🏴🏴
#سخن_بزرگان ✨
#استادپناهایان میگن
میخوای عاشق چیزی بشی؛
با عمل و رفتار عاشق شو!
مثلا اگر میخواهی
عاشقِ #شاه کربلا بشی ،
هر روز صبح تو یه
ساعتِ مخصوص بگو:
"صلے اللّٰہ علیڪ یا اباعبدالله..."
بگو حسیـنجانم ،
میخوام بهتعادت کنم...
تا عاشقت بشم تا به تو عارف بشم...!
#ماملتامامحسینیم
#اللهمعجللولیڪالفرج
🍃
🥀🍃 @takhooda 🕊
4_5943005861621270472.mp3
11.67M
🔊 سخنرانی استاد رائفیپور
📝«زنان عاشورایی»
📅 ۱۱ شهریور ١٣٩٩ - تهران، میدان امام حسین علیه السلام
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
4_508430192616669398.mp3
2.31M
#سمینارکلید های موفقیت 👌
#دکتر شاهین فرهنگ
#جلسه بیست و نهم
http://eitaa.com/joinchat/3435397138Ca49cae656a
#داستانهای_قرآنی
🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#ابراهيم_13
🍃🌺🍃🌺🍃🌺
قسمت 13
زندگينامه حضرت ابراهيم عليه السلام
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✨بدینجهت از پیشگاه خداوند ، خاضعانه از خداوند درخواست کرد که خداوندا ، بمن نشان بده چگونه مردگانرا زنده میکنی و به چه کیفیت آنان راپس از مرگ ، حیات دوباره میبخشی ؟
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✨خطاب رسید : ای ابراهیم ، مگر تو به مسئله قیامت و حشر و نشر ایمان نیاورده ای ؟ گفت : خداوندا ، به آن ایمان آورده ام ولی برای اطمینان قلب و آرامش خاطرم این تقاضا را دارم سپس طبق دستور خداوند ، چهار پرنده گوناگون : طاوس ، خرس ، کبوتر و کلاغ را گرفت و سر برید .
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✨سر آنها را نزد خود نگهداشت و بدنشانرا در هم کوبید گوشت و استخوان وپوست و پر آنها رادر هم آمیخت و سپس آن پیکرهای در هم کوبیده را به چندین قسمت تقسییم کرد و هر قسمتی را روی مکان بلندی قرار داد .
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✨آنگاه سر آنها یکی پس از دیگری به دست گرفت و او را بسوی خود فرا خواند . همانگونه که تقاضا کرده بود ، از هر قسمتی از آن گوشتهای کوبیده ، ذراتی جدا شد و به سر آن حیوان متصل گردید
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✨و پس از کامل شدن آن ، حیات مجدد یافت و زندگی را از سر گرفت و بدین ترتیب ، ابراهیم قبل از قیام قیامت ، نمونه ای از مراسم و کیفیت زنده شدن مردگان را بچشم خود دید و آیتی دیگر از آیات بزرگ الهی را مشاهده نمود و ایمان او نسبت به رستاخیز و به مرحله عین الیقین رسید .
ادامه داستان در قسمت بعد ...
~~~~~~~~~~~~~~
منابع :
سوره بقره آيه 260
دوره كامل قصه هاي قرآن نوشته محمد صحفي
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
#داستانهای_قرآنی
✨🍃✨🍃✨🍃
#ابراهیم_14
✨🍃✨🍃🍃✨
قسمت 14
زندگینامه حضرت ابراهیم ع
___________
🌺در راه سفر دور و درازی که ابراهیم و کاروان کوچکش می پیمودند ، به قومی رسیدند که ستاره پرستی را شعار خود ساخته و بجای آفریدگار جهان ، به نیایش برخی ستارگان رو آورده بودند .
___________
🌺ابراهیم پیامبر خدا و ماءمور هدایت و راهنمائی همه ملتها بود . با هر انحرافی رو برو میشد ، خود را موظف می دید که با آن بمبارزه بر خیزد و مردم را از گمراهی برهاند . او در بابل با بت و بت پرستی مبارزه کرد و اینک با ستاره پرستی و ستاره پرستان رودررو قرار گرفته است .
