eitaa logo
در جستجوی تحول
2هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
877 ویدیو
178 فایل
🔰دکتر محمد روضه سرا ✔محقق و مولف کتاب ✔پژوهشگر تعلیم و تربیت ✔مدرس کشوری سرفصل های تشکیلاتی ✔ پژوهشگر مرکز تربیت اسلامی ✔استاد مدعو دانشگاه فرهنگیان ارتباط با من: @motehavel
مشاهده در ایتا
دانلود
✍محمد روضه سرا ایشون را نمی شناسم ولی محتوای توئیت شون؛کاملا با زیست بوم ۱۲ ساله من در محیط های دانشجویی و با بچه های دانشجو بودن همخوانی و مطابقت دارد. کاملا درست می گویند؛جوون ها و دانشجویان جوون ما هیچ چیز عجیب و خارق العاده ای نمی خواهند؛صرفا با برهان و استدلال سخن گفتن و فهمیدن و درک کردن دغدغه هاشون را میخوان همین.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 انتشار برای اولین بار 💟 فیلمی از روز تودیع حاج قاسم از فرماندهی سپاه کرمان و معارفه ایشان به عنوان فرمانده سپاه قدس. ✅ دو نکته در این چند دقیقه جالب است؛ 1⃣ ارتباط قلبی حاج قاسم با خدای متعال و قطع کامل تعلقات به دنیا و اعتباریات دنیا. 2⃣ اشک و حسرت و گریه های بلند یاران ایشان به این دلیل که فرمانده شان باید فرماندهی را واگذار کند. 💢 این ارتباط قلبی و این حد از محبوبیت بین نیروها توام با ابهت و قاطعیت در فرماندهی؛واقعا و حقیقتا برای هر عزیز دانشجویی که مسئولیت تشکیلاتی دارد درس آموز و قابل الگو گیری است. @tahavole
🔰مراقب باشیم که سقوط نکنیم⁉️ ✍محمد روضه سرا در روند تعلیم و تربیت؛ به خصوص اگر معلم و مربی از مطالعات بالایی برخوردار باشد و مهارت هایی چون فن بیان و تاثیر گذاری در تدریس و طرح مسائل جدید و مورد نیاز دانش پژوه را دارا باشد؛ بصورت کاملا طبیعی بستر اینکه متربی و دانش پژوه مرید استاد شود پیش خواهد آمد؛مقوله ای که قطعا برای متربی مطلوب است و باعث رشد او خواهد شد ولی در بلند مدت قطعا به ضرر استاد و معلم تمام خواهد شد چون نفس سرکش انسان از اینکه می بیند شاگردان او به حق وابسته علمی او شده اند لذت می برد و پله اول سقوط او خواهد شد. آنچه از سیره بزرگانی چون علامه طباطبایی«ره» و علامه محمد تقی جعفری«ره» و سید علی قاضی«ره» و امام راحل«ره»؛ که در کنار بعد تعلیم دغدغه تربیت افراد را هم داشته اند؛برداشت می شود این است که؛ اگر حس می کردند که متربی به تدریج و بصورت کاملا ناخودآگاه دارد مرید آن ها می شود و به جای توجه به مقصدی که انگشت اشاره آن ها به سوی او کشیده شده یعنی خدا و دین و آموزه های دینی؛ متربی به انگشت اشاره و صاحب انگشت اشاره توجه دارد؛ صحنه تربیت را تغییر می دادند. توجه به این سیره تربیتی و اجرای آن؛برای ماهایی که به نحوی اشتغال به تربیت و تعلیم دانش آموزان یا دانشجویان داریم حائز اهمیت است و عدم توجه به این نکته می تواند عامل سقوط شود؛وقتی مربیان و عرفا و عالمان بزرگی که ارتباط مستحکمی با ماورا غیب داشتند و نماز شب های طولانی و پر از اشکی داشتند این قدر به این نکته توجه و دقت داشتند؛ میزان دقت ماهایی که هنر کنیم نمازهای یومیه مان قضا نشود؛به مراتب باید بیشتر و دقیق تر باشد. گاهی اوقات لازم است که برای خدا و پا گذاشتن بر روی این لذت که من معلم خیلی خوبی هستم چون نتیجه نظر سنجی ها دال بر عالی بودن من از نظر محتوای تدریسی و روش تدریسی است؛کمتر