بت پرستم نکن اینگونه به سیمای خودت
قبله را کج نکنی بر رخ زیبای خودت
سجده گاهم تویی و قبله ی سیار منی
جهت قبله نما ، چهره ی دیبای خودت
مثل انجیلی و توراتی و وحی آمده ای
شده ای مذهب من با دم گیرای خودت
ساحری یا که فرستاده ای از سمت خدا
می کنی معجزه با دست مسیحای خودت
مریمی، روح خدا در نفست مشهود است
می کشانی تو مرا سمت کلیسای خودت
گر بگویم تو خدا هستی و من بنده ی تو
عین کفراست و شدم کافر و شیدای خودت
کافرم یا که مسلمان ، به تو ایمان دارم
آیه نازل نکن از چشم فریبای خودت
چشمم از شیوه چشمان تو حیران مانده
تو چه داری وسط دیده ی بینای خودت
لب ز لب وا بکنی از نفست می میرم
کرده ای واله مرا با لب شیوای خودت
عاشقت هستم و گفتم به تو اما گفتی ...
خواهشا دل بکن ازخواهش بیجای خودت
#مسعود_محمدپور
@takbitnab
🌹🌹🌹
در دلِ آئینه دیدم غمِ پنهانِ خودم
غزلی ساختم از حالِ پریشانِ خودم
به تمنای تو هر شب دلِ آئینه شکست
قلمم راست بگو ،باش به فرمانِ خودم
هر چه کردم که بگویی شده ای عاشق من
نشدی عاشقِ من ، دوست تر از جانِ خودم
مینویسم که بدانی چه کشیدم بی تو
شاهدی نیست بجز دیده ی گریانِ خودم
تک و تنها ز فراقِ تو نشینم هر شب
به وصالت شده ام دست به دامانِ خودم
شانه ای نیست گذارم سرِ سرگردان را
میروم سر بگذارم به گریبانِ خودم
در تلاشم که فراموش کنم مهرِ تورا
تا به کی شکوه کنم از تو و خویشانِ خودم
#محرم_زمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
از تمامی رودهایی که به چشم دیده ام
رودخانه تویی
از سراسر جاده هایی که عبور کرده ام
جاده تویی
چرا که هیچ رودخانه ای از دور غرقم نکرد
چرا که هیچ جاده ندیده ام
نرفته در آفاقش گم شوم
از تمامی بال هایی که به دوش برده ام
پر و بالم تویی
پیشاپیشم می روی
و من
پی بال ها می دوم...
#شمس_لنگرودی
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو
همان دوست داشتنی هستی
که هر صبح
دلم به هرم نفسهایت،
شکوفه میدهد.
و دستانم سبز میشود از یادت
مرا بنواز با تصنیف لبهایت
ببر تا پرواز کبوتران
تا غوغای سپید یاسها
روشنی بریز در چشم جهان
شُکر که صبح است و
طلوعی و یادِ یاری
#یاس_کرمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو اسارت من و آزادگیِ من !
تو، مثلِ شبِ برهنه ی تابستان،
تنِ ملتهب من !
تو سرزمین منی ...
در چشم های بلوطیِ تو
هاله های سبز ؛
تو بزرگ... زیبا... پیروز
تو، حسرت دور و نزدیک منی ...
#ناظم_حکمت
@takbitnab
🌹🌹🌹
ذکرِ خیرت در دلم هست و کنارم نیستی
کاسه ای لبریزم و صبر وقرارم نیستی
همچو برگ از شاخسارِ چشم تو افتاده ام
در خزان می میرم ای فصل بهارم نیستی
روح غمگینم جهانی را مکدر می کند
غرقِ در اندوهم امّا غمگسارم نیستی
نامسلمان بودم و ایمانِ من مهرِ تو بود
دین و دل سوزاندی و گفتی نگارم نیستی
یوسف گمگشته یِ در راه کنعانم چه سود؟
دل بریدی از من و چشم انتظارم نیستی
#سیدشهرام_علیزاده
@takbitnab
🌹🌹🌹
عشق
آدم را به جاهای ناشناخته میبرد
مثلاً به ایستگاههای متروک
به خلوت زنگزدهٔ واگنها
به شهری که
فقط آن را در خواب دیده
وقتی عاشق شدی
ادامهٔ این شعر را
تو خواهی نوشت!
