وطن مادر است
و غزه مادری است که برای غم کودکانش مویه می کند...
چند بیت از زبان غزه برای فرزندش
شاید این آخرین شبی باشد
که در این غمکده گرفتاری
می روی تا همیشه می مانند
بغض هایی که در گلو داری
پا به دنیا گذاشتی و زمین
ساز خندیدن تو را دزدید
شب به شب با صدای فریادش
آسمان ترس بر سرت بارید
جشن میلاد سال اول را
در کنار جنازه ی پدرت...
برف شادی نداشتی اما
گچ بری های سقف روی سرت...
آرزویت نبود چیزی جز
بادبادک به جای سنگ و تفنگ
یا عروسک میان آغوشت
روزگاری بدون سایه ی جنگ
تا مبادا دمی زمین بخوری
مادرت میگرفت دستت را
راه افتادی و به دست خودت
خاک کردی تمام هستت را
پیش چشمان ابری ات یک روز
صبحِ خانه گلوله باران شد
مُردم از داغ تو همان لحظه
غم برای همیشه مهمان شد
کودکم! باغ سبز زیتونم
ای طلایی دشت و هامونم!
جاری تا همیشه در خونم!
بی تو یک باغ، بید مجنونم
آه داغت چقدر سنگین است
می فشارم تو را در آغوشم
می روی تا همیشه می ماند
لحن خندیدن تو در گوشم
روی دوشم هزار غنچه شهید...
پرچم داغدیده ای دارم
من فلسطینم و دلم خون است
به تو یک زندگی بدهکارم
✍#طاهره_سادات_ملکی
@tahere_sadat_maleki
#شاد_زیستن
دیدید بعضیا همیشه غصه دارن؟ 🥴 به زمین و زمان بد و بیراه میگن🤬 و دنیا رو تاریک میبینن😎
می دونین چرا؟ 🤔
چون یا تو گذشته زندگی میکنن یا تو آینده
این تیپ آدما عادت کردن صفحه های تلخ رو ورق بزنن، مثلاً مدام تو ذهنشون کنکاش می کنند که چرا فلانی اون روز که لباس خریده بود تا با من می خواست حرف بزنه پشت چشم نازک کرد🙄
چرا خودم تو فلان تاریخ اون افتضاحو ببار آوردم 😔
یعنی اینجورین که صبح که از خواب پا میشن با نام و یاد خدا یه بیل دستشون میگیرن و گذشته رو شخم میزنن تا یه نکته واسه غصه خوردن پیدا کنن🤦
شاید باورتون نشه این جور شخصیتها واسه آینده هم نگرانن . چطوری؟ مثلاً به این فکر میکنن که نکنه حالم بد بشه، نکنه یه اژدهای هفت سر منو بخوره؟
زلزله نیاد من زیر آوار له بشم؟🥺
ورشکست نکنم سکته مغزی بزنم بیفتم گوشه خونه😭
حالا می خوام بگم راز شاد زیستن اینه که تو زمان حال زندگی کنیم.
اگه اینجا و اکنون زندگی کنی شادمانی داری☺️
بعضیا همین الآنم که دارن این کپشن رو می خونن تو فکر دیروز یا فرداشون هستن🥴
سهراب سپهری میگه زندگی آبتنی کردن در حوضچه اکنون است.
حتماً می پرسین راهکارش چیه؟
باید ذهنتون رو تمرین بدید هروقت خواست فرار کنه بره تو گذشته یا آینده، بیاریدش توی زمان حال
حالا یه سوال؟ به نظرتون همیشه تصور گذشته و آینده بده؟
آفففرین👏
جواب: نچ
اگه به گذشته نگاه کنید و عبرت بگیرید خوبه. یعنی اگه ذهنت شیطونی کرد و رفت تو گذشته، به لحظه وایسا درس بگیر و برگرد
اگه فرار کرد رفت تو آینده چی؟ 🤔
برو ببین چه خبره سریع برگرد برای آینده ت با تدبیر خودت و مشورت برنامه ریزی کن 😉
پس نگاه به گذشته خوبه تا وقتی که نری سراغ صفحات غم بارش 👌
و
نگاه به آینده خوبه تا وقتی که نری سراغ نگرانی ها و دغدغه هاش 👌
✍#طاهره_سادات_ملکی
@tahere_sadat_maleki
بسم الله
#دماغ_ایرانی_در_حال_انقراض_است
#در_حفظ_این_سرمایه_ملی_کوشا_باشید
اهل استراق سمع نیستم اما وقت هایی که سرم درد می گیرد به دنبال بهانه ای هستم برای این که فراموش کنم این درد لعنتی را ...