در معرض متربیان حاضر شویم و در پاسخ دعوت آن ها نه بگوئیم. عکس العمل طبیعی و معقول دانش پژوه و متربی چیزی جز این نیست که علاقه مند به بیشتر دانستن از معلم و استادی باشد که از او آموخته و راهکار حل مشکلات و مسائل اش را از او فراگرفته است و اگر جز این باشد جای سوال است و برای متربی و دانش پژوه عیب بزرگی محسوب می شود که چرا پیگیر بیشتر دانستن از او نیست. ولی برای معلم و مربی لازم است که در کنار هنر معلمی اش؛ هنر مدیریت بر نفس خویش را هم دارا باشد و گاهی متربیان خود را به اساتید دیگری ارجاع دهد تا کم کم باورش نیاید که در این عالم هستی به این گستردگی واقعا چیزی محسوب می شود. دلیل بیان این نکته در این برهه زمانی؛نزدیک شدن به فصل دعوت های پرحجم محیط های دانشجویی از اساتید برای اردوهای راهیان نور؛دوره های تشکیلاتی؛تدریس های ترم دوم تحصیلی و.... است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 صفحه شخصی محمد روضه سرا _روبیکا https://rubika.ir/tahavole تازه تاسیس شده؛در صورت تمایل قدم کلیک هایتان به روی چشم🙏🌺
💠 مرکز فرهنگی تبلیغی آینده‌سازان با همکاری اداره آموزش‌های آزاد دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام) تقدیم می‌کند. 🔴 نشست علمی نا مدرسه با محوریت مسئله مرگ کارکردی مدرسه در تکوین و تعالی هویت دانش آموزان 🎤 کارشناسان ◽ دکتر لطیف عیوضی دکترای جامعه شناسی، استاد دانشگاه، مولف کتب درسی، معاون برنامه ریزی دوره متوسطه سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ◽ دکتر محمد حسنی دکترای فلسفه تربیت، استاد دانشگاه و هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، سرپرست پژوهشکده برنامه درسی و نوآوری های آموزشی ✒دبیر علمی حجت الاسلام مهدی شاکری دانشجوی دکتری فلسفه تربیت، پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت اسلامی ⏰تاریخ نشست شنبه ۱۰ دی ماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۰ الی ۱۲ 🚩 محل برگزاری: دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام 🌐 درگاه مجازی نشست اسکای روم: yun.ir/yxc1v5 آپارات: yun.ir/4fwry1 بیگ‌بلوباتن: yun.ir/s31lz3 🌐 لینک سایت رسمی مرکز آینده‌سازان: www.afaagh.com @ENOEnsani
موضوع نشست خیلی خوبه👌👌👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟 حضور مردم در مسیر منتهی به مزار شهید حاج قاسم سلیمانی«ره» عزت دست خدا هست
بهترین مطلبی که درباره علامه مصباح یزدی تو فضای مجازی دیدم کار شده این مطلب است👌👌👌 👇👇👇👇
هدایت شده از بر پا
کاش مصباح حوزه زنده بود. علی مهدیان_سرمقاله همشهری بخش اول از سه بخش سال هفتاد و شش که در دانشگاه پذیرفته شدم، هجوم شبهه و شکستن حرمتها برایم تعجب آور بود، چیزی نبود مگر آنکه در ساحت اندیشه به چالش کشیده میشد. مطبوعات و تریبونها در دست یک جریان خاص بود و کوچکترین مخالفتی در نطفه باید خفه میشد. احساس دیکتاتوری و حضور یک قرائت و یک اندیشه راه نفس مخالفین این هجوم را میبست. همیشه هم مخالفین این تهاجم متهم بودند به دیکتاتوری. اگر در ساحت اندیشه، بمباران نقد اصول و مبانی اندیشه اسلام خمینی در جامعه سر ریز شده بود در ساحت رسانه ها و گفتمان سازیشان یک انحصار و دیکتاتوری رسانه ای را در داخل رقم