‌ها دو قسم است؛ گاهی امتحان، هر روز است ولی گاهی امتحان‌های سنگين، سالی يك بار يا دو بار است. 🔸 گاهی يك بار يا دو بار انسان يا می‌شود يا فراوانی به او پيشنهاد می‌دهند يا به او پيشنهاد می‌دهند و در بوته‌ی آزمايش قرار می‌گيرد، وگرنه امتحانات جزئی هر روز و هر لحظه هست. 🔺جلسه درس اخلاق (۱۳‌۹۵/‌۱۱/‌۲۸) ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 قهرمان زندگی خودت باش..... خدا هر لحظه داره به کی توجه میکنه؟!☺️ 🎙 ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
✍ یادمه معلم گفته بود دارید. ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه. فردا زنگ سوم که تمام شد آماده ی امتحان باشید. ⚠️ آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه. 🚶‍♂دنبالش رفتم و گفتم: برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و.. می‌دانستم احمد طولانی است. 🙎‍♂ احمد مقید بود که ذكر را هم با دقت ادا کند. هر چه گفتم بی‌فایده بود. احمد به نمازخانه رفت و مشغول نماز شد. همان موقع همه ی ما را به صف کردند. وارد کلاس شدیم. 🧓 ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سؤالها رو بیاره. مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. ⏰بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد همه داشتند توی کلاس پچ یچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه بعد یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن 👤هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد از خودش به کلاس راه نمی‌داد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. 👨‍⚖ معلم در حالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سؤالات امتحان شد. من هم با تعجب به او نگاه می کردم. 👨 احمد مثل ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد را خوانده بود و من خیلی روی این کار او فکر کردم. این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه‌ی عمل خالصانه‌ی احمد. 📚 عارفانه ، زندگینامه و خاطرات عارف ، ص ۱۸. خاطره دکتر محسن نوری از شهید نیّری. ↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
Mohsen Qaraati02.Baqara.155.mp3
زمان: حجم: 2.11M
🌸 تفسیر صوتی سوره مبارکه آیه ۱۵۵ - استاد 🍃 و لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ‌ ⬅️ وقطعاً شما را با چيزى از ، ، زيان و و ، آزمايش مى‌كنيم وصابران (در اين حوادث وبلاها را) بشارت بده. 🔹خداوند متعال، همه‌ى انسان‌ها را آزمايش مى‌كند، امّا آزمايش و امتحان همه نيست. 🔹 تمام جهان، صحنه آزمايش و تمام مردم حتّى پيامبران نيز مورد قرار مى‌گيرند. 🔹 آزمايش‌هاى خداوند براى رفع ابهام نيست، بلكه براى شكوفايى استعدادها و پرورش انسان‌ها است. 🔹وسايل آزمايش الهى نيز تمام حوادث تلخ و شيرين و از جمله ترس و گرسنگى، زيان مالى و جانى، ترس از دشمن، محاصره‌ى اقتصادى، جنگ و جهاد و اعزام فرزندان و عزيزان به ميدان‌هاى نبرد و ... است. 🔹براى پيروزى در آزمايشِ خوف از دشمن، نياز به و است و براى مبارزه با كمبودها، نياز به صبر و پايدارى است كه در دو آيه‌ى قبل راه نشان داده شده است. «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ» 🔹لازم نيست همه‌ى مردم با همه‌ى مسائل آزمايش شوند، بلكه ممكن است: الف: هركس با چيزى آزمايش شود. ب: فردى در آزمايشى روسفيد باشد، ولى در امتحان ديگرى رسوايى به بارآورد. ج: ممكن است آزمايش فردى، وسيله‌ى آزمايش ديگران نيز باشد. 🔹گاهى كم شدن مال و محصولات يا پيدا شدن خوف و ترس و ساير مشكلات، به خاطر آزمايش الهى است، ... ↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
وقتے‌ دارے روزاے‌ِ سختی رو‌ مي‌گذرونی، و‌ متعجبی كه پس‌ خدا‌ كجاست؟ يادت باشه، استاد‌ هميشه موقع سـكوت می‌كنه... "شهیـدمحمـدحسیـن‌محمـدخانی" ↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