سرم را روی شیشه اتوبوس گذاشته ام و بیرون را تماشا می کنم ، رفت و آمدها را زیر نظر می گیرم، پسر گلفروشی را سر چهار راه می بینم و با دیدنش میفهمم که از شدت درد دارم دیوانه می شوم . چون نه چهار راهی سر راهمان هست و نه پسرک گلفروشی...😁
گوشی زن پشت سری ام زنگ می خورد. با صدای تو دماغی جواب می دهد: «مَله». قیافه اش را تصور کردم. یک زن دماغ عملی، نسبتا زیبا، با موهایی که ریخته روی پیشانی اش و ناخن هایی که شاید تازه مانیکورشان کرده و کودک لجبازی که آویزانش بود و داشت روی اعصاب نه تنها مادرش که تمام مسافرها رژه میرفت . زن به کسی که آن طرف خط بود با لهجه ای قمی گفت: حال ایشالا که خوب میشه، یخده تحمل کن، عوضیش خوشگل میشی، مانداتْ (باندای بینی)کی درمیاری؟
نمی دانم زن آن طرف خط چه گفت: شاید او هم با لهجه ی قمی گفت: (نَمدونم کی برم، أگ حالِم اینجورَکی باشه که هم إمرو فردا میرَمون...
شاید هم با لهجه ی تهرانی گفت: نمی دونم کی برم و بعد هم برای این که روی این طرف خط را کم کند گفت: البته من به خاطر پلیپ و انحراف دماغمو عمل کردم وگرنه دماغم عیبی نداشت فقط یه ذره گوشت واستخون اضافه داشت .
شاید هم با لهجه انگیلیسی گفت: إکس کیوز می بات آی واز بیوتیفول، آی هَو پولیپ أند انحراف ...
دیگر دلم نمی خواهد به حرفهایشان گوش کنم . بیشتر به زنان هم عصرم فکر میکنم. به زنانی که همه قیافه هایشان مثل هم شده، که نمی توانم تشخیصشان بدهم.
مادرانی که زیبایی شان قابل وصف نیست و البته با کمی اغراق کودکان آویزان به دامانشان، چیزی شبیه سمندون ...
راستی اولین بار چه کسی گفت هرچه دماغ هایمان سربالاتر باشد، سربلندتریم؟
کی حکم کرد لب هایمان _که عمری به غنچه تشبیه می شدند_ حالا بشوند یادآور آیه ی أفلا ینظرون الی الابل کیف خلقت؟
کی معیار داد که کمرها باید مثل استکان کمر باریک باشند و ناخن ها مثل چنگال؟
راستش این روزها به این حرف شیطان بیشتر فکر میکنم:
«فَلَاَمُرَنَّهم فَلَیُغَیِرُنَّ خَلقَ الله»
«به آنها امر میکنم که خلقت خدا را تغییر دهند.»
کاش یادمان نرود شیطان قسم خورده بود ما را مثل خودش کند.
✍#طاهره_سادات_ملکی
@tahere_sadat_maleki
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلوات امام محمد باقر علیه السلام
@tahere_sadat_maleki
فرمود:
مَنْ کَانَ فِینَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ- مُوَطِّناً عَلَی لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ- فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا فَإِنِّی رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّه
کسی که در راه ما می خواهد جانش را ببخشد و خود را آماده دیدار با خدا کند پس باید با من بیاید زیرا که من با خواست خدا فردا صبح روانه خواهم شد.
