eitaa logo
« طهورا و صفورا و صبورا »
11هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله) ⭐️ ♦️ - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️ ♦️ جلسه سوم - شبِ پنجمِ ۱۴۴۴ (ه.ق) ♦️ ۶ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش) ✳️ قسمت سوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۳۷ تا دقیقه ۵۵ 🔸 مسأله‌ی خلقت همواره باید سرلوحه‌ی تفکّر انسان قرار بگیرد. حق متعال در قرآن کریم می‌فرماید کسانی که مؤمن هستند، به آیات ما ایمان دارند و کسانی که آیات ما را نفی می‌کنند، سر از کُفر در می‌آورند. 🔹 مهم‌ترین آیتِ الهی در نظام هستی برای هر فرد، نفس ناطقه‌ی خودِ اوست امّا متأسفانه اکثر افراد به دنبال خودشناسی نیستند و در تمام دوره‌ها، انبیاء (ع)، گرفتار چنین مردم غافلی بودند. 🔸 چه اینکه از همان ابتدا طولی نکشید که حضرت آدم (ع) گرفتار مصیبت قتل یکی از فرزندانشان به دست فرزند دیگر شدند و آن قدر نوحه و گریه کردند تا خداوند، جناب شیث را به ایشان عطاء فرمود. 🔹 جناب شیخ اکبر، بنا بر دو نقل فرمودند که حضرت شیث توانستند پنج کتاب و یا پنجاه کتاب، از ماورای طبیعت تلقّی کنند. 🔸 و لذا این سوال برای انسان پیش می‌آید که هدف خلقت انسان و این همه عوالم وجودی، آسمان‌ها و زمین و کهکشان‌های بیکران چیست؟ 🔹 که از جناب آقای ولایی راجع به حضرت علّامه حسن‌زاده آملی (ره) شنیدم که می‌فرمودند بعد از اتمام نماز واجبی که آقا سر را به سجده گذاشتند و به اصطلاح، تَعفیر فرمودند، حالی به ایشان دست داد که در آن حال، آن قدر کهکشان‌ها طی کردند که اصلاً به اتمام نمی‌رسیدند و تمام این‌ها ظرف چند ثانیه و یا کمتر از آن پیش آمد. بله عالَم، تمام شدنی نیست. 🔸 مستحب است که انسان، بعد از اتمام نماز، تَعفیر کند. تَعفیر، مصدر باب تفعیل از ماده عَفر، به معنای خاک‌مالی کردن است و در اصطلاح، به نحوه‌ی خاصّی از سجده کردن گفته می‌شود؛ به این صورت که انسان بعد از نماز، سر را بر روی مُهر بگذارد و آن را ببوسد. بعد گونه‌ی سمت راست را روی مُهر بگذارد و بر آن بوسه بزند و بعد هم گونه‌ی چپ را روی مُهر بگذارد و آن را ببوسد. 🔹 غرض، هدفِ حق متعال از خلقت این همه آسمان‌ها و زمین و کهکشان‌های بی‌انتها چیست؟ انسان چطور باید به فهم این حقایق دست یابد؟ که گویا سوفسطا‌ییان نیز از بس در عالَم و اسرار آن غرق شدند و انتهایی برای آن نیافتند، عقلشان مدهوش شد و به تعبیری سر به دیوانگی زدند و گفتند واقعیتی نداریم. 🔸 در سِرّ خلقت تَوَغُّل بفرمایید. هنگامی که انسان از مقام خَلق که اندازه‌ی معیّن است، عبور کند، عقل تعطیل می‌شود زیرا تعقّل، در محدوده‌ی حدود اشیاست نه بُطون و حقیقت آن‌ها. و لذا عقل نمی‌تواند حقیقت و کُنهِ اشیاء را اِدراک کند. 🔹 قوه‌ی عاقله همیشه در مقام خَلق و کثرت است منتها درون کثرت، به دنبال کثرتِ مِنْ حیثُ هِیَ کثرت نمی‌گردد بلکه به دنبال وحدت و یکی است. شاکله‌ی عقل این است. و لذا در دلِ کثرت، به یکی می‌رسد امّا نمی‌تواند کُنهِ او را بیابد. 🔸 سرّ خلقت چیست؟ چطور باید به حقایق آن دست یافت؟ مگر می‌شود با خواندن چند کتاب در زمینه‌های ادبیات، صرف و نحو، فقه و اصول و امثال آن، علم به اَسرار نظام وجود پیدا کرد؟ که تازه ماحَصَل تلاش این همه بزرگان در رشته‌های فقه و اصول، علم به احکام شرعیه است که آن هم مربوط به اَفعال مُکلّفین است نه مربوط به فلسفه و اَسرار احکام. 🔹 چند نفر را می‌توان یافت که به اسرار احکام رسیده‌ باشند؟ که قطعاً رسیدن به حقایق و اسرار آیات و روایات به مراتب سخت‌تر و سنگین‌تر است. 💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا) https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا 🌷🌸🌺🌸🌷
