eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.6هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbitnab.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
حال و روزم شبیه ماهی‌هاست تُنگم اندازه‌ی دلم تَنگ است با غرور تو تن‌به‌تن شده‌ام جنگ، در هر شرایطی جنگ است... @takbitnab 🌹🌹🌹
در عشق باش که مست عشقست هر چه هست بی کار و بار عشق بر دوست بار نیست گویند عشق چیست بگو ترک اختیار هر کو ز اختیار نرست اختیار نیست @takbitnab 🌹🌹🌹
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم خوش هواییست فرح بخش خدایا بفرست نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم @takbitnab 🌹🌹🌹
مرا تا جان بود جانان تو باشی ز جان خوش‌تر چه باشد آن تو باشی به هر زخمی مرا مرهم تو سازی به هر دردی مرا درمان تو باشی @takbitnab 🌹🌹🌹
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی الّا بر آن که دارد با دلبری وصالی @takbitnab 🌹🌹🌹
ما درس صداقت و صفا می‌خوانیم ‏آیین محبت و وفا می‌دانیم ‏زاین بی‌هنران سفله ای دل! مخروش ‏کآن‌ها همه می‌روند و ما می‌مانیم... @takbitnab 🌹🌹🌹
اگر روزم پریشان شد، فدای تاری از زلفش که هر شب با خیالش خواب‌های دیگری دارم @takbitnab 🌹🌹🌹
ما درس صداقت و صفا می‌خوانیم ‏آیین محبت و وفا می‌دانیم ‏زاین بی‌هنران سفله ای دل! مخروش ‏کآن‌ها همه می‌روند و ما می‌مانیم... @takbitnab 🌹🌹🌹
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی الّا بر آن که دارد با دلبری وصالی @takbitnab 🌹🌹🌹
گاهی اوقات مجبوریم بپذیریم بعضی از آدم ها فقط می توانند در قلبمان بمانند نه در زندگیمان... @takbitnab 🌹🌹🌹
شبی با یار در خلوت مرا عیشی نهانی بود که مجلس با وجود او بهشت جاودانی بود جهان چونروز روشن بود بر چشمم شب تاری تو گوئی شمع رخسارش چراغ آسمانی بود @takbitnab 🌹🌹🌹
از حال و هوای این روزها رضایتی ندارم باید کسی باشد شبیه تو با موهای پریشانش .. که در من دست به انقلابی بزند. @takbitnab 🌹🌹🌹
بعضی از تنهائیها درمان ندارد، پوک میکند، تکه هايی از وجودمان را حذف میکند، بعضی از تنهائیها فقط یک درمان دارد؛ که باشد، بیاید، بماند . @takbitnab 🌹🌹🌹
کدخدا گفته که این دهکده عاشقکده نیست هر که عاشق شده از دهکده ما برود کوزه بر دوش سر چشمه نیا با این وضع باید از دهکده یک دهکده رسوا برود @takbitnab 🌹🌹🌹
گاهی هوس بادهٔ رنگین دارم گاه آرزوی وصل نگارین دارم گه سبحه به دست و گاه زنار به دوش یارب چه کنم، کیم، چه آیین دارم @takbitnab 🌹🌹🌹
دوست داشته شدن توسط کسی که دوستش می داری آن حس و حالتی ست که در واژه ی عام و عادی خوشبختی نمی گنجد... @takbitnab 🌹🌹🌹
هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند غمزه‌اش صد فتنه در هر گوشه‌ای پیدا کند از می سودای چشمت خوش برآید جان من سر خوش است امشب خمار مستیش فردا کند @takbitnab 🌹🌹🌹
یسکن الشعر فی حدائق عینیک فلولا عیناک لا شعر یکتب شعر در باغ های چشمانت ساکن می شود و اگر چشمانت نبود شعری سروده نمی شد ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌@takbitnab 🌹🌹🌹
