💠
✔️گاهی داریم حقطلبانه نقد میکنیم؛ ولی در واقع حسادت میورزیم.
✔️گاهی داریم متواضعانه تمجید میکنیم، ولی در واقع داریم چاپلوسی میکنیم.
✔️گاهی داریم بزرگوارانه از کنار یک موضوع رد میشویم؛ ولی در واقع ترس و ضعف خود را پشت ادای بزرگواری پنهان کردهایم.
✔️گاهی غیرتی میشویم و در مقام دفاع از یک ارزش برمیآشوبیم؛ ولى در واقع برای حفظ منافع و جایگاه در خطر افتادهمان برآشفته شدهایم.
🔸️خیلی وقتها خودمان هم نمیدانیم منشأ رفتار ظاهرا خوب ما چیست. چون ما اهل "صدق" نیستیم. باطن نیّات و انگیزههای ما با ظاهر اعمال ما تطابق ندارد. قلب ما مسقیم نیست. صدق، مرتبهی والایی است. کاش دستمان به آن برسد.
فرمود:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ [توبه/ ۱۱۹]
وحید یامینپور
#اخلاق_سکولار
#تقوا
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند: می خواهمت...
درمیان انواع نیت ها و افعال بشری؛ پاره ای از آنها به #اخلاقی بودن شناخته می شوند مثل #انصاف یا مهرورزی اما سوال مهم این است که چرا انسان، ذاتا این امور را مدح می کند ولی چنین تکریمی را برای افعال #طبیعی و غریزی مثل خوردن و خوابیدن روا نمی دارد. نظریات، مختلف است اما آنچه ظاهرا از مجموعه تعالیم دینی برمی آید این است که چون انسان بهره مند از نفخه ای الهی و روحانی است و این #روح با مقدس ترین حقیقت این عالم هم سنخ است(نفخت فیه من روحی) هرعمل و گرایشی که با آن حقیقت متعالی همخوانی بیشتری دارد در ذات انسان نیز مورد تکریم و تقدیس قرار می گیرد و ریشه درکی که از اخلاقی بودن آنها حاصل می شود نیز همین انتصاب به مبداء کرامت و خیر است. چرا انسان از جهل و ضعف و زشتی و هرچه به آنها برمی گردد تنفّر دارد؟ چون این امور با حقیقتی که روح بشر ذاتا به آن متصل است و از آن برآمده است یعنی ذات الهی؛ #سنخیت ندارند. پس این کرامت؛ شرافت و عزت در #سرشت اوست و انسان اگر خود را آنچنان که هست بیابد؛ کرامت و عزت را می یابد(ولقد کرّمنا بنی آدم). ریشه تمامی گناهان به نوعی جهل؛ عجز، نقص یا زشتی بازمیگردد و جوهر#عبودیت؛ توجه به این خود ذاتی و اتصالش به مبداء #خیر محض است. قربة الی الله یعنی فلان کار را می کنم برای عبور از نقص ها و محدودیت ها و نزدیکی به مبداء همه خیرها و عزت ها که همسنخ حقیقت من واقعی ماست.
پس محور اخلاق از یک طرف توجه دادن به عظمت؛ کرامت و شرافت ذاتی نفس است و از سوی دیگر مقابله و جهاد با منی که می خواهد انسان به باتلاق نقص و عجز و زشتی قانع شود چنانچه فرمود: من هانت علیه نفسه فلا تأمن شرّه؛ من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته؛ الغیبه جُهد العاجز؛ الصّدق عِزّ و الکذبُ عجز؛ ما مِن رجل تکبّر او تجبّر الا لِذلّه وجدها فی نفسه
اگر عالم هستی، پوچ و کور و بی حکمت و خالی از علت فاعلی و علت غایی باشد زندگی بشر عقلا از «معنا» تهی میشود. با نفی کامل مبدأ و مقصد در نظام هستی (خدا) و نیز قطع ارتباط معنوی افعال بشر از مبدأ خیر، به لحاظ منطقی، محتوایی برای «فعل اخلاقی» باقی نمی ماند به همین دلیل دو مفهوم ایمان و اخلاص، هرچند به شکل فطری و حداقلی اش؛ شرط اثربخشی افعال خیر انسان ها در عرصه معاد است.
هنر #دین؛ این است که اولا از تمام افعال طبیعی نیز فعل اخلاقی می سازد اینگونه که قوّت جسم را می خواهد اما برای خدمت به حق. قوّ علی خدمتک جوارحی؛ غریزه را به کار می گیرد اما برای تثبیت عشق و عفّت؛ تولید ثروت می کند تا ذلت فقر را از خود و جامعه پاک کند
ثانیا انسان را با حلقه وصل #تقوا مستقیما به هسته اصلی حُسن و خیر متصل می کند و از این طریق از فانتزی شدن و بازیچه شدن اخلاقیات توسط نفس و شیاطین جلوگیری میکند
پ ن : اگر ریشه همه اخلاقیات #غنای معنوی نفس و ریشه همه انحرافات ذلت آن است پس یکی از مهمترین کارها در تربیت دینی شکوفایی و اعتبار بخشی به گوهرهای مستتر در نفس انسان هاست که یکی از این گوهرها، «مزّیت های جنسیتی» است.
#فلسفه_اخلاق
https://eitaa.com/taherrahimi