eitaa logo
تحلیل استراتژیک سینما
136 دنبال‌کننده
212 عکس
46 ویدیو
7 فایل
در این کانال سینما مورد بررسی تحلیلی قرار می‌گیرد ارسال پیام @Choopanianma
مشاهده در ایتا
دانلود
تحلیل استراتژیک سینما
مردی استعمارگر و قدرت طلب با استفاده از آخرین فناوری ها تعدادی از زنان را تبدیل به سربازانی شکست ناپذیر کرده و به گوشه به گوشه دنیا می فرستد تا برای او در حکومت کشور ها جا باز کنند این داستان آشنا خلاصه فیلم زیبا و مهیج بیوه سیاه می‌باشد فیلم بیوه سیاه که قوی‌تر و داستانی تر از فیلم های هم رده خودش است گزارشی دقیق از جاسوسه های همه فن حریف استعمار جهانی میباشد این فیلم کار ندارد که استعمار جهانی آمریکا یا انگلیس و یا اسرائیل است بلکه یک فرد روانپریش و جنایتکار را به نمایندگی همه اینها پشت میز کنترل جهان می نشاند فیلم بیوه سیاه با زبانی گویا جایگاه تنزل یافته زنان را در جوامع استعماری لیبرالیستی به معرض تصویر می کشد یعنی مشخصاً اعلام میکند که استعمارگرها از جنسیت زنان برای تضعیف قدرت تمدنهای رودررو با خودش بهره میبرند کارگردان فیلم بیوه سیاه در جایی از فیلم اشاره میکند که استعمار پیر این زنان را از هر عضو یا احساس و عواطف زنانه و مادرانه تخلیه کرده است و فقط و فقط برای استحکام و توسعه قدرت خودش آنان را به آدمکش هایی بی احساس سخت جان مبدل نموده است قهرمان فیلم که خود قبلاً یکی از همین زنان قربانی بوده تلاش میکند با اکسیری معجزه آسا این زنان را از خواب غفلت بیدار کند همچنین فیلم بیوه سیاه مانند دیگر آثار این دو سه سال اخیر اهمیت بازیابی نهاد خانواده و بازگش به جامعه خانواده محور را در جای‌جای فیلم بازگو می‌کند بازیابی خانواده در این فیلم را می توان نماد و نشانه بازیابی زندگی بومی ملتهای از هم پاشیده دانست ملت‌هایی که بر اثر توطئه چندصدساله استعمار پیر انگلیس و هم پیمانانش تبدیل به کشورهایی چند پاره و تکه تکه گشته اند شاید متفکران غربی پشت صحنه سینما آینده کشورها را در بازگشت به گذشته و تمدن‌های یکپارچه پیش‌بینی می‌کنند که ما این سالها در عموم قصه فیلم های آخرالزمانی شاهد عدم کثرت قدرت ها و دولت ها و کشورها هستیم
تحلیل استراتژیک سینما
واژه مجعول و موهن فاتی کماندو را اولین بار در دهه شصت در بحبوحه جنگ تحمیلی در سفری به تهران شنیدم زمانی که دانش آموزی بیش نبودم سالها بعد در جریان رصد تبلیغات منفی فضای مجازی و بررسی سینمای سیاهنمای سفارشی سفارتی بر علیه زنان با حجاب تصویر ذهنی من و هم نسلانم از این واژه کاملتر شد و اکنون میتوانیم سیاه ترین تصویر جعلی و مخدوش از حجاب و زن محجبه را در سریال سقوط در طراحی لباس و شخصیت زنان داعشی مشاهده کنیم و ناخودآگاه به یاد عبارت فاتی کماندو بیوفتیم شاید بسیاری ندانند که سریال ضعیف و سخیف سقوط یک کپی برابر اصل از سریال خارجی خلافت است که ملیت آدمهایش برای اهدافی خاص دستکاری شده است این سریال در سیاهنمایی هموطنان مرزنگهدار و غیور کردزبان سنگ تمام میگذارد و از آنان انسانهایی ضد زن و خشن و دلارپرست می‌سازد همچنان که قبلاً فیلم تلخ شبی که ماه کامل شد در ارائه تصویری هراسناک از مردمان کوشا و صبور و مهربان سیستان و بلوچستان کم نگذاشت گویا بلوچ هراسی و کرد هراسی یک دستور نانوشته در سینمای سفارشی سفارتی در ایران است اغتشاشاتِ گره زده شده به فوت خانم مهسا امینی با هشتگ گشت ارشاد و بلافاصله تولید شتابزده سریال سقوط این ذهنیت را ایجاد میکند که گویا این سریال ماموریت دارد به بهانه نمایش اقامتگاه زنان داعشی تصویری مخوف و تلخ از حجاب ایجاد کند استفاده زنان چادرسیاه داعشی از آیات قرآن در تکفیر و تحریم دیگر زنان که در نقطه مقابلشان هستند تکمیل کننده همان تصویرسازی استعمار از شخصیت زن محجبه مسلمان است سازندگان سریال چندلایه سقوط در پشت نقاب انقلابی پسند مثلاً افشای جنایات داعش سعی میکنند برای خودشان حریم امنی ایجاد کنند تا بتوانند هر کسی که منتقد روایت موهن آنها باشد را تکفیر کنند ولی اکنون معلوم شده است این سریال با اسم سقوط که همان اسم رمز هدایت کننده حامیان غربی اغتشاشات است تکه ای از پازل بهم ریخته همان جنگ شناختی است که از شهریور گذشته بر علیه مردمان مؤمن و هوشیار و همیشه در صحنه این مرز و بوم شروع شده است هم مردم و هم مسوولان باید تا اطفای کامل حریق این جنگ چند وجهی نرم و سخت در هوشیاری و آگاهی صددرصدی قرار داشته باشند همچون رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که اسلحه به دست لحظه ای از خاکریز دشمن و تحرکات او چشم برنمیداشتند
تحلیل استراتژیک سینما
نمایشی برای فرار ١ تحلیل فیلم پست در دهه هفتاد میلادی یکی از کارشناسان امنیتی جنگ ویتنام در آمریکا تصمیم می‌گیرد اطلاعات محرمانه مربوط به جنگ را افشا کند مدیر وقت واشنگتن پست که یک زن میانسال است با شجاعت دست به این کار زده و دادگستری آمریکا هم از کار این زن شجاع حمایت می‌کند در نهایت همه اینها ارتش آمریکا را زیر فشار افکار عمومی مجبور به خروج از ویتنام میکند شما فکر میکنید چرا بعد از چهل پنجاه سال چنین فیلم تبلیغاتی در آمریکا ساخته شود بگذارید روشنتان کنم این فیلم سه چهار سال مانده به خروج مفتضحانه آمریکا از افغانستان بعد از دو دهه قتل و جنایت و خونریزی ساخته شده است و زمینه را برای یک ترفند رسانه‌های دیگر ایجاد می‌کند مثلاً مدارکی افشار شود و رسانه ها آنها را منتشر کنند و همانند دوران استیصال آمریکا در باتلاق جنگ ویتنام به خاطر احترام به افکار عمومی از افغانستان خارج شود و تمام کاسه کوزه‌ها سر یک رئیس جمهور خود کامه شکسته شود سه سال قبل از خروج از افغانستان فیلم مثلاً تاریخی پست ساخته می شود و اسنادی هم جسته گریخته در ویکی لیکس و امثالهم افشا می‌شود ولی نه کارشناسی حال افشاگری گسترده دارد و نه رسانه ای در مرکز توجه مردم قرار می‌گیرد و نه اصلاً مردمی پرشور و حال و پرسشگر وجود دارند که بیایند خروج آمریکا از افغانستان یا همان ویتنام دوم مطالبه کند این بار سناریوی رسانه ای رهاسازی ویتنام در افغانستان جواب نمی‌دهد و ما می بینیم وقتی ارتش پوشالی آمریکا یک شبه از افغانستان خارج می شود این خارج شدن شبیه یک فرار نیمه شب می باشد و تمام رسانه های عالم تیتر میزنند خروج یک شبه آمریکا از افغانستان فیلم پست همچون آشی بسیار پر نمک و شور است و ما را متوجه این موضوع مشکوک می کند که نکند آن افشای اسناد محرمانه و فشار عصبی نیکسون همه و همه یک تئاتر سیاسی بوده برای فرار سریع ارتش آمریکا از باتلاق ویتنام بدون محکوم شدن به ناتوانی در نزد رقیب بزرگش در جهان یعنی روسیه فیلم پست اگر ساخته نمی‌شد شاید امروز کسی از نسل ما سراغ موضوع خروج شتابان آمریکا از ویتنام نمیرفت و آن را با اخراج آمریکا از منطقه خاورمیانه مقایسه نمی‌کرد
تحلیل استراتژیک سینما
نمایشی برای فرار ٢ تحلیل فیلم دادگاه شیکاگو هفت در سال‌های آخر دهه ۶۰ دقیقاً در زمانی که آمریکا در باتلاق ویتنام در حال غرق شدن بود جمعیت های مردمی ضد جنگ در آمریکا با تجمعاتی خیابانی دولت را تحت فشار می گذارند تا از جنگ ویتنام خارج شود فیلم دادگاه شیکاگو هفت ماجرای گزارش گونه محاکمه سران این جمعیت ها است که تظاهرات شان به خشونت کشیده شد روند خروج آمریکا از ویتنام در دهه هفتاد میلادی برای ما مردم ایران اکنون قابل لمس شده است چرا که این سالها شاهد گیرافتادن احمقانه آمریکا در دو باتلاق عراق و افغانستان بوده‌ایم فیلم دادگاه شیکاگو هفت و فیلم پست یا واشنگتن پست که قبلاً نقد آن تقدیم شد و دیگر فیلم های شبیه آنها تلاش می‌کنند خروج مفتضحانه آمریکا از کشورهای تحت اشغال را یک امر ناشی از خواست مردم در یک حکومت کاملاً دموکراسی جلوه دهند نکته دیگر اینکه فیلم مثلاً تاریخی دادگاه شیکاگو هفت نمایشی واضح از وضعیت متزلزل دولت مرکزی آمریکا در دهه هفتاد میلادی می باشد دقیقا همان زمانی است که فرصت مناسب برای پیروزی انقلاب مردمی در بزرگترین مستعمره آنروز آمریکا یعنی ایران به وجود می آید به نظر می رسد حکومت متزلزل آمریکا سالها بعد از دهه پرآشوب هفتاد میلادی با گسترش فساد و رخوت در جامعه ی جوان و انقلابی آن کشور به وسیله سینما و تلویزیون و صنایع پرفساد تفریحی از خطر سقوط حتمی نجات پیدا میکند در ابتدای قرن بیست و یکم اطمینان مردم آمریکا به رسانه های وحشت آفرین خبری به میزانی رشد می کند که نمایش ساختگی انهدام برج های دوقلوی نیویورک توسط مزدور های دسته چندم سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا باور پذیر میشود از این رو مردم فراموشکار این کشور را برآن می‌دارد که دیگربار جوانانشان را به قتلگاه هایی به نام افغانستان و عراق اعزام کنند باتلاق هایی که تجربه ویتنام را برای مردم رسانه زده آمریکا تکرار کرد
تحلیل استراتژیک سینما
جاهلیت مدرن تحلیل فیلم ایستگاه فروتویل و فیلم یهودا و مسیح سیاه فیلم ایستگاه فروتویل و فیلم یهودا و مسیح سیاه هردو به داستان کشتار شهروندان سیاهپوست آمریکا توسط پلیس این کشور اشاره می کنند فیلم یهودا و مسیح سیاه درباره ترور رهبر یکی از بزرگترین نهضت های سیاه پوستی آمریکا توسط اف‌بی‌آی می باشد و فیلم ایستگاه فروتویل نیز درباره قتل یک جوان سیاه پوست توسط پلیس شهری آمریکا در یک ایستگاه مترو می باشد وقتی دو فیلم را کنار هم می گذاریم متوجه می‌شویم گویا در آمریکا داشتن پوست سیاه جرم است و تو حق نداری سیاهپوست باشی و یک زندگی آرام داشته باشی تو حق نداری سیاهپوست باشی و در جهت محرومیت زدایی هم نژادی های خودت تلاش کنی این هردو فیلم ماجرای دو جوان سیاه پوست است که یکی تلاش می‌کند برای همسر و فرزندش زندگی مرفهی دست و پا کند و دیگری برای رفع محرومیت از خانواده های سیاه پوستی که در اوج فقر در آمریکا زندگی می کنند تلاش میکند هر دو سیاه پوست محکوم به مرگ می شوند چون نهاد قدرت آمریکا بر پایه جاهلیت بنا شده است که می گوید شرافت انسانها به رنگ پوستشان است همین جاهلیت نژادپرستانه در نگرش های اقتصادی لیبرالیسم نیز تاثیر گذاشته است آنجا که شرافت انسانها به رنگ و لعاب وسایل زندگی آنان سنجیده می‌شود لیبرالیسم که مذهب جامعه جاهل غرب شده است ارزش هایش را بر اساس دارایی ها تعریف می کند حتی اگر برای بقای این ارزش ها بسیاری از انسان ها زنده به گور شوند یعنی زندگیشان شبیه مردن بشود و ما این سوی دنیا پیرو پیامبری هستیم که هزار و چهارصد سال پیش مبعوث شد تا این جاهلیت بی اخلاق را ریشه‌کن کند شاید انقلابی جهانی از نوع انقلاب پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی صل اللّه علیه و آله و سلم لازم باشد تا سیستم برده داری مدرن و فرهنگ جاهلیت غربی از روی کره زمین برچیده شود
تحلیل استراتژیک سینما
خدای بدون خلیفه انسان بدون امام تحلیل فیلم سلفی با دموکراسی فیلم مثلاً معناگرای سلفی با دموکراسی ساخته علی عطشانی یک فیلم اسلامی نیست بلکه یک فیلم مسیحی است آنجا که فرشته قبض روح لباس سیاه کشیش‌های مسیحی را پوشیده و موهای بلندی همچون مسیح دارد و با یک جیپ سیاه آمریکایی به دنبال روح یک شهید مسیحی آمده است و آنجا که فرشتگان خدا همه لباس خادمان کلیسا را به تن دارند ما با داستانی عرفانی از نوع مسیحیت سکولار شده طرف هستیم فیلم سلفی با دموکراسی یک کپی ناشیانه از فیلم های فرشته محور غربی همچون بهشت بر فراز برلین یا شهر فرشتگان با بازی نیکلاس کیج است این فیلم اصلاً رنگ و بوی اسلامی ندارد اگرچه میخواهد حرف دینی بزند و رزمندگان جبهه و جنگ را هم به داستانش پیوند بزند در این گونه فیلم ها بخاطر عدم ایمان به خلیفه اللّه الاعظم که در اعتقاد مسلمانانِ شیعه امامی زنده و حاضر در عالم است فرشتگان جورواجور و گاه رقیب و با عقاید متضاد واسط خدا و انسان میشوند در فیلم های عرفانی مذهبی هالیوود خدای بزرگ کارها را به فرشتگان واگذار کرده و خود دورادور به شکل فردی بازنشسته فقط نظارت میکند پر رنگ کردن نقش ملائکه اللّه در زندگی بشر بدون اشاره به حضور خلیفه اللّه بر روی زمین به عنوان امام و رهبر جامعه انسانی یکی از آموزه‌های سکولاریسم یا انفکاک دین از جامعه است که مذهب انفرادی یا سلوک دینی غیر اجتماعی هم نامیده می‌شود در سینمای فرشته محور سکولاریستی آنچه به عنوان فرشته و مَلِک توصیف شده و به نمایش در می آید در واقع فرشته نیست بلکه جنّ میباشد که گاهاً در کلام مروجان شیطان پرستی به عنوان وکیل یا موکل نامیده می‌شود این فیلم‌ها پذیرش سلطه اجنه که موجوداتی پست تر از انسان هستند را عادی سازی می کنند چنانکه خداوند نیز در قرآن به این انحراف بشریت اشاره می‌کند که انسانها به خیال پرستش ملائکه دست به پرستش اجنه میزنند وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَآئِكَةِ أَهَٰٓؤُلَآءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ ]یاد كن‌] از روزی كه [خدا] همه آنان را جمع می‌كند، آن گاه به فرشتگان می‌گوید: آیا اینان شما را می‌پرستیدند؟ (۴۰) قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنَا مِنْ دُونِهِمْ ۖ بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ ۖ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ می‌گویند: تو منزهی [از اینكه در پرستیده شدن شریك و همتا داشته باشی‌]، تو سرپرست و یار مایی نه آنان، [آنان ما را نمی‌پرستیدند] بلكه جنّیان را می‌پرستیدند [و] بیشترشان به آنها ایمان داشتند. (۴۱) سوره سبأ آیات ۴٠ و ۴١ قرآن مبین
تحلیل استراتژیک سینما
پادشاه لخت است تحلیل فیلم همه چیز همه جا به یکباره فیلم همه چیز همه جا به یکباره یک آش شله قلمکار از آب در آمده است تا فقط یک حرف را به کرسی بنشاند و آن این است که نسل قدیم شرق جهان باید فرهنگ غربی نسل جدیدش یعنی ازدواج با همجنس را بپذیرد همه چیز همه جا به یکباره با انتخاب یک خانواده چینی در هسته مرکزی فیلم در واقع یک بمب هسته‌ای فرهنگی را به سرزمین تمدن کهن چینی پرتاب می‌کند که در واقع سانتریفیوژهای شتاب دهنده این بمب اتمی همان جایزه های رنگارنگ اسکار و غیر اسکار می باشند داستان فیلم از این قرار است که شخصیت اصلی یک زن میانسال چینی است که توسط دو زن دیگر در معرض تهدید شغلی و تهدید خانوادگی است تهدید شغلی او زنی همجنسگرا است که ازقضا بازرس مالیاتی میباشد و تهدید خانوادگی دختر همجنسبازش است که به دلیل عدم درک از طرف مادرش قصد ترک خانواده را دارد که این هر دو زنا قصد دارند دنیای او را ویران کنند قهرمان نمایِ فیلم در فضای ناپرداخته جهانهای موازی به این پی می‌برد که با پذیرش و درک دنیای همجنس بازان و ورود به آن میتواند هم شغلش را حفظ کند و هم دخترش را در کنار خانواده نگه دارد فیلم همه چیز همه جا به یکباره یک پرچم کثیف و چروکیده رنگین کمانی از همه چیز است بطوریکه این فیلمِ بدون ژانر معروف شده است به چرخش هرج و مرج ژانرهای سینمایی مانند فانتزی علمی تخیلی درام خانوادگی رزمی اکشن پویا نمایی و و و فیلم پوچگرای همه چیز همه جا به یکباره یک فیلم بسیار ضعیف از لحاظ تکنیکی و بسیار سخیف از لحاظ موضوع و بسیار از هم پاشیده از لحاظ داستان پردازی است و همه اینها در کنار بهره گیری از کمترین امکانات سینمایی نشان از اوج دست کم گرفتن سابقه صدساله سینما و تمسخر مخاطب جهانی دارد به نظر می‌رسد دو کارگردان جوان یعنی دانیل کوان و دانیل شاینرت شرط بسته اند که به صِرف بالا بردن پرچم رنگین کمانی همجنس بازان بتوانند با تولید ضعیف ترین فیلم همه کاره و هیچ کاره تاریخ سینما جوایز اسکار را درو کنند این دو کارگردان جوان و زبل با ساخت این فیلم به مردم دنیا نشان دادند که می‌شود پادشاه خودخوانده و خودکامه سینمای جهان یعنی آکادمی اسکار را لخت مادرزاد در پیش چشم مردم عالم در کوچه و بازار بگرداند و چه کسی جرأت میکند بگوید پادشاه لخت است
تحلیل استراتژیک سینما
فیلمی برای توجیه رابطه جنسی با کودکان نقد فیلم اخبار جهان مردی میانسال ناخواسته با دختر کی ده دوازده ساله که پدر و مادرش را از دست داده است همسفر می شود تا او را به اقوامش بازگرداند بالاخره مرد پس از سپردن دخترک به شهر خود برمی‌گردد ولی متوجه میشود همسرش بر اثر وبا فوت شده لذا بازمی‌گردد و دخترک را که او هم بیصبرانه چشم انتظار مرد میانسال است پس می‌گیرد کارگردان در تمام داستان فیلم تلاش می‌کند آهسته آهسته فاصله سنی بین دخترک خردسال و مرد میانسال را کم کند تا پیوند عاطفی و علاقه قلبی دخترک را به آن مرد و بالعکس را برای تماشاگر باورپذیر کند مرگ همسر مرد و بازگشت سریع وی برای پس گرفتن دخترک به وضوح این پیام را می‌رساند که دخترک قرار است جایگزین همسر مرد میانسال شود و نه فرزند خوانده وی البته کارگردان از نشانه های تصویری و روایی متعددی نیز برای القاء رابطه زن و شوهری بین دخترک و مرد میانسال استفاده کرده است مثلا آنجا که در انتهای فیلم دخترک به سوی آغوش مرد می‌رود ما در پس زمینه تصویر آن دو تصویر شلواری مردانه را آویزان بر بند رخت می بینیم و کمی آنسوتر لباس نازک زنانه ای نیز بر روی بند رخت در حال تکان خوردن توسط باد است یا آنجا که قهرمان میانسال فیلم پسری جوان را که تلاش میکند همسفر آنان شود طرد میکند تا با دخترک به تنهایی سفر کند اگرچه به مهارت هفت تیر کشی او برای امنیت خودش و دخترک نیاز دارد فیلم اخبار جهان داستان پر فراز و نشیبی را برای ایجاد پیوند عاطفی بین مرد میانسال و دخترک مو طلایی انتخاب کرده است تا نظریه عشق تدریجی را اثبات کند کارگردان می خواهد بگوید که اگر مردی میانسال مدتی دختری ده دوازده ساله را سرپرستی کند مهرش بر دل دخترک خواهد نشست و دخترک با علاقه قلبی و رضایت باطنی و البته با اجازه و رضایت اقوامش می تواند با او ازدواج کند نظریه عشق تدریجی به این شکل اگرچه ظاهراً انتقادی گل درشت به اعتراض های قبلی کشورهای غربی نسبت به ازدواج دختران در سنین پایین در کشورهای شرقی است ولی ظاهری مستهجن و باطنی پلید دارد باطن پلید این فیلم در دفاع از کودک همسری آنجا عیان می‌شود که این روزها زمزمه‌ هایی در رابطه با آزادی رابطه نامشروع جنسی با کودکان در رسانه های ریز و درشت غرب به گوشمان میرسد فیلم اخبار جهان بنا ندارد به بلوغ عقلی دخترانه در سنین پایین و همزمانی این بلوغ در آغاز دوران قاعدگی اعتراف کند بلکه تلاش می‌کند رابطه نامشروع با کودکان را قابل پذیرش و توجیه کند این نمونه از جاهلیت غرب وحشی آدم را یاد جاهلیت عرب بدوی قبل از اسلام می‌اندازد که دختران را زنده به گور میکردند و به راستی جهان با ظهور منجی آخرالزمان حضرت مهدی موعود عجل اللّه تعالی فرجه الشریف از بند و زنجیر بردگی ها و جهالتهایی گسترده آزاد خواهد شد در غرب وحشی
فیلم ۲۰۲۴ نمایش دهنده تجزیه آمریکا در قالب یک جنگ تمام عیار شهری است در پایان این فیلمِ پیشگویانه سربازان تا دندان مسلح به نفوذ کرده و رئیس‌جمهور مفلوکشان را کشته و با جنازه‌اش عکس یادگاری می‌گیرند حتما ببینید
تحلیل استراتژیک سینما
بازنشر نقد فیلم مونیخ بمناسبت ترور شهید سید حسن نصرالله فیلم مونیخ اثری گمنام از کارگردان مشهور استیون اسپیلبرگ است که ماجرای یکی از جوخه های ترور موساد را بازگو می‌کند تا طی یک مأموریت تحت عنوان عملیات خشم خدا طراحان و مجریان فلسطینی گروگانگیری ورزشکاران اسرائیلی در المپیک مونیخ را ترور کند فیلم از انفکاک صوری یک مامور موساد و در اختیار قرار دادن مبالغ هنگفت پول نقد به او شروع می شود و با تشکیل تیم مثلاً حرفه‌ای تروریستی و نمایش جزئیات دقیق تک‌تک ترور ها ادامه پیدا می‌کند شاید آنچه باعث گمنامی این فیلم شده است نمایش عاقبت نافرجام تیم ترور است که همگی آنها با پوچی و افسردگی و یا خودکشی و قتل بدعاقبت میشوند استیون اسپیلبرگ در پایان فیلم مونیخ مامور اصلی موساد را که مدیریت این جوخه‌ ترور را به عهده دارد فردی پشیمان عاجز و افسرده نشان می‌دهد که حتی حاضر نیست به زادگاهش اسرائیل جعلی بازگردد فیلم مونیخ نمایشی از استیصال رژیم تروریست اسرائیل است که بدلیل عدم شهامت و قدرت برخورد رودررو از روش بزدلانه و ناجوانمردانه ترور استفاده می کند در برخی نقدهای سینمایی گفته می‌شود فیلم مونیخ توبه نامه یا برائت استیون اسپیلبرگ از فیلم قبلی وی یعنی فهرست شیندلر می باشد اسپیلبرگ از آنجا که در فیلم صهیونیسم پسند فهرست شیندلر افسانه دروغین هلوکاست را به تصویر می‌کشد تلاش دارد در فیلم مونیخ برای جبران اشتباهش رژیم صهیونیستی اسرائیل را مجری هلوکاست های متعدد و گسترده در تمام جهان نشان دهد جوخه‌ های ترور موساد برای مردم شریف ایران که بهترین دانشمندان‌شان را به شهادت رساند ناشناس نیست دانشمندان مومن و تلاشگر هسته‌ای همچون شهید شهریاری و رضایی نژاد و شهید فخری زاده نمونه هایی از اقدامات تروریستی رژیم جعلی و آدمکش اسرائیل میباشد که فیلم مونیخ مواردی شبیه آنها را به نمایش گذاشته است البته ایران نیز بیکار ننشست و توانست ایلاک رون یکی از معروف‌ترین سرجوخه های ترور موساد را در اربیل عراق به وسیله پهپاد به درک واصل کند که در سریال تمام رخ به گونه‌ای دیگر به حذف وی اشاره شده است در پایان لازم به ذکر است که فیلم مونیخ پنج سال قبل از شروع ترورهای دانشمندان هسته ای ایران ساخته شده است
تحلیل استراتژیک سینما