چند بیتی برای امام حسین جانم در روز عرفهباران شدی، نم نم خدایت را صدا کردی خون خدا! خون گریه کردی و دعا کردی از آفرینش خواندی و از خلقتت گفتی آن وقت ما را با خدایت آشنا کردی دلتنگ دیدار نیاکان خودت بودی دلتنگ بودی و شهادت را دعا کردی "من کان فینا باذلاً مهجه" سرودی و دیگر مسیر روز را از شب جدا کردی آه ای نسیم صبحدم عطری پراکندی هم مکه را ...هم کربلا را با صفا کردی ای آسمان هرچند روی خاک افتادی با مهربانی خاک را هم کیمیا کردی لبخندهایش آرزویت بود حالا ....آه بر گریه های مادرت آغوش وا کردی فصل الخطاب پندهایت لحن قرآن بود بر روی نیزه حق مطلب را ادا کردی ✍#طاهره_سادات_ملکی @tahere_sadat_maleki
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نفس بکش دل من! در هوای حضرت دوست...
که دل شکسته تران را خودش خریدار است...
✍️#طاهره_سادات_ملکی
پ ن :
ما را به دعا کاش فراموش نسازند...
@tahere_sadat_maleki
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام حسین در صحرای عرفات اشک میریخت و میگفت ...
یا مُمسِِکَ یَدی ابراهیمَ عَن ذَبحِ اِبنه …
@tahere_sadat_maleki
#کمالگراها_کجای_مجلس_نشستند؟
تا پیش از این فکر میکردم کمالگرایی کلاس دارد. هروقت می خواستم خودم را جایی معرفی کنم اول اسمم را می گفتم بعد طوری باد به غبغب می انداختم و می گفتم «یک کمالگرا هستم» که انگار یکی از پادشاهان صفوی ام. یا هرجا برای کاری کم گذاشته بودم فوری پشت بندش یک «من کمالگرا هستم» می چسباندم و به خیال خودم اطرافیانم را متقاعد می کردم که کم کاری از من نبوده بلکه این خصلت نمی گذارد به کارهایم برسم. اما بعدتر _وقتی کتاب چگونه کمالگرا نباشیم را خواندم_فهمیدم دچار یک مشکل حاد بودم و نمی دانستم.
اگر شما هم فکر می کنید کمالگرا هستید، اگر فکر می کنید کمالگرایی کلاس دارد و دارید تلاش می کنید دچارش شوید، این مطلب را با دقت بخوانید.
کمالگراها تفکرشان این است که «هیچ چیز کافی نیست» مثلاً اگر مشغول انجام کاری هستند و کم و بیش خوب پیش می روند از روند کار خودشان راضی نیستند و فکر می کنند زمانی که گذاشته اند کافی نبوده است.
آن ها در چشم دیگران افراد موفقی هستند تا جایی که ممکن است دیگران به موقعیت خوبشان غبطه بخورند اما نه تنها در ذهن خودشان هیچ پیشرفتی ندارند بلکه فکر می کنند به لحاظ موقعیت اجتماعی هیچ مزیتی نسبت به دیگران ندارند.
کمالگرایی آدم را به درجا زدن در کارها می رساند.
افراد کمالگرا اگر کاری را شروع کنند باید به بهترین نحو انجام بدهند و اگر در میانه راه بو بکشند که ذره ای از کیفیتش کم شده، کار را به کل رها می کنند. (این خود خود منم 🤗 مثلاً وقتی می خواستم کتاب بخوانم خودم را مقید می کردم خلاصه نویسی کنم. خودکارهای اکلیلی ام را می گذاشتم کنار دستم و طوری کتاب را دسته بندی می کردم که برگ های کتاب می ریخت و اگر خدایی نکرده چیزی پیش می آمد که شرایط بر وفق مراد نبود _مثلا جوهر خودکار سبزم تمام می شد یا ذره ای خط خوردگی پیدا می کرد_ کتاب را یک ماچ محکم می کردم و می گذاشتمش کنار)
کمالگراها بیشتر به نتیجه فکر می کنند و کمتر از مسیری که در آن هستند لذت می برند.