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله) ⭐️ ♦️ - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️ ♦️ جلسه سوم - شبِ پنجمِ ۱۴۴۴ (ه.ق) ♦️ ۶ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش) ✳️ قسمت چهارم ⬇️⬇️ از دقیقه ۵۵ تا آخر 🔸 حق متعال این توفیق را نصیب ما کرد که در عصر غیبت تامّه به سر ببریم که تمام انبیاء و ائمه (ع)، از حضرت آدم گرفته تا امام حسن عسکری (ع)، در انتظار چنین عصری بودند که این انتظار، در سال (۲۵۶ ه.ق)، با ولادت حضرت بقیّةالله (عج) که آخرین حجّت الهی‌اند، به سر آمد. 🔹 حضرت علّامه حسن‌زاده آملی (ره) در دروس معرفت وقت و قبله، حدیثی را از جناب مرحوم نراقی نقل کردند و خودِ ایشان هم معنایی را بر آن افزودند. 🔸 در این حدیث آمده است که روزی، یکی از اصحاب امام صادق (ع) به محضر آقا رسید و از اینکه نتوانسته بود طلوع آفتاب آن روز را ادراک کند، ابراز ناراحتی کرده بود. 🔹 امام صادق (ع) به او فرمودند ناراحت نباش، طلوع آفتاب از مشرق و یا از مغرب را از ناحیه‌ی فَجر هم می‌توان تشخیص داد چرا که هنگام اذان صبح، در طرف طلوع آفتاب، فجری آشکار می‌شود که از طریق آن می‌توان یافت که آفتاب از مشرق طلوع می‌کند و یا از مغرب؟ 🔸 جناب مرحوم نراقی می‌فرمایند گویا در ذهن این شخص مُرتَکَز بود که یکی از علائم ده‌گانه‌ی قیام ساعت و ظهور حضرت بقیّةالله (عج)، طلوع شمس از مغرب آن است و لذا اهتمام داشت که هر روز، بین الطّلوعین را بیدار باشد تا بتواند آن لحظه را ادراک کند. 🔹 امّا عجیب آن است که امام صادق (ع) به او نفرمودند که آقا فعلاً خودت را به زحمت نینداز، چرا که حضرت قائمی که باید قیام بفرمایند و از نسلِ ما هستند، هنوز به دنیا نیامده‌اند. چرا امام صادق (ع) این مطلب را نفرمودند؟ 🔸 و لذا احادیث، به فرموده‌ی خودِ این بزرگواران، صَعب مُستَصعَب است و عقل جزئی، قدرتِ فهمِ احادیثِ انسان کامل را ندارد زیرا فرمایشات این بزرگواران، بر اساس سِعه‌ی عقل و برهان سِعی است نه برهان فکریِ منطقی. 🔹 برهان فکریِ منطقی، در ماهیّاتِ اشیاست نه در وجود آن‌ها که البته بحث از ماهیّات، بیشتر در علم کلام است و حتّی در منطق هم به آن صورت بحث نمی‌شود و اگر در فلسفه هم از ماهیّات بحث می‌شود، بحث اِستطرادی(= انحرافی، خارج از موضوع) است یعنی مربوط به خارجِ این علم است و تنها به مناسبتی، از آن صحبت می‌شود. 🔸 موضوع فلسفه، وجود یا موجود است و اصلاً ماهیّت در آن راه ندارد چه اینکه علم منطق نیز برای آن است که انسان با رعایت ضوابط آن، از اشتباه در مقام فکر، مصون باشد که البته این فکر، علم فکری است نه علم شهودی. 🔹 بنابراین حتّی اگر براهین منطقی، بر اساس مقدّمات شش‌گانه‌ی برهانی هم باشد، ره‌‌آورد آن، علم فکریِ مربوط به ماهیّات اشیاست نه وجود آن‌ها. و لذا اگر کسی می‌خواهد به دنبال برهان در بخش وجودات اشیاء باشد، حتماً باید برهان کلّی سِعی را دنبال کند نه کلّی منطقی، عقلی و حتّی طبیعی را، چرا که کلّی سِعی، در قلمرو وجود است. 🔸 در یکی از ابوابِ "کتابُ الحُجّة" اصول کافی که به "صَعب مُستَصعَب" معروف است، امام باقر (ع) در حدیثی، به نقل از جناب رسول الله (ص)، ضابطه‌ای را ارائه می‌دهند و می‌فرمایند "فَما وَردَ عَلَيكُم مِن حَديثِ آلِ مُحمّدٍ صَلواتُ اللهِ عَلَيهِم فَلَاَنَتْ لَهُ قُلوبُكُم وَ عَرَفْتُموهُ فَاقْبَلوهُ" اگر حدیثی از آل محمّد (ص) به شما رسید و دل‌هایتان در برابرش نرم شد و با آن احساس آشنایی کردید، پس آن را بپذیرید. 🔹 در ادامه می‌فرمایند "وَ ما اشْمَأزَّتْ مِنهُ قُلوبُكُم وَ أنْكَرْتُموهُ فَرُدّوهُ إلى اللهِ وَ إلى الرّسولِ و إلى العالِمِ مِن آلِ محمّدٍ عليهم السلام" امّا اگر دل‌هایتان از آن رمید و احساس بیگانگی با آن کردید، آن را به خدا و پيامبر و عالمِ آل محمّد (ص) بسپارید که عالِم آل محمّد (ص) در عصر ما، حضرت بقیّةالله (عج) هستند. 🌷والحمد لله ربّ العالمین 💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا) http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش 🌷🌸🌺🌸🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 امام سجاد و امام محمد باقر و امام جعفرصادق ( سلام الله علیهم اجمعین ) در روز سه شنبه🌸 💢کانال ( طهورا و صفورا و صبورا )
🌺 حضرت علامه حسن زاده آملی (قدّس سرّه) 🌸 بدانکه تنها طریق وصول حقیقی به معرفت توحیدی، سیر انفسی است که غایت آن شهود عرفانی است. چه سیر آفاقی به تنهایی موصل بدین معرفت بر سبیل حقیقت نیست. 🍀 منتهای همّت عقل این است که بداند این خلق را مبدئی است ولی شهود عرفانی او ممکن نیست؛ "اولئک ینادون من مکان بعید (فصلت/۴۴)" مثل کسی که سایه‌ی شخصی را ببیند و نفهمد که او راه می‌رود این است منتهای دلیل عقلی. 🌸 هر چند طریق معرفت، سیر در آفاق و انفس است ولی سیر آفاقی، تفکر در موجودات آفاقی است که صنایع‌ الله و آیات‌ الله‌اند، بخصوص وحدت صنع و تقدیر و تدبیر نظام احسن و اکمل عالم که دال بر وحدت صانع مقدّر مدبّر آن است چه بالعرض و بالاتفاق یکباری است نه دائمی. 🍀و هر چند در سیر آفاقی، هر کلمه‌ای از کتاب کبیر عالم آیتی است و آیت، علامت و نشان دهنده است و لکن خارج از نفس‌اند، مگر آن نفسِ کلّیه‌ی الهیّه که بر اثر فنایش در عقل بسیط و اتحاد وجودیش با اسم شریف "المحیط" کلماتِ وجودیه به منزله‌ی اعضاء و جوارح او گردند. 🌸غرض این‌که بین معرفت فکری و معرفت شهودی فرق باید گذاشت. که این به مراتب اَشمخ و اَرفع از آن است. 🍀مقام مشاهده، فوق طور عقل است. عقل نظری در ادراک بسیاری از حقایق راه ندارد، به خلاف معرفت شهودی. 🌸توهّم نشود که قلم در طرد عقل رقم می‌زند و یا خط بطلان به منشورات براهین عقلی می‌کشد؛ حاشا و کلّا، بلکه کلام در تمیز بین دو نحو ارتزاق "لاکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم (مائده/۶۶)" می‌باشد. عاقل را اشاره کافی است. 🍀"اکل من فوق" را طهارت باید که "لایمسه الّا المطهّرون (واقعه/۷۹)"، نفرمود "الّا العالِمون". و فرمود "انّ اکرمکم عندالله اتقیکم (حجرات/۱۳)"، نفرمود "اعلمکم". و با "و الّذین اوتوا العلم درجات (مجادله/۱۱)" منافات ندارد. فتدبّر. 🌷 از پیروی نفس مخبط دل از مقامش گردیده منحط 🌷 از قیل و قال درس مجازی معلوم شده قد، مفهوم شده قط 🌷 آخر نتیجه نگرفته‌ایم از اصغر و اکبر و حد اوسط 🌷 بنگر که یارم آن قبله‌ی کل وان عشق مربط، وان وحی مهبط 🌷 امّ الکتاب است و لوح محفوظ ناخوانده یک حرف، ننوشته یک خط 📗 / ص ۴۰ الی ۴۳ 💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا) http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا 🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 بدانکه امام پس از حضرت ابی محمد حسن بن علی علیهم السلام، فرزند آن جناب بود که هم‌نام رسول خدا (ص) است و کنیه‌اش نیز کنیه‌ی آن بزرگوار است و پدرش امام عسکری (ع) جز آن جناب، فرزندی نه آشکارا و نه پنهانی به جای نگذارد و او را نیز در پنهانی و خفا نگهداری فرمود. 🌺 ولادت آن مولودِ مسعود (ع) در شب نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج بود و مادرش کنیزی به نام نرجس بود. روزی که پدر بزرگوارش از دنیا رفت پنج سال از عمر شریفش گذشته بود و در همان چند سال اندک، خداوند حکمت و قضاوت را به او عنایت فرمود و او را نشانه و حجّت بر دو عالم قرار داد؛ 🌺 چنانچه به یحیی در سن کودکی حکمت داد به آن جناب نیز عنایت فرمود. و هم چنانکه عیسی بن مریم را در گهواره، منصب نبوّت داد او را نیز در آن خردسالی، مقام امامت مرحمت فرمود. 🌺 و نصّ بر امامت آن وجود مقدّس در میان مسلمانان از زبان رسول خدا (ص) رسیده و سپس امیرالمومنین علی بن ابی‌طالب بدان خبر داده و به امامت او تصریح فرمود. و هم چنین ائمه‌ی اطهار علیهم السلام یکی پس از دیگری تا برسد به پدر ارجمندش، همگی بر امامت و ظهورش به طور صریح خبر دادند. و پدر آن حضرت در پیش معتمدین و نزدیکان از شیعه، از این جریان خبر داد و به امامت او تصریح فرمود. 🌺 و خبر غیبت آن جناب و دولت و سلطنتش، پیش از به دنیا آمدن و پنهان شدنش، در کتاب‌های بسیار و به حدّ تواتر رسیده است. و در میان ائمه‌ی دین علیهم السلام، اوست که صاحب شمشیر و قیام کننده به حق می‌باشد و همگی چشم به راه دولت ایمان او هستند. 📕 /جلد دوم/ باب ۳۵/ ص۴۷۴ و ۴۷۵ 💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا) http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش 🌷🌹🍃🌹🌷🍃
💥 حضرت علامه حسن زاده(قدّس سِرّه) 🌸 ، زمان است. 🟡 و این چنین انسان ، قطب زمان است. « انّ محلّی منها محلّ القطب من الرّحی » ( نهج البلاغه - خطبه شقشقیه ) لذا تعدد آن در زمان واحد صورت پذیر نیست. 🟢 رحی (= یا رحاء ، سنگ آسیا) بر قطب دور می‌‌زند و بر آن استوار و بدان پایدار است، هم‌‌چنین خلافت الهیّه قائم به انسانِ کامل است که قُطب عالم اِمکان است، وگرنه خلافت الهیّه نیست. 🌸 تعدّد در راه ندارد. 🟡 مقامِ قُطب، همان مرتبت امامت و مقام خلافت است که نه تعدّد دارد و نه اِنقسام به ظاهر و باطن، و نه شقوقِ اَعلم و اَعقل و غیرها. 🟢 انقسامِ خلافت به ظاهر و باطن، حقّ سکوتی است که اوهامِ موهوم را بدین قسمت اِقناع و اِرضاء می‌‌نماید. 🟡 به بسطِ کریمه‌‌ی: "لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللهَ لَفَسَدَتَا" (انبیاء/۲۳) امام در هر عصر، بیش از یک شخص ممکن نیست. 🟢 و آن خلیفةالله و قطب است و کلمه‌‌ی خلیفه به لفظِ واحد در کریمه‌ی: "إِنِّي جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِيفَة" (بقره/۳۱) اشاره به وجوبِ وحدتِ خلیفه در هر عصر است. 📗 از دیدگاه ، باب سوم، ص ۱۱۲ 💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا) https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا 🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
NAHJ 4-402-1-7.mp3
20.6M
🔰 فایل صوتی سخنرانی استاد صمدی آملی ( حفظه الله ) 🔶 ۱۴۴۴ ق 🔷 جلسه چهارم ➖ ۱۴۰۲/۱/۷ (شب ششم ماه رمضان ) ✅ موضوع : شرح رساله ♦️ - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام♦️ 💠 آمل - مسجد حضرت علامه حسن زاده آملی ( ره) ................................ 🌐مجموعه فرهنگی قائم(عج) آمل 🔻🔻 https://eitaa.com/joinchat/4169334897C0926095398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله) ⭐️ ♦️ - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️ ♦️ جلسه چهارم - شبِ ششمِ ۱۴۴۴ (ه.ق) ♦️ ۷ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش) ✳️ قسمت اوّل ⬇️⬇️ از ابتدا تا دقیقه ۱۱ 🔸 در یکی از ابواب "کتابُ الحُجّة" اصول کافی، امام باقر (ع) از جناب رسول الله (ص) نقل می‌فرمایند که "احادیث آل محمّد (ص)، صَعب مُستَصعَب است". 🔹 امام باقر (ع) در این حدیث، سلسله سندی را مطرح نفرمودند بلکه متن حدیث را مستقیماً از جناب رسول الله (ص) نقل کردند در حالی که مثلاً در حدیث "سلسلة الذَّهَب" می‌بینیم که امام رضا (ع)، سلسله‌ی سندی برای فرمایش خود مطرح کردند و فرمودند که من از پدرم شنیدم، پدرم از پدرشان و همین طور این سلسله تا جناب رسول الله (ص) ادامه می‌یابد و ایشان هم از جبرئیل و جبرئیل هم از حق متعال نقل می‌کند که این حدیث، حدیث قدسی است. 🔸 حال ممکن است این سؤال پیش بیاید که امام باقر (ع) چطور متن حدیث را مستقیماً از جناب رسول الله (ص) نقل فرمودند و حال اینکه از جنبه‌ی ظاهری، آقا در زمان جناب رسول الله (ص) تشریف نداشتند که بخواهند مستقیماً از ایشان بشنوند. پس این، چه نحوه شنیدن است؟ 🔹 این حدیث را جناب جابر بن عبدالله انصاری از امام باقر (ع) نقل می‌کند و ایشان را به لفظ "ابوجعفر" می‌خواند. 🔸 در بین صحابه‌ی جناب رسول الله (ص)، دو نفر به نام جابر بن عبدالله انصاری معروف‌اند منتها اجدادشان، از عبدالله انصاری به بعد، از همدیگر متمایز می‌شود. این حدیث را یکی از این دو جابر، از امام باقر (ع) نقل می‌کند که الان دقیقاً به یاد ندارم کدامِ آن‌هاست. 🔹 یکی از این دو صحابه، همان جابر بن عبدالله معروفی است که در اوّلین اربعینِ امام حسین (ع) به کربلا مشرّف شدند و آقا را زیارت کردند و سنّ مبارکشان تا زمان امام باقر (ع) هم طولانی شد و توانستند ایشان را زیارت کنند البته هنگامی که جناب جابر به کربلا آمد، هم امام زین العابدین (ع) تشریف داشتند و هم امام باقر (ع)، که امام باقر (ع) در کربلا، سه ساله و یا چهار ساله بودند. 🔸 امام باقر (ع) در حدیث معروفی می‌فرمایند که ما در کربلا، سی و سه کودک بودیم و تعداد خانم‌ها هم سی و سه نفر بود که مجموعاً شصت و شش زن و کودک در کربلا حضور داشتند. 🔹 گویا جناب جابر چندین ماه قبل از واقعه‌ی کربلا، از مدینه به اطراف کوفه آمده بود و در آنجا زندگی می‌کرد و به همین دلیل توانست اربعینِ امام حسین (ع)، خود را به کربلا برساند. و لذا این مطلب که ایشان، با شنیدنِ خبرِ شهادتِ امام حسین (ع)، از مدینه به طرف کربلا راه افتادند و اربعین، به کربلا رسیدند، بعید به نظر می‌رسد. 🔸 زیرا فاصله‌ی کربلا تا مدینه بسیار زیاد است و حتّی اگر کسی بخواهد با اسبِ تیز تکی، به سرعت، از کربلا به مدینه برود و خبر شهادت امام حسین (ع) را برساند، حداقل ده، دوازده روز طول می‌کشد. 🔹 بنا بر فرض اگر این مطلب، صحیح هم باشد، چطور ممکن است جناب جابر که در این زمان، تقریباً پیرمردِ نود ساله‌ای است و از شدّت پیری، چشمانش بسیار کم نور شده، توانسته این مسافت بسیار طولانی را آن هم در بیابان‌های برهوت حجاز تا عراق، طی کند و اربعین هم خود را به کربلا برساند؟ و لذا بعید است که جناب جابر، از مدینه به کربلا آمده باشد. 💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا) https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا 🌷🌸🌺🌸🌷
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله) ⭐️ ♦️ - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️ ♦️ جلسه چهارم - شبِ ششمِ ۱۴۴۴ (ه.ق) ♦️ ۷ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش) ✳️ قسمت دوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۱۱ تا دقیقه ۲۶ 🔸 یکی از افرادی که نقش بسیار مهمّی در قیام امام حسین (ع) داشتند، جناب قیس بن مُسَهَّر صیداوی بود. ایشان به عنوان فرستاده‌ی امام، با طی چندین هزار کیلومتر راه سخت بیابانی، بارها و بارها نامه‌هایی را از کوفه به مکّه و از مکّه به کوفه رساندند و در این راه، زحمات بسیاری را متحمّل شدند. 🔹 جناب قیس ابتدا نامه‌های سران شیعه را به محضر امام حسین (ع) در مکّه بردند و از مکّه، به همراه حضرت مسلم، به طرف کوفه راه افتادند امّا در بین راه گم شدند. 🔸 در اینجا بود که حضرت مسلم نامه‌‌ای به امام نوشتند و ایشان را از اوضاع پیش آمده، مطّلع ساختند و از حضرت خواستند که این مأموریت را به فرد دیگری واگذار کنند. این نامه را هم جناب قیس، به محضر امام در مکّه بردند. 🔹 امام حسین (ع) در جواب نامه‌ی حضرت مسلم فرمودند تصوّرم این است که شما ترسیدی امّا به راهت ادامه بده و مأموریتت را به انجام برسان. 🔸 جناب قیس نامه‌ی امام را به حضرت مسلم رساندند و با ایشان به کوفه رفتند. حضرت مسلم بعد از استقرار در کوفه، نامه‌ای به امام نوشتند و از ایشان خواستند که به کوفه بیایند. این نامه را هم جناب قیس به محضر امام حسین (ع) در مکّه بردند و به همراه حضرت، راهی کوفه شدند. 🔹 امام حسین (ع) هنگامی که نزدیک کوفه شدند، برای اطّلاع از شرایط آنجا، جناب قیس را به همراه نامه‌ای که خطاب به سران کوفه نوشتند، راهی کوفه کردند. جناب قیس هنگام ورود به کوفه، به دست مأموران عبیدالله دستگیر شدند و نهایتاً به شهادت رسیدند. 🔸 مرحوم شیخ مفید (ره) در وقایع روز عاشورا نوشته‌اند بعد از این که امام حسین (ع) به زمین افتادند، سی و چهار نفر از کسانی که پدرانشان در جنگ صفّین در رکاب معاویه کشته شده بودند، به انتقام خون پدرانشان، به امام حسین (ع) حمله‌ور شدند و بدن مبارک آقا را تکّه تکّه کردند. 🔹 گویا این‌ها جرأتِ جنگ تن به تن با آقا را نداشتند به همین دلیل در روز عاشورا، مستقیماً وارد جنگ نشدند زیرا حضرت در جنگ تن به تن، افراد بسیاری را از پا درآوردند تا جایی که دشمن تصمیم گرفت جنگ تن به تن را متوقّف کند و از تمام جهات بر آقا حمله‌ور شود وگرنه طبق قوانین جنگ، هنگامی که شخصی، از صف دشمنِ خود، مُبارز می‌طلبد، تنها یک نفر باید به جنگ با او برود نه اینکه دسته‌جمعی حمله‌ور شوند. 🔸 و لذا در جنگ تن به تن بود که امام حسین (ع) و یاران ایشان توانستند بسیاری از افراد دشمن را از پا درآورند. 🔹 صبحِ روزِ عاشورا، دشمن در دو حمله‌ی سراسری، حدود پنجاه و پنج نفر از یاران امام را شهید کرد و بعد از اینکه خیالش از بابت کم شدن نیروهای حضرت راحت شد، به جنگ تن به تن در داد امّا زمانی که دید حریف امام و یارانشان نمی‌شود، دوباره از همه طرف حمله‌ور شدند. 🔸 در تاریخ آمده است که وقتی صبح عاشورا نیروهای دو طرف برای جنگ صف کشیدند، اوّّلین کاری که دشمن کرد، دستور داد کماندارها، تمام اسب‌های اردوی امام را هدف قرار دهند زیرا همیشه نیروی سواره در جنگ موفق‌تر از نیروی پیاده است. 💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا) http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش 🌷🌸🌺🌸🌷
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله) ⭐️ ♦️ - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️ ♦️ جلسه چهارم - شبِ ششمِ ۱۴۴۴ (ه.ق) ♦️ ۷ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش) ✳️ قسمت سوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۲۶ تا دقیقه ۴۱ 🔸 در اردوی امام حسین (ع)، فردی بود به نام ضحّاک بن عبدالله مشرقی که شب عاشورا وقتی امام حسین (ع) خطبه خواندند و تمامی اصحاب و بنی هاشم اعلام آمادگی کردند و امام به آن‌ها فرمودند فردا همه شما کشته می‌شوید و یک تن از شما نیز زنده نخواهد ماند، او به خدمت حضرت رفت و عرض کرد اگر اجازه دهید امشب در خدمتتان بمانم. 🔹 فردا هم تا جایی در خدمتتان باشم که منجر به کشته شدنم نشود زیرا از مرگ و کشته شدن می‌ترسم که امام حسین (ع) به ایشان فرمودند اشکال ندارد. فردا می‌توانی بروی. 🔸 ضحّاک روز عاشورا اسبش را در خیمه‌اش بست و به میدان نیاورد چون دشمن در همان حمله اوّل، تمامی اسب‌های اصحاب را با تیر زد و اصحاب مجبور شدند که پیاده بجنگند و به همین دلیل بسیار در زحمت بودند. 🔹 ایشان تک تیرانداز بسیار ماهری بود. کنار امام حسین (ع) می‌مانْد و از دور نیروهای دشمن را می‌زد. وقتی تمامی اصحاب و بنی‌هاشم به شهادت رسیدند و عرصه بر امام تنگ شد، خدمت حضرت رفت و اجازه‌ی رفتن خواست. امام نیز به او اجازه داد تا برود. او نهایتاً اسبش را برداشت و از عقب خیمه‌ها دور شد. 🔸 غرض، وقتی جناب جابر نزد تربت امام حسین (ع) رسید، به آقا سلام کرد امّا جواب سلام نشنید که در اینجا جناب جابر بسیار منقلب شد و به آقا عرض کرد "حَبیبٌ لايُجيبُ حَبيبَه؟" مگر می‌شود که دوست، جواب دوستش را ندهد؟ 🔹 از این واقعه، کد و رمزی استنباط می‌شود و آن این است که مؤمن، آن کسی است که وقتی روز اربعین به زیارت امام حسین (ع) می‌رود و به حضرت سلام می‌کند، جواب سلام ایشان را بشنود. 🔸 چون در روایات، برای مؤمن، پنج علامت و نشانه ذکر شده است که یکی از آن‌ها زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین است. 🔹 لفظ مؤمن نیز در این‌گونه از روایات، بیشتر ناظر به کسی است که معتقد به توحید، نبوّت عامّه، نبوّت خاصّه‌ی جناب خاتم انبیاء و قائل به امامت امام امیرالمؤمنین تا حضرت بقیة الله باشد. 🔸 برگردیم به بحث درباره جناب جابر. روزی پیامبر اکرم (ص) به ایشان فرموده بودند که تو پنجمین فرزند مرا می‌بینی. وقتی او را دیدی، سلام مرا به او برسان. جابر روزی در مدینه، از کوچه‌ای عبور می‌کرد. عده‌ای از کودکان مشغول بازی بودند و امام باقر (ع) نیز که خردسال بودند، کنار آن‌ها ایستاده بود ولی بازی نمی‌کرد. 🔹 هنگامی که جناب جابر به آن‌ها رسید، همگی به سمت ایشان رفتند. جابر از طریقی متوجه شدند که آن فرزند خردسال، امام باقر (ع) است. بسیار خوشحال شد و به یاد حدیث جناب رسول الله افتاد. 🔸 ایشان سلام پیامبر اکرم (ص) را به امام رساند و از روی سادگی، سر خم کرد و دست ایشان را بوسید. خبر این ماجرا در تمام مدینه پیچید چون جناب جابر شهرت و جایگاه رفیعی به عنوان صحابه پیامبر اکرم در بین مردم داشتند و تقریباً تنها صحابه‌ای بودند که تا آن زمان، در قید حیات بودند. 🔹 نکته‌ای که حائز اهمیت است آن است که انسان هرچقدر عالِم و عارف شود و به درجات بالای کمال برسد امّا صاحب عصمت نباشد، همچنان در شرایطی ممکن است قدرت تشخیص درست برخی امور را نداشته باشد. 🔸 مثلاً همین جناب جابر زمانی که امام حسین (ع) می‌خواستند به کربلا بروند، مانع حضرت شدند که بعداً جناب رسول الله برایش متمثّل شدند و به او تشر زدند که مگر نگفتم بعد از من ملتزم امام زمانت باش؟ چه امامت، قیام کند و چه نکند. 💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا) https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا 🌷🌸🌺🌸🌷
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله) ⭐️ ♦️ - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️ ♦️ جلسه چهارم - شبِ ششمِ ۱۴۴۴ (ه.ق) ♦️ ۷ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش) ✳️ قسمت چهارم ⬇️⬇️ از دقیقه ۴۱ تا آخر 🔸 متأسفانه در زمان پیامبر اکرم (ص) و ائمه علیهم السّلام، فضای حاکم بر جامعه به گونه‌ای بود که مردم به راحتی نمی‌توانستند جانشینِ پیامبر یا ائمه را بشناسند. 🔹 مثلاً در زمان جناب رسول الله (ص)، روزی امّ سلمه خدمت آقا رفت و از ایشان پرسید بعد از شما به چه کسی مراجعه کنم؟ آقا مستقیماً نفرمود به حضرت علی (ع)، بلکه به او علائمی داد. 🔸 حضرت فرمودند مشتی سنگریزه بیاور. آقا سنگریزه‌ها را در کف دستشان مثل موم خمیر کردند که در این‌گونه از مسائل، احکام تجرّدی نفس ناطقه‌ی انسانی، حاکم است نه احکام مربوط به بدن. 🔹 بعد جناب رسول الله (ص) آن را مُهر کردند و فرمودند هر کس بتواند این کار را انجام دهد، بعد از من، جانشین من است. 🔸 امّ سلمه مستقیماً خدمت امیرالمؤمنین (ع) رفتند و ماجرا را برایشان تعریف کردند. آقا همان کاری را که پیغمبر اکرم (ص) کرده بودند، انجام داد. بعد از آن، جناب امیرالمؤمنین ملقّب شدند به "خاتِمُ الحَصی" یعنی کسی که سنگریزه‌ها را مُهر می‌کند. 🔹 غرض، بیان شد که جناب جابر از امام باقر (ع) نقل کرد که پیامبر اکرم (ص) فرمودند "إنَّ حَديثَ آل مُحمّد صَعْبٌ مُستَصْعَبٌ" یعنی سخن، حدیث و کلام آل پیغمبر (ص)، دشوار و سخت است. 🔸 این عبارت در واقع معیاری است برای شناخت آل پیغمبر اکرم (ص). کأنّه پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند اگر کسی را بعد از من پیدا کردید که حرف و کلام و سخنش، صَعب و دشوار است، بدانید که او آل من است. 🔹 در ادامه‌ی حدیث، پیامبر اکرم (ص) فرمودند "لَايُؤْمِنُ بِهِ إلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أوْ نَبِىٌّ مُرْسَلٌ أوْ عَبْدٌ إمْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإيمَانِ" حدیث آل مُحمّد (ص) به گونه‌ای است که به آن ایمان نمی‌آورند مگر سه گروه. 🔸 اوّل، مَلَک مقرّب. این نشان می‌دهد که تمامی ملائکه نیز قدرت ادراک حدیث آل محمّد (ص) را ندارند و تنها مَلَک مقرّب همچون جبرئیل، عزرائیل، میکائیل و اسرافیل می‌توانند آن را فهم کنند. 🔹 دوم، نبیّ مُرسَل. هر نبیّ‌ای هم نمی‌تواند به سرّ حدیث آل مُحمّد (ص) برسد بلکه باید نبیّ مُرسَل باشد. گروه سوم نیز عبدی است که خداوند دل او را برای ایمان امتحان کرده است و کُتَل‌ها برای او به وجود آورده. 🔸 راجع به آل پیغمبر اکرم (ص)، روایتی از جناب ابن عبّاس نقل شده است. ایشان فرمودند وقتی آیه "إنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیّ يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيمًا" نازل شد، نزد پیامبر اکرم (ص) رفتیم تا این آیه را برایمان معنا کنند. 🔹 حضرت راجع به صدر آیه که می‌فرماید خدا و ملائکه‌ی او بر پیامبر صلوات و درود می‌فرستند، بیاناتی فرمودند. بعد از آن عبارتِ "يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ" را معنا فرمودند. 🔸 از ایشان راجع به معنای ذیل آیه که می‌فرماید "وَ سَلِّمُوا تَسْلِيمًا" پرسیدیم که این سلام، چه نحوه سلامی است؟ 🔹 مجموع روایات پیرامون این بخش از آیه، نشان‌ می‌دهد که صلوات و سلام بر پیغمبر اکرم (ص)، باید به این صورت باشد که "اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّد وَ آلِ مُحَمَّد" که اگر مانند اهل سنّت، صرفاً "صلّی الله علیه وَ سَلَّم" گفته شود، این سلام و صلوات، ابتر و دُم بریده است و به تعبیری قِوام ندارد. در واقع فصل اخیر صلوات بر پیامبر اکرم (ص)، سلام بر آل اوست. 🌷والحمد لله رب العالمین 💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا) http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش 🌷🌸🌺🌸🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 امام موسی کاظم ، امام رضا ، امام جواد ، امام هادی صلوات الله علیهم اجمعین 🍃🌸 🌷روز چهارشنبه 💢کانال ( طهورا و صفورا و صبورا )