تحلیل فیلم هولوکاستی LEE_2023 فیلم لی با بازی کیت وینسلت ماجرای یک زن عکاس خبرنگار در جنگ جهانی دوم است که با عکسهایش ماجرای واگن‌های مرگ با گاز و هولوکاست هیتلر را به تصویر می‌کشد سینمای صهیونیسم طبق فهرستهای ویکی‌پدیا هر سال حداقل سه چهار فیلم درباره هولوکاست می‌سازد همچون فهرست شیندلر ، پیانیست ، زندگی زیباست ، کتابخوان ... سینمای صهیونیسم همیشه این کار را یا با استفاده از یک کارگردان معروف همچون استیون اسپیلبرگ یا رومن پولانسکی انجام می‌دهد و یا با استفاده از هنرپیشه‌های پرطرفدار مانند مریل استریپ و برد پیت و برای چندمین بار کیت وینسلت سینمای صهیونیسم در فیلم لی با استفاده از یکی از بی‌حیاترین هنرپیشه‌های سینمای غرب یعنی کیت وینسلت می‌خواهد داستان دروغین هولوکاست را به ضرب زن و مشروب و سیگار برای چندمین بار به مخاطب خود قالب کند فیلم لی در دوران تکنیک زدگی هالیوود دارای داستانی نامنسجم ، کارگردانی بسیار غیرحرفه‌ای با بازی‌های ضعیف و فیلمبرداری شلخته و خارج کادر نتوانسته است به مخاطب خود چیزی بنام فیلم سینمایی بدهد فیلم لی داستان یکپارچه ندارد بلکه در چندین پلان جسته و گریخته تلاش می‌کند عکس‌های جنگ جهانی دوم یک عکاس جنگی را بازسازی کند به هم بچسباند بجای آنکه تدوین کند کارگردان فیلم لی در کمال بی‌حوصلگی هر کدام از پلان‌هایش را از فیلم‌های قبل از خودش قرض گرفته است به طوری که مخاطب هر تکه از فیلم لی را با فیلم‌های گذشته مربوط به جنگ جهانی دوم اشتباه می‌گیرد بنظر می‌رسد یا کارگردان دستمزد کمی گرفته یا اینکه نوشتن فیلمنامه را به هوش مصنوعی سپرده‌اند فیلم لی گویای خستگی سینمای تبلیغاتی غرب از بازگویی هزاران‌بارۀ دروغ هولوکاست است و فقط خواسته سال ۲۰۲۳ هم بنا به وظیفۀ تعریف شده‌اش یک فیلم هولوکاستی تولید کند ولو به شکل یک چادرشب چهل‌تکه
نقد سیاسی فیلم بلک آدام به عنوان نیروی عدالت گستر یا لیگ عدالت به یک کشور در شرف انقلاب برو و رهبر انقلابی‌اش را زندانی کن و پس از آموزش آزادش کن و تبدیلش کن به رهبری مردمی ولی دست نشانده و رام شده این بود خلاصه فیلم بلک‌آدام و بعبارتی خلاصه‌ی شسته و رفته از سیاست آمریکا و گروه عدالتش که همان ناتو باشد داستان فیلم بلک آدام در یک منطقه‌ی فرضی با اسمی عربی بنام خندق اتفاق میافتد خندق مردمی دارد که چندین دهه از تکنولوژی روز عقب مانده‌اند و تحت ستم یک قدرت سیستماتیکِ زورگو هستند ایستگاههای بازرسی شهر خندق چیزی شبیه اوضاع فلسطینیان را نمایش میدهد دست گذاشتن روی قهرمانان ملی کهن یعنی اسطوره‌های خیالی پیش از حضرت مسیح علیه السلام و پیش از حضرت محمد مصطفی صل اللّه علیه و آله و سلم روالی است که سالهاست هالیوود برای مذهب زدایی از انقلابها و تمدنهای احیا شده توسط اسلام به راه انداخته است قهرمان خندق ظهور میکند و این نیروهای عدالت هستند که او را مهار و سپس زندانی میکنند و در زمانی آزادش میکنند که با شرایط آنان انقلاب مردمی کشورش خندق را به ثمر برساند نکته‌ی جالب توجه فیلم بلک‌آدام این است که لیگ عدالت یا همان نیروهای نظامی ناتو اعتراف به نابودی قریب‌الوقوع خودشان دارند که در زمان کنونی و در فضای واقعی در حال وقوع است دیگر آنکه شخصیتی آمریکایی که قهرمان ملی را به صحنه بازمیگرداند یعنی دکتر فیت خود دچار مرگ میشود و این نیز خبری گویا از مرگ در حال وقوع قدرت پوشالی آمریکا است