eitaa logo
تحلیل راهبردی
3.1هزار دنبال‌کننده
283 عکس
150 ویدیو
11 فایل
تحلیل های راهبردی از مسائل سیاسی روز به صورت علمی،موثق و مختصر. *ارتباط با مدیر کانال: @Ali6399M
مشاهده در ایتا
دانلود
✴️چرا تولید؟ 🔸برای نهمین سال (۷سال متوالی)، مسئله تولید به عنوان کانون شعار سال قرار گرفت. چرا؟ 1⃣ تولید، تنها راه‌حل برون‌رفت از فوری‌ترین و اولویت دارترین مسئله کشور یعنی اقتصاد است. 2⃣مسئله تولید موضوعی فراتر از حل‌وفصل مشکلات اقتصادی بوده و می تواند مستقیم و غیر مستقیم بسیار از معضلات فرهنگی را مرتفع کند. 3⃣تولید و در نتیجه صادرات و افزایش ارزش پول ملی، نوعی عزت و اعتمادبه‌نفس را در جامعه و حوزه بین الملل به وجود می‌آورد که می‌تواند کانون امیدی برای رفع موانع بعدی باشد. 4⃣ مسئله تولید گرانیگاه تمرکز و هدف نهایی همه اقدامات دشمن در جنگ اقتصادی است و اساسا تحریم ها برای تضعیف تولید در داخل کشور وضع شده است. لذا تمرکز بر تولید برای توجه ملت و دولت برای خنثی سازی هدف دشمن است. @tahlileghtesadi
🔺ایران و آمریکا؛ سرانجام چه می‌شود؟! در سیاست تهدید و تطمیع ترامپ در قبال ایران چاشنی تهدید و عصا غلیظ‌‌‌تر است و می‌توان گفت که تقریبا به استثنای مواردی نادر در حدود پنج دهه گذشته، هیچ دوره‌ای از روابط تنش‌آلود فیمابین شاهد کاربست چنین تهدیدهای آشکاری به توسل به زور و حمله نظامی نبوده است. این ادبیات نظامی آمریکا با افزایش تحرکات در پایگاه دیه‌گو گارسیا در اقیانوس هند و همچنین پایگاه‌های آن در منطقه خلیج فارس قرین است. بنابراین پرسش کانونی این روزها این است که بالاخره تنش ایران و آمریکا و اسرائیل در دوره دوم ترامپ به درگیری نظامی می‌انجامد و تعیین تکلیف می‌شود یا ممکن است که به یک توافق ختم شود. تهران به نظر می‌رسد ضمن جدی تلقی کردن تهدیدها به دنبال کنترل و مدیریت این تنش نسبتا بی‌سابقه از طریق ترکیبی از تاکتیک‌های متفاوت است و به احتمال زیاد رونمایی از شهرهای موشکی، بازدید از تنگه هرمز و اقدامات نظامی دیگری را با هدف تاثیر گذاشتن بر محاسبات طرف‌های مقابل دنبال کرده است. کما این که نوع تعامل ایران با نامه ترامپ و دادن پاسخ رسمی به آن، همچنین برداشتن پرچم آمریکا از زمین ورودی شهر جدید موشکی، باز گذاشتن مسیر گفتگوی غیرمستقیم پس از مخالفت با مذاکره مستقیم، بخشی از تاکتیک‌های تهران برای مدیریت تنش است. در مقابل به نظر می‌رسد که ترامپ و تیمش خیلی عجله دارند و حل و فصل سریع پرونده ایران را بخشی از تلاش خود برای «احیای ابهت و عظمت» آمریکا در جهان و خاورمیانه می‌دانند. در این راستا، گویا سرّ مهار و تاثیرگذاری بیشتر بر دیگر بازیگران منطقه از عربستان و ترکیه، تضمین امنیت و ادغام اسرائیل در نظم منطقه‌ای و پیشبرد «پیمان ابراهام» را در نتیجه‌بخش کردن سریع سیاست فشار حداکثری در قبال تهران جستجو می‌کنند. اما آیا سرانجام این فشار حداکثری در سایه تهدیدهای فزاینده مبنی بر کاربرد گزینه نظامی به درگیری نظامی و جنگ ختم می‌شود؟ در پاسخ به این پرسش، جمع‌بندی نگارنده این است که جنگ به معنای یک جنگ متعارف و گسترده بعید است و آنچه بیشتر مطرح است حمله به تاسیسات هسته‌ای و نظامی ایران است؛ این حمله هم که البته نوعی جنگ با اهداف محدود است، زمانی اتفاق می‌افتد که ترامپ و تیم کاری او به این جمع‌بندی برسند که این کار بدون وقوع جنگی پرهزینه در منطقه امکان‌پذیر است. در واقع همان ادراکی که ترامپ را به سمت صدور دستور ترور بلندپایه‌ترین مقام نظامی ایرانی کشاند، اگر درباره حمله بی‌هزینه به تاسیسات هسته‌ای نیز شکل بگیرد، اقدام خواهد کرد؛ چه خود آمریکا اقدام کند چه اسرائیل را به دلایلی پیش بفرستد. در حال حاضر ظاهرا ترامپ بیشتر به تهدید به کاربرد زور تمرکز دارد تا استفاده از آن و می‌خواهد تحت فشار این فضا مذاکره و توافقی دستکم درباره برنامه هسته‌ای شکل بگیرد که همان نتیجه حمله احتمالی به تاسیسات هسته‌ای را در پی داشته باشد. بازی