eitaa logo
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
211 دنبال‌کننده
136 عکس
30 ویدیو
1 فایل
طاهررحیمی هستم، دکترای فلسفه اسلامی مدرس دانشگاه دغدغه ام فرهنگ، دین، خانواده ؛ هنر و سیاست است و به یاری حق در این کانال آنها را با شما به اشتراک خواهم گذاشت. آیدی: @yaser6424 صفحه اینستاگرام: s.y.taherrahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
یه حبه قند کلام اعجاز و اعجاز کلام زمانی نازل شد که عرب به شعر، ادبیات و قدرت کلام خود به شدت می‌بالید اصلا [در مقابل عرب] یعنی گنگ و کسی که نمی تواند مانند خوب حرف بزند قرآن که نازل شد دوست و دشمن به بودن آن اعتراف داشتند مومنین آن را و دشمنان، می دانستند هیچ یک از پیروان ادیان امروزی لفظ کتاب هایشان را ؛ اعجاز یا از جانب خدا نمی دانند مثلا انجیل های چهارگانه همگی نقل قول های بشری از سخنان وحیانی و تعالیم و تاریخ اوست بله! تردیدی نیست که قرآن صرفا برای خواندن نیست بلکه اصل؛ فهمیدن و عمل کردن به آن است اما قرائت قرآن به خودی خود بر ما اثرگذار است. چرا؟ چون خود این الفاظ؛ است؛ مانند اثر آرام بخشی که صدای مادر و نوازش او بر نوزاد دارد با این که نوزاد نه متوجه محتوای کلام می شود و نه حتی شناختی آگاهانه درباره نسبت مادر با خودش دارد. انس و ضمیر بشر با خالقش موجب می شود که از ظاهر کلام وحی نیز اثر بپذیرد نه فقط عربی، بلکه هیچ زبانی را نمی شود دقیقا با ظرافت های معنایی اش به زبانی دیگر ترجمه کرد کسی که بخواهد زیبایی و لطافت کلام را بچشد فقط باید فارسی بیاموزد فاصله ترجمه فرانسوی حافظ با خود آن، زمین تا آسمان خواهد بود چه رسد به قرآن که اولا یک متن عربی معمولی نیست بلکه موزون؛ آهنگین و پر از ظرافت ها و دقتهای معنایی عجیب و است ثانیا الفاظش است. مثلا قرآن در توضیح مراحل تکوّن جنین می گوید بعد از ، عَلقه شکل می گیرد درکتاب لغت، سه معنا دارد؛ خون بسته؛ زالو؛ آویزه. مترجم، قاعدتا معنای اول را انتخاب می کند اما امروز که با چشم مسلح، جنین را می نگرند می گویند ساختار جنین در آن مرحله عینا شبیه ساختار بدن زالوست و ضمنا از دیواره رحِم آویزان است! اعجاز یعنی این از همین جا می شود فهمید که چرا نمی شود را به فارسی خواند؛ چون قرآن را نمی شود دقیقا ترجمه کرد! معنای بسم الله الرحمن الرحیم در ساده ترین شکل، حداقل نیاز به ده پانزده صفحه توضیح و تفسیر دارد بگذریم که فقط در توضیح همین عبارت می شود کتاب ها نوشت چنانچه نوشته اند! پ ن :البته برای آشنایی کلی با معارف قرآن، ترجمه سلیس و قابل فهم آن برای عموم جامعه امری ضروری است https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند: می خواهمت... درمیان انواع نیت ها و افعال بشری؛ پاره ای از آنها به بودن شناخته می شوند مثل یا مهرورزی اما سوال مهم این است که چرا انسان، ذاتا این امور را مدح می کند ولی چنین تکریمی را برای افعال و غریزی مثل خوردن و خوابیدن روا نمی دارد. نظریات، مختلف است اما آنچه ظاهرا از مجموعه تعالیم دینی برمی آید این است که چون انسان بهره مند از نفخه ای الهی و روحانی است و این با مقدس ترین حقیقت این عالم هم سنخ است(نفخت فیه من روحی) هرعمل و گرایشی که با آن حقیقت متعالی همخوانی بیشتری دارد در ذات انسان نیز مورد تکریم و تقدیس قرار می گیرد و ریشه درکی که از اخلاقی بودن آنها حاصل می شود نیز همین انتصاب به مبداء کرامت و خیر است. چرا انسان از جهل و ضعف و زشتی و هرچه به آنها برمی گردد تنفّر دارد؟ چون این امور با حقیقتی که روح بشر ذاتا به آن متصل است و از آن برآمده است یعنی ذات الهی؛ ندارند. پس این کرامت؛ شرافت و عزت در اوست و انسان اگر خود را آنچنان که هست بیابد؛ کرامت و عزت را می یابد(ولقد کرّمنا بنی آدم). ریشه تمامی گناهان به نوعی جهل؛ عجز، نقص یا زشتی بازمی‌گردد و جوهر؛ توجه به این خود ذاتی و اتصالش به مبداء محض است. قربة الی الله یعنی فلان کار را می کنم برای عبور از نقص ها و محدودیت ها و نزدیکی به مبداء همه خیرها و عزت ها که همسنخ حقیقت من واقعی ماست. پس محور اخلاق از یک طرف توجه دادن به عظمت؛ کرامت و شرافت ذاتی نفس است و از سوی دیگر مقابله و جهاد با منی که می خواهد انسان به باتلاق نقص و عجز و زشتی قانع شود چنانچه فرمود: من هانت علیه نفسه فلا تأمن شرّه؛ من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته؛ الغیبه جُهد العاجز؛ الصّدق عِزّ و الکذبُ عجز؛ ما مِن رجل تکبّر او تجبّر الا لِذلّه وجدها فی نفسه اگر عالم هستی، پوچ و کور و بی حکمت و خالی از علت فاعلی و علت غایی باشد زندگی بشر عقلا از «معنا» تهی می‌شود. با نفی کامل مبدأ و مقصد در نظام هستی (خدا) و نیز قطع ارتباط معنوی افعال بشر از مبدأ خیر، به لحاظ منطقی، محتوایی برای «فعل اخلاقی» باقی نمی ماند به همین دلیل دو مفهوم ایمان و اخلاص، هرچند به شکل فطری و حداقلی اش؛ شرط اثربخشی افعال خیر انسان ها در عرصه معاد است. هنر ؛ این است که اولا از تمام افعال طبیعی نیز فعل اخلاقی می سازد اینگونه که قوّت جسم را می خواهد اما برای خدمت به حق. قوّ علی خدمتک جوارحی؛ غریزه را به کار می گیرد اما برای تثبیت عشق و عفّت؛ تولید ثروت می کند تا ذلت فقر را از خود و جامعه پاک کند ثانیا انسان را با حلقه وصل مستقیما به هسته اصلی حُسن و خیر متصل می کند و از این طریق از فانتزی شدن و بازیچه شدن اخلاقیات توسط نفس و شیاطین جلوگیری می‌کند پ ن : اگر ریشه همه اخلاقیات معنوی نفس و ریشه همه انحرافات ذلت آن است پس یکی از مهمترین کارها در تربیت دینی شکوفایی و اعتبار بخشی به گوهرهای مستتر در نفس انسان هاست که یکی از این گوهرها، «مزّیت های جنسیتی» است. https://eitaa.com/taherrahimi