ادامه👆👆 ✳️ ، 🔸تلخی، برای آنها هم هست؛ اما این تلخی با آن تلخی متفاوت است. این طور حوادث، برای بعضی زهر و سم است؛ ولی برای بعضی داروی تلخ است... اسلام به ما تعلیم میدهد که با حوادثی از این قبیل چگونه باید رفتار کرد و چطور باید با آنها رو به رو شد. 🔹فرق نمیکند هم حوادث تلخ طبیعی مثل زلزله سیل و از این قبیل و هم حوادث تلخی که به وسیله ی انسانها به وجود می آید مثل ، قتل عام ها، کشتارها حوادث است. اسلام همه ی این حوادث را با یک دید نگاه میکند. و ما أرسلنا في قرية من نبي إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَها بِالْبَأْساء و الضراء : ما همه ی کسانی را که به رسالت الهی مخاطب شدند و بار مسئولیت بر دوششان قرار گرفت با این گونه حوادث مواجه میکنیم هم با حوادثی از قبیل جنگ، حوادثی که به دست انسانها به وجود می آید و هم با حوادث طبیعی مثل گرسنگی‌ها، مرگ و میرها و از این قبیل مواجه میکنیم چرا؟ لعَلَّهُمْ يَضرَعُونَ . این حوادث باید انسان را به خدا نزدیک و آشنا کند و دل او را به خدا متوجه نماید. 🔹 در آیه ی سوره ی انعام هم همین طور خداوند متعال خطاب به نبی اکرم می فرماید که قبل از تو همه ی این امتها و جمعیتهایی که دین بر آنها نازل شد و مسئولیت بر دوش آنها قرار گرفت با این گونه حوادث مواجه شدند. این حوادث امتحان و ابتلاست. ✳️ بدین معنا نیست که یک آزمایش است تا خدا ما را بشناسد یا یک آزمایش است که ما خودمان، خودمان را بشناسیم. هیچ کدام از اینها نیست، بلکه امتحان عبور از یک مرحله و مواجه شدن با یک بار سنگین است. امتحان یک گردنه در یک مسیر است. با شما از این گردنه عبور خواهید کرد با پشت گردنه خواهید ماند؛ از این دو حال خارج نیست مصائب دنیا در حکم بارهای سنگینی است که بر دوش شما قرار میگیرد. با این بار را بلند خواهید کرد. این بار کمر شما را نخواهد شکست، یا زیر این بار در می مانید و عاجز می شوید. از این دو حال خارج نیست. خدای متعال امتحانها را بر سر راه افراد و ملتها قرار میدهد تا این ملتها این بارها را بردارند. از این گردنه ها عبور کنند و به این وسیله به مقامات عالی برسند و در جایگاه شایسته و مناسب خود قرار بگیرند. به حوادث با این دید نگاه کنید. ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
✍ یادمه معلم گفته بود دارید. ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه. فردا زنگ سوم که تمام شد آماده ی امتحان باشید. ⚠️ آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه. 🚶‍♂دنبالش رفتم و گفتم: برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و.. می‌دانستم احمد طولانی است. 🙎‍♂ احمد مقید بود که ذكر را هم با دقت ادا کند. هر چه گفتم بی‌فایده بود. احمد به نمازخانه رفت و مشغول نماز شد. همان موقع همه ی ما را به صف کردند. وارد کلاس شدیم. 🧓 ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سؤالها رو بیاره. مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. ⏰بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد همه داشتند توی کلاس پچ یچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه بعد یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن 👤هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد از خودش به کلاس راه نمی‌داد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. 👨‍⚖ معلم در حالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سؤالات امتحان شد. من هم با تعجب به او نگاه می کردم. 👨 احمد مثل ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد را خوانده بود و من خیلی روی این کار او فکر کردم. این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه‌ی عمل خالصانه‌ی احمد. 📚 عارفانه ، زندگینامه و خاطرات عارف ، ص ۱۸. خاطره دکتر محسن نوری از شهید نیّری. ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
🔴 چطور می‌توان به کلاس بالاتر سعود کرد؟ ↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
سخنرانی کامل شب پنجم.mp3
زمان: حجم: 38.53M
🔅گذشت یعنی : از حق فردی در عین توانمندی 🚫هر حرفی بزنیم تو همون حرف‌ میشیم...☝️ 💠بگذرید..... ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
2.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 قبولی عمل 🔹 بهترین راه برای تشخیص قبولی عمل، مراجعه انسان به درونِ خویشتن است. الآن همه ما به خوبی می‌ توانیم بفهمیم این نمازی كه صبح خواندیم قبول شد یا نه، چون قرآن درباره اثر نماز فرمود: ﴿إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾. 🔹 اگر انسان در این مدت بین صبح تا ظهر به چند امر شد و سرافراز از این امتحان ها برآمد، خدا را شاكر باشد كه آن نماز قبول شد و اگر _ خدای ناكرده _ در بین این دو نماز، تن به آلودگی داد، مطمئن باشد كه این نماز قبول نشد. 👈 نیست؛ گرچه است یعنی اعاده و قضا ندارد؛ اما آن اثر كلامی را كه ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾ باشد ندارد. انسان به خوبی می ‌تواند بفهمد كه نماز او قبول شد یا قبول نشد. ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
✍ یادمه معلم گفته بود دارید. ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه. فردا زنگ سوم که تمام شد آماده ی امتحان باشید. ⚠️ آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه. 🚶‍♂دنبالش رفتم و گفتم: برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و.. می‌دانستم احمد طولانی است. 🙎‍♂ احمد مقید بود که ذكر را هم با دقت ادا کند. هر چه گفتم بی‌فایده بود. احمد به نمازخانه رفت و مشغول نماز شد. همان موقع همه ی ما را به صف کردند. وارد کلاس شدیم. 🧓 ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سؤالها رو بیاره. مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. ⏰بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد همه داشتند توی کلاس پچ یچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه بعد یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن 👤هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد از خودش به کلاس راه نمی‌داد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. 👨‍⚖ معلم در حالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سؤالات امتحان شد. من هم با تعجب به او نگاه می کردم. 👨 احمد مثل ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد را خوانده بود و من خیلی روی این کار او فکر کردم. این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه‌ی عمل خالصانه‌ی احمد. 📚 عارفانه ، زندگینامه و خاطرات عارف ، ص ۱۸. خاطره دکتر محسن نوری از شهید نیّری. ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
9.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مرگ از دیدگاه آیت الله بهجت (ره) هم مومن هم کافر وقتی میمیرند می‌گویند ای کاش زودتر آمده بودیم ━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━ 🔹 : 🔹ما این چند سالی که هستیم، مرتب داریم می‌دهیم؛ یا امتحان است، یا امتحان ؛ یا در کلاس شکر نشسته‌ایم، یا در کلاس صبر. 🔸 خدا دنيا را برای خلق كرد. اصلاً دنيا كلاس امتحان است، منتها امتحان‌ها دو قسم است؛ گاهی امتحان، هر روز است ولی گاهی امتحان‌های سنگين، سالی يك بار يا دو بار است؛ ⬅️ أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ ؛ ﺁﻳﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻤﻲﺑﻴﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺳﺎﻝ، ﻳﻚ ﻳﺎ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ؟! ﺑﺎﺯ ﺗﻮﺑﻪ ﻧﻤﻲﻛﻨﻨﺪ، ﻭ ﻣﺘﺬﻛﺮ ﻫﻢ ﻧﻤﻲﮔﺮﺩﻧﺪ! (توبه/١٢٦) 🔹 گاهی يك بار يا دو بار انسان يا بيمار می‌شود يا مال فراوانی به او پيشنهاد می‌دهند يا مقامی به او پيشنهاد می‌دهند و در بوته‌ی آزمايش قرار می‌گيرد، وگرنه امتحانات جزئی هر روز و هر لحظه است. ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr