eitaa logo
تحلیل استراتژیک سینما
136 دنبال‌کننده
212 عکس
46 ویدیو
7 فایل
در این کانال سینما مورد بررسی تحلیلی قرار می‌گیرد ارسال پیام @Choopanianma
مشاهده در ایتا
دانلود
تحلیل استراتژیک سینما
پادشاه لخت است تحلیل فیلم همه چیز همه جا به یکباره فیلم همه چیز همه جا به یکباره یک آش شله قلمکار از آب در آمده است تا فقط یک حرف را به کرسی بنشاند و آن این است که نسل قدیم شرق جهان باید فرهنگ غربی نسل جدیدش یعنی ازدواج با همجنس را بپذیرد همه چیز همه جا به یکباره با انتخاب یک خانواده چینی در هسته مرکزی فیلم در واقع یک بمب هسته‌ای فرهنگی را به سرزمین تمدن کهن چینی پرتاب می‌کند که در واقع سانتریفیوژهای شتاب دهنده این بمب اتمی همان جایزه های رنگارنگ اسکار و غیر اسکار می باشند داستان فیلم از این قرار است که شخصیت اصلی یک زن میانسال چینی است که توسط دو زن دیگر در معرض تهدید شغلی و تهدید خانوادگی است تهدید شغلی او زنی همجنسگرا است که ازقضا بازرس مالیاتی میباشد و تهدید خانوادگی دختر همجنسبازش است که به دلیل عدم درک از طرف مادرش قصد ترک خانواده را دارد که این هر دو زنا قصد دارند دنیای او را ویران کنند قهرمان نمایِ فیلم در فضای ناپرداخته جهانهای موازی به این پی می‌برد که با پذیرش و درک دنیای همجنس بازان و ورود به آن میتواند هم شغلش را حفظ کند و هم دخترش را در کنار خانواده نگه دارد فیلم همه چیز همه جا به یکباره یک پرچم کثیف و چروکیده رنگین کمانی از همه چیز است بطوریکه این فیلمِ بدون ژانر معروف شده است به چرخش هرج و مرج ژانرهای سینمایی مانند فانتزی علمی تخیلی درام خانوادگی رزمی اکشن پویا نمایی و و و فیلم پوچگرای همه چیز همه جا به یکباره یک فیلم بسیار ضعیف از لحاظ تکنیکی و بسیار سخیف از لحاظ موضوع و بسیار از هم پاشیده از لحاظ داستان پردازی است و همه اینها در کنار بهره گیری از کمترین امکانات سینمایی نشان از اوج دست کم گرفتن سابقه صدساله سینما و تمسخر مخاطب جهانی دارد به نظر می‌رسد دو کارگردان جوان یعنی دانیل کوان و دانیل شاینرت شرط بسته اند که به صِرف بالا بردن پرچم رنگین کمانی همجنس بازان بتوانند با تولید ضعیف ترین فیلم همه کاره و هیچ کاره تاریخ سینما جوایز اسکار را درو کنند این دو کارگردان جوان و زبل با ساخت این فیلم به مردم دنیا نشان دادند که می‌شود پادشاه خودخوانده و خودکامه سینمای جهان یعنی آکادمی اسکار را لخت مادرزاد در پیش چشم مردم عالم در کوچه و بازار بگرداند و چه کسی جرأت میکند بگوید پادشاه لخت است
تحلیل استراتژیک سینما
فیلمی برای توجیه رابطه جنسی با کودکان نقد فیلم اخبار جهان مردی میانسال ناخواسته با دختر کی ده دوازده ساله که پدر و مادرش را از دست داده است همسفر می شود تا او را به اقوامش بازگرداند بالاخره مرد پس از سپردن دخترک به شهر خود برمی‌گردد ولی متوجه میشود همسرش بر اثر وبا فوت شده لذا بازمی‌گردد و دخترک را که او هم بیصبرانه چشم انتظار مرد میانسال است پس می‌گیرد کارگردان در تمام داستان فیلم تلاش می‌کند آهسته آهسته فاصله سنی بین دخترک خردسال و مرد میانسال را کم کند