eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.6هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbitnab.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
خلوت خاطر ما را به شکایت مَشِکن که من از وِی شدم ای‌ دل، به خیالی خرسند...! @takbitnab 🌹🌹🌹
در سینه بشکنم نفس خویش را به غم گر بی‌غمت ز سینه بر آید نفس مرا فریاد من ز درد دل و درد دل ز تست دردم ببین و هم تو به فریاد رس مرا @takbitnab 🌹🌹🌹
خورشید اگر گم شود... از عرصه ی عالم... من تو گیرم... به لب بام برآرم... @takbitnab 🌹🌹🌹
صبح است، دمی بر می گلرنگ زنیم، وین شیشهٔ نام‌وننگ برسنگ زنیم، دست از اَمَلِ درازِ خود باز کشیم، در زلفِ دراز و دامنِ چنگ زنیم. @takbitnab 🌹🌹🌹
مستان خرابات ز خود بی خبرند جمعند و ز بوی گل پراکنده ترند ای زاهد خودپرست باما منشین مستان دگرند و خودپرستان دگرند @takbitnab 🌹🌹🌹
لبریز اشکم جام کو... آن آب آتش فام کو... و آن مایهٔ آرام کو... تا چاره سازد مشکلم..‌. @takbitnab 🌹🌹🌹
جایی که یار نیست دلم را قرار نیست ... من آزموده ام دلِ خود را هــــــزار بار ... @takbitnab 🌹🌹🌹
مرا از خود رها کردی... و بال و پر زدن دادی... اگر این است آزادی... مرا بی بال و پر گردان... @takbitnab 🌹🌹🌹
کاش جای بوسه‌اش... می‌ماند بر پیشانی‌ام... با خدا بودن نشان ‌از... مِهر می‌خواهد نه مُهر... @takbitnab 🌹🌹🌹
سنبل جنت و موی تو ز یک سلسله اند آفتاب و گل روی تو ز یک سلسله اند می شوم زنده به تحریک سر زلف نسیم زانکه بوی گل و بوی تو ز یک سلسله اند @takbitnab 🌹🌹🌹
ای عشق ! ای ترنم نامت ، ترانه‌ها معشوق آشنای همه عاشقانه‌ها ای معنی جمال به هر صورتی که هست مضمون و محتوای تمام ترانه‌ها با هر نسیم ، دست تکان می‌دهد گلی هر نامه‌ای ز نام تو دارد نشانه‌ها @takbitnab 🌹🌹🌹
نام تو رازی نوشته بر پر پروانه‌هاست گل‌ها همه به نام تو مشهورند آیینه‌ها از انعکاس نام تو می‌خندند در کوچه‌های خاطره باران وقتی که خوشه‌های اقاقی از نرده‌های حوصلهٔ دیوار سر ریز می‌کنند و در مشام باد عطر بنفش نام تو می‌پیچد نامت طلسمِ بسمِ اقاقی‌ها است... @takbitnab 🌹🌹🌹
افسانه‌ی لبانت، آغاز یک اقاقی بین من و تو جاری‌ست، یک عشق اتّفاقی بین من و تن تو، یک دکمه بیشتر نیست وانگشتهای حسرت، تصمیمی اشتقاقی آیینه موج می‌زد، من بودم و تقلا چشم تو بود و جنگل: دو سبزِ در تلاقی در بومی از شکفتن، من، تو، حضور باران اوهام، حرص چیدن، یک طرح انطباقی "لیمویِ" چَشم داری، ما را "تو رنجِ" بسیار بزمِ "مُرکبات" است! "ساده" بگیر ساقی! تکرارِ لطف دارد پیراهن تو، هرچند خامِ تنت مرا بس، پر زحمت است باقی ته‌لهجه‌ی نگاهت، موجی پر استعاره است "هندی"سراست چشمت، با غمزه‌ای "عراقی" ییلاقِ دستهایم، قشلاقِ شانه‌هایت آواره‌خوانمان کرد، آن چشمهای یاغی! @takbitnab 🌹🌹🌹
خورشید و گلت خوانم... هم ترک ادب باشد... چرخِ مَه و خورشیدی... باغِ گلُ و نَسرینی.... @takbitnab 🌹🌹🌹
بس توبه وپرهیزم کزعشق توباطل شد من بعد بدان شـــرطم کز توبه بپرهیزم سیم دل مسکینـم درخاک درت گم شد خاک ســـر هر کویی بی فایده می‌بیـزم @takbitnab 🌹🌹🌹
ای که در دل جای داری... بر سرچشمم نشین... کاندر آن بیغووله ترسم... تنگ باشد جای تو... @takbitnab 🌹🌹🌹
ساقیا برخیر و می در جام کن... وز شراب عشق دل را دام کن... @takbitnab 🌹🌹🌹
جان من و جان تو را... هر دو به هم دوخت قضا... @takbitnab 🌹🌹🌹
ای عشـق تو عین عالـم حیرانے سرمایهٔ سـوداے تو سرگردانے حال من دلسوخته تا کـے پرسے چون می‌دانم که به ز من میدانے @takbitnab 🌹🌹🌹
راهِ مرا اشاره شو ! من به کُجا رسیده ام؟ هرچه دویده ام تو را ؛ خسته شدم ، ندیده ام… @takbitnab 🌹🌹🌹
تو از جنسِ گُلی امّا، زِ گل هم خوب‌تر؛ بهتر شرابِ نابی امّا نه، از آن مرغوب‌تر؛ بهتر مرا میخواهی و این از نگاهت کاملا پیداست به هر اندازه باشم، نزدِ تو محبوب‌تر؛ بهتر برای خاطر دل، پا به روی عقل خود بگذار که آدم هرچه عقلش را، کند سرکوب‌تر؛ بهتر فقط پیشِ نگاهِ من، بخند و بی‌حیایی کن ولی در چشمهای دیگران، محجوب‌تر؛ بهتر اگرچه جانِ من ویرانه از ناز و ادای توست چه غم! درعاشقی جان، هرقَدَر مخروب‌تر؛ بهتر پریشان کن دلم را با پریشان کردنِ مویت بیاشوبم به لبخندی، که دل آشوب‌تر؛ بهتر @takbitnab 🌹🌹🌹
نیستی، انگیزه‌های خویش را گم کرده‌ام بی تو من حال و هوای خویش را گم کرده‌ام نیستی حتی قدم برداشتن مشکل شده ا‌ست نیستی، انگار پای خویش را گم کرده‌ام آنقَدَر بی حرف و ساکت خیره بر در مانده‌ام پیش خود حتی صدای خویش را گم کرده‌ام کَشتیَم، در قلب طوفان حبس و سکّانم رهاست در تلاطم ناخدای خویش را گم کرده‌ام یک مسافر گشته‌ام بی تو که در شهری غریب خانه‌ی تک آشنای خویش را گم کرده‌ام این منم بی تو... بلاتکلیف و سردرگم، ببین در سیاهی روشنای خویش را گم کرده‌ام @takbitnab 🌹🌹🌹
فقیر و خسته... به درگاهت آمدم رحمی... که جز وِلای توام... نیست هیچ دست آویز... @takbitnab 🌹🌹🌹
از عشقت ای نگارم،در سوز و التهابم.. گر حال من بدانی،دانم که رحمی آری.... @takbitnab 🌹🌹🌹
جلوه بخت تو دل می‌برد... از شاه و گدا... چشم بد دور که هم جانی... و هم جانانی... @takbitnab 🌹🌹🌹