در لبه پرتگاه جنگ یک شیوه مذاکراتی ترامپ است که با طرح حداکثر خواسته‌ها در کنار وارد کردن حداکثر فشارهای سیاسی و اقتصادی در بستر فضایی نظامی از جمله بستن کامل منافذ صادراتی ایرانی و در راس آن‌ها صفر کردن صادرات نفت و چه بسا گسیل داشتن تجهیزات جنگی به منطقه در نهایت توافق و معامله‌ای را رقم بزند که در آن دست بالا را داشته باشد و لو این که به کلیه خواسته‌ها هم نرسد. اما همین بازی در لبه پرتگاه جنگ هزینه‌های سنگینی برای ایران در ابعاد اقتصادی و اجتماعی دارد و محصول بارز آن رکورد شکنی‌های پی‌درپی دلار در این روزها و به تبع آن قهقرای تصاعدی وضعیت معیشتی است. در کنار آن هم بعید نیست که فشارهای چندلایه با حملات غیر علنی محدود و حوادثی امنیتی در ماه‌های پیش‌رو همراه شود؛ چنین اتفاقاتی هم اهداف متعددی را دنبال می‌کند، از پیشرانی نظامی امنیتی برای شروع مذاکرات و رسیدن به توافق تا سنجش واکنش تهران و برنامه‌ریزی برای تحرکات نظامی تدریجی مبتنی بر آن. اما در این میان دو متغیر در ماه‌های آتی سلبا و ایجابا بر ماهیت سیاست ترامپ در قبال ایران تاثیر جدی دارد؛ نخست تحولات داخلی اسرائیل و ماندن و نماندن نتانیاهو در قدرت در سایه بی‌سابقه‌ترین بحران سیاسی و قانونی داخلی و دوم سرنوشت جنگ اوکراین در جهت انعقاد یک قرارداد صلح یا تداوم جنگ. ورود جدی پوتین به وساطت میان آمریکا و ایران با پایان این جنگ گره خورده است. در عین حال، اكنون چند کانال‌ در این رابطه فعال هستند و پیغام پسغام‌ها را رد و بدل می‌کنند؛ اما هنوز مذاکره غیرمستقیم جدی شکل نگرفته است و باید دید سرانجام دیپلماسی نامه به کجا ختم می‌شود. فعلا که بعید است این نوع دیپلماسی و مذاکره غیر مستقیم به گشایشی جدی منجر شود. @tahlilrahbordi
🔰تازیانه تعرفه ها بر جهانروایی دلار ✴️تعرفه‌های آمریکا می تواند تأثیرات چند وجهی را بر روی ارزش و جهان‌روایی دلار داشته باشد: 1⃣. تاثیر بر ارزش دلار (قیمت دلار در برابر سایر ارزها): الف. افزایش ارزش دلار (کوتاه‌مدت): به نظر می رسد تعرفه‌ها برای مدتی اقتصاد آمریکا را تقويت و اقتصادهای رقیب را مثل یورو، تضعیف نماید و در نتيجه منجر به جذب سرمایه‌گذاران می شود و نهایتا ارزش دلار را ارتقا دهد. ب. کاهش ارزش دلار (بلندمدت): اگر تعرفه ها ادامه دار شود و از سوی کشورها پاسخ داده شود، در این صورت شاهد جنگ تجاری طولانی مدت هستیم. این موضوع صادرات آمریکا را کاهش داده و بدهی این کشور را تشدید و تراز تجاری آن را منفی می کند. از طرفی، شرکای تجاری آمریکا به تدریج از این کشور فاصله می گیرند و موجب تضعیف اقتصاد و کاهش ارزش دلار می شود. 2⃣. تاثیر بر جهان‌روایی دلار الف. تضعیف تدریجی جایگاه دلار: استفاده مداوم از تعرفه و تحریم، باعث می شود تا کشورها به مرور از دلار فاصله بگیرند و به سمت ارزهای جهان روای دیگر مثل یوان و استفاده از سیستم های پیام رسان مالی جایگزین، غیر از سوئفت، حرکت کنند. بدیهی است که این فرآیند به‌مرور جهان‌روایی دلار را با چالش مواجه می کند. 👇ترکیب ذخایر ارزی جهان https://data.imf.org/en/Dashboards/COFER%20Dashboard 🔚 در مجموع چهانروایی و ارزش دلار در ماه های آینده به نوع و شیوه پاسخ اقتصادهای جهانی به تعرفه های امریکا بستگی دارد. در صورت تشدید جنگ تعرفه ها توسط کشورهای دیگر و استقامت آنها، ارزش و جهانروایی دلار کاهش خواهد یافت. @tahlileghtesadi
