eitaa logo
« طهورا و صفورا و صبورا »
12.4هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
23 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی، (جلسه سی و ششم - سری جدید) چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۰🌟 💢جلسه ۸۶ شرح رساله لقاءالله ، آداب سالک الی‌الله ،دومین برنامه از پانزده دستورالعمل سالک الی الله💢 قسمت اوّل ⬇️⬇️ از اوّل تا دقیقه ۱۵ 📗 طبق جمله اول حدیث : "مَنْ أَحْدَثَ وَ لَمْ يَتَوَضَّأْ فَقَدْ جَفانی" سبک زندگی را بر وضو قرار دادیم. اکنون به جمله دوم حدیث تشرّف می‌یابیم: "وَمَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ لَمْ يُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ فَقَدْ جَفانی" طبق این جمله؛ وضو گرفتن بعد از حدث، با دو رکعت نماز تلازُم دارد. 🔸 وضوی بعد از وضو که جنبه‌ی اِستحبابی دارد؛ کانَّه مُستَتبَعِ صلاة نیست بلکه می‌خواهد نور بر نور افزوده کند. اما وضوی اوّلی که بعد از حدث محقق می‌شود، مستتبع صلاة است یعنی وضویی است که نماز را در پیش دارد. 🔸 شاید بی‌مورد نباشد که بگوییم حدث هم مستتبع وضو است؛ یعنی هرحدثی وضو را به تابعیت درمی‌آورد؛ (مستبتع = خواهانِ تبعیت، خواستارِ پیروی) 🔸 لذا از باب صدر حدیث هیچگاه از شخص مومن و متدیّن، حدثی سرنمی‌زند جز این‌که در پی خودش وضو را می‌طلبد. 🔹 به تعبیر دیگر خدای متعال برای انسان حدث را قرار داد تا این حدث به دنبال خودش وضو را در پی داشته باشد. یعنی جعلِ حدث به دلیل اِستتباع وضو است. 🔸 در موجودات عقلی یا ملائکه که مقام تجرّد تام دارند ، احداث وجود ندارد. موجودات حیوانی این احداث را دارند ولی استتباع وضویی و طهارتی ندارند 🔸 حال یا به این دلیل که در دل تکوین به احداث آن‌ها، اطلاق نجاست نمی‌شود و یا به لحاظ نداشتن عقل، آن‌ها کمالات بالاتر را مورد هدف قرار نمی‌دهند لذا این احداث مانعی برای رسیدن آن‌ها به کمالات در حدّ حیوانی و وَهمی و خیالی شان نیست. 🔹 جمادات و نباتات که از دایره‌ی بحث خارج‌اند. کرات آسمانی هم که از جنبه‌ی جِرم ظاهری برای آن‌ها عنصر خامسی در نظر گرفتند؛ از مدار بحث بیرون هستند. 🔸 تنها موجودی که بعد از پدید آمدن خاک و با غلبه‌ی عنصر خاک، به موجود عقلی تبدیل شده انسان است. بله؛ در موجودات جنّی هم احداث آن‌ها می‌تواند مستتبع طهارت باشد و لذا "لِیَعبدُون" که در مورد جِن و اِنس در قرآن بکار رفته است می‌تواند این بحث را در آنجا تامین کند. 🔸 چون قوّه‌ی عاقله در انسان، اشدّ از قّوه‌ی عاقله‌ی جنّ است، احداثی که در او پیدا می‌شود و به لحاظ قوای حسّی و نباتی و حیوانی تا قوای وَهم و خیال است و این قوا تابع عقل‌اند، لذا مُستتبع عقلی و نتایج عقلی بر آن‌ها مترتّب می‌شود. 🔸 این است که احداث در انسان، مانع رسیدن انسان به کمالات عقلی است. و لذا باید به دنبال آن طهارت بیاید تا طهارت زمینه برای اِستکمال وجودی نَفْس را فراهم کند. 🔸 بعنوان مثال در مورد جناب رسول الله هیچگاه نداریم وقتی همسران حضرت در خدمت‌شان تشرّف خاص حاصل می‌کردند وحی نازل شده باشد. 🔸 "قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَر مِثْلُکُمْ یوحی إلَی أَنَّما إلهُکُمْ إِله واحِد"(کهف_۱۱۱) در جایی که احکام بشری پیاده می‌شود وحی نازل نمی‌‌شود.(دقیقه ۱۰) 🔹 به تعبیری در حال تحقق احداث، از حدث اکبر و حدث اصغر، هیچ موردی از مکاشفه‌ یا معراج یا حدیث قدسی و ... برای حضرت یا حتی انبیاء دیگر نداریم. پس احداث مانع تلقّیات و نزول برکات آنسویی است. 🔸 به هر حال جناب رسول الله براساس وظیفه‌ی شرعی، هر شب منزل یکی از همسران خود در مدینه بسر می‌بردند. درمکه که فقط حضرت خدیجه(س) محضر آقا تشرّف داشت. 🔹 فقط راجع به تشکیل نطفه‌ی حضرت فاطمه(س) داریم که جناب رسول الله چهل شبانه روز از اهل منزل عُزلت فرمودند و در منزل عموی‌شان حضرت ابوطالب بسر بردند؛ 🔸 چون جناب رسول الله قبل از تولد، پدرشان و در پنج سالگی هم مادر را از دست دادند. لذا حضرت تحت تکفّل جدّشان حضرت عبدالمطلب زندگی کردند. بعداز وفات عبدالمطلب سرپرستی ایشان را حضرت ابوطالب (پدر امیرالمومنین) عهده دار بودند.(دقیقه ۱۵) 💢کانال ( طهورا و صفورا و صبورا ) https://t.me/tahoorasafoorasaboora تلگرام https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌟قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی، (جلسه سی و ششم - سری جدید) چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۰🌟 💢جلسه ۸۶ شرح رساله لقاءالله ، آداب سالک الی‌الله ،دومین برنامه از پانزده دستورالعمل سالک الی الله💢 قسمت دوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۱۵ تا دقیقه ۲۵ 🔸 در ایام شیرخوارگی، مادر بزرگوار حضرت ، دچار کمبود شیر شدند و جناب حلیمه سعدیه متکفّل شیر حضرت شدند. بهرحال تمام زندگی حضرت تقریباً در تحت تکفّل جدّ و یا عموی‌شان بود. 🔹 وقتی سن مبارک ازدواج‌ حضرت که فرا رسید و با حضرت خدیجه ازدواج کردند فرزندانی از آقا متولد شدند تا نوبت به حضرت فاطمه رسید و حضرت چهل شبانه روز اِنْعِزال(= کناره گیری) فرمودند و بر اساس رسم قدیمی‌شان منزل حضرت ابوطالب تشریف بردند تا هم خود حضرت و هم حضرت خدیجه در توّحد بسر ببرند. 🔸 از احادیث و فضای روایات اِستمزاج می‌شود برای فرزند دارشدن می‌توان این برنامه را اجرا کرد؛ چون بعضی از رحم‌ها به گونه‌ای هستند که پذیرایی از مهمان برای آن‌ها سخت می‌شود و لذا باید مُنعَزِل بشوند تا روحیه پیدا کنند و مهمان را با عشق و شور بگیرند.(دقیقه ۲۰) 🔹 مزاج هر زنی به وفق خودش است و شاید مزاجی اصلاً دوست ندارد مهمان داشته باشد چه مهمانی که از ناحیه‌ی همسرش بر او داخل بشود و چه آن مهمان داخل شده بخواهد نطفه به ایشان تحویل بدهد که ایشان نطفه را تحویل بگیرد و بتواند بپروراند. 🔸 در اینگونه رحِم‌‌ها مقام ربوبیّت کمتر تجلّی کرده است؛ چون رحم باید نطفه‌ی آمده را بپروراند، لذا مقام ربوبیت پیدا می‌کند، چه این‌که در مورد خاک هم وقتی بذر را به او تحویل بدهند باید بذر را بپروراند. 🔹 شاید گفته شود چطور ممکن است رحمی حال و حوصله‌ی پذیرایی مهمان نداشته باشد در حالی که این زن و مرد و این دختر و پسر با هم ازدواج کردند و همدیگر را دوست دارند؟ معلوم می‌شود دوستی‌ها در حدّ تخیّل است. 🔸 جناب ابن سینا در کتاب قانون آوردند: سعی کنید تلاقی زن و مرد به صورت طبع باشد ، بر اساس خیال نباشد. مانند دستگاه گوارش انسان، طبیعت آن طوری است که هر وقت گرسنه یا تشنه شد اعلام گرسنگی و تشنگی می‌‌کند. 🔹مگر اینکه دستگاه گوارش معیوب باشد و گزارش او صحیح نباشد. وگرنه دستگاه گوارش سالم به وقت خودش تقاضای غذا می‌‌کند و در وقت سیر شدن هم اعلام سیری می‌‌کند. 🔸 به همین وزان در زن و مرد سعی بر این باشد که تلاقی آنها براساس طبع باشد؛ یعنی خود طبع بگوید همدیگر را می‌‌خواهیم نه اینکه قوّه ی خیال بگوید. چه بسا زمانی، برای تلاقی مناسب نباشد ولی قوّه ی وَهم و خیال درخواست کند. 🔹 در علم طب در باره شناخت رحم و اقتضائات آن خیلی باید کار تحقیقی انجام شود.‌ همانگونه که امروزه در علم ژنتیک نطفه را بررسی می‌کنند که یک کار خوب، اساسی و علمی است. 🔸 عدم توجه به رحم شناسی در علم طب، یک نقص است که مشاهده می شود. البته این کم کاری در شناخت رحم هم در قدیم بود و هم در زمان حال. 🔹 استفاده از لفظ طب قدیم وطب جدید هم صلاح نیست زیرا طب؛ از علوم اَسراری است و بشر همیشه با این علم محشور بوده است. چون هرگاه بدنِ سالم دچار بیماری شود، بشر برای درمان نیاز به این علم پیدا می‌‌کند. 🔸 بهرحال کمتر راجع به رحم و طبع آن در علم بحث شد. در طب سنتی مانند کتاب قانون که در علم تشریح کار شد حرفهایی آمد اما آنطور که حق رحم است هنوز شناخته نشد.(دقیقه ٢۵) 💢کانال ( طهورا و صفورا و صبورا ) https://t.me/tahoorasafoorasaboora تلگرام https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌟قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی، (جلسه سی و شش - سری جدید) چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۰🌟 💢جلسه ۸۶ شرح رساله لقاءالله ، آداب سالک الی‌الله ،دومین برنامه از پانزده دستورالعمل سالک الی الله💢 قسمت سوم ⬇️⬇️ از دقیفه ۲۵ تا دقیقه ۳۵ 🔹 در حالیکه در احادیث قدسی، راجع به صِله کردن با رَحِم، سفارش شد.، این مطلب یکی از فصولِ شرح فَصّ فاطمیّه است که آنجا حدیثی نقل می‌شود که خداوند فرمود "ما به رحم وحی می‌‌کنیم". و یا باز فرمود: "اگر با رحم من صله کردید من با شما صله می‌کنم و اگر با من قطع رحم کردید، من هم از شما قطع می‌‌کنم" 🔸 در فصل ششم کتاب فَصّ فاطمیّه حضرت علامه حسن زاده به نقل از اهل معرفت، فرمودند: صِله ی رحم، همان معرفت رحم است. شناخت درستِ رحم و اینکه چه موجودی هست، خود، صله ی رحم است و قطع رحم، نشناختن حق رحم است. 🔹 تحقیقات در مورد رحم، یا اصلاً نشد، یا اینکه کم انجام شد؛ خصوصاً در زمان معاصر حرفی زده نشد جزء اینکه حضرت علامه در رساله ی فَصّ فاطمیّه در یک بخش به عنوان یک موضوع مستقل، به آن پرداختند. 🔸 رحم موجود عجیبی است؛ گرچه اصلِ رحم، همان عالم طبیعت، یعنی کلّ نشئه ی طبیعت است که رحم الهی است. اما مهمترین مصادیق رحم، همین عضوی از خانمهاست که در فارسی به زِهدان تعبیر می‌‌شود و محل بچه پروری است. و حضرت علامه حفظه الله از آن به "کارخانه انسان سازی" تعبیر میکنند. 🔹 یکی از نکات در مورد رحم این نکته است که رحم براساس طبع خودش، مهمان بخواهد، خودش مزاج خاصی دارد که مزاج رحم با مزاج کبد و مغز و قلب به طور کلی فرق می‌کند‌.(دقیقه ۳۰) 🔸 یکی از بطون معانی کفویّت بین زن و مرد همین است که این دو طوری با همدیگر هم کفوّ باشند که هر لحظه که رحمِ زن به وفق مزاجش و به طبع، خواهان مرد هست، همان موقع هم مرد خواهان او باشد، با همدیگر بصورت ضربدری نباشند یعنی یکی بخواهد آن دیگری نخواهد و یا بر عکس. 🔹 یکی از مشکلات در امر ازدواج همین مسئله است و نمی‌‌شود آن‌را حل کرد. در صورتی حل می‌‌شود که زن و مرد هم کفوّ هم باشند. یعنی هر چه مرد در تمام امور زندگی بخواهد، زن هم بخواهد این کار بسیار دشواری است. 🔸 این کفوّیت،بین صاحب عصمت مانند حضرت فاطمه و امیرالمومنین رخ داد. همچنین بین حضرت خدیجه و جناب رسول الله(ص) اینگونه بود. اما در سایر مردم غالباً چنین نیست مگر بصورت مقطعی باشد.(دقیقه ۳۱) 🔹 امکان ندارد نطفه ی یک امام و یا پیغمبر صاحب عصمتی، در حالتی منعقد شود که پدر، احساس نیاز نمی‌‌کرد بلکه طبع مادر می‌‌کشید. و یا بالعکس طبع پدر می‌‌کشید و مادر احساس نیاز نمی‌کرد. بعد هم یکی به احترام دیگری تمکین کند و از این حالت فرزندِ صاحب عصمت به دنیا بیاید!! این نحوه رفتار بعید است. 🔸 مادران ائمه صاحب عصمت نبودند؛ فقط مادر امام حسن مجتبی و امام حسین معصوم بود. مادران دیگر امامان، پاک و متدین بودند اما صاحب عصمت نبودند، وقتی صاحب عصمت نباشد تطابق در تمام شئون امکان دارد اما احتمال دارد که محقق نشود. اما به صورت مقطعی تطابق بوجود می‌‌آید. 🔹 درباره فرزندان حضرت فاطمه(س) دو فرزندشان صاحب عصمت بودند و در مورد حضرت محسن این بحث مطرح است که اگر ایشان سقط نمی‌‌شد آیا صاحب عصمت بود؟ به نظر می‌‌رسد که ایشان هم صاحب عصمت بود. 🔸 در نتیجه امامت شاید بعد از امام حسین(ع) به حضرت محسن می‌‌رسید. ولی چون تولد حضرت محسن، تکویناً محقق نشد، لذا برای ایشان در عالَم تکوین، پیش بینی مقام عصمت و امامتِ بعد از ولادت، نشد. 🔹 می‌توان از شئون مختلف روایات چنین برداشت کرد که: کسانیکه با ضربه زدن حضرت فاطمه(س) باعث سقط حضرت محسن شدند، در واقع صاحب عصمت را ساقط کردند. چون امیرالمومنین تنها کسی بودند که همسر اصلی ایشان صاحب عصمت بود.(دقیقه ۳۵) 💢کانال ( طهورا و صفورا و صبورا ) https://t.me/tahoorasafoorasaboora تلگرام https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌟قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی، (جلسه سی و شش - سری جدید) چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۰🌟 💢جلسه ۸۶ شرح رساله لقاءالله ، آداب سالک الی‌الله ،دومین برنامه از پانزده دستورالعمل سالک الی الله💢 قسمت چهارم ⬇️⬇️ از دقیقه ۳۵ تا دقیقه ۵۰ 💢 پس تطابق بین زن و مرد به خصوص در مسایل مجامعت یکی از مسائل مهم است و اختلاف در اَمزَجه باعث تفاوت می‌شود. 📚 قرآن می‌‌فرماید: "هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ"(بقره_۱۸۸) زن ومرد می‌‌خواهند لباس همدیگر شوند. 🌹 انسان باید تا جایی که می‌‌تواند عورتش را ظاهر نکند. مگر زمانی که نیاز به رفع حاجت دارد یا زمان استحمام نیاز به اِستِکشاف عورت دارد، اما به غیر از موارد ضروری، طوری باشد که انسان هیچ گاه استکشاف عورت نکند. چه در مرد و چه در زن، و همچنین در دُبُر و قُبُل، مگر اینکه با لباس باشد. 🌹 تلاقی زن و مرد خود به خود عامل استکشاف می‌‌شود این فعل باعث می‌‌شود که خودشان برای یکدیگر لباس می‌شوند. و قرآن چقدر لطیف می‌‌فرماید: هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ؛ زنها لباس مرد و مردها هم لباس زن شوند. مرها با "غَشاء عَلیها" لباس زن باشند و زن هم به همین صورت باشند. 🌸 در این لباس شدن؛ اگر طَبع حاکم باشد و اِستکشاف و اِنکشاف در تحت ستر و لباس قرار بگیرد، اگر از روی طبع باشد، از آن جاهایی است که فرزندانی که از این انعقاد نطفه پدید می‌‌آیند خیلی لطیف و عفیف و خیلی معتدل هستند. 🌸 اما اگر در اَحَدُالطَّرفین براساس طبع نباشد، بلکه بر اساس وَهم و خیال باشد. از آنجاییکه در یک طرف، و یا در هردو طرف، در هنگام تلاقی، تطابق به طبع نیست. در نتیجه هنگام تلاقی، کفوّیت حاکم نیست.( دقیقه ۴۰) 🌺 وقتی تطابق براساس طبع در یک طرف و یا هر دو طرف حاکم نباشد؛ لذا در هنگام تلاقی بین زن و مرد کفوّیّت حاکم نیست. 🌺 یعنی یا هر دو از مدار طبع بیرون رفتند و بر اساس تخیل خواهان همدیگر شدند، یا اینکه از احدالطرفین این عدم کفوّیت محقق است. 🌷 در نتیجه در اینگونه موارد، نوعاً فرزندان اِعتدال مزاج لازم را ندارند، عفّت خاص را پیدا نمی‌کنند. این‌ها بحث های ریشه ای در انسان سازی است. 🌷 در جواب سوال این که تا الان چهارده معصوم بودند، شاید یک صاحب عصمت دیگری بتواند محقق بشود. باید گفت این ها همه احتمالات عقلیِ عقلِ مَشوُب به وَهم و خیال است. 🌸 وگرنه عقل خالص می‌‌گوید: آن صاحبان عقول کامله، متن تکوین را مشاهده کردند. چون "وَ عَلّمَ آدم الاَسماءَ کُلُّها" و با توجه به احادیثی که می‌گویند: اینها علمِ به ماکان یعنی "آنچه که شد" و مایکون یعنی "آنچه را که می‌‌خواهد بشود" را دارا هستند، آینده را دیدند، که نخیر دیگر امکان ندارد و تمام شد . صاحب عصمتی نخواهد آمد.(دقیقه ۴۲) ♦️برمبنای علم هیئت♦️ حضرت استاد حفظه الله؛ در این قسمت بحث برای تبیینِ کفوّیت بر مبنای طبع، و نیز نحوه ی تکوُّنِ نطفه ی انسان معصوم، مختصری از مباحث علم هیئت را بیان فرمودند. علاقه مندان باید به درس‌‌‌های هیئت استاد گرامی مراجعه نمایند) 🌸 زمان اهل بیت ما و حضرت عیسی و حضرت موسی ، صُوَر فلکی در بروجِ خود بودند. یعنی صورت فلکیِ حَمَل در حمل، ثور در ثور و حوت در حوت بود. اما از حدود هزارو چهارصد سال قبل به این طرف، کم‌‌کم صُوَر فلکی از بروجشان به برج بعدی رفتند. 🌹هر صورت فلکی بخواهد از برج خود به برج بعدی منتقل شود؛ براساس حرکتِ ستاره های ثوابت و در زمان خاصی هست که باید در علم هیئت به آن پرداخت. 🌹 هر صورت فلکی اگر بخواهد از برج خود به برج دیگر منتقل شود، حدود دوهزار و صد سال طول می‌کشد. در هزارو چهارصد سال قبل، صورت‌های فلکی همه در برج خود بودند. بعد کم‌‌کم از برج خود خارج و به سمت بروج دیگر رفتند.(دقیقه ۴۵) 🌸 در این دوره که ما هستیم، تاریخِ سطح خشکی، نسل بشر را تا پانزده هزار سال نشان می‌‌دهد. اما اگر تمام صورت ها برگردند به بروجِ خود، مجدداً تطابق بین صُوَر و بروج پیش می‌‌آید، که قرآن بیشتر تعبیر به بروج دارد. 🌸 اگر یک دوره رتق و فتق بر این مبنا باشد که منطقه از معدل جدا بشود و هر سال شمسی حدود نیم ثانیه فلکی باشد فرض تا قطب برود و برگردد. حدود یک میلیارد و سیصد هزار سال طول می‌‌کشد. حدود پنجاه و یک دوره، صُوَر فلکی از بروج خود به برج های دیگر می‌روند، دور میزنند، مجدد به برج خود برمی‌‌گردند.(دقیقه ۵۰) 💢کانال ( طهورا و صفورا و صبورا ) https://t.me/tahoorasafoorasaboora تلگرام https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌟قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی، (جلسه سی و شش - سری جدید) چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۰🌟 💢جلسه ۸۶ شرح رساله لقاءالله ، آداب سالک الی‌الله ،دومین برنامه از پانزده دستورالعمل سالک الی الله💢 قسمت پنجم ⬇️⬇️ از دقیقه ۵۰ تا آخر 🌸 اگر یک دوره رتق و فتق بر این مبنا باشد که منطقه از معدل جدا بشود و هر سال شمسی حدود نیم ثانیه فلکی باشد فرض تا قطب برود و برگردد. حدود یک میلیارد و سیصد هزار سال طول می‌‌کشد. حدود پنجاه و یک دوره، صُوَر فلکی از بروج خود به برج های دیگر می‌روند، دور میزنند، مجدد به برج خود برمی‌‌گردند.(دقیقه ۵۰) 🌷 وقتی انسان به حج مشرف می‌‌شود خوب است که به عدد روزهای سال، سیصدو شصت و پنج بار دور خانه ی خدا طواف کند. 🌷 در زمان اهل بیت و حضرت موسی و عیسی تقریباً ستاره های ثوابت در بروج خود بودند. و لذا می‌‌بینیم که حضرت عیسی، مسیح و ملیح در آمد ، خیلی ملاحت طبع دارد. حضرت رسول الله هم دارای اَسماء جمالی و هم جلالی شدند. به تعبیری ایشان در اواخر هستند و صوَر فلکی از بروج خود به برج های بعدی می‌‌روند. 🌺 این‌‌ها جنبه اِستمزاجی و اِستنطاقی است نه برهانی. و لذا اسم مبارک پیغمبر(ص) در نشئه ی طبیعت؛ محمد یا محمود یا احمد شد. در اسم مبارک محمد؛ "م ح م" از حروف اتصالی و "د" از حروف انفصالی است!! گویا صوَر فلکی از برج خود جدا و به برج بعدی وارد می‌‌شوند!! و یک انفصالی در حال شکل گیری ست.(دقیقه ۵۵) 🌺 چرا بیشتر از چهارده معصوم نمی شود؟ چون آنهایی که علمِ به "ماکان و مایکون" دارند آینده را مثل گذشته و مثل کف دست می‌‌بینند و می‌‌گویند دیگر پیش نمی‌‌آید. دیگر یک تلاقی زن و مرد به وفق طبعشان پیش نمی‌‌آید. 🌺 اگر طبعِ واقعی مطابق تکوینیِ تطابقی باشد، تا عقد شرعی پیاده نشود بین زن و مرد از باب طبع ، وفق ایجاد نمی‌‌شود. حال یا عقد شرعی، به وفق شریعت محمدی(ص) یا احکام شرعیِ اُمَمِ گذشته، که تطابق بین زن و مرد، در هنگام تلاقی، بر اساس مبانیِ شرعی ایجاد شود. در جایی این تطابق حاصل می‌‌شود که بر اساس شرعیّات باشد چون تشریعیات از دل تکوینیات مُنتزع می‌‌شود.(دقیقه ۵۷) 💢 شاید کسی بگوید اگر این دوره رتق و فتق ادامه پیدا بکند؛ صدو هشتاد هزار سال دیگر داریم یعنی باز شش یا هفت دوره داریم تا ستاره های ثوابت که الان از برجشان به برج مجاور رفتند، باز هم به برج خودشان برگردند. یعنی هر بار که از برج خود خارج شدند، تا مجدداً به برج خود برگردند، حدود دوهزار و پانصد سال طول می‌کشد. بر این اساس آیا نمی‌‌شود باز هم انبیاء و ائمه تولید بشوند؟ 💢 مثلاً بعد بیست و پنج هزار سال، صور فلکی وارد بروج خود شدند، آنگاه یک صاحب عصمتی، ولو یک نفر محقق شود. و امام زمان هم تا آن موقع باشند؛ (دقیقه ۶۰) 🌸 در آنصورت آیا باز امام زمان آخرین حجت الهی است؟ آیا ایشان هنوز هستند؟ آیا می‌شود بیش از یک صاحب عصمت محقق شود؟ و آیا هیچگونه تطابق بین زن و مردهای آن ایام پیش نمی‌‌آید؟ اینها سوالاتی علمی در عالَم تکوین است 🌸 الان گویا نمی‌شود؛ بعد از وجود مقدس حضرت بقیّةالله تا الان هم نشده. وقتی هر صورت فلکی به برج مقابل خود رفت و هرچه به برج‌‌های بعدی منتقل شود، گویا دیگر صاحب عصمت به دنیا نمی‌‌آید اما صاحب عصمت قابل حفظ هست، یعنی صاحب عصمت می‌‌تواند خودش را با نظام هستی وفق و تطبیق بدهد و باقی بماند. 🌹 کانه حرکت صور فلکی؛ بقای صاحب عصمت را تضمین می‌‌کند اما حدوث صاحب عصمت، براساس روایات عَلیَ‌‌‌الظّاهر نمی‌‌شود. 🌹 از آنجایی که روایات به وفق مردمی حرف می‌‌زند که الان هنوز آن جاها را نیازی ندارد که بدانند، لذا آن موارد را بیان نکرد. و اگر امام آن را برای راوی، تازه به اندازه فهمِ راوی، بیان کرده باشد میتوان چیزی استنباط کرد. اما اگر معصوم چیزی نفرموده باشد، نمی‌‌توان استنباط کرد. این است که حدیث فهمی کار سختی است. 🌸 باید روات را شناخت، با احادیث مانوس بود، فضائل رُوات را بررسی کرد، شأنیّت رُوات را دید و اینکه امام به اندازه شأن راوی حرف می‌زند. لذا روایت فهمی سخت است. 🌸 اما قرآن چرا؛ چون خدای متعال با پیغمبر به وفق جان او که قابلیتش غیرمتناهی است، حرف می‌‌زند. و لذا رُوات در مقام لایقفی از امام حدیث نشنیدند اما خاتم انبیاء در مقام لایقفی از حق متعال قرآن را تلقی کرد. "إِنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکيمٍ عَليمٍ"(نمل_۷) 🌷 این که می‌گویند قرآن تبیان کلً شیء است چون می‌توان از قرآن این ها را درآورد. امام مثل قرآن تبیان شیء است اما بسته به این که چه کسی از امام حرف بشنود چه اندازه قابلیّت داشته باشد. روایتی که حدیث از امام نقل می‌کند نمی‌تواند تبیان هر شیء باشد. والحمدلله رب العالمین 💢کانال ( طهورا و صفورا و صبورا ) https://t.me/tahoorasafoorasaboora تلگرام https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا