eitaa logo
کانال طاهره سادات ملکی
391 دنبال‌کننده
125 عکس
70 ویدیو
2 فایل
به یک نگاه تو تطهیر می شود دل من... تنها دارایی‌ام کلمه‌هایی‌ست که امید دارم روزی که دیگر نیستم، آبرویم باشند... دانشجوی دکترای مطالعات زنان طلبه سطح سه من اینجام👇 @TSadatmaleki
مشاهده در ایتا
دانلود
{ ﷽ } شما که غریبه نیستید خب راستش از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، اینکه چند وقت است کارهایم روی هم تلنبار شده، اینکه خانه بهم ریخته می‌شود و دیر تمیز می‌شود، اینکه ظرف‌ها از حد نصاب هم می‌گذرند و شسته نمی‌شوند، همه‌اش به بچه‌ها و سرو کله زدن با آن‌ها برنمیگردد، بخش بزرگی از آن به خودم و تنبل‌بازی‌ام ربط دارد. این را امروز فهمیدم. صبح ساعت هفت بیدار شدم، با یک چشم بسته و یک چشم نیمه باز توی گوشی‌ام چند صفحه کتاب خواندم، بعد به سرم زد تا بچه‌ها خوابند بروم نان بخرم و از آن طرف کتاب‌های حلما را بگیرم. تا قبل از اینکه از خانه بروم بیرون بین دوراهی بزرگی مانده بودم. تصمیم گرفتن بین اینکه ساعت هفت صبح بخوابی یا بیدار بمانی، کار بزرگی است مثل شک و دودلی بین بله یا نه گفتن به خواستگار! از خانه که بیرون زدم هوا خورد به کله‌ام، خواب مثل گنجشک‌هایی که از روی شاخه درخت می‌پرند، از سرم پرید. بدون هیچ صفی نان خریدم. برگشتم. مثل کزت کار کردم. ظرف‌ها را شستم، چندکیلو گوجه را چرخ کردم، اسباب‌بازی‌ها و لباس‌های پخش و پلا دور و بر سالن را جمع کردم، جارو زدم، گرد نشسته روی میزها را گرفتم. دور و برم را نگاه کردم خانه برق افتاده بود. به ساعت نگاه کردم قدرتی خدا هنوز هشت و نیم صبح بود. کیفور شدم. یکی نیست بگوید: "آسمون خدا به زمین نمیاد اگه یه ساعت فقط یه ساعت صبح‌ها زودتر از جات بلندشی" حالا که دارم این متن را می‌نویسم، در خانه کاری ندارم، اما یک عالمه درس دارم. ور متفکر دلم می‌گوید: "بشین دوتا مقاله بخون، نخواب که کم میاری" ور خسته‌ی دلم می‌گوید: "وقت برای مقاله خوندن هست، بخواب که کم نیاری" این کم آوردن در طول روز را می‌گوید و آن یکی کم آوردن در طول زندگی را... بروم ببینم باید چکار کرد...🥱 @tahere_sadat_maleki