کار ما بیطاقتان را میتوان از خنده ساخت
احتیاجِ لب به زهر آغشتنِ دشنام نیست
#فیاض_لاهیجی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گفتم که تو منظور من از اینهمه شعری
مغرور، نگاهی به من انداخت که: منظور؟!
#سجاد_سامانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
یک فرق بزرگ بین من با او بود
من دیدهی تَر داشتم و او تردید
#احسان_افشاری
@takbitnab
🌹🌹🌹
یک زمان تنها بمانی تو ز خلق
در غم و اندیشه مانی تا به حلق
این تو کی باشی که تو آن اوحدی
که خوش و زیبا و سرمست خودی
#مثنوی_مولانا
_دفتر_چهارم
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
میلاد #امام_حسن_مجتبی علیه السلام
بی خادم و بارگاه، شاه کرم است
خاکیست مزار او ولی محترم است
میخواسته زائر حسینش باشیم
این است دلیل اینکه او بی حرم است
#علی_سلیمیان
@takbitnab
🌹🌹🌹
میلاد #امام_حسن_مجتبی علیه السلام
از خوان کریم، آب و نان میگیرم
با بردن نام او توان میگیرم
من روزی اربعین هرسالم را
در نیمهی ماه رمضان میگیرم
#علی_سلیمیان
@takbitnab
🌹🌹🌹
میلاد #امام_حسن_مجتبی علیه السلام
خورشید نجابت و صفا را عشق است
سلطان کرامت و سخا را عشق است
در بین تمام خوبرویان جهان
رخسار امام مجتبی را عشق است
#مجتبی_شکریان
@takbitnab
🌹🌹🌹
میلاد #امام_حسن_مجتبی علیه السلام
در نیمهی ماه، ماهِ کامل حسن است
در سیر و سلوک، راهِ کامل حسن است
یک گوشهای از فضائلش این بس که...
در جنگ جمل، سپاه کامل حسن است
#مجتبی_شکریان
@takbitnab
🌹🌹🌹
میلاد #امام_حسن_مجتبی علیه السلام
برخیز! که ماه انجمن پیدا شد
سیمای امام مُمتَحَن پیدا شد
در ماهِ خدا تجلی حُسن خُدا
در صورت و سیرتِ حَسَن پیدا شد
#قاسم_رسا
@takbitnab
🌹🌹🌹
میلاد #امام_حسن_مجتبی علیه السلام
امشب که ز شادی شده سرشار علی
در آینه دیده روی دادار علی
چیدهست گلِ بوسه ز لبهای حسن
یعنی به رُطب نموده افطار علی
#سیدمحمد_رستگار
@takbitnab
🌹🌹🌹
مبلاد #امام_حسن_مجتبی علیه السلام
آئینــهی حُسن ازلی را نِگرید
انوار خــداونـدِ جلی را نِگرید
در ماهِ خدا ز یُمن میــلادِ حَسَن
لبخنــد و تبسّم علی را نِگرید
#سیدهاشم_وفایی
@takbitnab
🌹🌹🌹
میلاد #امام_حسن_مجتبی علیه السلام
سرزد از برج ولایت اختری
اختری خوش تر ز مهر خاوری
سبز و خرّم گلشن توحید شد
نیمه ی ماه مبارک عید شد
گوهر دریای عصمت مجتبی
پرتوافکن شد به کل ماسوا
از گل سیمای آن والاتبار
صبح صادق گوئیا شد آشکار
آمد آن میر جوانان بهشت
سید و شمع شبستان بهشت
تهنیت گویان به خیر المرسلین
قدسیان تا فرش از عرش برین
عرش را جبریل زیور می زند
شادمان شهپر به شهپر می زند
اولین سبط رسول انس و جان
دومین فرمان روای شیعیان
سومین گل از سرای هل اتی
چارمین شمس فروزان کسا
گوشوار عرش داور مجتباست
او کریم اهلبیت مصطفاست
گفت پیغمبر رسول خاص و عام
هر دو نور دیده ام باشند امام
صبر او شد صبر را آموزگار
دولت حق شد ز صبرش برقرار
سازش و صلح حسن اعجاز کرد
راه را بهر حسینش باز کرد
پایه ریزی شد قیام کربلا
با سکوت و صبر و حلم مجتبی
نور سیمایش که نور سرمدیست
شاهد گلبوسه های احمدی است
ایدل ار خواهی مقامات رفیع
با «مقدم» روی کن سوی بقیع
#مقدم
@takbitnab
🌹🌹🌹
صحت که کشد به سقم و رنجوری به
زان جامه که سازی بستم عوری به
چشمی که نبیند ره حق کوری به
صحبت که تقرب نبود دوری به
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۶۳۱
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
در انتظار طلوع سحر
(اگر چه مثل نسیمی همیشه دربدرم
دلم خوش است که از کوی دوست می¬گذرم)
سلام من برسان ای صبا به یار و بگو
زبار هجر تو درهم شکست بال و پرم
غم فراق تو مانند شمع آبم کرد
ببین چگونه رود سیل اشک از بصرم
ببوی عطر مسیحائی تو مفتونم
چرا که رائحه عطر توست همسفرم
نه آرزوی بهشتم بود نه دیدن حور
بهشت کوی تو باشد مدام در نظرم
بهار عمر اگر شد خزان ملالی نیست
خوشم که جذبه عشق تو بوده راهبرم
زهجر روی تو ای عندلیب گلشن قدس
میان بوتۀ حرمان چو شمع شعله ورم
اگر به تربت من بگذری پس از صد سال
بشوق رؤیت رویت به تن کفن بدرم
کتاب شعر من از مشق عشق سرشار است
امید آنکه شود جاودانه این اثرم
بشام تار «مقدم» بیا بتاب که من
در انـتـظار طلوع سپیده سحرم
#مقدم
@takbitnab
🌹🌹🌹
انصاف نباشد که در این شهر دَرَندَشت
ضرب المثل سوزنِ در کاه، تو باشی
#رویا_عابدینی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دیدنت باعث دلتنگی من خواهد شد
بعد هر آمدن رفتن اگر هست نیا!
#مهیا_غلامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
صحبت از ماندن یک عمر بماند به کنار
قدر نوشیدن یک چای بمانی کافیست
#معین_صباغ_مقدم
@takbitnab
🌹🌹🌹
نومید مشو ز چاره جُستن
کز دانه شگفت نیست رُستن
کاری که نه زو امید داری
باشد سبب امیدواری
در نومیدی بسی امید است
پایان شبِ سیه سپید است...
#نظامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
سبزه از مژگان من سامانِ شادابی گرفت
نرگس از چشمِ تَرم تعلیم بیخوابی گرفت
نقدِ اشکم را به زور از مردمِ چشمم ربود
گِرد او گردم که باج از مردم آبی گرفت!
#آشوب_مازندرانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
از حادثهٔ جهان زاینده مترس
وز هرچه رسد چو نیست پاینده مترس
این یکدم عمر را غنیمت میدان
از رفته میندیش وز آینده مترس
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۹۷۶
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
من از این بند نخواهم به در آمد همه عمر
بند پایی که به دست تو بود تاج سر است
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
امر به معروفم نکن، معروف من چشمان تو
دینم لبت، فکرم غمت، جانم میان جان تو
#خزاعی
@takbitnab
🌹🌹🌹
مثل عکس رخ مهتاب
که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو
فاصلههاست
#فاضل_نظری
@takbitnab
🌹🌹🌹
گذشتم از سرِ عالم کسی چه میداند
که من به گوشهٔ خلوت چه عالمی دارم
#سیمین_بهبهانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
من فدای نام تو، در قلب تو جا مانده ام
دل برای ماندنِ تو، حیله ها دارد به سر
#هما_کشتگر
@takbitnab
🌹🌹🌹