eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbit.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتا کجاست ایمن گفتم که زهد و تقوا گفتا که زهد چه بود گفتم ره سلامت گفتا کجاست آفت گفتم به کوی عشقت گفتا که چونی آن جا گفتم در استقامت خامش که گر بگویم من نکته های او را از خویشتن برآیی نی در بود نه بامت @takbitnab 🌹🌹🌹
من كه مشغولم به كار دل ، چه تدبیری مرا منكه بیزارم ز كار گِل ، چه تزویری مرا منكه سیرابم چنین از چشمه ی جوشان عشق خلق اگر با من نمی جوشد ، چه تاثیری مرا @takbitnab 🌹🌹🌹
هزار دشمنم ار مي کنند قصد هلاک گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باک مرا اميد وصال تو زنده مي دارد و گر نه هر دمم از هجر توست بيم هلاک... @takbitnab 🌹🌹🌹
تشنه ام امشب، اگر باز خيال لبِ تو خواب نفرستد و از راهِ سرابم نَبَرَد كاش از عمر، شبي تا به سحر چون مهتاب شبنمِ زُلفِ تو را نوشم و خوابم نَبَرَد @takbitnab 🌹🌹🌹
در دل ِ تاریک ِ این شب‌های سرد ای امید نا امیدی ‌‌های من! برق چشمان تو، همچون آفتاب می‌درخشد، بر رخ ِ فردای من! @takbitnab 🌹🌹🌹
يک جام با توخوردن ، يکعمر مي پرستي يک روز با تو بودن ، يک روزگار مستي در بندگي عشقت ، از دست رفت کارم اي خواجهء زبردست،رحمي به زير دستي بر باد ميتوان داد ، خاک وجود ما را تا کار ما به کويت ، بالا رود ز پستي با مدعي ز مينا ، مي در قدح نکردي تا خون من نخوردي ، تا جان من نخستي گفتي دهم شرابت ، ازشيشه ي محبت پيمانه ام ندادي ، پيمان من شکستي صيد ضعيف عشقم ، با پنجه ي توانا بيمار چشم يارم ، در عين ناتواني با صد هزار نيرو ، ديدي فروغي آخر از دست او نرستي ، وز بند او نجستی @takbitnab 🌹🌹🌹
خطّی نمی نویسی و یادی نمی کنی شمعی فرست عاشق شب زنده دار را پروانگان هوای طوافی نمی کنند اشگ است و آه شمع سیه روزگار را @takbitnab 🌹🌹🌹
چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم گه از آن سوی کشندم گه از این سوی کشندم بزن ای مطرب قانون هوس لیلی و مجنون که من از سلسله جستم وتد هوش بکندم @takbitnab 🌹🌹🌹
ای دوست برآور دری از خلق به رویم تا هیچ کسم واقف اسرار نباشد می‌خواهم و معشوق و زمینی و زمانی کو باشد و من باشم و اغیار نباشد @takbitnab 🌹🌹🌹
ای خوشا سودای دل از دیده پنهان داشتن مبحثِ تحقیق را در دفتر جان داشتن روز را با کشت و زرع و شخم‌آوردن به‌شب شامگاهان در تنور خویشتن نان داشتن سربلندی خواستن در عین پستی، ذرّه‌وار آرزوی صحبت خورشید رخشان داشتن @takbitnab 🌹🌹🌹
ناڪرده گنه دراین جهان ڪیست بگو آن ڪس ڪہ گنه نڪرد چون زیست بگو من بد ڪنم و تو بد مڪافات دهي پس فرق میان من وتو چیست بگو @takbitnab 🌹🌹🌹
من به آغوشِ تو محتاج تر از نان شبم ! چون یکی ماهی افتاده به خاک بی تو در تاب و تبم ! @takbitnab 🌹🌹🌹
نظر پاک تواند رخ جانان دیدن که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد @takbitnab 🌹🌹🌹
شب همه بی تو كار من شكوه به ماه كردنست روز ستاره تا سحر تیره به آه كردنســت متن خبر كه یك قلم بــــی تو ســـیاه شد جهان حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه كردنســت نو گل نازنـــیـن من تــا تــــو نگـــاه مــــی‌كنــــی لطف بهار عارفان در تو نگاه كردنســت... @takbitnab 🌹🌹🌹
تو چه دانی که پسِ هر نگهِ ساده ی من ... چه جنونی، چه نیازی، چه غمی است؟ @takbitnab 🌹🌹🌹
مرا دل سوزد و سینه تو را دامن ولی فرق است که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد می دانم...! @takbitnab 🌹🌹🌹
هر گل که شمٖیم مشکـبار آید ازو بی ‌روی تو خاصیت خار آید ازو جانی که گرامی‌تر از آن چیزی نیست ای جان جهان بی تو چکار آید ازو @takbitnab 🌹🌹🌹
دیدی کٖه یار جز سر جور و ستم نداشت بشکست عهد وز غـم ما هیچ غم نداشت یا رب مگـیـرش ار چـه دل چون کبوترم افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت @takbitnab 🌹🌹🌹
ای پسر هیچ ندانمٖ که چگونه پسری هر زمان با پدر خویش به خوی دگری با چنین خو که تو داری پسرا، گربه مثل صـبر ایوب مـرا بـودی گشتی سپری @takbitnab 🌹🌹🌹
رفتم، مرا ببخشٖ و مگو او وفا نداشت راهـی بجـز گریز بـرایم نمانـده بود این عشق آتشین پر از درد بی امید در وادی گناه و جنونم کشانده بود @takbitnab 🌹🌹🌹
من آن شمعم که با سوز دل خویش فروزان می کنم ویرانه ای را اگر خواهم که خاموشی گزینم پریشان می کنم کاشانه ای را @takbitnab 🌹🌹🌹
در عالم حسن بر همه شاه تویی خوبان همه چون ستاره و ماه تویی ای نور دو چشم و ای خلیل‌اللّه من سجاده نشین نعمت‌اللّه تویی @takbitnab 🌹🌹🌹
از آن دلبستگی دارد دل ما با سر زلفش که هرتاری ز گیسویش رگی با جان ما دارد من از عالم به جز کویش ندارم منزلی دیگر ولی روشن نمی‌دانم که او منزل کجا دارد @takbitnab 🌹🌹🌹
ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﺗﻮﻓﺎﻧﯽ ﺍﻡ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻧﮑﺮﺩ ﭼﻪ ﺩﻟﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺯﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺑـﻮﺩ ﺁﯾـﺎ ﮐـﻪ ﺯ ﺩﯾــﻮﺍﻧـﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﺩ ﮐـﻨﺪ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺩﻝ ﺷﯿﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ... @takbitnab 🌹🌹🌹
در کنجِ قفس میکُشَدَم حسرتِ پرواز با بال و پرِ سوخته پرواز چه سازم؟ گفتم که دل از مهرِ تو برگیرم وهیهات با اینهمه افسونگری و ناز چه سازم؟ @takbitnab 🌹🌹🌹