دانی که به دیدار تو چونم تشنه
هر لحظه که بینمت فزونم تشنه
من تشنه ی آن دو چشم مخمور توام
عالم همه زین سبب به خونم تشنه
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
همه شب راه دلم برخم گیسوی تو بود
آه از این راه که باریکتر از موی تو بود
رهرو عشق از این مرحله آگاهی داشت
که ره قافله ی دیر و حرم سوی تو بود ....
#فروغی_بسطامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
در بزم تو ای شمع، منم زار و اسیر
در کشتن من، هیچ نداری تقصیر
با غیر سخن کنی، که از رشک بسوز
سویم نکنی نگه، که از غصه بمیر
#شیخ_بهائی
@takbitnab
🌹🌹🌹
هر چند بهشت صد کرامت دارد
مرغ و می و حور سرو قامت دارد
ساقی بده این بادهی گلرنگ به نقد
کان نسیهی او، سر به قیامت دارد
#عبید_زاکانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
در هر طرفی اگرچه یاری دگرست
واندر هر گوشه غمگساری دگرست
در سر ز غمت مرا خماری دگرست
معشوقه تویی و عشق کاری دگرست
#انوری
@takbitnab
🌹🌹🌹
دیدار تو در جهان جهانی دگرست
رخسار تو ماه آسمانی دگرست
گر جان بشود رواست اندر غم تو
ما را غم تو به نقد جانی دگرست
#انوری
@takbitnab
🌹🌹🌹
دو جام ،قبل و دو تا بعد کار می چسبد
دو جام بعد در آغوش یار می چسبد
همین که مست شوی،حس کنی که خوشبختی
در اوج تلخی این روزگار می چسبد
مرا بخواه و به من چای و بوسه وعده بده
قرار تو به من بی قرار می چسبد
بچنگ جسم مرا عاشقانه چون شیری
که ناگهان به گلوی شکار می چسبد
چقدر مست در آغوش بودنت خوب است
چقدر بوسه ی بی اختیار می چسبد
مرا رها کن و بگذار منتظر باشم
برای بوسه کمی انتظار می چسبد
#مهتاب_یغما
@takbitnab
🌹🌹🌹
زندگی رویا نیست
زندگی زیبایی ست
می توان
بر درختی تهی از بار، زدن پیوندی
می توان
در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت
می توان
از میان، فاصله ها را برداشت
دل من با دل تو
هر دو بیزار از این فاصله هاست
#حمید_مصدق
@takbitnab
🌹🌹🌹
با سرو قدی تازهتر از خرمن گل
از دست منه جام می و دامن گل
زان پیش که ناگه شود از باد اجل
پیراهن عمر ما چو پیراهن گل
#خیام
@takbitnab
🌹🌹🌹
خجالت کشید شعر
وقتی جای بوسه های شب
هنوز برگونه هایش
مانده بود!...
#مریم_غلامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دل بریدن به از این عشـق که من می بینم
که نه فـرهاد تو هستی و نه من شـیرینم
خسته ام آنقــدر ای ماه که تردیدی نیست
نیست هم صحبت خـوبی که دهد تسکینم
مست از بـاده ی چشمان تو بودن عمــری
خود دلیلی است که کرده است چنین مسکینم
روزهــا می گذرند از پی هم بعد از تــو
هــر قدم ؛ هر نفسم از همه بد می بینم
آرزو می کنم ای خوب که حتی یک شب
تن ِ تب دار تــو آید به ســر بالینم
خستــه از اینـهمه تشویشم و عمــری بی تو
می نشینم که مـــگر مرگ کند تمــکینم
#سمیرا_عسکر_نژاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
چه كنم من كه در اين راه زمين گير شدم
با تو و در اثر دوري تو پير شدم
همه ي عمر به عشق تو و در ياد رُخَت
گشته ام گر تو و از من و ما سير شدم
چون كه در راه رسيدن به تو اي سرو روان
همه مانع شده اند، از همه دلگير شدم
آبروي من از اين ابر چه آسان ريزد
بس كه رسواي جهان گشته و تحقير شدم
حال امروز من اي گل چنان در هم شد
كه در اين وادي غم رو شدم و زير شدم
#رضا_ترابی
@takbitnab
🌹🌹🌹
نه باغ، نه بستان، نه چمن میخواهم
نه سرو، نه گل، نه یاسمن میخواهم
خواهم ز خدای خویش کنجی که در آن
من باشم و آن کسی که من میخواهم
#ابوسعید_ابوالخیر
@takbitnab
🌹🌹🌹
چقدر غصه مى خورم كه هستى و ندارمت...