زده بودند. در ساحت هنر انقلاب نیز آن هویت عفیف و پاک هنر دور از فحشا که در دهه شصت رشد کرده بود و در حال به ثمر نشستن بود را به فاضلابی از حرمت شکنی ها آلوده کرده بودند. تک تک عناصر نرم افزاری تمدن اسلامی که به دست امام تعریف و تبیین شده بود ارجاع به تمدن غرب میشد. رییس جمهور رسما در فرانسه اعلام کرد ما مردمسالاری را از شما یاد گرفتیم. مردمسالاری که امام بر هویت مستقلش نسبت به تمدن غرب پای میفشرد و از حاق توحید به نابترین قرائت انتاجش کرده بود. اندیشه معیار برای دین منتفی و عملا فهم دینی واقعیت یاب منتفی دانسته میشد، امام را به موزه ها میسپردند، نه فقط عزاداریها که اصل قیام امام حسین ع را نتیجه خشونتهای اهل بیت میدانستند. نهادهای انقلابی ساخته شده به دستان امام مانند «جهاد سازندگی» را خراب میکردند. همه چیز مهیای یک ویرانی گسترده فرهنگی بود. یک هجوم همه جانبه به فرهنگ، آری فرهنگ اسلام ناب در خطر بود. بسیاری از جریان های انقلابی گیج و گنگ بودند. خراب شدن ارکان فرهنگ را احساس میکردند اما دقیقا نمیدانستند باید چه خاکی بر سر کنند. عده ای با زدن و دعوا و کتک و عده ای با سوز و درد و سکوت. این یعنی هجوم همه جانبه دشمن در واقع به یک شبیخون شبیه بود. «آژانس شیشه ای» نشان میداد چه داغی بر دل انقلابیون بود و نمیدانستند چگونه فریادش بزنند. رهبری تک و تنها در میدان فرهنگ شمشیر میزد، تبیین میکرد، تک تک واژه ها را معنا میکرد، نهادهای انقلابی خراب شده را دوباره با دقت نهالکاری و آبیاری میکرد. کمتر کسی بود که درد او را دریابد و بداند او دارد چه میکند. کجا میجنگد چگونه مبارزه میکند. در این دوران جنگ سخت ، اما ، رهبری یک سردار داشت. سرداری ریش سفید اهل علم آیت خدا بر زمین، کسی که نه فکر آبرویش بود نه در اندیشه آینده ای که دیگران برایش نقشه میکشیدند. «طرح ولایت» او تجهیز اندیشه جوانان بود به ابزار مبارزه، من از نزدیک میدیدم چگونه جوانان دانشجو وارد این دالان تعلیمی و تربیتی میشوند و با توان و قدرت فکری و معنوی مثال زدنی وارد میدان میشوند. جوانانی که حالا میفهمیدند امام سخنی داشت از بنیاد متفاوت با هر آنچه غرب و شرق ادعا داشتند. سخن او قابل مصادره و فاکتور کردن به نفع غرب و شرق نبود. سخنی نو معقول و متفاوت. پیرمرد دانشمند که حالا سردار رهبری بود در جهاد فرهنگی خود یک تنه به میدان میآمد سخن میگفت، نقد میکرد، حتی مناظره میکرد مثل دوران جوانیش در ابتدای انقلاب. با رفتار متوضعانه اش مقابل رهبری که تعمد داشت این احترام را به ظهور و بروز بکشد همه نظام ارزشی «دشمن زنجیره ای» را به چالش میکشید. آنقدر علم داشت که بتواند در سطوح مختلف هویت فرهنگی جامعه شمشیر بزند. در سطح معرفت شناسانه و هستی شناسانه شمشیر میزد. یار جمع میکرد لشکر درست میکرد و گفتمان میساخت. در سطح اخلاق و فقه و حقوق نیز قد علم کرده بود. تبیین میکرد. سخن میگفت برای نخبگان. برای عموم. برای همه. در سطح علوم تجربی انسانی نیز. آرام و قرار نداشت. خسته نمیشد همانطور که رهبرش شمشیر میزد و خسته نمیشد. لشکر حوزویان جهادی و فاضل را روانه دانشگاه ها میکرد. مهم نبود کل ساختار به این مبلغین پاپتی و بی جیره و مواجب روی خوش نشان ندهند. مهم این بود که مبارزه داشت پیش میرفت. او به قول