eitaa logo
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
225 دنبال‌کننده
156 عکس
32 ویدیو
1 فایل
طاهررحیمی هستم، دکترای فلسفه اسلامی مدرس دانشگاه دغدغه ام فرهنگ، دین، خانواده ؛ هنر و سیاست است و به یاری حق در این کانال آنها را با شما به اشتراک خواهم گذاشت. آیدی: @yaser6424 صفحه اینستاگرام: s.y.taherrahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
یه حبه قند نیکو ترین معاش فرمود نحن اُمراءُ الکلام: ما امیران کلامیم، و حقا که چنین است اما در بین کلمات همین امیران، برخی چنان راهبردی و اصولی است که ده ها فرع و نتیجه را می توان بر آن مترتب کرد. علی نامی نزد سلام الله علیه بود حضرت به او فرمود یا علی بگو ببینم مَن اَحسنُ الناس معاشا؟ نیکوترین معاش را چه کسی دارد؟ او گفت آقاجان شما آگاه ترید فرمود: من حسُنَ معاشُ غیره فی مَعاشه کسی که معاش دیگران در بستر معاش او نیکو باشد؛ سپس فرمود حالا بگو بدترین معاش از آن کیست؟ گفت شما آگاه ترید فرمود: من لم یَعِش غیره فى معاشه کسی که دیگری در بستر معاش او زندگی خوب و خوشی نداشته باشد از این عبارت می توان ده ها نتیجه اقتصادی، زناشویی، تربیتی، اخلاقی و معاشرتی گرفت مثلاً می‌شود از آن، ارزش اشتغال آفرینی را فهمید می شود با این ملاک، به سراغ حاکمان رفت و به آنها متذکر شد که اگر زندگی مردم در بستر شما دچار تنگناست و شما تلاشی برای بهبود آن نمی کنید بدترین های روزگارید اما شاید یکی از مهمترین مصادیق روایاتی این چنین؛ زندگی باشد. بهترین زندگی ها از آن کیست؟ آنکه دیگران در بستر زندگی او بهتر و بیشتر زمینه رشد پیدا کنند. مردی که خانواده اش در بستر زندگی او بیشترین زمینه رشد را پیدا کنند بهترین است. این بسترسازی ممکن است از جهت اقتصادی باشد که تلاش برای توسعه زندگی از امتیازات مرد است؛ مردی که با منّت نفقه می دهد و را برای عادی ترین خواسته ها دچار مضیقه و تحقیر می کند با جوانمردی و مردانگی فرسنگ ها فاصله دارد این بستر سازی همچنین می تواند از جهت عاطفی و روانی باشد مرد باید پناهگاه امن همسرش باشد مردی که آغوش عاطفی یا غریزی خود را و یا زمینه های همدلی و همزبانی خود را از همسرش دریغ می کند تکیه گاه محکمی نیست زمینه دیگر؛ بستر پرورش و است بزرگی به درستی می فرمود نقش پدر در امر تربیت فرزندان مانند حوضی است که بچه ها مانند ماهی در آن زمینه تحرّک و تجربه کردن را پیدا می کنند هرچه حوض تنگ تر باشد زمینه تقلا و رشد کودک کمتر می شود. اساسا مومن به اطرافیانش سخت نمی گیرد و دیگران در کنار او به تکلّف نمی افتند او به سلیقه خانواده اش می خورد نه خانواده به سلیقه او؛ به تعبیر روایت، قليلُ المؤونه و كثير المَعونة است خرجش کم است و یاری اش زیاد همچنین زنی که برای مرد و خانواده اش بستر رحمت و عطوفت است مایه امید و دلگرمی است لیّن است ساده گیر است درگیر تکلّفات و تشریفات زائده نیست بستر اش را با اولویت های کاذب از کودکانش دریغ نمی کند در پاسخگویی به نیازهای غریزی، مَردش را در مضیقه نمی گذارد و در یک کلام، معاش دیگران در بستر او نیکوست؛ نیز بهترین است و اگرنه ، نه. ختم کلام آنکه: بخش مهمی از رشد انسان جز با فراهم کردن زمینه برای دیگران میسّر نمی شود. https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند تغییر گفتمان هیچ موریانه ای مثل نفاق درخت دین داری را پوک نمی‌کند و آن را از سکه نمی اندازد و هیچ انحرافی بیشتر از آن، نیازمند شاخصه ها و ملاک هایی برای تشخیص نیست. «به مُنکر امر می کنند و از معروف باز می دارند...» این، یکی از ویژگی های منافقین در قرآن است اما سوال این است که اصلا مگر می شود کسی آشکارا چیزی که در جامعه مُنکر است را تشویق کند یا ضد یک معروف اجتماعی موضع بگیرد؟ آیا در این صورت جامعه او را طرد نمی کند؟ پس معنی این آیه چیست و منافق چه می کند؟ در یک کلام باید گفت: «تغییر گفتمان جمعی!» از مهمترین و ظریف ترین ویژگی های منافق، ترویج گفتمان های غلط و غیردینی در جامعه است. منافق، «قواعد» و «اصول» اندیشه دینی را زیر سوال می برد و «منطق» تصمیم گیری ها را تغییر می دهد. به زبان منطقی، «کبرای استدلال» را تغییر می دهد نه صغرای آن را. اندیشه ای را ترویج می کند که اگر در جامعه پذیرفته شود انسانها در تصمیم گیری های جزیی و رایج خود، خودبه خود به حدود دینی پایبند نخواهند بود. درهیچ کجای تاریخ ثبت نشده که معاویه در ملا عام مثلا مشروب نوشیده باشد اما همین معاویه سیره و روشی را در حکومت و فرهنگ عامه رایج کرد که بعد از او خلفای مسلمین نه فقط شرابخواری بلکه بسیاری از امور خلاف دین را علنا مرتکب می شدند و جامعه از خود حساسیت لازم را نشان نمی داد. وقتی مبانی فکری اشرافیگری، اباحه گری، فردگرایی، اصالت آزادی (لیبرالیسم)، جدایی دین از دنیا، منفعت گرایی مادی صرف و اصالت سود، اصالت زندگی کردن به هر قیمت، نسبیت در اخلاق و...در فرهنگ عمومی جامعه به تدریج پذیرفته شد اندیشه و عمل دینی از صدر تا ذیل زندگی فردی و اجتماعی به عقب رانده می شود. درسطح کلان، مقام حکومتی از یک مسئولیت سنگین به یک فرصت بی بدیل برای ترقّی مادی بدل می شود. هدف، وسیله را توجیه می کند آرمان گرایی نوعی خیال پردازی و ماجراجویی بی حاصل دیده می شود، تقابل حق و باطل جای خود را به سود و زیان مادی صرف می دهد، ضرورت استقلال سیاسی و اقتصادی انکار می شود؛ مفاهیمی چون غیرت، حیا و عفاف اموری سلیقه ای، فردی و خنثی تبدیل شده و قداست و اولویت خود را از دست می دهد و... البته ممکن است کسی ناآگاهانه در زمین بازی منافق قرار گیرد و ابزار تحقق مقاصد او شود یا فردی حقیقتا در زمره منافقان باشد اما خودش فکرکند اصلاح گر است چنین فردی در واقع روی شناختش از خود نیز درپوش می گذارد و این از عجایب است، آری حقیقتا نفاق پدیده عجیبی است https://eitaa.com/taherrahimi