مدام طعنه ميزند به بودنم ، ندارى ام
#سيد_تقى_سيدى
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای دوست قبولم و جانم بستان
مستم کن و زهر دو جهانم بستان
با هر چه دلم قرار گیرد بی تو
اتش به من اندر زن و انم بستان
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
تا مى آيم بگويم دوستت دارم
دريا مى آيد
رٓدِ پاىِ سپيده دم را پاك مى كند.
حافظه ام يارى نمى كند
نمى دانم چرا
نمى دانم از كِى
اما خيلى وقت است
ديگر از تاريكى نمى ترسم.
تو هم به تنهايىِ آدمى
اعتماد نكن
دنيا جِن دارد.
#سيدعلى_صالحى
@takbitnab
🌹🌹🌹
ستاره را گفتم:
كجاست مقصد اين كهكشان سرگشته؟
كجاست خانه اين ناخداي سرگردان؟
كجا به آب رسد تشنه با فريب سراب؟
ستاره گفت كه:
خاموش لحظه را درياب!
#فریدون_مشیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
آزاد اگر باشد دلي ، زلفت گرفتارش كند
ور خفته باشد فتنهاي چشم تو بيدارش كند
#شریف_تبریزی
@takbitnab
🌹🌹🌹
چوپان دشت عشقمٖ و نای غــزل به لب
دارم غـــزال چشـــم سیه میچرانمت
لبخــند کن معــاوضه با جان شهــریار
تا من به شــوق این دهم و آن ستانمت
#شهریار
@takbitnab
🌹🌹🌹
آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک
لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست
خال مشکین که بدان عارض گندمگون است
سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران
چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست
با که این نکته توان گفت که آن سنگین دل
کشت ما را و دم عیسی مریم با اوست
حافظ از معتقدان است گرامی دارش
زان که بخشایش بس روح مکرم با اوست
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
هیـچ جـز یـاد تـو ، رویای دلاویـزم نـیست!
هیـچ جـز نـام تـو ، حـرف طـرب انگـیزم نـیست
عـشق میورزم و میسـوزم و فـریـادم نـه!
دوست میدارم و میخـواهـم و پـرهـیزم نـیست
نـور میبـیـنم و میرویـم و میبـالم شـاد
شاخه میگـستـرم و بـیـم ز پـائـیـزم نـیست
تـا به گـیتی دل ِ از مهـر تـو لبـریـزم هـست
کـار با هـستی ِ از دغـدغـه لـبریـزم نـیست
بخـت آن را کـه شـبی پـاکتـر از بـاد ِ سـحر
بـا تـو ، ای غـنچه نشکـفـته بـیامیـزم نـیست
تـو بـه دادم بـرس ای عـشق ، که با ایـن هـمه شـوق
چـاره جـز آنکـه به آغـوش تـو بگـریـزم نـیست
#فریدون_مشيری
@takbitnab
🌹🌹🌹
گــفــتــم چــہ ڪســے و گــریــہ ت از چــیــســتــ؟
نــالــیــدن زارت از پــے ڪیــســتــ؟
بــگــشــاد شــڪر بــہ زهر خــنــده
ڪاے بــر جــگــرم نــمــڪ فــڪنــده
لــیــلــے بــودم و لــیــڪن اڪنــونــ
مــجــنــون تــرم از هزار مــجــنــونــ
#نظامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما میرود ارادت اوست
نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر
نهادم آینهها در مقابل رخ دوست
صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد
که چون شکنج ورقهای غنچه تو بر توست
نه من سبوکش این دیر رند سوزم و بس
بسا سرا که در این کارخانه سنگ و سبوست
مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را
که باد غالیه سا گشت و خاک عنبربوست
نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است
فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست
زبان ناطقه در وصف شوق نالان است
چه جای کلک بریده زبان بیهده گوست
رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت
چرا که حال نکو در قفای فال نکوست
نه این زمان دل حافظ در آتش هوس است
که داغدار ازل همچو لاله خودروست
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
روزگار عجیبی شده است
حتی
وقتی میخندیم
منظورمان چیز دیگریست
وقتی
همه چیز خوب است میترسیم
ما به لنگیدن یک جای کار
عادت کردهایم!
#هوشنگ_ابتهاج
@takbitnab
🌹🌹🌹
زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی دیده نمیشوی
مثل شیشه ی تمیز
کسی شیشه ی تمیز را نمیبیند
همه بجای شیشه
منظره ی بیرون را تماشا میکنند...!
#پروین_اعتصامی
@takbitnab
🌹🌹🌹