ناتوی فرهنگی در سینما
یکبار فیلم مجبوریم را تماشا کنید تا بفهمید چگونه میشود با پول جمهوری اسلامی ایران به جمهوری اسلامی ایران فحاشی کرد
از آن طرف در کشور روسیه فیلمی بسیار شبیه به مجبوریم با نام دکتر لیزا در همان سال دوهزار و بیست ساخته میشود که آن هم در باره حمایت یک خانم دکتر فعال اجتماعی از کارتن خوابها است
فیلم روسی دکتر لیزا نیز همچون دوقلوی ایرانی اش تلاش دارد تا چهره ای مملو از تبعیض و فساد را از کشورش بسازد
اقای درمیشیان کارگردان فیلم مجبوریم وقتی دیدهاست بیش از این نمیتواند ایران را بد جلوه دهد از عصبانیتش فیلم را سیاه سفید عرضه کرده تا سنگ تمام را در سیاهنمایی ایران و ایرانیان گذاشته باشد
نکته مهم فیلم مجبوریم زیرنویس روسی فیلم بود که خود نشانهی وحشت دشمنان ایران از نزدیکی ملتهای روس زبانِ جداشده از وطن میباشد
یعنی این زیرنویس روسی در فیلم مجبوریم برای ایجاد ایرانهراسی در کشورهای روسی زبان به فیلم مجبوریم الحاق شده است
این دو فیلم نمونه ای از صدها اثر تولید شده در راستای تهاجم ناتوی فرهنگی غرب به کشورهایی است که توان مقابله نظامی را با آنها ندارد
شاید پروژه حمایت از کارتن خوابها توسط سازمانهای مردم نهاد یا همان ان جی او های مرتبط با سازمان ملل در ایران و یا هر کشور دیگر با هدف شناسنامه دار کردن معتادین خطرآفرین برای روز مبادا یا همان روز اغتشاشات باشد
اللّه اعلم
#مجبوریم
#دکترلیزا
#دکتر_لیزا
#تحلیل_فیلم
#نقد_فیلم
#ناتوی_فرهنگی
#تحلیل_سینما
#سینمای_سیاسی
#سیاه_نمایی_ایران
#nochoice
#doctorliza
تحلیل استراتژیک سینما
ناتوی فرهنگی در سینما ٢
در ایران فیلمی ساخته میشود به نام اسرافیل که در آن به تو القاء میکند برای خوشبخت شدن باید وطن و مردم عقب مانده اش را ترک کنی و به خارج بروی و عین همان فیلم برای مردم روسیه ساخته میشود به نام مشتهای از هم گشوده
داستان هر دو فیلم مشتهای از هم گشوده و اسرافیل ماجرای زنان جوانی است که در دام خانوادهای فقیر و فلکزده گرفتار شدهاند و در هر دو فیلم مردی خارج رفته به وطن بازمیگردد تا آن زن جوان را با خودش به دنیای متمدن ببرد همچون فرشتهی نجات
فرشتهای همنام با اسرافیل که فرشتهی حیاتبخش و خارج کننده از گور است
در هر دو فیلم محور اصلی زن و محدودیتهای اجتماعی او در وطنش است که زندگی را برایش تلخ کرده است
در نسخهی ایرانی دختر جوان گرفتار مادری دیوانه و برادری سودجو است و در نسخهی روسی دختر جوان گرفتار پدری مریض و متعصب و جامعهای عقبافتاده است
البته در نسخهی ایرانی یا همان اسرافیل ماجرای زنی دیگر با بازی هدیه تهرانی نیز بطور موازی روایت میشود که از یکسو بیماری عصبی دارد و از سویی دیگر گرفتار جامعهای بسته و دگم و متعصب است و نهایتاً با تمام بدبختیهایش در وطن میماند و ماندنش احساسی مانند زندهبهگور شدن این یکی زن به توی بیننده منتقل میکند
همین احساس زندهبهگور ماندن در نسخهی روسی در مورد برادر کوچک زن جوان ایجاد میشود آنجا که او میماند و پدری مریض و روانی و فرشتهی نجات فقط یک زن را میتواند از گور نجات میدهد
به این نوع سینما میگویند سینمای سانسور که در آن همه چیز سانسور میشود و فلاکت و بدبختی و تعصب و عقبماندگی بزرگنمایی میشود
برخی نیز به این نوع فیلمها عنوان برازندهی سینمای سفارشی را دادهاند که داستان آنها توسط کاسبان بین المللی مهاجرت و نخبهدزدان نوشته میشود
این مدل سینمای بدبخت نما هدفی جز ایجاد ناامیدی در دل مخاطبانش ندارد
همان ناامیدی که نهایتاً منجر به مهاجرت نخبه و غیر نخبه به کشورهایی میشود که در عالَم خیالاتی سینما مهد خوشبختی معرفی شده است
مهاجرتهایی برای بیگاری
یادش بخیر کارتون پینوکیو که در آن آقاروباهه و گربه نره پینوکیو را با چرب زبانی متمایل به مهاجرت به سرزمین شادی میکنند تا اورا تبدیل به الاغی بارکش کنند برای بیگاری
#اسرافیل
#مشتهای_از_هم_گشوده
#تحلیل_فیلم
#نقد_فیلم
#ناتوی_فرهنگی
#تحلیل_سینما
#سینمای_سیاسی
#سیاه_نمایی_ایران
#سیاه_نمایی_روسیه
#israfil
#Unclenching_the_fists
تحلیل استراتژیک سینما
فیلم خسته کننده علفزار ساخته شده بر اساس ماجرای واقعی چهار برادر است که پس از ورود به باغی تفریحی مردان را به درخت بسته و به زنانشان تجاوز می کنند
داستان فیلم در یک نصف روز از صبح تا ظهر اتفاق میافتد
در فیلم علفزار ما در کنار داستان اصلی ماجرای یک زن و مرد معتاد که تلاش میکنند برای دختر نامشروعشان شناسنامه بگیرند را مشاهده میکنیم
علفزار در پشت یک نقاب دلسوزانه مثلاً قصد دارد معضلات اجتماعی را بازگو کند حال آنکه در سلسله فیلم های متعددی قرار گرفته است که میخواهند چهره درخشان جامعه کنونی ایران را سیاه نشان دهند تا شاید برای خود از پس مانده سفره دشمنان فرهنگ و تمدن ایران زمین لقمهای شکم سیرکن برگیرند
متأسفانه فیلم علفزار کشور ایران را یک علفزار و مردم ایران را دور از جانشان گوسفندانی بیشعور در این علفزار معرفی میکند
لازم به ذکر است که فیلمهای علفزار و گربه سیاه را بهرام رادان به عنوان تهیهکننده به کارنامه نه چندان درخشان کاری اش چسبانده است
متاسفانه بهرام رادان این هنرپیشه از دور خارج شده دیروز و تهیه کننده نوظهور امروز رسالت خود را در ارائه چهره ای زشت و سیاه از ایران و ایرانیان تعریف کرده است
بهرام رادان قبلاً در پروژه سرقت ژنهای ایرانیان از طریق جمع آوری بزاق دهان با همکاری گلشیفته فراهانی فراری نمک گیر سفره چرب دشمنان ایران شده بود
و اکنون نیز با تولید فیلم های سیاه و تلخ دایره خوش خدمتیش را به دشمنان ایران وسیعتر کرده است
جای آن دارد که بزرگمردان گمنام حوزه امنیت عرصه فرهنگ را بیشتر از قبل مورد رصد دقیق قرار دهند
در مقابل لازم است فیلمهایی همچون خسته نباشید که فرهنگ غنی مردم ایران را در کنار تمدن کهن این مرز و بوم به درستی و زیبایی نمایش میدهند مورد تقدیر و تمجید مناسب قرار گیرد
#تحلیل_فیلم
#تحلیل_سینما
#نقد_فیلم
#سینمای_مصیبت
#علفزار
#بهرام_رادان
#سیاه_نمایی_ایران
تحلیل استراتژیک سینما
واژه مجعول و موهن فاتی کماندو را اولین بار در دهه شصت در بحبوحه جنگ تحمیلی در سفری به تهران شنیدم زمانی که دانش آموزی بیش نبودم
سالها بعد در جریان رصد تبلیغات منفی فضای مجازی و بررسی سینمای سیاهنمای سفارشی سفارتی بر علیه زنان با حجاب تصویر ذهنی من و هم نسلانم از این واژه کاملتر شد
و اکنون میتوانیم سیاه ترین تصویر جعلی و مخدوش از حجاب و زن محجبه را در سریال سقوط در طراحی لباس و شخصیت زنان داعشی مشاهده کنیم و ناخودآگاه به یاد عبارت فاتی کماندو بیوفتیم
شاید بسیاری ندانند که سریال ضعیف و سخیف سقوط یک کپی برابر اصل از سریال خارجی خلافت است که ملیت آدمهایش برای اهدافی خاص دستکاری شده است
این سریال در سیاهنمایی هموطنان مرزنگهدار و غیور کردزبان سنگ تمام میگذارد و از آنان انسانهایی ضد زن و خشن و دلارپرست میسازد همچنان که قبلاً فیلم تلخ شبی که ماه کامل شد در ارائه تصویری هراسناک از مردمان کوشا و صبور و مهربان سیستان و بلوچستان کم نگذاشت
گویا بلوچ هراسی و کرد هراسی یک دستور نانوشته در سینمای سفارشی سفارتی در ایران است
اغتشاشاتِ گره زده شده به فوت خانم مهسا امینی با هشتگ گشت ارشاد و بلافاصله تولید شتابزده سریال سقوط این ذهنیت را ایجاد میکند که گویا این سریال ماموریت دارد به بهانه نمایش اقامتگاه زنان داعشی تصویری مخوف و تلخ از حجاب ایجاد کند
استفاده زنان چادرسیاه داعشی از آیات قرآن در تکفیر و تحریم دیگر زنان که در نقطه مقابلشان هستند تکمیل کننده همان تصویرسازی استعمار از شخصیت زن محجبه مسلمان است
سازندگان سریال چندلایه سقوط در پشت نقاب انقلابی پسند مثلاً افشای جنایات داعش سعی میکنند برای خودشان حریم امنی ایجاد کنند تا بتوانند هر کسی که منتقد روایت موهن آنها باشد را تکفیر کنند
ولی اکنون معلوم شده است این سریال با اسم سقوط که همان اسم رمز هدایت کننده حامیان غربی اغتشاشات است تکه ای از پازل بهم ریخته همان جنگ شناختی است که از شهریور گذشته بر علیه مردمان مؤمن و هوشیار و همیشه در صحنه این مرز و بوم شروع شده است
هم مردم و هم مسوولان باید تا اطفای کامل حریق این جنگ چند وجهی نرم و سخت در هوشیاری و آگاهی صددرصدی قرار داشته باشند
همچون رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که اسلحه به دست لحظه ای از خاکریز دشمن و تحرکات او چشم برنمیداشتند
#تحلیل_فیلم
#تحلیل_سینما
#سینمای_سیاسی
#سیاه_نمایی_ایران
#سریال_سقوط
#حمید_فرخ_نژاد
#شبی_که_ماه_کامل_شد
#جنگ_شناختی
#جنگ_هیبریدی
#گشت_ارشاد
#مهسا_امینی