منافع اقتصادی آمریکا و رویکرد محدود به ایران در سال‌های اخیر، یکی از چالش‌های اصلی ایالات متحده، مشکلات اقتصادی و در نتیجه بهبود وضعیت اقتصادی این کشور بوده است. با توجه به بحران‌های اقتصادی و اجتماعی که آمریکا با آنها مواجه است، دولت ترامپ به دنبال راهکارهایی برای تقویت اقتصاد و ایجاد اشتغال بوده است. در این راستا، اصلاح و اعمال تعرفه‌های جدید بر روی کالاهای وارداتی، به عنوان یکی از ابزارهای کلیدی در سیاست‌های اقتصادی ترامپ مطرح و اخیرا بصورت رسمی توسط ترامپ امضا و اعمال شده است. این رویکرد اقتصادی نشان‌دهنده این واقعیت است که آمریکا در حال حاضر به دنبال جنگ گسترده و هزینه‌بر با ایران نیست. چرا که یک تهاجم سنگین و یک نبرد بزرگ می‌تواند به شدت به اقتصاد ضعیف این کشور آسیب برساند.خصوصا اینکه می داند ایران از توانمندی نظامی و دفاعی بالا و ناشناخته ای برخوردار است لذا هزینه‌های نظامی، تلفات انسانی و پیامدهای اقتصادی ناشی از جنگ، می‌تواند به بحران‌های اقتصادی موجود دامن بزند و به نارضایتی عمومی منجر شود. این درحالیست که در نظرسنجی جدید رویترز و موسسه ایپسوس، آمریکایی‌ها نسبت به اقدامات تعرفه‌ای ترامپ، عملکردش در سیاست خارجی و همچنین نحوه مدیریت اطلاعات توسط دولت او ابراز نارضایتی کردند که محبوبیتش را به پایین‌ترین میزان از زمان بازگشت به کاخ سفید رساند. به همین دلیل، به نظر می‌رسد که احتمالا آمریکا در حال بررسی گزینه‌های حمله محدود به ایران باشد، در عین حال تحقق اهداف این گزینه ها، با اما و اگرهای زیادی روبرو می باشد. از نگاه واشنگتن ، این حملات می‌تواند به گونه‌ای طراحی شود که بدون ایجاد یک جنگ تمام‌عیار، اهداف مشخصی را دنبال کند. این رویکرد به آمریکا این امکان را می‌دهد که به نوعی قدرت خود را به نمایش بگذارد بدون اینکه هزینه‌های سنگین ناشی از یک جنگ گسترده را متحمل شود. البته تجربه گذشته نشان می دهد که جمهوری اسلامی ایران قادر است تا محاسبات نادرست دشمن را تغییر دهد. جنگ نفت کش ها در سال‌های بعد از خروج آمریکا از برجام، نمونه ای از همین تغییر محاسبات دشمن توسط ایران است. در نهایت، تحلیل وضعیت اقتصادی آمریکا و رویکردهای نظامی این کشور به ما نشان می‌دهد که ایالات متحده در تلاش است تا منافع اقتصادی خود را در اولویت قرار دهد و از درگیری‌های نظامی گسترده که می‌تواند به اقتصادش آسیب بزند، پرهیز کند. این واقعیت می‌تواند به عنوان یک عامل بازدارنده در سیاست‌های نظامی آمریکا در قبال ایران عمل کند و نشان‌دهنده این باشد که آمریکا به دنبال راهکارهای محدود و هدفمند در مواجهه با چالش‌هاست. 🖊حسین نجفی @tahlilrahbordi
9.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙تاثیر تعرفه های امریکا بر اقتصاد ایران چیست؟ 📚در این فایل صوتی ده دقیقه به ابعاد متعدد این سوال پرداخته‌ام و تشریح نموده ام که تأثیرات تعرفه ها بر اقتصاد ایران غالبا غیر مستقیم بوده و می تواند مثبت و منفی باشد. @tahlileghtesadi
✴️آنکارا و تل‌آویو در سوریه... 🔶شراکتی که به رقابت خواهد رسید... 🔶️حملات اخیر اسرائیل به پایگاه‌های نظامی در سوریه، به ویژه بعد از خروج ایران از سوریه، و اراده ترکیه برای احیای امپراتوری عثمانی و تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای، ابعاد جدیدی از تنش‌های ژئوپولیتیکی در منطقه را نمایان می‌کند. ترکیه با توجه به تاریخچه‌اش و تمایل به احیای نفوذ خود در منطقه، به دنبال تحقق منافعش در سوریه است. 🔴 ترکها در پی ایجاد یک کریدور امن در مرزهای جنوبی خود هستند تا از نفوذ گروه‌های کردی و دیگر گروه‌های مخالف جلوگیری کند. این کریدور می‌تواند به عنوان پایگاهی برای نفوذ ترکیه در سوریه عمل کند. همچنین آنها به دنبال تقویت نفوذ سیاسی و اقتصادی خود در سوریه هستند. این کشور با حمایت از گروه‌های مخالف بشار اسد و ایجاد پایگاه‌های نظامی، به دنبال ایجاد یک دولت وابسته به خود در سوریه بود 🔴از دیگر موارد می توان به این نکته اشاره کرد که ترک ها با افزایش نفوذ خود در سوریه، به دنبال تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای هستند که بتواند در معادلات سیاسی و اقتصادی خاورمیانه نقش‌آفرینی کند. بعبارتی قصد داشتند با قدرت‌طلبی ‌و افزایش نفوذ در سوریه به ایفای نقش ایران پرداخته و خود را در منطقه‌ یک قدرت برتر نشان دهند . اما سوال اینجاست که رژیم صهیونیستی با انجام حملات علیه پایگاه‌های هوایی سوریه (حماه و T4) چه اهدافی را دنبال می‌کرد؟ ⛔️قطعا یکی از این اهداف مقابله با نفوذ گسترده ترکها در سوریه است. اسرائیل به شدت نگران گسترش نفوذ ترکیه در سوریه است. این نفوذ می‌تواند به تهدیدی برای امنیت اسرائیل تبدیل شود، به ویژه اگر ترکیه به عنوان یک قدرت نظامی در مرزهای شمالی اسرائیل تقویت شود، امنیت رژيم صهيونيسی را دچار چالش خواهد کرد . لذا با این حملات این پیام را به ترکیه مخابره کرد که تمایلی به نفوذ آنها در سوریه ندارد و نمی خواهد با خروج ایران قدرت دیگری جایگزین آن شود. قبل از خروج ایران ،ماموریت ایجاد نظم و ثبات در شامات بعهده ایران بود که اکنون این نظم به نفع رژیم صهیونیستی از هم پاشیده است. ⛔️هدف دیگر می‌تواند این باشد که این حملات به عنوان یک پیام به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بود. صهیونیست ها به دنبال نمایش قدرت خود و اعلام اینکه در برابر هرگونه تهدیدی( از سوی ترکیه یا دیگر کشورها) خواهند ایستاد، هستند. این پیام می‌تواند به کشورهای عربی اخطاری باشد تا در تصمیم‌گیری‌های خود در مورد همکاری با اسرائیل و مقابله با تهدیدات منطقه‌ای تجدید نظر کنند و بدنبال جایگزینی ترکیه بجای ایران نباشند. این تغییر می‌تواند به ایجاد اتحادهای جدید در منطقه منجر شود. ✅️در پایان باید چنین گفت که حملات اخیر اسرائیل به پایگاه‌های ترکیه در سوریه، آنهم در زمانی که ایران از سوریه خارج شده است، نشان‌دهنده یک تغییر در معادلات قدرت در منطقه است. این حملات نه تنها به عنوان یک اقدام پیشگیرانه از سوی رژیم صهیونیستی برای محدود کردن نفوذ ترکیه، بلکه به عنوان یک پیام به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تلقی می‌شوند. در این شرایط، روابط اسرائیل و ترکیه و همچنین وضعیت امنیتی در سوریه به شدت تحت تأثیر این تحولات قرار خواهد گرفت. 🖊️حسین نجفی @tahlilrahbordi
🌐مذاکرات در مسقط؛ منازعه ایران و آمریکا به کجا می‌کشد؟ 🔹با استقرار مجدد ترامپ در کاخ سفید و تلاش او برای تکمیل کار ناتمام خود در دوره اول یعنی رسیدن به ‌‏«توافقی بهتر از برجام» دور جدیدی از کشمکش‌ها میان آمریکا و ایران با ترکیبی از دیپلماسی و نمایش قدرت ‏آغاز شده است. از یک سو نامه ترامپ به ایران و پاسخ ایران به آن منجر به مذاکرات غیرمستقیم در عمان شده ‏است و از سوی دیگر تحرکاتی نظامی از سوی طرفین مانند اعزام بمب افکن‌ها و ناوهای جنگی ‏B-2‌‏ آمریکایی به ‏منطقه و انتقال سامانه‌های موشکی تاد و پاتریوت به اسرائیل یا افزایش سطح آماده باش نیروهای رزمی ایران در ‏حال انجام است.‏ ‏ 🔸در همین رابطه نخست وزیر اسرائیل در سفری غیرمنتظره راهی واشنگتن شد و با ترامپ دیدار کرد.‏ ارتباط سفر ‏نتانیاهو به مذاکرات به دو گونه قابل تفسیر است؛ نخست تلاش آمریکا برای جلوگیری از اخلالگری اسرائیل در ‏مذاکرات، دوم هماهنگی برای یک اقدام مشترک به ویژه در صورت شکست مذاکرات. 💢تجربه دوره پیشین و تعجیل برای توافق از طریق تهدید نظامی 🔸ترامپ فرصت باقی مانده تا پایان مهلت انقضای مکانیسم ماشه در برجام را بهترین زمان برای توافق می‌بیند. به ‏همین دلیل در نظر ترامپ دیگر تکیه بر فشار اقتصادی برای وادار کردن ایران به یک توافق در این زمان محدود ‏کارآمد نخواهد بود و او رو به تهدیدات نظامی آورده است. ترامپ ممکن است سابقه واکنش ایران به ترور ‏سردار سلیمانی و همچنین عدم پاسخ ایران به آخرین حمله اسرائیل را نشان‌دهنده کم خطر بودن اقدام نظامی ‏تفسیر کند.‏ 💢جنگ منطقه‌ای و درو کردن حواصل جنگ 🔸همچنین با توجه به وضعیت غزه، لبنان و سوریه به گمان مقامات آمریکا پس از ضربه‌ها به جبهه مقاومت اکنون ‏بهترین زمان برای درو کردن حواصل نهایی حمایت‌های خود از رژیم صهیونیستی در توافقی با ایران است و ایران ‏بیش از هر زمان دیگری برای امتیاز دادن آماده است.‏ 💢مهار ایران لازمه شکست چین در جنگ تجاری 🔸مهار چین بزرگترین اولویت سیاست خارجی آمریکا است. در حالی که پشت کردن آمریکا به نظام تجارت آزاد ‏با وضع تعرفه‌های سنگین یکی از مهم‌ترین ابزارها در این راستا بوده است، بدون متوقف کردن روند گسترش ‏نفوذ چین در منطقه، کنترل بر منابع و معابر حیاتی انرژی و آسوده خاطر شدن از خاورمیانه، آمریکا شانس کمی ‏برای موفقیت در جنگ تجاری با چین خواهد داشت. عملیات‌های انصارالله در دریای سرخ نشان داده است که ‏آمریکا بدون مهار ایران و گروه‌های همسو نمی‌تواند چنین برنامه‌ای را پیش ببرد.‏ 💢جنگ اوکراین، نزدیکی به روسیه و ارعاب ایران در حالی که تفکیک موضوعات یکی از فنون مذاکراتی برای تسهیل توافق محسوب می‌شود ترامپ به شیوه‌ای ‏عجیب تلاش می‌کند موضوعات مختلف را به یکدیگر گره بزند. براین اساس در مذاکرات مربوط به پایان جنگ ‏اوکراین بحث میانجیگری روسیه بین ایران و آمریکا مطرح شد. تاکتیکی که می‌توانست با هدف القای مصالحه ‏آمریکا و روسیه بر سر ایران و ارعاب ایران برای امتیاز دادن صورت گرفته باشد.‏ 💢تمرکز بر کوچکترین حلقه از یک ائتلاف رو به رشد 🔸در یک دید کلان‌تر آمریکا خود را با یک ائتلاف جهانی در حال ظهور علیه نظم آمریکا-محور می‌بیند که سه ‏ضلع مهم آن چین، روسیه و ایران هستند. به نظر می‌رسد ایالات متحده برای شکستن این ائتلاف رو به رشد ‏جهانی تمرکز خود را بر ضعیف‌ترین حلقه یعنی ایران معطوف کرده است.‏ 💢یمن استخوان در گلو و عراق کانون بازی سیاسی در حالی که آمریکا به دنبال این بوده است که اول جبهه‌های یمن و عراق را فیصله دهد آنگاه از موضع بالاتری ‏با ایران مذاکره کند اما حملات به یمن تاکنون مثمر ثمر نبوده است. به نظر می‌رسد اما عراق آبستن تحولات ‏پیچیده‌ای در گیرودار کشمکش ایران و آمریکا باشد. 💢سمت و سوی کشمکش 🔸‏ انگیزه‌ها و عوامل ذکرشده در ترکیب با موانع پیش‌روی آمریکا، سرانجام این منازعه را تعیین می‌کند. اگرچه ‏برخلاف دور قبل اهرم فشار آمریکا علیه ایران کمتر اقتصادی و بیشتر تهدید به اعمال زور است اما تداوم فروش ‏نفت ایران مانع از تاثیرگذاری حاد فشار اقتصادی علیه ایران می‌شود به گونه‌ای که تسلیم شود. تهدید به زور نیز ‏رویکرد جدیدی در سیاست آمریکا در قبال ایران نیست و انتظار نتیجه متفاوت بیهوده است. علاوه براین اقدام ‏نظامی علیه ایران در شرایط تغییرات سیستمی در نظم بین‌الملل مملو از ابهامات پرخطری است که اگر نه ترامپ، ‏دیگر رده‌های تصمیم‌گیر سیاسی و نظامی آمریکا به خوبی به آنها واقف‌اند.‏ ✅در چنین شرایطی مذاکرات غیرمستقیم برای طرفین دو کارکرد دارد. نخست محک اولیه‌ای برای ارزیابی تمایل ‏طرف مقابل به امتیاز دادن است و دومین کارکرد ایفای نقش در تقابل‌های روایتی و به تعبیری بازی سرزنش ‏است.‏ ✅اندیشکده تهران✅ @tahlileghtesadi
مذاکره با آمریکا:راه حل، دور باطل یا دفع شر؟ 🔺 محسن محمدی الموتی 🔹قرار گفتگوی غیرمسقیم روز شنبه مقامات آمریکایی و ایرانی در عمان بار دیگر موضوع مذاکره را به کانون توجه افکار عمومی و رسانه های کشور تبدیل نموده است. این اتفاق، اگرچه می تواند نشان‌دهنده تمایل به کاهش تنش‌ها و پیشبرد منافع ملی از سوی مقامات کشور باشد، اما در بستر تجارب گذشته به ویژه تجربه تلخ برجام و رفتارهای بین‌المللی آمریکا، نیازمند نگاهی هوشمندانه و نقادانه است. 🔺خطر جنگ شناختی 🔹در عرصه روابط بین‌الملل، جنگ‌ شناختی ابزاری کلیدی برای تأثیرگذاری بر ذهنیت و رفتار طرف مقابل محسوب میشود.دونالد ترامپ و تیم سیاست خارجی او، مذاکره را یک ابزار بلکه یک امتیاز از طریق بهره گیری از جنگ شناختی تعریف می‌کنند. بدین منظور ابتدا با چماق( یادداشت فشار حداکثری، اعمال تحریم های جدید،تهدید به حمله ،کمپین نظامی دیه گو گارسیا،دست کاری روانی در بازار ارز و طلای ایران)، طرف مقابل را در موقعیتی شکننده ( قطبی سازی جامعه ایرانی) قرار می‌دهند و سپس با هویج( مذاکره) آن را به‌عنوان امتیازی که می‌تواند داده یا پس گرفته شود، مدیریت می‌کنند. لذا اعلام آمادگی برای مذاکره می بایست با در نظر گرفتن الزامات و اقتضائات لازم، صورت پذیرد.