تا پیوند عاطفی و علاقه قلبی دخترک را به آن مرد و بالعکس را برای تماشاگر باورپذیر کند مرگ همسر مرد و بازگشت سریع وی برای پس گرفتن دخترک به وضوح این پیام را می‌رساند که دخترک قرار است جایگزین همسر مرد میانسال شود و نه فرزند خوانده وی البته کارگردان از نشانه های تصویری و روایی متعددی نیز برای القاء رابطه زن و شوهری بین دخترک و مرد میانسال استفاده کرده است مثلا آنجا که در انتهای فیلم دخترک به سوی آغوش مرد می‌رود ما در پس زمینه تصویر آن دو تصویر شلواری مردانه را آویزان بر بند رخت می بینیم و کمی آنسوتر لباس نازک زنانه ای نیز بر روی بند رخت در حال تکان خوردن توسط باد است یا آنجا که قهرمان میانسال فیلم پسری جوان را که تلاش میکند همسفر آنان شود طرد میکند تا با دخترک به تنهایی سفر کند اگرچه به مهارت هفت تیر کشی او برای امنیت خودش و دخترک نیاز دارد فیلم اخبار جهان داستان پر فراز و نشیبی را برای ایجاد پیوند عاطفی بین مرد میانسال و دخترک مو طلایی انتخاب کرده است تا نظریه عشق تدریجی را اثبات کند کارگردان می خواهد بگوید که اگر مردی میانسال مدتی دختری ده دوازده ساله را سرپرستی کند مهرش بر دل دخترک خواهد نشست و دخترک با علاقه قلبی و رضایت باطنی و البته با اجازه و رضایت اقوامش می تواند با او ازدواج کند نظریه عشق تدریجی به این شکل اگرچه ظاهراً انتقادی گل درشت به اعتراض های قبلی کشورهای غربی نسبت به ازدواج دختران در سنین پایین در کشورهای شرقی است ولی ظاهری مستهجن و باطنی پلید دارد باطن پلید این فیلم در دفاع از کودک همسری آنجا عیان می‌شود که این روزها زمزمه‌ هایی در رابطه با آزادی رابطه نامشروع جنسی با کودکان در رسانه های ریز و درشت غرب به گوشمان میرسد فیلم اخبار جهان بنا ندارد به بلوغ عقلی دخترانه در سنین پایین و همزمانی این بلوغ در آغاز دوران قاعدگی اعتراف کند بلکه تلاش می‌کند رابطه نامشروع با کودکان را قابل پذیرش و توجیه کند این نمونه از جاهلیت غرب وحشی آدم را یاد جاهلیت عرب بدوی قبل از اسلام می‌اندازد که دختران را زنده به گور میکردند و به راستی جهان با ظهور منجی آخرالزمان حضرت مهدی موعود عجل اللّه تعالی فرجه الشریف از بند و زنجیر بردگی ها و جهالتهایی گسترده آزاد خواهد شد در غرب وحشی
تحلیل استراتژیک سینما
شرارت آمریکا دیروز در کوبا امروز در ایران نقد فیلم شبکه زنبوری فیلم زیبا و پر هیجان شبکه زنبوری داستان نفوذ مردان و زنان شجاع فیدل کاسترو در شبکه‌های خرابکاری ضد کوبا در ایالات مثلاً متحده آمریکا را به تصویر می کشد ما در فیلم شبکه زنبوری شاهد تلاش دولت جنایتکار آمریکا در خلق گروه‌های تروریستی مثلاً خواهان آزادی هستیم که با استخدام مزدورهای آدمکش سعی در ایجاد بحران اقتصادی در کشور انقلابی کوبا دارند فیلم شبکه زنبوری همچنین پوشالی بودن سازمان های امنیتی آمریکا را عیان می‌کند سازمان هایی که در سستی شباهت کاملی به تارهای درهم تنیده‌ی نازک عنکبوت دارند فیلم شبکه زنبوری در واقع یک گزارش سینمایی جذاب از نحوه عملکرد تکراری دولت آمریکا در کشورهایی است که حاضر نیستند در مقابل گردنکشی