من به این بیماری دچار بودم و عوارض زیادی هم برایم داشت. مثلاً همین کمالگرایی باعث می شد در جمع کمتر صحبت کنم یا بیخیال کاری می شدم که مدت ها در ذهنم بود یا نمی نوشتم چون فکر می کردم باید بهترین ها را بنویسم یا حرف و نظر دیگران برایم خیلی مهم بود و ...
وقتی که کتاب چگونه کمالگرا نباشیم را خواندم فهمیدم راه چاره ام «معمولی گرایی» است. من باید معمولی گرا می شدم. یعنی اگر مدت هاست متنی را نمی نویسم چون فکر می کنم تاپ و نامبر وان نیست، حالا باید استارت کار را بزنم و برگ برنده ام انجام هرکاری باشد که از آن فراری ام و همین که انجام می دهم یعنی یک کار مثبت! دیگر نتیجه ی کار نباید برایم مهم باشد.
و فهمیده ام نقشه ی خوبی که امروز به سختی انجام شود بهتر از نقشه ی در حد کمالی است که هفته ی آینده انجام شود.
حالا که معمولگرا شده ام و دارم با کمالگرایی خداحافظی می کنم حس خوبی دارم.
معمولگرایی باعث شده راحت تر به کارهایم برسم، راحت تر بنویسم و در کل راحت تر زندگی کنم. مثلاً همین حالا که ساعت دو و نیم شب است که از شدت خواب یکی از چشم هایم کامل بسته است و آن یکی نیمه باز است و شده ام مثل دزدان دریایی و یک فسقلی نیم متری دارد روی پایم ونگ ونگ می کند و صدای خروپف همسایه ی طبقه بالایی می آید و همسایه ی کناری دارد بچه اش را متقاعد می کند که قبل از خواب برود مستراح و پیش دستم کاغذ و قلم نیست، دارم توی دفترچه یادداشت گوشی ام این ها را می نویسم.
حرف زیاد است و مجال نوشتن نیست.
اگر سوالی در این باره داشتید به آیدی من پیام بدهید. 👇
@TSadatmaleki
#چگونه_کمالگرا_نباشیم
✍ #طاهره_سادات_ملکی
@tahere_sadat_maleki
📣 #اطلاعیه
معاونت فرهنگی-تبلیغی بنیاد فرهنگی امامت برگزار می کند؛
🔹دومین نشست شاعرانه #مدح_امیر_بانوان
🔸 جشن غدیر ویژه بانوان با حضور بانوان شاعر
🔹سخنران: حجت الاسلام والمسلمین حسن شفیعی
🔸 مداح: جناب آقای محسن توکلی
🔸 شعرخوانی شعرای ارجمند:
اعظم سعادتمند
وحيده گرجی
نجمه سادات هاشمی
فاطمه سليمان پور
زهرا سلیمی
طاهره سادات ملکی
راضيه مظفری
فرزانه قربانی
فاطمه محرومی
🔶 به قید قرعه به پنج نفر از شرکت کنندگان «دُرّ نجف» هدیه داده می شود
🗓زمان: یکشنبه سوم تیر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷
🏢 مکان: قم، بنیاد فرهنگی امامت
@tahere_sadat_maleki
کنار من است و کنارش منم
و در داغ ها بی قرارش منم
مرا پرورش داده چون مرد جنگ
بیا و ببین نسل آرش منم
که در جاده های پر از سنگلاخ
حماسی ترین تک سوارش منم
اگر گاه گاهی خزانی شده
چه غم سبزی نوبهارش منم
سرانگشت من باز گل کرده است
در این روزها برگ و بارش منم
شهیدی اگر رفت در فصل سرد
بگو آفتاب مزارش منم
وطن می رود؟ نه، وطن ماندنی ست
به عالم بگو پاسدارش منم
چه ترسی ست از سختی امتحان
قسم خورده ام پای کارش منم
بخوان! شعر تازه، برایش بخوان
به ایران بگو شهریارش منم
✍#طاهره_سادات_ملکی
#انتخابات
@tahere_sadat_maleki
فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ
۶۱/ آل عمران
صدای کاروان راهبان از دور می آید
بشارت باد شب دارد به سوی نور می آید
به حکم «قل تعالوا ندع»، «ثم نبتهل» قرآن
یقین دارد که رستاخیز خواهد شد در این میدان
بگو با اسقف اعظم ضمانت کن جهانت را
اگر مردی در این میدان بیاور خاندانت را
از آن سو عده ای با حیرت و تردید می آیند
از این سو پنج تن در هیبت خورشید می آیند
محمد جان و تن را با خودش آورده در میدان
علی را خویشتن را با خودش آورده در میدان
که آورده ست نبض عرش را از آسمان اینجا
که آورده زمین را و زمان را توأمان اینجا
صدای لکنت ناقوس ها می آید از نجران
ببین آوازه ی مأیوس ها می آید از نجران
و این سو مأذنه دارد رجز می خواند از قرآن
که پژواکش هزاران بار پیچیده ست در دوران
نیازی نیست طوفانی شود این کارزار امروز
که چشمان علی کاریست هم چون ذوالفقار امروز
به بزم عشق مهمان می کند چشمان او آری
مسیحی را مسلمان می کند چشمان او آری
بگو هرکس بخواهد وعده ی حق رسولان را
بخواند آیه ای از آیه های آل عمران را
نسیمی آسمانی از بهشتی دور می آید
بشارت باد شب دارد به سوی نور می آید
#مباهله
✍️#طاهره_سادات_ملکی
@tahere_sadat_maleki
هدایت شده از فاطمه عارفنژاد
خشکسالی شدهست؟ باران شو
مرهم زخمهای گلدان شو
رود را اشتیاق ماندن نیست
باز جریان بساز و جریان شو
ای غمی که همیشه بوده و هست
لااقل پشت خنده پنهان شو
آنچه که سالها گمش کردیم
آنچه که آرزو شده، آن شو
روستا روستا به خود برگرد
با گل رازقی چراغان شو
صادقانه بجوش با مردم
راهی کوچه و خیابان شو
زاهدان و اراک و مشهد و رشت
قم و تبریز و شوش و کرمان شو
یار دیرینهٔ دبستانی
یار و همسنگر شهیدان شو
دست من! تیر در کمان بگذار
رأی من! ساز و برگ ایران شو
#فاطمه_عارفنژاد
#انتخابات
#ایران
🇮🇷
@fatemeh_arefnejad
_حالم؟
مثل همون صبحی که سید ابراهیم پیدا نشد...
مثل ساعت یک و بیست شب جمعه ...
خدایا تو شاهد باش در این عصر رهبرمون رو تنها نذاشتیم
اَللّهُمَّ اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَالِهِ وَغَیْبَهَ وَلِیِّنا ...
@tahere_sadat_maleki
با رأی دیروزم
من منتظر بودم که برگردی ...
#سید_ابراهیم
@tahere_sadat_maleki
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه ی سال منتظر بودم تا دوباره محرمش برسد...
@tahere_sadat_maleki
هدایت شده از تلک الایام
عَزَّ وَاللّهِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا يُجيبَكَ،
.
.
.
والله برای عمویت سخت و جانکاه است
که اجابت آسمانها و زمین در دستانش باشد
اما نتواند پاسخ تو را بدهد
#لبیک_داعی_الله
@telkalayyam
هدایت شده از صبح تازه دم
( عاطفه جوشقانیان)
کنار کاروان مُحرم شد آمد
و هرجایی اگر لازم شد آمد
که می گوید حسن آنجا نبوده؟
حسن در کربلا قاسم شد آمد
#عاطفه_جوشقانیان
#قاسم
@sobhetazedam