به رسم صبر ، باید مَرد آهش را نگه دارد
اگر مرد است، بغض گاهگاهش را نگه دارد
پریشان است گیسویی در این باد و پریشانتر
مسلمانی که میخواهد نگاهش را نگه دارد
عصای دست من عشق است، عقل سنـگدل بـگذار
که این دیوانه تنها تکیهگاهش را نگه دارد
به روی صورتم گیسوی او مهمان شد و گفتم
خدا دلبستگان روسیاهش را نگه دارد
دلم را چشمهایش تیرباران کرد ، تسلیمم
بگویید آن کمانابرو، سپاهش را نگه دارد
#سجاد_سامانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
نخوانند بر ما ڪسی آفرین
چو ویران بود بوم ایران زمین
دریغ است ایران ڪه ویران شود
ڪنام پلنگان و شیران شود
#فردوسی
@takbitnab
🌹🌹🌹
اي درس عشقت هر شبم تا روز تکرار آمده
وي روز من بي روي تو همچون شب تار آمده
اي در سرم سوداي تو جان و دلم شيداي تو
گردون به زير پاي تو چون خاک ره خوار آمده
جان بنده شد راي تورا روي دل آراي تو را
خاک کف پاي تو را چشمم به ديدار آمده
چون بر بساط دلبري شطرنج عشقم مي بري
گشتم ز جان و دل بري اي يار عيار آمده
تا نرد عشقت باختم شش را ز يک نشناختم
چون جان و دل درباختم هستم به زنهار آمده
اي جزع تو شکر فروش اي لعل تو گوهر فروش
اي زلف تو عنبر فروش از پيش عطار آمده
#عطار
@takbitnab
🌹🌹🌹
وقتی به فکر حادثه ی تلخ رفتنی
یعنی که زخم خویش چه رندانه می زنی.
ویرانه می کنی همه ی باور مرا
تو عاشقانه های دل عاشق منی.
این روزها سکوت دلم بغض می شود
دردی نشسته بین سکوتم شنیدنی.
یک بغض مشترک که همیشه نشسته است
در عاشقانه های من و شعر بهمنی.
دل بسته ی خیال کسی می شوی و بعد
در چشم های غم زده اش ، شور می زنی.
" یوسف " اسیر عشق " زلیخا" نمی شود
این از غرور اوست ... و یا پاکدامنی ؟
"یوسف " نبوده ام که عزیزت شوم ... ببین !
آخر تو زخم خویش چه رندانه می زنی.
#امیر_نقدی_لنگرودی
@takbitnab
🌹🌹🌹
شیر هرگز سر نمیکوبد به دیوار حصار
من همان دیوانه ی دیروزم اما بردبار
فرق دارد معنی تنهایی و تنها شدن
کوه بی فاتح کجا و دشت های بی سوار....
#پوریا_شیرانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
من مهرتو بر تارک افلاک نهم
دست ستمت بر دل غمناک نهم
هر جا ڪه تو بر روے زمین پاے نهی
پنهان بروم دیده بر آن خاک نهم
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
وجــودی دارم از مهـــــرت گــدازان
وجودم رفت و مــهرت همچنان هست
مبر ظن کز سرم سودای عشــقت
رود تا بر زمینم استخوان هســت
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
یکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
#هوشنگ_ابتهاج
@takbitnab
🌹🌹🌹
چه نازست آنکه اندر سرگرفتی
به یکباره دل از ما برگرفتی
تُرا گفتم که با من آشتی کن
رها کرده رهی دیگر گرفتی
مرا در پای غم کُشتی و رفتی
هوای دیگری در بر گرفتی
#انوری
@takbitnab
🌹🌹🌹
همه شب چشم شدم،
اشک شدم ............
ریزش یک کوه شدم ،
ناله ی جانسوز شدم،
درطلب عشق تو بیمار شدم،
خاک نشین رخ زیبای تو دلدار شدم،
به گدایی به در خانه ی تو بیدل و تبدار شدم ،
دربدرٍ کوچه و بازار شدم ،
تاک شدم،
برسر هر دار شدم،
در هوس روی تو بد نام شدم،
صحبت هر برزن و هر بام شدم،
جغد شبانگاه شدم ،
ذرّه شدم ،
آب شدم ،
خاک شدم،
شُهره ی آفاق شدم،
مُرده و برباد شـدم،
وای که من ...
خاک شـــــــدم!!
#شمس_تبریزی
@takbitnab
🌹🌹🌹
چون نهالی سُست می لرزد
روحم از سرمای تنهایی
می خزد در ظلمت قلبم
وحشت دنیای تنهایی
دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق،ای خورشید یخ بسته
سینه ام صحرای نومیدیست
خسته ام،از عشق هم خسته..!
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
#هـرچہ میخواهد بڪَوید #واعـظ منبـر نشیـن
#مـن ڪَناه عشـق را جـاےِ #ثـواب آوردهام
#شهراد_میدری
@takbitnab
🌹🌹🌹
سرمست اگر به سودا برهم زنم جهانی
عیبم مکن که در سر سودای یار دارم
ساقی بیار جامی کز زهد توبه کردم
مطرب بزن نوایی کز توبه عار دارم
ُ#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای جملهی بی کسان عالم را کس
یک جو کرمت تمام عالم را بس
من بی کسم و تو بی کسان را یاری
یا رب تو به فریاد من بی کس، رس
#ابوسعید_ابوالخیر
@takbitnab
🌹🌹🌹
امشب از باده خرابم کن و بگذار بمیرم
غرق دریای شرابم کن و بگذار بمیرم
زندگی تلخ تر از زهر بود گر تو نباشی
بعد ازین مرده حسابم کن و بگذار بمیرم
#شهریار
@takbitnab
🌹🌹🌹
گر عشق نبودی و غَم عشق نبودی
چندین سخن نغز که گفتی، که شنودی؟
گر باد نبودی که سر زلف رُبودی
رخساره معشوق به عاشق که نمودی؟
#سهروردی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گفتی بیا، گفتم کجا؟
گفتی میان جانِ ما....
گفتی مرو، گفتم چرا؟ گفتی که می خواهَم تو را...
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
رفتیم و نشد کس خبر از راز دل ما
با نغمهی کس راست نشد سازِ دل ما
صد دام نهادند و به یک بند نیفتاد
شهبازِ سبکسیرِ فلکتاز دل ما
چشم طمع از ملک جهان دوخته رفتیم
این طعمه نشد درخورِ شهبازِ دل ما
اسرار جهان میشنوی پرده به پرده
گر گوش دهی باز به آواز دل ما
با اینهمه آوازه، به مرغانِ چمن نیست
یک طایرِ خوشنغمه همآواز دل ما...
#جلالالدین_همایی
@takbitnab
🌹🌹🌹
شاخهای بیطاقتم در ازدحام لانهها
کوچهای غمگین که عمری خفته بین خانهها
عنکبوتی پیر روی استخوان سینهام
تار میبافد که شاید باز هم پروانهها...
نیمه شب دیوانهام میخواستی، یادت نبود
روزگارت بر حذر میدارد از دیوانهها
عاشقی در شهر ممکن نیست، باید کوچ کرد
عشق را باید برافرازیم بر ویرانهها
دوست دارم بعدِ مرگم باد تشییع ام کند
تا نباشم بیش از این باری به روی شانه ها!
#محمدرضا_طاهری
@takbitnab
🌹🌹🌹
مستانه مستم میکنی ، دل را زدستم میکنی
گه باده نوشم ای صنم،گه می پرستم میکنی
در سوزو تابم میکنی ، هر دم خرابم میکنی
گه می نوازی ماه من ، گاهی زهستم میکنی
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
روزی از این سرزمین
ازبن خاک خواهم رفت
با کوله باری پر از غم
بی آنکه ب تو بگویم
بی آنکه تو بدانی
خواهم رفت
بی هیچ نشانی
آرام آرام سبکبال
چنان بی صدا و خاموش
طوری ک انگار هرگز نبوده ام
می روم
می روم
و
همه جا و همه جا
نگاهم را جا می گذارم
می روم و توو
برای اولین بار مفهوم نبودن راااا
خواهی چشید؛؛؛؛؛!
می روم
تو می مانی و یک مشت خاطره
می روم
و من می دانم نبودنم را بهتر از بودنم درک خواهی کرد
روزی از این سرزمین خواهم رفت ؛؛؛؛
خواهم رفت؛؛؛!!!
#الهام_مرادی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای چراغ دل تاریکم! از این خانه مرو!
آشنای تو منم، بر در بیگانه مرو!
شمع من باش و بمان! نور ز تو، اشک ز من
جان فشانه تو منم، در بر پروانه مرو!
#معینی_کرمانشاهی
@takbitnab
🌹🌹🌹
انجیر کهن سر زندگیاش را میگسترد
زمین باران را صدا میزند
گردش ماهی، آب را میشیارد
باد میگذرد
چلچله میچرخد
و نگاه من گم میشود
ماهی زنجیری آب است
و من زنجیری رنج !
نگاهت خاک شدنی
لبخندت پلاسیدنیست
سایه را بر تو افکندم
تا بت من شوی !...
#سهراب_سپهری
@takbitnab
🌹🌹🌹
سخن مانَد از عاقلان یادگار
ز سعدی همین یک سخن یاد دار:
«گنهکارِ اندیشناک از خدای،
بِه از پارسای عبادت نمای»...
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم
کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بربستم
تویی قبله همه عالم ز قبله رو نگردانم
بدین قبله نماز آرم به هر وادی که من هستم
مرا جانی در این قالب وانگه جز توم مذهب
که من از نیستی جانا به عشق تو برون جستم
اگر جز تو سری دارم سزاوار سر دارم
وگر جز دامنت گیرم بریده باد این دستم
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