__________
🌺ارشاد و هدایت جامعه ، نیاز به بردباری و تحمل و انتخاب شیوه های حکیمانه دارد تا تبلیغ مؤ ثر واقع شود و دعوت حق ، مورد قبول قرار گیرد .
___________
🌺ابراهیم در برابر ستاره پرستان ، از روش همراهی و موافقت با آنان استفاده کرد و شبانگاه که ستاره پرستان در برابر ستاره زهره به نیایش پرداخته بودند ، او هم زبان به ستایش آن ستاره گشود و گفت : چه زیبا و نورانی ، چه با عظمت و جذاب ، آری این است خدای من .
___________
🌺بدین ترتیب دلهای قوم را بسوی خود متوجه و محبت آنها را به خود جلب نمود . اما ساعتی بعد که طبق نظام آفرینش ، آن ستاره غروب کرد ، ابراهیم چهره در هم گشود و با لحنی اندوهبار گفت : نه ، من خدائی را که غروب کند و دستخوش تحولات و دگرگونی ها باشد ، دوست ندارم .
___________
🌺با این جملات بذر شک و تردید را در دل ستاره پرستان افشاند و پیدایش شک ، اول قدم در راه رسیدن به ایمان است .
ادامه داستان در قسمت بعد ...
___________
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
#داستانهای_قرآنی
#ابراهیم_15
🌺💖🌺💖🌺💖
قسمت آخر داستان ابراهیم علیه السلام و از فردا داستان زندگی حضرت اسماعیل علیه السلام
زندگینامه حضرت ابراهیم علیه السلام
_________________
🌺💖ساعتی بعد ماه طلوع کرد . ابراهیم نگاهی تحسین آمیز به او کرد و گفت : خدای من اینست . هم بزرگتر ، هم نورانی تر و هم جذاب تر .🌺💖
_________________
💖🌺با کذشت چند ساعت ، ماه نیز بهمان سرنوشت گرفتار شد و در گوشه آسمان غروب کرد . ابراهیم از ماه نیز بدلیل غروب کردنش ، بیزاری جست و گفت : نه ، اینهم خدای من نیست 💖🌺
________________
🌺💖و اگر پروردگار من ، مرا هدایت نکند ، من نیز در زمره گمراهان قرار خواهم گرفت و به پرستش موجوداتی همانند ستاره و ماه گرفتار خواهم گشت .🌺💖
_______________
🌺💖با غروب ماه و گذشتن ساعاتی چند ، شب بسر آمد و خورشید عالمتاب با درخشندگی و جلوه بی مانندش طلوع کرد و به حکومت ظلمت و تاریکی پایان داد .🌺💖
_______________
💖🌺ابراهیم فریاد برآورد که این خدای من اینست . هم زیبا و با عظمت و هم گرم و با حرارت و هم بزرگتر و شایسته تر ، آری اینست خدای من .💖🌺
___________________
🌺💖خورشید بر اساس قانون خلقت ، ساعتی چند نور افشانی و زمین را از نور و حرارت خود بهره مند ساخت ولی او نیز در پایان ساعات تعیین شده ، راه غروب را در پیش گرفت و از نظرها نا پدید شد .🌺💖
__________________
🌺💖ابراهیم آخرین ضربه را بر عقاید تزلزل یافته ستاره پرستان وارد آورد و گفت : نه اینهم خدا نیست . من از همه خدایان ساختگی بیزارم . من روی دل بسوی خداوندی دارم که آسمان و زمین را آفرید .
___________________
🌺💖خورشید و ماه و ستارگان را بوجود آورد و هر کدام را در مدار بخصوصی بگردش انداخت خدائی که خالق و حاکم بر جهان هستی است و همه چیز فرمان بردار بی چون و چرای او است . 🌺💖
🍃پایان داستان حضرت ابراهیم ع و از فردا داستان حضرت اسماعیل ع🍃
🌺💖🌺💖🌺💖
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