حوزویان یک ملا بود به معنای حقیقی کلمه و یک مجاهد بود. اما این ها باعث نمیشد که او به امتداد اندیشه تا ساحت زندگی و قدرت دینی نیندیشد. او جریانی فعال در ساحت سیاسی ساخت. بله اشکال بر این جریان سیاسی اجتماعی زیاد بود و هست اما کمتر کسی میتواند انکار کند که یک جریان سیاسی اجتماعی فعال مبتنی بر اندیشه و دانش انقلابی چه اندازه میتواند در مبارزه با سطوح مختلف عملیات تهاجمی دشمن در ساحت فرهنگ نقش آفرین باشد. که چنین هم بود. بله البته مصباح خیلی بزرگتر از این جریان بود و هست. او به رسانه هم میاندیشید. «طرح ولایت تکمیلی» را به صورت تخصصی در ساحت رسانه آغاز کرد و جوانان را مجهز میکرد به ابزار رسانه مبتنی بر اندیشه. @ali_mahdiyan
هدایت شده از بر پا
کاش مصباح حوزه زنده بود. علی مهدیان_سرمقاله همشهری بخش دوم از سه بخش من آنروزها این همه تلاشش را میدیدم و برایش احترام قائل بودم اما آنچه محبت او را به دلم میانداخت نکات دیگری بود. اول آنکه میدیدم چطور دوست جاهل و دشمن دانا او را میزند، حرمتش را هتک میکند، و او مقتدرانه میجنگد و مظلومانه کار را جلو میبرد. چندین بار از نزدیک او را دیده بودم یک بار کسی آمد دانشجویی را که به او بی احترامی کرده بود با بی ادبی و تمسخر ازش یاد کند با همان هبیت و عقلانیتش اخم کرد که این کار درست نیست. و خود را با آن دانشجو مقایسه کرد که خطای او را دستمایه تمسخرش نکنید من هم ممکن است مثل او خطا کنم. کمتر کسی میدانست او پانزده سال شاگرد خصوصی اخلاقی بهجت العارفین و پیر صاحب نفس قم آیت الله بههجت بود. محضر مصباح معنویت داشت. یک بار به ما گفت شما دانشجویانی که به حوزه میآیید چه بسا برای اسلام ظلمهایی هم ببینید اما صبر کنید. من منطق او را نه در گفتار که در کل هویتش میافتم میگفت صبر شما کار را برای دیگران سهل خواهد کرد. یک بار هم در جلسه ای خصوصی از تلاش های چندین ساله اش برای آشتی نسبت علم و دین و وحدت حوزه و دانشگاه برایمان سخن میگفت که این میزان دنبال کردن و پیگیری و خسته نشدن برایم اعجاب آور بود. او تا نفس داشت سکوت نکرد فکر شان و شوونات و این بازیها هم نبود. عزت را خدا میدهد حرمت را خدا میدهد. او آنچه شنیده بودیم را با وجودش یادمان میداد. من نه در ساحت اندیشه و نه در اقدام او را بی خطا نمیدانم اما حوزه به من آموخته چگونه هم مستقل و آزاد بیندیشم و هم در مقابل نورانیت جهاد و علم اساتید خود سر تعظیم فرود آورم. او مظهر معنویت بود و عقلانیت و بصیرت. او به ما یاد داد چگونه میتوان علم و اندیشه را که هویتی آزاد و مستقل دارد تحت حاکمیت و ولایت الهی درآورد، و چه خوش این حقیقت را به تصویر میکشید. بخواهیم یا نخواهیم باور کنیم یا باور نکنیم همگی به او مدیونیم. این روزهایی که گذشت بدجوری دلم هوای او را کرده بود. کاش زنده بود این مصباح حوزه ، ثلمه ای که حوزه های ما بعد او دید چگونه جبران میشود نمیدانم. @ali_mahdiyan
هدایت شده از بر پا