بنابراین اگر در مواجهه با آمریکا، خطر جنگ شناختی را نادیده بگیریم و جایگاه خود را به‌درستی تقویت نکنیم، خطر شرطی شدن مجدد جامعه به مذاکره وجود دارد و این موضوع می‌تواند دست برتر را به طرف مقابل بدهد. 🔺نقض مکرر تعهدات؛ الگوی رفتاری آمریکا: 🔹رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار با کارگزاران نظام در روز عید مبعث، با اشاره به جنایت‌های آمریکا در دهه‌های گذشته و پنهان‌سازی این جنایت‌ها در پشت لبخند‌های دیپلماسی، فرمودند: «باید مراقب باشیم که با چه کسی مواجهیم و با چه کسی معامله می‌کنیم و حرف می‌زنیم.» 🔹تاریخ روابط بین‌الملل مملو از مواردی است که آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی، تعهدات خود را زیر پا گذاشته و ازمکانیسم‌های حقوقی بین‌المللی برای پیشبرد منافع ملی خود سوءاستفاده کرده است. از نقض یک‌جانبه برجام تا خروج از پیمان‌های مهم بین‌المللی مانند پاریس و یونسکو، آمریکا بارها نشان داده است که برای منافع خود، هیچ تعهدی را مقدس نمی‌داند.آمریکا در مذاکرات بین‌المللی، همواره بر این اصل تأکید دارد که اگر طرف مقابل در چارچوب نظم مطلوب او حرکت کند، نیازی به تفسیر متفاوت از مفاد قرارداد نخواهد بود. اما اگر طرف مقابل به دنبال تحول بنیادی در روابط نباشد و صرفاً هدفش کاهش فشارهای سیاسی و اقتصادی باشد، آمریکا این حق را برای خود قائل است که در زمان مناسب، تفسیر متفاوتی از قرارداد ارائه داده و از پایبندی به آن سرباز زند. امریکا صرفا به شکل توافقات بدون عمل نیاز دارد ولی ایران به توافقات با عمل نیاز دارد. 🔹 این الگوی رفتاری، یک واقعیت غیرقابل انکار در روابط بین‌الملل است و هرگونه سخن از مذاکره باید با بر مبنای این پیش‌فرض باشد که آمریکا قابلیت اعتماد ندارد و سخن از مذاکره بدون مکانیسم‌های تضمینی قوی و عینی، ارزش عملی ندارند. در واقع سوال اساسی این است که چرا آمریکا باید به قراردادی پایبند بماند که باعث کاهش فشار از رقیب راهبردی‌اش شود؟ این نگاه واقع‌ بینانه به رفتار آمریکا، ضرورت پرهیز از خوش بینی به دشمن را بیش از پیش آشکار می‌سازد. 🔺در نهایت برای پرهیز از دام ارسال پیام ضعف و تضمین منافع ملی، باید به یک اصل کلیدی توجه کرد و آن تغییر محاسبات دشمن از طریق تقویت عناصر و منابع قدرت است. با استفاده از ابزارهای اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک، باید جایگاه خود را تقویت کنیم. این امر مستلزم استحکام بخشی به ساخت درونی قدرت، افزایش قدرت ملی و کاهش وابستگی هاست. باید توجه داشت اگرچه مذاکره می‌تواند فرصتی برای کاهش تنش‌ها و پیشبرد منافع ملی باشد اما باید با درس‌های برجام و تجارب گذشته همراه باشد. ارسال سیگنال ضعف، عدم توجه به الگوی رفتاری آمریکا در نقض تعهدات و غفلت از جنگ‌های شناختی، می‌تواند به جای فرصت، به تهدیدی برای منافع ملی تبدیل شود. 🔺از این رو به جای تمرکز به موضوع مذاکره باید روی نتایج عملی آن متمرکز شد. تجربه تاریخی نشان می دهد مذاکره با آمریکا راه حل نیست و ادعای این کشور جهت حل مشکلات معیشتی مردم از طریق مذاکره سرابی بیش نیست. با این حال خنثی سازی عملیات فریب امریکا در موضوع مذاکره با ایران، به تاخیر انداختن فضای التهاب اقتصادی و ارزی و تنش منطقه ای با توجه به روند تشدید منازعات تعرفه ای امریکا با سایر کشورها،محک اراده و ایده معامله گر بودن ترامپ و فرستاده اش ویتکاف به دادن امتیاز واقعی و عینی، انتقال شفاف نگاه منطقی ایران در موضوع هسته ای و انعکاس اراده قاطع ایران در پاسخ به هرگونه خطای احتمالی نظامی می تواند به عنوان نتایج، مد نظر ایران باشد. @tahlilrahbordi