#رسول_یونان
@takbitnab
🌹🌹🌹
بانوی قشنگم
من همیشه مستم
لب های تـــو
مخفف شرابهای دنیاست
چکیدهی کامروای انگور
که قطره میشود
نقطهی هستی مرا میچکاند
داغی که بر دلم مانده است
من این نخورده با خندههای تو مست
بیهوده نیست
که در کلمات میچرخم
نارنجی
نقطهها همه
ردی از بوسه های تــۥـــوست
#عباس_معروفی
@takbitnab
🌹🌹🌹
امشب دلم آرزوی تو دارد
نجواکنان و بی آرام ، خوش با خدایش
می نالد و گفت و گوی تو دارد
تو ، آنچه در خواب بینند
پوشیده در پرده های خیال آفرینند
تو ، آنچه در قصه خوانند
تو ، آنچه بی اختیارند پیشش
و آنچه خواهند نامش ندانند
امشب دلم آرزوی تو دارد.
دل آرزوی تو وانگاه
این بستر تهمت آغشته ی چشم در راه
بوی تو ، بوی تو ، بوی تو دارد...
#مهدی_اخوان_ثالث
@takbitnab
🌹🌹🌹
چه میشد اگر خدا
آن که خورشید را
چون سیب درخشانی
در میانهی آسمان جا داد ،
آن که رودخانهها را
به رقص در آورد ...
و کوهها را بر افراشت ،
چه می شد اگر او ،
حتی به شوخی
مرا و تو را عوض میکرد !
مرا کمتر شیفته
تو را زیبا کمتر ...
#نزار_قبانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
روی نیمکتی نشستهای این سر دنیا
و تمام آنچه میخواهی
یکیست که آن سر دنیا،
روی نیمکتی نشسته است
و تمام آنچه میخواهد، تویی
نیمکتهای دنیا را بد چیدهاند
#زویا_پیرزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
بیا،بمان
دوستم نداشتی هم خیالی نیست
من به اندازه جفتمان دوستت دارم
من به اندازه ای که
ابر باران را
دریا موج را
موهات انگشتانم را
پیراهنت تنم را دوست دارد
دوستت دارم
#حامد_نیازی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای دو چشمانت رهی روشن
به سوی شهر زیبایی..
ای نگاهت بادهای در جام مینایی..
آه، بشتاب..
ای لبت همرنگ خون لاله خوشرنگ صحرایی
ره بسی دور است..
لیک در پایان این ره،
قصر پر نور است..!
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
از یاد نبر که از یاد نبردمت!
از یاد نبر که تمام این سالها،
با هر زنگِ نا به هنگام تلفن از جا پریدم،
گوشی را برداشتم
و به جا صدای تو،
صدای همسایه ای،
دوستی،
دشمنی را شنیدم!
از یاد نبر که همیشه،
بعد از شنیدن آهنگِ «جان مریم»
در اتاق من باران بارید!
#یغما_گلرویی
@takbitnab
🌹🌹🌹
حضرت زینب(س)
زنده و پاینده در تاریخ نام زینب است
ثبت و ضبط دفتر هستی پیام زینب است
چرخ گردون در شگفت از اقتدار و شأن اوست
طاق گیتی خم به پاس احترام زینب است
گلشن سرخ شهادت تا به صبح رستخیز
باصفا از اشک جانسوز مدام زینب است
نهضت خونبار و عاشورای غمبار حسین
تا ابد مرهون صبر و اهتمام زینب است
بیرق دین نبی بعد از حسین ابن علی
پایدار از صولت و قدر و مقام زینب است
از زمین کربلا تا کوفه و شام خراب
هر کجا را پا گذاری جای گام زینب است
در جهان آفرینش قهرمان صبر اوست
گردش گردونه¬ی ایجاد رام زینب است
در منای کوی جانان از عزیزانش گذشت
این صلابت شیوه و مشی و مرام زینب است
با بیان آ تشینش کوفه را غم خانه کرد
خصم دون آشفته از خشم و قیام زینب است
آنچه را دیدم به چشم خود نبود الا جمیل
زاده¬ی مرجانه رسوا زین کلام زینب است
با خروشش اعتبار دشمن دون را شکست
پاسداری از ولایت در مرام زینب است
کاخ استبداد را لرزاند با تیغ زبان
پور سفیان در هراس از انتقام زینب است
در قیامت اولیا را دیده بر اکرام اوست
ما سوا را هم نظر بر فیض عام زینب است
گر «مقدم» می¬نماید مدحت اخت الحسین
روی امیدش به لطف باب و مام زینب است
#مقدم
@takbitnab
🌹🌹🌹
به من حق بده
دوست داشتنت
تنها راز زندگی ام باشد...