در عالم گل گنج نهانی مائیم دارندهٔ ملک جاودانی مائیم چون از ظلمات آب و گل بگذشتیم هم خضر و هم آب زندگانی مائیم... @takbitnab 🌹🌹🌹
رسید یار و ندیدیم روی یار افسوس گذشت روز و شب ما به انتظار افسوس گذشت عمر گرانمایه در فراق دریغ نصیب غیر شد آخر وصال یار افسوس @takbitnab 🌹🌹🌹
هر شبم دل ز فراق تو بسوزد صد بار باز گویم که: از این سوخته‌تر می‌بایست جانم از تنگی این دل به لب آمد بی‌تو با چنین دل غم عشق تو چه در می‌بایست؟ @takbitnab 🌹🌹🌹
مدح و مصیبت حضرت امام حسن علیه السلام سلام ای نور حی کبریایی گل زهرا امام مجتبایی سلام ای سبط والای پیمبر عزیز فاطمه هستی حیدر سپهر دین حق را ماه انور تویی سرتابه پا جود مصور تو یی روشنگر دین‌محمد(ص) زتو برپا شد آیین محمد( ص) تو معنای رضا، صبر و شکیبی به اذن حق به درد ما طبیبی بودمهرت صفابخش دو عالم بود لطف تو بر شیعه دمادم چو احمد صاحب خلق عظیمی کریمی و کریم بن کریمی تو شمعی و جهان پروانه ی تو همه عالم گدای خانه ی تو کریمان جهان شرمنده ی تو بود حاتم کمینه بنده ی تو همه ظلمت تویی سر تا به پا نور ولایت داده بر دلها همه شور تو بر دلها همه نور امیدی تو فردای قیامت روسپیدی تمام عمر کردی برمن احسان منم امشب ز لطفت برتو مهمان کنار سفره ات امشب نشستم نمک پرورده ی خوان تو هستم اگرچه من نمکدان را شکستم حسن جان از کرامت گیر دستم به تو مولای من امشب پناهم نگاهم کن که محتاج نگاهم اگرچه من گدایی بی بهایم دعایم کن دعایم کن دعایم کرم فرما نگاهی کن به رویم ز تو باشد تمام آبرویم بقیع تو بهشت و جنت ماست ولای تو تمام عزت ماست تمام عالم هستی فدایت همه دلها شده بزم عزایت بود داغ عزایت در دل ما شرر زد داغ تو بر حاصل ما زده دشمن همی زخم زبانت از این زخم زبانها سوخت جانت بدیدی غربت زهرا و حیدر شنیدی پشت در فریاد مادر شنیدی ناله ی زار و حزینی زمادر پشت در فضه خزینی بدیدی دشمنان دین وحشیانه زده بر مادرت با تازیانه بدیدی روی مادر گشته نیلی کبود از کینه شد با ضرب سیلی بدیدی زخم حیدر را نمک زد میان کوچه مادر را کتک زد بدیدی غسل مادر را شبانه به خاک غم نهان شد مخفیانه در آن لحظه تو جانت گشت بر لب که میزد بر سر و بر سینه زینب سرانجام همسر نامهربانت بزد با زهر کین شعله به جانت حسین آمد تو را غسل و کفن کرد چو زینب جامه ی ماتم به تن کرد کنار مرقد ختم رسولان شده جسمت زکینه تیرباران دگر راحت شدی از رنج و غم ها به جنت گشته ای مهمان زهرا (رضایم) مهر تو دارم به سینه نما دعوت بیایم در مدینه @takbitnab 🌹🌹🌹
ای که در عشـــق بتان لاف صبوری می زنی صبر کن، تا زین حکـــایت چند گاهی بگذرد با وجود آنـــکه آتـــش زد مرا در جان و دل دل نمی خواهد که سویش دود آهی بگذرد @takbitnab 🌹🌹🌹
« قد سرو آسای تو زین سان که جولان می‌کند عاشق دیوانه را سرمست و حیران می‌کند نیست از دست غمت جمعی به عالم گوییا هر کجا جمعی است زلف تو پریشان می‌کند» @takbitnab 🌹🌹🌹
این محتسبان که خسته از رندانند ما را ز سر بریده می‌ترسانند گر ما ز سر بریده می‌ترسیدیم در محفل عاشقان نمی‌رقصیدیم @takbitnab 🌹🌹🌹