او گردن خم کنند مطابق واقعیت بازسازی شده در فیلم شبکه زنبوری دولت آمریکا با استخدام اوباش و اراذلی که به خاطر پول حتی حاضرند مادر خود را بکشند از کشورهای همسایه کوبا و نفوذ آنها به داخل خاک کوبا سعی در سرنگونی دولت مردمی و انقلابی فیدل کاسترو دارد و این استخدام و آموزش آدمکش‌های کم سن و سال دقیقاً همان چیزی است که در نیمه دوم سال ۱۴۰۱ در کشور عزیزمان ایران اتفاق افتاد چنانچه در سالهای گذشته برملا شدن ارتباط خیریه‌های حامی کارتن‌خوابها در ایران با سرویسهای جاسوسی دولت‌واره آمریکا این واقعیت را در پی داشت که از سالها قبل بزه‌کاران پرخطر شناسایی و تحت آموزش سرجوخه‌های ترور بوده‌اند تماشای فیلم شبکه زنبوری که سه سال قبل از اتفاقات جریان زن زندگی آزادی تولید شده است هر ایرانی را به حماقت دشمنان ایران راهنمون می‌شود که براستی چرا این احمق های درجه یک آمریکایی بعد از بیست و پنج سال سعی می‌کنند دوباره همان نقشه شکست خورده در کوبا را در ایران تکرار کند
تحلیل استراتژیک سینما
از جنگ سرد تا جنگ نرم تحلیل فیلم موجود٢ The thing 2011 فیلم موجود٢ درباره حمله موجودات ناشناخته فضایی به کره زمین است که با قابلیت شبیه شدن به قربانیانشان تلاش می‌کنند مردمان کره زمین را نابود کنند شروع این گونه فیلمهای دلهره آور آمریکایی که هر چند سال یکبار با همان موضوع تکراریِ حمله موجودات وحشی فضایی ولی با هنرپیشه های جدید بازسازی می‌شوند مربوط می‌شود به دوران جنگ سرد بین آمریکا و روسیه دورانی که این دو کشور در حوزه فرهنگی در میدان جنگی به وسعت کل کره زمین همدیگر را مورد تهاجم لفظی و تبلیغاتی قرار میدادند که البته این تهاجم پروپاگاندایی از سمت بوقهای رسانه‌ای غرب وسعت و شدت بیشتری داشته است فیلم موجود٢ بیشترین ترس را از افرادی ایجاد می‌کند که در کنار ما و شبیه به ما هستند ولی در واقع نیروی متخاصم دشمن می باشند این فیلم و موارد مشابه در واقع انگشت اتهام را به سمت جاسوسان بلوک شرق اشاره می کند ترس تولیدی از جاسوسان نفوذی روسی در این سری از فیلم های روسیه هراسانه بعدها در گونه ای دیگر از فیلم ها منتقل شد به ترس از نیروهای انتحاری و تروریستی مسلمان در قالب اَبَرپروژه اسلام‌هراسی هالیوود این کهنه سرباز جنگ سرد آمریکا امروز تبدیل به ژنرالی فرتوت بعنوان فرمانده توپخانه جنگ نرم این کشور رو به اضمحلال شده است توپخانه ای که دیگر اثر تخریبی خودش را با آگاهی مردم جهان نسبت به دروغ های رسانه ای غرب از دست داده است امروز در کشور خودمان ایران که اصلی‌ترین هدف جنگ نرم آمریکا و متحدان اروپایی اش است جوانان و نوجوانانی باهوش حضور دارند که قادر به کالبد شکافی لایه های مخفی محصولات فریبکارانه امثال هالیوود و والت دیزنی و بی‌بی‌سی هستند تمسخر دروغ بافی‌های شاگردان کندذهن هالیوود و بی بی سی همچون ایران اینترنشنال و منوتو توسط مردم حاضر در سطح کوچه و بازار این روزها نوعی تفریح عمومی شده است
تحلیل استراتژیک سینما