من
همیشه
هرچه را که دوست داشته ام
از دست داده ام!
#منیره_حسینی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دل می ستاند
از من و جان می دهد به من
آرام جان و کام جهان می دهد به من
دیدار تو
طلیعه ی صبح سعادت است
تا کی ز مهر طالع آن می دهد به من
#هوشنگ_ابتهاج
@takbitnab
🌹🌹🌹
اگر تو نبودی عشق نبود
همین طور
اصراری برای زندگی
اگر تو نبودی
زمین یک زیر سیگاری گلی بود
جایی
برای خاموش کردن بی حوصلگی ها
اگر تو نبودی
من کاملاً بیکار بودم
هیچ کاری در این دنیا ندارم
جز دوست داشتن تو...
#رسول_یونان
@takbitnab
🌹🌹🌹
عمر آن بود که در صحبت دلدار گذشت
حیف و صد حیف که آن دولت بیدار گذشت
آفتابی زد و ویرانه ی دل روشن کرد
لیک افسوس که زود از سر دیوار گذشت
خیره شد چشم دل از جلوه ی مستانه ی او
تا زدم چشم به هم مهلت دیدار گذشت
برو ای ناصح مجنون ز پی کار دگر
نقش بر آب مزن کار من از کار گذشت
هرچه غم هست خدایا به دل من بفرست
که بلای دل ما از کم و بسیار گذشت
یاد آن صبح درخشنده که میگفت "عماد"
عاقبت مهر درخشید و شب تار گذشت...
#عماد_خراسانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بیصورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
می بویم گیسوانت را
تا فرشته ها حسودی کنند.
شانه می زنم موهایت را
تا حوری ها سرک بکشند از بهشت برای تماشا.
شعر می گویم برای تو
تا کلمات کیف کنند
مست شوند
بمیرند.
#مصطفی_مستور
@takbitnab
🌹🌹🌹
سکوت چیست...
ای یگانه ترین یار
سکوت چیست بجز حرفهای ناگفته...
من از گفتن میمانم
اما زبان گنجشکان
زبان زندگی
جمله های جاری جشن طبیعت است
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای ساحل رویایی ام آغوش تو زیباست
احساس پناهم به تو چون بوسه دریاست
بنگر که یکی غرق نگاهت شده انگار
از آن سر دریای دو چشمان تو پیداست
امواج پر از مهر صدای تو به گوشم
با هر نوسانی برسد واضح و گیراست
همراه خیال تو شدن لطف بزرگیست
هم صحبت با تو شدن اندازه دنیاست
در مکتب عشق تو به جز درس خدا نیست
فحوای کلام تو همان پند اوستاست
چیزی طللبیدن ز خداوند جهاندار
با بودنت از درگه او خواهش بیجاست
#تقی_شیرین_زاده
@takbitnab
🌹🌹🌹
در آفتاب رخش باده تاب انداخت
چه آب بود که آتش در آفتاب انداخت؟
هنوز جلوهٔ آن گنج حسن پنهان بود
که عشق فتنه در این عالم خراب انداخت
قضا نگر: که چو پیمانه ساخت از گل من
مرا به یاد لبش باز در شراب انداخت
فسانهٔ دگران گوش کرد در شب وصل
ولی به نوبت من خویش را به خواب انداخت
بیا و یک نفس آرام جان شو از ره لطف
که آرزوی تو جان را در اضطراب انداخت
ز بهر آن که دل از دام زلف او نرهد
به هر خمی گره افکند و پیچ و تاب انداخت
ندیده بود هلالی عذاب دوزخ هجر
بلای عشق تو او را درین عذاب انداخت
#هلالی_جغتایی
@takbitnab
🌹🌹🌹
هرکسی با حق ملازم می شود
پیرو موسای کاظم می شود
مکتب او مکتب عرفانی است
هرکه آید از اعاظم می شود
رهبرش باشد به راه مستقیم
هرکه را مولا و ناظم می شود
مرقد او قطعه ای از جنت است
عارف او سویش عازم می شود
حاجت خود از خدا آنجا بخواه
چونکه لطفش بر تو لازم می شود
راه سوی باغ جنت می برد
هر خلقش ، خلق کاظم می شود.
#معصومه_امیریان_نور
@takbitnab
🌹🌹🌹