🔰دیپلماسی مقتدرانه با دولت بدعهد جمهوری اسلامی ایران با ابتکار و دست پر پای در مذاکرات عمان می‌گذارد. قدری به هجمه سنگین رسانه‌های غربی در روزهای گذشته که در مواردی شخص رئیس‌جمهور آمریکا نیز وسط میدان آمد بنگرید. ایران اسلامی نخست اسیر هیچ کدام از این فضاسازی‌های تبلیغاتی نشد. بالا نگه داشتن سایه جنگ توسط مقامات غربی و شبکه رسانه‌ای وابسته به آنان حنایی است که دیگر رنگی ندارد. از آن سو پیش‌شرط‌های ‌آمریکایی‌ها را در نظر بیاورید. ایران کمترین وقعی به خواسته‌های غیرقانونی و خلاف منافع ملی آنان ننهاد. از این منظر موضوع مذاکرات عمان صرفا در بخش هسته‌ای و رفع تحریم‌های ظالمانه خلاصه می‌شود. آمریکایی‌ها هر چه توان داشتند بکار بستند تا مذاکرات را به صورت مستقیم به پیش ببرند؛ اما چگونگی انجام مذاکرات همان شد که ایران اسلامی خواسته بود. پیش از همه این‌ها ایران بر خلاف نظر آمریکا، کشور واسطه و مکان مذاکرات را از امارات متحده عربی، به سمت عمان سوق داده بود. بگذارید به یک نکته سرنوشت‌ساز و تعیین‌کننده دیگری نیز اشاره نمائیم. حتی شرایط و زمانه مذاکرات نیز با دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ تغییرات بنیادین کرده است. جمهوری اسلامی در آن دوره بر اساس تکاليف معین شده در برجام، در بخش هسته‌ای در کمترین سطح فنی خود را نگه داشته بود. مثلا غنی‌سازی ۳/۶۷ و دستگاه‌های سانتریفیوژ نسل قدیمی مبنای عمل ایران بود. از طرف دیگر بيشترين همکاری را با بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از خود نشان داده بود. اما ایران بر اساس بیانیه ۱۸ اردیبهشت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به صورت تدریجی تعهدات برجامی خود را کنار گذاشت. اینک جمهوری اسلامی ایران غنی‌سازی ۶۰درصد،هزاران دستگاه سانتریفیوژ، افزلیش ذخائر مواد هسته‌ای و موارد متعدد فنی دیگری را در اختیار دارد.موقعیت و قدرت صنعت هسته‌ای ایران حتی با سال انعقاد برجام نیز به طرز چشمگیری تفاوت پیدا کرده است. ایران اسلامی اما تجربه گران‌قیمت دیگری نیز در اختیار دارد و آن بی‌اعتمادی به طرف آمریکایی است.هنوز زمان زیادی سپری نشده که بشود آن را از خاطر برد؛ دوره‌ای که رئیس‌جمهور وقت آمریکا با طرح خواسته‌های غیرقانونی دنبال اضافه کردن محدوديت‌هاي موشکی و منطقه‌ای به توافق هسته‌ای بود و چون ایران این درخواست‌ها را علیه امنیت و اقتدار مردم ایران تشخیص داد و نپذیرفت از توافق هسته‌ای خارج شد و به وضع تحریم‌های بیشتر علیه ایران دست زد. از این منظر سربازان عرصه دیپلماسی کشور با بی‌اعتمادی به طرف آمریکایی به دنبال مذاکرات سودمند و انتفاع اقتصادی ملت ایران هستند.جدای از این، تیم مذاکره کننده ایران با اختیار کامل و البته ابتکارات روشن و منطقی مذاکرات روز شنبه را مدیریت خواهند کرد. @tahlilrahbordi
✴️خطابه ای به رسانه‌ها: دوقطبی نسازید... 🔸.....اینکه جریانی در داخل کشور با رسانه های مکتوب و غیر مکتوب خود، می خواهد از این تنورِ مذاکرات آبی برای مقبولیت حزبی خود گرم کند، و بی اعتمادی به آمریکا را، مخالفت با مذاکره جلوه نماید، هم خیانت به منافع ملی است و هم آب ریختن در آسیاب دشمن. هیچ کسی مخالف با مذاکره نیست، بلکه منتقدان، مذاکره با آمریکا را به لحاظ تجربیات گذشته و دلایل متعدد، حائز نگرانی هایی می دانند. سخن این است که تندروهای جریان اصلاحات چه اصراری دارند که بدعهدی ها و تحریم های اخیر آمریکا را نادیده بگیرند و بی اعتمادی منتقدان به آمریکا را، مخالفت با مذاکره جلوه نمایند؟ پیگیری این خط در رسانه ها، ایجاد دوقطبی در جامعه ایرانی است، همانی که از منظر دیگر، ترامپ و تیمش در پی تحقق آنند. در آن سو جریانی نیز اصرار دارد که تصمیم به مذاکره غیر مستقیم را خارج از قوه عاقله، عقلانیت و محاسبه نظام القا نمایند. این نیز نادرست است. اعتماد به مسئولین سیاسی و نظامی کشور لازمه وحدت و انسجام داخلی و شکست طرح های آمریکا در خارج از میز مذاکرات است. ...سخن این است، رسانه های جریان اصلاحطلب و اصولگرا از پیگیری هر خط رسانه ای مبتنی بر افراط و تفریط که منجر به تقابل افکار عمومی با هم شود و در نهایت تصویر سازی و محاسبات مد نظر دشمن را تقویت نماید، شدیدا باید پرهیز نمایند. ادامه یادداشت را در اینجا بخوانید... @tahlilrahbordi