دو فیلم با یک فیلمنامه ساخته می‌شود یکی به زبان انگلیسی و یکی با زبان روسی هر دو فیلم ماجرای دو کهنه سرباز ناتو با جنسیت مونث را بازگو میکند که تغییر هویت داده‌اند تا بتوانند به زندگی‌شان ادامه دهند در این دو فیلم یکسان اتفاقاً هر دو کهنه سرباز زن به واسطه حضور در اشغال نظامی افغانستان توسط ناتو با مردانی از نژاد دیگر ممزوج شده‌اند و فرزندی دورگه به دنیا آورده اند باز هم اتفاقاً فرزندان هر دو مادر بنا به مصلحت توسط یک خانواده دیگر سرپرستی میشود در فیلمهای دوگانه مادر و روز مادر هر دو سرباز زن که حالا بهتر است بگوییم هر دو مادر ناچار می‌شوند از گوشه امن خود بیرون بیایند تا بتوانند فرزندشان را از خطر و تهدید افراد شرور محافظت کنند میتوان گفت مرجع عموم قصه های بازگشت ققنوس‌وار کهنه سربازها به جامعه در واقع فیلم رمبو است که داستان یک کهنه سرباز آمریکا در جنگ ویتنام را بازگو میکند سری فیلمهای رمبو در دهه هشتاد میلادی با بازیگری سیلوستر استالونه بر روی پرده سینماها رفت این قصه‌ی پر تکرار بازگشت منجی گونه بازماندگان جنگ‌های به شکست منتهی شده‌ی آمریکا در واقع ایدئولوژی رویاگونه آمریکای همیشه بازنده است ایدئولوژی آمریکا چنین میگوید تنها مدافع حقوق بشر این کشور دلسوز و دلسوخته است و امروز آمریکای در حال احتضار تلاش می‌کند از خود چهره‌‌ی یک مادر مهربان و دلسوز و عاشق به نمایش بگذارد تا با ماموریت مثلا نجات نسل جوان و نوجوان بتواند انسانهای بیشتری را به ورطه نابودی بکشاند و این ادای مادرها را درآوردن توسط گرگ پیر و ناتوان استعمار غرب چقدر شبیه داستان گرگ گرسنه داستان شنگول و منگول و حبه انگور است فیلم های مادر و روز مادر داستان آشوب آفرینی‌های آمریکا در کشورهای مختلف به بهانه نجات نسل زِد یا همان جوانان و نوجوانان دهه هفتاد تا نود خودمان است خروج مفتضحانه آمریکا از افغانستان و عراق یا در واقع اخراج از خاورمیانه یک آبروریزی و یک شکست تمام عیار برای این گرگ فرتوت بود لیکن حالا در واپسین رمق‌های باقی‌مانده اش تلاش می کند جنگ نرم خودش را در پوسته‌ای مادرانه به پیروزی خیالی برساند مطابق فیلم مادر میتوان گفت امروز جنگ نرم جبهه استعمار با سردمداری آمریکا از مسیر شبکه های مجازی و از روش تهاجم فرهنگی و نفوذ مخربانه به نرمی لالایی یک مادر همچون جنیفر لوپز تداوم می‌یابد در آغاز قرن بیست و یک جنگ ترکیبی یا هیبریدی به بهانه حادثه ساختگی یازده سپتامبر با تهاجم سخت در عراق و افغانستان و حضور فیزیکی دو دهه در این بخش از خاورمیانه اسلامی شروع شد آن جنگ و سپس اشغال بیست‌ساله عراق و افغانستان زمینه‌ساز همین جنگ نرم کنونی است که خط مشی اصلی آن در فیلم های مادر و روز مادر قابل رویت و قابل بازخوانی میباشد
تحلیل استراتژیک سینما
