اما "من و تو"
دور از هم مىپوسيم
غمم از وحشتِ پوسيدن نيست
غمم از زيستن بى تو در اين لحظهى پُردلهره است ..
#حمید_مصدق
@takbitnab
🌹🌹🌹
گر با دیگری مجلس میسازم و لاغ
ننهم به خدا ز مهر کس بر دل داغ
لیکن چو فرو شود کسی را خورشید
در پیش نهد بجای خورشید چراغ
#رباعی_مولانا
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
بازار عمر
شاهین مرگ خیمه زده در کنار عمر
سرعت گرفته رو بخزان نو بهار عمر
بازار عمر رو به کسادی است ای رفیق
تاراج گشته حاصل ما در مدار عمر
پژمرده می¬شود گل شادابی و نشاط
دل خوش مکن به سکّه بی اعتبار عمر
بی شک افول می¬کند از چرخ روزگار
سوی فنا ستارۀ دنباله دار عمر
تا کی فریب وسوسه¬ی نفس می خوریم
دست من و تو نیست عنان و مهار عمر
کم سو شود چراغ شبستان زندگی
زنهار دل مبند به لیل و نهار عمر
بر مرکب زمانه هر آنکس که شد سوار
او را کند پیاده اجل از قطار عمر
ایام عمر وااسفا با شتاب رفت
جز غم نبود حاصلم از برگ و بار عمر
بیدار شو ز خواب گران و بدار گوش
با جان و دل به ساعت شماته دار عمر
زنجیره حیات «مقدم» چو گشت باز
باطل شود ز چرخه هستی عیار عمر
#مقدم
@takbitnab
🌹🌹🌹
گر مِی نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غَره بدان مشو که مِی مینخوری
صد لقمه خوری که مِی غلام است آن را...
#خیام
@takbitnab
🌹🌹🌹
کَس از سَر بزرگی نباشد به چیز
کدو سَر بزرگ است و بی مغز نیز...
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
مشهدالرضا شهر بهشت
بیا و سفر کن به شهر بهشت
بهشت خراسان عنبر سرشت
رضایی که تاج سر عالم است
نگینی در انگشتر عالم است
رضا آفتاب درخشان توس
رضا مهر تابان و شمس الشموس
الا باب لطفت طریق النجات
بود جلوه ات پرتو کائنات
سلام ای عزیز دل مصطفی
سلام ای به اهل ولا مقتدا
سلام ای گل باغ خیرالانام
سلام ای حریم تو دارالکرام
جوارت که خوش تر بود از جنان
به مژگان بر و بند کروبیان
در این آستان فوج فوج ملک
به شوق زیارت رسند از فلک
نسیم دل انگیز این سرزمین
رود از زمین تا به عرش برین
ایا گوهر عزت و افتخار
ز یاسین و طاها تویی یادگار
همان پرچمی را که گنبد نماست
به سوی بهشت برین ره گشاست
شد از همّت خادمین بهشت
خراسان چنان سرزمین بهشت
چـو اینجا بود مهبط جبرئیل
«مقدم» ببندد در اینجا دخیل
#مقدم
@takbitnab
🌹🌹🌹
آه ای فلک ز دست تو و
جورِ اخترت
کردی چو خاک پَست مَرا
خاک بر سرت...
#وحشی_بافقی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای رفته ز یاران تو به یک گوشه کران
فریاد تو از خوی بد و بار گران
گر شیر نری چه میگریزی ز نران
ور لاشه خری و سوی لاشه خران
#رباعی_مولانا
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
جانا دلم ز دَرد فراق تو کم نسوخت
آخر چه شد که هیچ دلت بر دلم نسوخت؟
#اوحدی_مراغه_ای
@takbitnab
🌹🌹🌹
گر تو سنگ صخره و مرمر شوی
چون به صاحب دل رسی گوهر شوی
مهر پاکان درمیان جان نشان
دل مده الا به مهر دلخوشان
#مثنوی_مولانا
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای بی تو فراخای جهان بر ما تنگ
ما را به تو فَخرست و تو را از ما ننگ
ما با تو به صلحیم و تو را با ما جنگ
آخر بنگویی که دلست این یا سنگ...؟
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گفتی چه کَسی؟
درچه خیالی؟
به کجائی؟
بیتاب تُو اَم ،
مَحو تُو اَم ،
خانه خَرابم....
#بیدل
@takbitnab
🌹🌹🌹
هزار بار مرا مرگ
به از این سختی است
برای مردم بدبخت،
مَرگ خوشبختی است...
#میرزاده_عشقی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دیگر اکنون دیری و دوریست
کاین پریشانمرد،
این پریشانِ پریشانگرد،
در پس زانوی حیرتمانده، خاموش است.
سخت بیزار از دل و دست و زبان بودن،
جملهتن، چون درِّ دریا، چشم
پای تا سر، چونصدف، گوش است.
لیک در ژرفایخاموشی،
ناگهان بیاختیار از خویش میپرسد:
کآن چهحالی بود؟
آنچه میدیدیم و میدیدند
بود خوابی، یا خیالی بود؟
خامش، ای آوازخوان! خامش،
در کدامین پرده میگویی؟
وز کدامین شور یا بیداد؟
با کدامین دلنشین گلبانگ، میخواهی
این شکستهخاطرِپژمرده را از غم کنی آزاد؟
#مهدی_اخوان_ثالث
@takbitnab
🌹🌹🌹
عاشق روی جوانی خوش نوخاستهام
وز خدا دولت این غم به دعا خواستهام
عاشق و رند و نظربازم و میگویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراستهام
شرمم از خرقه آلوده خود میآید
که بر او وصله به صد شعبده پیراستهام
خوش بسوز از غمش ای شمع که اینک من نیز
هم بدین کار کمربسته و برخاستهام
با چنین حیرتم از دست بشد صرفه کار
در غم افزودهام آنچ از دل و جان کاستهام
همچو حافظ به خرابات روم جامه قبا
بو که در بر کشد آن دلبر نوخاستهام
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
شب گشت درین سینه چه سوز است عجب
میپندارم کاول روز است عجب
در دیدهٔ عشق مینگنجد شب و روز
این دیدهٔ عشق دیده دوز است عجب
#رباعی_مولانا
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
خواهی که ترا دولت ابرار رسد
مپسند که از تو بر کس آزار رسد
از مرگ میندیش و غم رزق مخور
کین هر دو بوقت خویش ناچار رسد
#ابوسعید_ابوالخیر
@takbitnab
🌹🌹🌹
علی جان
ای رکن دین ز سعی تو آباد یا علی
حبل المتین و سرور ایجاد، یا علی
دلبستگان مهر تو فردای رستخیز
هستند مهر عرصه¬ی میعاد، یا علی
ای افتخار عترت طاها که هل اتی ست
از قرب حق به شأن تو انشاد، یا علی
ایزد به پاس مقدم والا مقام تو
باب از حرم به روی تو بگشاد، یا علی
کندی چو در ز قلعه¬ی خیبر صلا زدند
افلاکیان که دست مریزاد، یا علی
گردید باصلابت و با عزم و رأی تو
محکم اساس محکمه¬ی داد، یا علی
یک ضربتت به غزوه¬ی خندق ز هم شکست
تومار خصم و حلقه¬ی الحاد، یا علی
با خشم ذوالفقار تو ای قهرمان عشق
دادی به باد ریشه¬ی بیداد، یا علی
کردی عروج چون به سردوش مصطفی
آثار بت ز کعبه برافتاد، یا علی
حق الیقین و تاج سر آفرینشی
باب المراد و افضل زهاد، یا علی
بی گوهر ولای تو در روز حشر نیست
مقبول حق عبادت عباد، یا علی
عشق تو چلچراغ امید «مقدم» است
او را مبر زلطف خود از یاد یاعلی
#مقدم
@takbitnab
🌹🌹🌹
عاشقان پیدا و دلبر ناپدید
در همه عالم چنین عشقی که دید
نارسیده یک لبی بر نقش جان
صد هزاران جان ها تا لب رسید
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
عشقبازی و جوانی و شراب لعل فام
مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام
ساقی شکر دهان و مطرب شیرین سخن
همنشینی نیک کردار و ندیمی نیک نام
شاهدی از لطف و پاکی رشک آب زندگی
دلبری در حسن و خوبی غیرت ماه تمام
بزمگاهی دلنشان چون قصر فردوس برین
گلشنی پیرامنش چون روضهی دارالسلام
صف نشینان نیکخواه و پیشکاران با ادب
دوستداران صاحباسرار و حریفان دوستکام
بادهی گلرنگ تلخ تیز خوشخوار سبک
نقلش از لعل نگار و نقلش از یاقوت خام
غمزهی ساقی به یغمای خرد آهخته تیغ
زلف جانان از برای صید دل گسترده دام
نکتهدانی بذلهگو چون حافظ شیرین سخن
بخششآموزی جهانافروز چون حاجی قوام
هر که این عشرت نخواهد خوشدلی بر وی تباه
وان که این مجلس نجوید زندگی بر وی حرام
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
به کنار تپه شب رسید
با طنین روشن پایش آینه فضا را شکست
دستم در تاریکی اندوهی بالا بردم
و کهکشان تهی تنهایی را نشان دادم
شهاب نگاهش مرده بود
غبار کاروانها را نشان دادم
و تابش بیراههها
و بیکران ریگستان سکوت را
و او پیکرهاش خاموشی بود
لالایی اندوهی بر ما وزید
تراوش سیاه نگاهش با زمزمه سبز علفها آمیخت
و ناگاه از آتش لبهایش جرقه لبخندی پرید
در ته چشمانش تپه شب فرو ریخت
و من
در شکوه تماشا، فراموشی صدا بودم...
#سهراب_سپهری
@takbitnab
🌹🌹🌹
پیشانی بلند تو در نور شمعها
آرام و رام بود چو دریای روشنی
با ساقهای نقره نشانش نشسته بود
در زیر پلکهای تو رویای روشنی
من تشنهی صدای تو بودم که میسرود
در گوشم آن کلام خوشِ دلنواز را
چون کودکان که رفته ز خود گوش میکنند
افسانه های کهنهی لبریز راز را
آنگه در آسمان نگاهت گشوده گشت
بال بلور قوس و قزحهای رنگ رنگ
در سینه قلب روشن محراب میتپید
من شعله ور در آتش آن لحظهی درنگ
گفتم خموش آری و همچون نسیم صبح
لرزان و بیقرار وزیدم بسوی تو
اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز
در سینه هیچ نیست به جز آرزویِ تو
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
من را نگاه كن كه دلم شعلهور شود
بگذار در من این هیجان بیشتر شود
قلبم هنوز زیر غزل لرزههای توست
بگذار تا بلرزد و زیر و زبر شود
من سعدیام اگر تو گلستان من شوی
من مولوی سماع تو برپا اگر شود
من حافظم اگر تو نگاهم كنی اگر
شیراز چشمهای تو پر شور و شر شود
«ترسم كه اشك در غم ما پردهدر شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود»
آنقدر واضح است غم بی تو بودنم
اصلا بعید نیست كه دنیا خبر شود
دیگر سپردهام به تو خود را كه زندگی
هر گونه كه تو خواستی آنگونه سر شود
#نجمه_زارع
@takbitnab
🌹🌹🌹
مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام
خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام
یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد
که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام
گل ز حد برد تنعم نفسی رخ بنما
سرو مینازد و خوش نیست خدا را بخرام
زلف دلدار چو زنار همیفرماید
برو ای شیخ که شد بر تن ما خرقه حرام
مرغ روحم که همیزد ز سر سدره صفیر
عاقبت دانهی خال تو فکندش در دام
چشم بیمار مرا خواب نه در خور باشد
من لَهُ یَقتُلُ داءٌ دَنَفٌ کیفَ ینام
تو ترحم نکنی بر من مخلص گفتم
ذاکَ دعوایَ و ها انتَ و تلکَ الایام
حافظ ار میل به ابروی تو دارد شاید
جای در گوشه محراب کنند اهل کلام
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو جوان بودی و قانع تر بدی
زرطلب گشتی خود اول زر بدی
رز بدی پر میوه چون کاسد شدی
وقت میوه پختنت فاسد شدی
#مثنوی_مولانا
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