✴️نگاهی به چالشها و آینده مذاکرات هسته ای ایران و آمریکا 📝حسین نجفی مذاکرات هسته‌ای میان ایران و آمریکا همواره یکی از مهم‌ترین موضوعات سیاست خارجی بوده که تحت تأثیر عوامل داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی قرار داشته است. این مذاکرات با هدف محدودسازی برنامه هسته‌ای ایران و مدیریت تنش‌های ژئوپلیتیکی در خاورمیانه انجام شده، اما خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام و بازگشت به سیاست فشار حداکثری، روند آن را دچار بحران کرد. تحلیل آینده این مذاکرات نیازمند توجه به تحولات سیاسی، اقتصادی و امنیتی در دو کشور است. در ایران، وضعیت اقتصادی و فشارهای داخلی می‌توانند بر مواضع مذاکره‌کنندگان تأثیر بگذارند، در حالی که در آمریکا نیز اختلافات حزبی و سیاست‌های متغیر داخلی نقش مهمی در تصمیم‌گیری‌ها دارند. همچنین نقش بازیگران مهمی مانند چین و روسیه در شکل‌گیری روند مذاکرات حائز اهمیت است. دونالد ترامپ در دوران ریاست‌جمهوری‌اش تلاش کرد با رویکردی دوگانه شامل تهدید نظامی و دعوت به مذاکره، ایران را به گفت‌وگو بازگرداند. این اقدام با واکنش منفی ایران مواجه شد و فضای مذاکرات را پیچیده‌تر کرد. از سوی دیگر، درگیری‌های منطقه‌ای آمریکا، مانند حملات به یمن و حضور نظامی در دریای سرخ، به افزایش هزینه‌های مالی و بی‌ثباتی بیشتر در منطقه انجامید و قدرت نظامی آمریکا را در معرض چالش قرار داد. ترامپ همچنین با اروپا و چین دچار اختلافات تجاری و سیاسی شد که شامل تعرفه‌گذاری‌های گمرکی، انتقاد از ناتو و بازنگری در توافقات تجاری بود. این رویکردها به تضعیف روابط آمریکا با شرکای بین‌المللی‌اش انجامید. اکنون در چنین شرایطی آمریکا خواستار ازسرگیری مذاکرات با ایران شده است. مهم‌ترین چالش‌های پیش روی مذاکرات، عدم اعتماد ایران به آمریکا، اثرات شدید تحریم‌ها، و مخالفت‌های داخلی در امریکا و لابی صهیونیست‌ها است. با وجود این موانع، تمایل دو طرف به کاهش تنش و رسیدن به توافق، فرصت مهمی را برای ادامه مذاکرات ایجاد کرده و مسقط می‌تواند محل دستیابی به راه‌حلی پایدار باشد. @tahlilrahbordi
🔶ابعاد پیچیده یارانه پنهان ...با توجه به اینکه تفاوت بین قیمت واقعی تمام‌شده کالا و قیمت فروش آن به مصرف‌کننده، بیانگر یارانه پنهان است، می توان عنوان داشت که یارانه‌‌ی پنهان در اقتصاد ایران پدیده‌ای انکارناپذیر است ( دولت برخی کالاها را با هزینه ای کمتر از هزینه تمام شده به مردم تحویل می دهد)، اما نحوه محاسبه و تفسیر آن توسط سیاست‌مداران، با اشکالات جدی همراه است. 🔸اما چه اِشکالاتی: ۱. استفاده از قیمت جهانی به‌جای هزینه داخلی: در بسیاری از موارد، به‌ویژه در بخش انرژی، ایران دارای ظرفیت تولید داخلی با هزینه تمام‌شده‌ای به‌مراتب کمتر از قیمت جهانی است. بدین ترتیب، تفاوت قیمت فروش داخلی و قیمت جهانی لزوماً بیانگر یارانه نیست، بلکه ممکن است بازتابی از مزیت نسبی تولید باشد. در واقع لحاظ قیمت جهانی برای اقتصادی( ایران) که در آن هزینه واقعی تولید داخلی بسیار کمتر است، اشتباه می‌باشد. .... ۳. چند نرخی بودن ارز و ابهام در معیار محاسبه: استفاده از نرخ آزاد یا نیمایی برای برآورد یارانه پنهان، بسته به انتخاب نرخ، نتایج متفاوت تولید می‌کند. جالب است که دولت نرخ آزار را به رسمیت نمی شناسد و در قانون از آن به عنوان نرخ ارز قاچاق یاد می کند اما خودش در محاسبات یارانه پنهان از آن استفاده می نماید. یارانه پنهان با نحوه محاسبه دولت، زاییده تورم، کاهش ارزش پول ملی و مسئولیت ناپذیری دولت در عدم اجرای دقیق قانون است. یارانه پنهان به آن صورتی که در محاسبات دولت وجود دارد، ماحصل فرمول گذاری نادرست حامل های انرژی است که حتما باید اصلاح شود. چه معنا دارد فولادی ها، مواد اولیه را به دلارِ ۷ هزار تومان( مثال) دریافت کنند و محصول خود را با قیمت های منطقه ای در بازار داخل بفروشند؟ ..... 📝متن کامل در اینجا @tahlilrahbordi