چاه فریب مذاکرات صلح نقد فیلم تاریک‌ترین لحظات 2017 ساخت انگلستان فیلم تاریک‌ترین لحظات در مورد دوراهی جنگ و صلح است که در سال ۱۹۴۰ در مقابل چرچیل نخست وزیر تازه منصوب شده انگلستان قرار گرفته بود چرچیل در این فیلم یک سخنور معرفی می‌شود که با جادوی کلمات توانست عوام و خواص را با خود همراه کند تا با هیتلر به جای صلح جنگ کنند از نکات برجسته این فیلم برای ما ایرانیان این است که چرچیل مذاکرات صلح را به یک چاه فریب تشبیه می‌کند که انگلستان را در خود فرو برده و نابود میکند مطابق روایتگری فیلم تاریک‌ترین لحظات چرچیل معتقد بوده است که مذاکرات صلحی که ایتالیا و آلمان برای انگلستان تدارک دیده‌اند منجر به خلع سلاح انگلستان و از دست دادن همه چیز خواهد شد در جایی از فیلم از زبان چرچیل می‌شنویم که چند تا دیکتاتور باید بیایند و امتیاز بگیرند و بروند تا ما یاد بگیریم زیر بار زور نرویم در فیلم تاریک‌ترین لحظات ما شاهد هستیم که سران جناح‌های سیاسی مختلف مجلس بر چرچیل فشار می‌آورند که میانجی‌گری ایتالیا را بپذیرد و وارد صلح با هیتلر بشود تا سایه جنگ را از سر انگلستان دور کند و در غیر اینصورت چرچیل را عزل خواهند کرد بعد از این تهدیدات سیاسی داخلی در زمانی که چرچیل یک قدمی مذاکرات صلح است به توصیه پادشاه انگلستان از نزدیک با مردم صحبت میکند و قاطعیت مردم و آمادگی روحی بالای آنان برای جنگیدن با هیتلر او را بر این می‌دارد که جنگ را بر صلح ترجیح دهد این فیلم جدای از آنکه یک حماسه سرایی برای چرچیل و انگلستان است میتواند درس تاریخی خوبی برای ما ایرانیان باشد که همواره از شِبهه جناح اصلاح طلب توصیه به شرکت در مذاکرات صلح برای جلوگیری از یک جنگ سنگین و نابودکننده می‌شویم نکته بسیار جالب توجه دیگر این فیلم این است که چرچیل برای دفع تجاوز آلمان به انگلستان صبر نکرد تا دشمن به مرزهای انگلستان برسد بلکه جنگ با آلمان را در فرانسه شروع کرد همانگونه که ما ایرانیان هم منتظر نماندیم تا مزدوران استخدامی غرب یعنی داعش به مرزهای ایران برسد و آنان را در جغرافیای سوریه و عراق مدفون کردیم در پایان ذکر چندتا دیالوگ تکان دهنده از خود فیلم خالی از لطف نیست چاه فریب مذاکرات صلح ما را پایین می‌کشد ایتالیا و آلمان می‌خواهند ما را درگیر مذاکرات صلح کنند تا هیچ کار دیگری نتوانیم بکنیم وقتی سرت توی دهان ببر است نمی‌توانی باهاش منطقی صحبت کنی پیش مردم بروید و با آنها صحبت کنید تا آنها به شما یاد بدهند چه کار کنید برای انسان چه مرگی خوش‌تر از مرگ در راه مبارزه با دشمنش است بعد از مذاکرات صلح خلع سلاح می‌شویم و حتی پایگاه‌های دریایی مان را هم می‌گیرند
آیا سریال ستایش رضاخان قلدر را می‌ستاید؟ آیا شخصیت چادری ستایش که شوهر جوانش را در ابتدای زندگی از دست می‌دهد نماد انقلاب اسلامی ایرانیان است که مردانش را در جنگ از دست می‌دهد؟ آیا حشمت فردوس قلدر و یک دنده همان رضاخان پهلوی است؟ آیا پسر و عروس حشمت که سرخود برای ستایش توطئه می‌کنند نماد ارتش و ساواک پهلوی هستند که مثلاً بدون اطلاع شاه مردم را شکنجه و تیرباران می‌کردند؟ آیا بازگشت ستایش به دامان پرمهر حشمت پشیمان شده نماد بازگشت مردم ایران به دامان تفاله پهلوی‌هاست؟ آیا سعید مطلبی نویسنده و کارگردان فیلم‌های مستهجن طاغوت داستان این سریال را بدون تعلق خاطر به کارفرمایان سابقش یعنی پهلوی‌ها نوشته است؟
تحلیل استراتژیک سینما
بشر غربی : محتاج ولی خدا هستیم نقد فیلم سپرده آسمانی فیلم معناگرای سپرده آسمانی درباره رابطه عاشقانه و دو سویه انسان به عنوان مخلوق و خداوند به عنوان خالق عاشق است خالق عاشقی که تا صدایش نزنی پاپیش نمی‌گذارد و هنگامی که صدایش می‌زنی فوری دوان دوان و با آغوش باز به سوی تو می‌آید فیلم سپرده آسمانی درباره مردی است که از زمان مرگ پدرش تصمیم گرفته خدا را به عنوان حلال مشکلات زندگی ترک کند و خودش به تنهایی زندگی اش را پیش ببرد تا روزی در یک بن بست واقعی گیر افتاده و هرچه بیشتر تلاش کند مشکلاتش بیشتر و بیشتر می‌شود بالاخره شخصیت اصلی فیلم سپرده آسمانی بی آنکه بداند با روح پاک یک مرد درگذشته ملاقات می‌کند و پس از اعتراف به ناتوانی خودش با خدا آشتی می‌کند و به توصیه آن مرد خداشناس سررشته امور زندگی ‌اش را به خدا واگذار می‌کند یکی انگاری خدا و مسیح در مسیحیت که در فیلم سپرده آسمانی شاهد آن هستیم در واقع فهم ناصحیح و یا در اصل فهم ناقص انسان مذهبی مسیحی از خدا و خلیفه خدا است انسان مسیحی از سویی به خالق و خدایی احتیاج دارد که عاشق مخلوقش باشد و با او بتواند عاشقانه نیایش کند و از سویی یک فرستاده خدا از جنس انسان می‌خواهد که بیاید کنارش بنشیند و به حرف‌هایش گوش کند و راهنمایی‌اش کرده و برای حل مشکل او نیز پیش خدا به عنوان ضامن و ولی خدا وساطت کند انسان مسیحی آن ولی و خلیفه انسان گونه خدا را در شخص عیسی مسیح جستجو می‌کند ولی اشتباهاً گاهی مسیح را فرزند خدا می‌داند و گاهی خود خدا یا متحد شده با خدا تصورش می‌کند ترمیم و تصحیح ذهنیت منحرف شده مسیحیت یکی از وظایف آخرین پیامبر خدا یعنی حضرت محمد مصطفی صلی اللّه علیه و آله بود همان گونه که حضرتش برطرف کننده ابهامات و انحرافات گروندگان تمام ادیان راکد شده نیز بودند پيامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم اسلام را به عنوان دین آخر و دین کامل به بشریت معرفی کردند و لیکن انسان را بدون ولی خدا رها نکردند و اهل بیت مکرمشان را بعنوان خلیفه خدا بعد از خودشان و هم‌ثقل قرآن به جای گذاشتند خلاصه اینکه فیلم سپرده آسمانی اگرچه یک فیلم معنوی در اتمسفری مسیحی است ولی بازگو کننده شفاف نیاز انسان گرفتار در زندگی پر دغدغه‌ زمینی به ولی و حجتِ خدا برای رسیدن به قرب الهی و سعادت دنیوی و اخروی می‌باشد عجل اللّه تعالی فرجه الشریف علیه السلام
فیلم بازی عادلانه واقعیت عریان نظام لیبرالیستی در استفاده جنسیتی از زنان را به نمایش میگذارد در یک شرکت بورسی زنی زیبا و جوان و البته تازه کار را بعنوان مدیر انتخاب می‌کنند تا اتمسفر برده‌داری مدرنِ شرکت قابل تنفس شود مدیران ارشد شرکت هر شب این زن را به شام در رستوران‌های گرانقیمت دعوت میکنند تا به بهانه جشن پیروزی او را بعنوان محرک روحیه در منظر چشمان هرزه چند مدیر مرد قرار دهند در پایان فیلم زن نامزدش را از دست میدهد و متوجه میشود زنی جوانتر و زیباتر توسط مدیران هوسباز شرکت به زودی جایگزین او خواهد شد و او طبق گفته نامزدش بازیچه‌ و عروسکی بیش نبوده است در سازمانهای مبتنی بر آموزه‌های اقتصادی لیبرالیستی استفاده از زنان بعنوان مدیر یا رهبر گروه همان هدف را دنبال میکند که در ارتش جوامع غربی مانند ناتو از زنان بعنوان سرباز بهره میگیرند زن در نگاه سازمانی و شرکتی غرب چیزی جز ابزار جنسی برای ایجاد تحرک در گروه و ایجاد جذابیت در محیط کار یا جبهه نبرد نیست لذا میبینیم سازمانهای تروریستی همچون منافقین و کومله و پژاک طبق همین آموزه‌ها از زنان جوان بعنوان لیدر یا رهبر اغتشاشات بهره‌گیری میکنند