کاش مصباح حوزه زنده بود. علی مهدیان_سرمقاله همشهری بخش سوم و پایانی از سه بخش کاش امروز بود و مدد میداد که دوران جهاد تبیین محتاج اندیشه ورزی او و مجهز کردن ذهنها به فکر انقلابی است. کاش بود و مدد میداد که تجهیز مردم به حضور و جنگ رسانه ای محتاج مهارت افزایی و شبکه سازی و جریان سازی بود که او اهلش بود. کاش بود و مدد میداد که حمایت از این دولت جوان خوشفکر و پر عزم و امیدافزا محتاج حوزه علمیه و علمایی در میدان است تا خطاهای مدیران را دلسوزانه و با عقلانیت علمی حوزوی و معنویت و اخلاق و بصیرت در بیان به آنها منتقل کنند نه آنکه با نیش و کنایه هایشان ناخواسته ضربه بزنند به این حرکت مبارک دولت مردمی. کاش بود و مدد میداد که «امید واقعی» که کالای راهبردی امروز ما است بیش از هر زمان محتاج اندیشه است محتاج تجهیز چشم و گوش به «فکر» است. کاش بود و مدد میداد که او خوب میدانست چگونه «شکستن هیمنه پوچ نرم افزاری دشمن» را کهرهبری انتقام حقیقی خون سردار شهید ما میدانست نیاز به بسط و تفصیل و ترویج نرم افزار اسلام ناب روح اللهی دارد که سرداری این عرصه کار خیلی ها نیست. کاش بود و مدد میداد که او خوب میدانست چگونه ایمان و عقاید ایمانی را تا صحنه عمل و عینیت اجتماعی امتداد دهد مسوولیتی که بارها رهبری از حوزه ها درخواست کرده و «آل سکوت» حوزه مثل همیشه در قبال آن در سکوتند و غرب پرستان و مارهای خوش خط و خال نیز مشغول دشمنیشان با انقلاب. امثال او چقدر برای هدایت این حرکت مهم در حوزه لازم بودند. کاش بود و با وجودش خفه خون گرفتن آقایان را رسوا میکرد وقتی که انقلاب و حکومت و ولایت و حتی احکام فقه و حقوق الهی مورد تهاجم بود. کاش بود و در زمانه ای که مردم مظلوم ما در فشار ناامنی بودند به جای آنکه با وجنات علمایی یک لگد به نیروی انتظامی ما بزند مثل همیشه آن پیکر نحیفش را سپر میکرد و از امنیت این مردم مظلوم دفاع میکرد ولو توهین بشنود. کاش بود و مثل همیشه که خبث باطن آدمها و جریانات را زودتر از دیگران میشناخت شمشیر زبانش را ابوذروار از نیام خودخواهی های مقدس مآبانه بیرون میکشید و حساب جریانات خبیث و خوش خط و خال حوزوی را میرسید حوزویانی که حکم حجاب را و حکم محاربه را و حکم ولایت را با بی غیرتی میشکنند جلوی چشم حوزویان دیگری به نام جماعت «آل سکوت». کاش اما بود و میدید شاگردانش که با مظلومیت رشدشان داد چگونه امروز به وفور و گمنام پروژه رجعت به اندیشه های خمینی بزرگ را پیش میبرند و مددکار خامنه ای آن «حکیم مظلوم» هستند. جای مصباح حوزه خالی است. باید برای این حوزه از او زیاد گفت. خیلی زیاد @ali_mahdiyan
فقط یک جمله؛ خدا فقط به واسطه اخلاص به عبد صالح اش عزت خارج از حد و تصوری عنایت کرده است. جای همه تون خالی؛نائب الزیاره هستیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به وقت ٠١:٢٠: 🚨بلندشو علمدار...😭😭😭 چرا امشب خوابمون نمیبره؟! ای کاش ساعت همینجا متوقف میشد و به ۱:۲۰ نمیرسید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی تو فضایی که مرقد مطهر حاج قاسم هست قرار می گیری؛قشنگ محسوس و ملموس هست که به دلیل اثر تکوینی فضایی که پیکر مطهر حاج قاسم اونجا هست؛یه حس دلتنگی توام با آرامش و حزن و غم به دل ات سرازیر میشه. صدای حاجی هم اثر تکوینی برای تربیت قلوب داره👌👌👌
عجیب بودن و اسرار آمیز بودن ماجرا و قصه حاج قاسم این هست که؛ طرف ۳۰ ساعت زده اومده تا کرمان و چند کیلومتر هم پیاده روی کرده؛برای یه زیارت ۵ ثانیه ای مرقد مطهر حاج قاسم به دلیل شلوغی ولی حس یاس و خستگی اصلا نمیکنه. کی بنا هست از این راز رمزگشایی شود الله اعلم.
گاهی یه اشتباه سهوی و غیر اختیاری؛ موجب معطل شدن یک ساعته ۲۰ نفر تو سرمای استخوان سوز میشه. عذاب وجدان مثل خوره به جونت می افته که چرا آخه؟!چرا باید بی حواسی ات باعث اذیت ۲۰نفر آدم بشه؟! پیش خودت فکر می کنی که اگه یه ساعت تو سرما بمونم و جریمه بشم؛عذاب وجدانه میپره ولی تازه می فهمی این سرما تو این یه ساعت با اون ۲۰ نفر چیکار که نکرده!!! شاید درس عبرتی باشد برای من معلم؛که گاهی همین قصورهای سهوی که باعث اذیت شاگردان و دانشجویان ات در کلاس درس می شود؛مسیر درست تو را منحرف کنند.
حلال کنید🙏🙏🙏🙏😔😔
بیت الزهرای کرمان؛ماوای حاج قاسم در ایام فاطمیه ها همین جا بوده. وارد بیت الزهرا که میشی اگه قلب ات مشغول دنیا و سلفی گرفتن و هم صحبتی با دوست بغل دستی ات نباشه؛خیلللی ملموس و محسوس اثرات تکوینی نفس و اشک حاجی را درک می کنی. چه بوده این انسان به معنای واقعی متصل به خدا و عالم حقیقت؛که مکانی که روزی در آن حضور داشته است اینگونه روی قلوب تاثیر می گذارد؟!!
سخنان امروز حضرت آقا در جمع بانوان؛ درباره رویکرد مواجه با ضعیف الحجاب ها و زاویه دید به حجاب و بستر اجتماعی مواجهه با این مقوله؛ عین رویکرد حاج قاسم است و این حاکی از مطابقت کامل و صد در صدی نظام فکری حاج قاسم با نظام فکری و نظام مسائل حاج قاسم از حضرت آقا دارد. به تعبیر گویاتری که استاد طاهرزاده مطرح می کنند؛یکی از مولفه های فوق العاده مهم رشد و سلوک محیر العقول شهید سلیمانی سلوک ذیل شخصیت ولی است در برهه ای سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «ره» و در برهه ای سلوک ذیل شخصیت حضرت آقا. نکته ای که این چند روز خیییلی کم از روایت گری هایی که از حاج قاسم بود شنیدم؛و طبق مدل ناقص باقی روایت گری اسطوره هامون صرفا به بعد احساسی قصه تمرکز می شود و از حیثیت مبنایی و بنیادی شخصیت شناسی اسطوره ها غفلت می شود.
ساعت های آخر حضور در کنار حاج قاسم و دقایق پایانی مهیا شدن برای رفتن از اینجا و واگویه هایی برآمده از دل در کنار مزار حاجی را دوست داشتم با شما همراهان همیشگی و پیگیر کانال به اشتراک بگذارم. ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️