تحلیل استراتژیک سینما
بازنشر نقد فیلم مونیخ بمناسبت ترور شهید سید حسن نصرالله فیلم مونیخ اثری گمنام از کارگردان مشهور استیون اسپیلبرگ است که ماجرای یکی از جوخه های ترور موساد را بازگو می‌کند تا طی یک مأموریت تحت عنوان عملیات خشم خدا طراحان و مجریان فلسطینی گروگانگیری ورزشکاران اسرائیلی در المپیک مونیخ را ترور کند فیلم از انفکاک صوری یک مامور موساد و در اختیار قرار دادن مبالغ هنگفت پول نقد به او شروع می شود و با تشکیل تیم مثلاً حرفه‌ای تروریستی و نمایش جزئیات دقیق تک‌تک ترور ها ادامه پیدا می‌کند شاید آنچه باعث گمنامی این فیلم شده است نمایش عاقبت نافرجام تیم ترور است که همگی آنها با پوچی و افسردگی و یا خودکشی و قتل بدعاقبت میشوند استیون اسپیلبرگ در پایان فیلم مونیخ مامور اصلی موساد را که مدیریت این جوخه‌ ترور را به عهده دارد فردی پشیمان عاجز و افسرده نشان می‌دهد که حتی حاضر نیست به زادگاهش اسرائیل جعلی بازگردد فیلم مونیخ نمایشی از استیصال رژیم تروریست اسرائیل است که بدلیل عدم شهامت و قدرت برخورد رودررو از روش بزدلانه و ناجوانمردانه ترور استفاده می کند در برخی نقدهای سینمایی گفته می‌شود فیلم مونیخ توبه نامه یا برائت استیون اسپیلبرگ از فیلم قبلی وی یعنی فهرست شیندلر می باشد اسپیلبرگ از آنجا که در فیلم صهیونیسم پسند فهرست شیندلر افسانه دروغین هلوکاست را به تصویر می‌کشد تلاش دارد در فیلم مونیخ برای جبران اشتباهش رژیم صهیونیستی اسرائیل را مجری هلوکاست های متعدد و گسترده در تمام جهان نشان دهد جوخه‌ های ترور موساد برای مردم شریف ایران که بهترین دانشمندان‌شان را به شهادت رساند ناشناس نیست دانشمندان مومن و تلاشگر هسته‌ای همچون شهید شهریاری و رضایی نژاد و شهید فخری زاده نمونه هایی از اقدامات تروریستی رژیم جعلی و آدمکش اسرائیل میباشد که فیلم مونیخ مواردی شبیه آنها را به نمایش گذاشته است البته ایران نیز بیکار ننشست و توانست ایلاک رون یکی از معروف‌ترین سرجوخه های ترور موساد را در اربیل عراق به وسیله پهپاد به درک واصل کند که در سریال تمام رخ به گونه‌ای دیگر به حذف وی اشاره شده است در پایان لازم به ذکر است که فیلم مونیخ پنج سال قبل از شروع ترورهای دانشمندان هسته ای ایران ساخته شده است
هدایت شده از  LightHouse | نقد فیلم
🌕 ناتویِ فرهنگی در سینمایِ ایران و روسیه! قسمت اول بررسی دو فیلم اسرافیل و مشت های از هم گشوده: 🔦 در ایران فیلمی ساخته میشود به نام اسرافیل که در آن به تو القاء میکند؛ برای خوشبخت شدن باید وطن و مردم عقب مانده اش را ترک کنی و به خارج بروی و عین همان فیلم، برای مردم روسیه ساخته می‌شود به نام مشتهای از هم گشوده. 🔦 داستان هر دو فیلم مشتهای از هم گشوده و اسرافیل ماجرای زنان جوانی است که در دام خانواده‌ای فقیر و فلک‌زده گرفتار شده‌اند و در هر دو فیلم مردی خارج رفته به وطن باز‌می‌گردد تا آن زن جوان را با خودش به دنیای متمدن ببرد همچون فرشته‌ی نجات. 💡دقیقا یک جریان مشترک در سینمای غربزده‌ی کشورهایی که با آمریکا همسو نیستند وجود دارد؛ در سلسله پست هایی این موضوع بررسی خواهد شد. 📌 لایت‌هَاوس || نقد فیلم و سریال 🔆 @lighthouse2
چاه فریب مذاکرات صلح نقد فیلم تاریک‌ترین لحظات 2017 ساخت انگلستان فیلم تاریک‌ترین لحظات در مورد دوراهی جنگ و صلح است که در سال ۱۹۴۰ در مقابل چرچیل نخست وزیر تازه منصوب شده انگلستان قرار گرفته بود چرچیل در این فیلم یک سخنور معرفی می‌شود که با جادوی کلمات توانست عوام و خواص را با خود همراه کند تا با هیتلر به جای صلح جنگ کنند از نکات برجسته این فیلم برای ما ایرانیان این است که چرچیل مذاکرات صلح را به یک چاه فریب تشبیه می‌کند که انگلستان را در خود فرو برده و نابود میکند مطابق روایتگری فیلم تاریک‌ترین لحظات چرچیل معتقد بوده است که مذاکرات صلحی که ایتالیا و آلمان برای انگلستان تدارک دیده‌اند منجر به خلع سلاح انگلستان و از دست دادن همه چیز خواهد شد در جایی از فیلم از زبان چرچیل می‌شنویم که چند تا دیکتاتور باید بیایند و امتیاز بگیرند و بروند تا ما یاد بگیریم زیر بار زور نرویم در فیلم تاریک‌ترین لحظات ما شاهد هستیم که سران جناح‌های سیاسی مختلف مجلس بر چرچیل فشار می‌آورند که میانجی‌گری ایتالیا را بپذیرد و وارد صلح با هیتلر بشود تا سایه جنگ را از سر انگلستان دور کند و در غیر اینصورت چرچیل را عزل خواهند کرد بعد از این تهدیدات سیاسی داخلی در زمانی که چرچیل یک قدمی مذاکرات صلح است به توصیه پادشاه انگلستان از نزدیک با مردم صحبت میکند و قاطعیت مردم و آمادگی روحی بالای آنان برای جنگیدن با هیتلر او را بر این می‌دارد که جنگ را بر صلح ترجیح دهد این فیلم جدای از آنکه یک حماسه سرایی برای چرچیل و انگلستان است میتواند درس تاریخی خوبی برای ما ایرانیان باشد که همواره از شِبهه جناح اصلاح طلب توصیه به شرکت در مذاکرات صلح برای جلوگیری از یک جنگ سنگین و نابودکننده می‌شویم نکته بسیار جالب توجه دیگر این فیلم این است که چرچیل برای دفع تجاوز آلمان به انگلستان صبر نکرد تا دشمن به مرزهای انگلستان برسد بلکه جنگ با آلمان را در فرانسه شروع کرد همانگونه که ما ایرانیان هم منتظر نماندیم تا مزدوران استخدامی غرب یعنی داعش به مرزهای ایران برسد و آنان را در جغرافیای سوریه و عراق مدفون کردیم در پایان ذکر چندتا دیالوگ تکان دهنده از خود فیلم خالی از لطف نیست چاه فریب مذاکرات صلح ما را پایین می‌کشد ایتالیا و آلمان می‌خواهند ما را درگیر مذاکرات صلح کنند تا هیچ کار دیگری نتوانیم بکنیم وقتی سرت توی دهان ببر است نمی‌توانی باهاش منطقی صحبت کنی پیش مردم بروید و با آنها صحبت کنید تا آنها به شما یاد بدهند چه کار کنید برای انسان چه مرگی خوش‌تر از مرگ در راه مبارزه با دشمنش است بعد از مذاکرات صلح خلع سلاح می‌شویم و حتی پایگاه‌های دریایی مان را هم می‌گیرند