eitaa logo
پادکست تخته سیاه
9.7هزار دنبال‌کننده
16 عکس
31 ویدیو
0 فایل
تخته سیاه | مدرسه‌ای برای معلمان، مدیران، والدین و ... ارتباط با ادمین: @takhtesiahadmin لینک کست‌باکس: http://B2n.ir/n35375 لینک شنوتو: B2n.ir/g45623
مشاهده در ایتا
دانلود
معلم ابتدایی هستم تو مدرسه دولتی خیلی انرژی داشتم با بچه ها وقت میگذاشتم ، بیرون مدرسه باهاشون ارتباط داشتم ولی نه مدیر دلش میخواد نه اداره کار تربیتی میخواد نه خانواده ها هیچ حمایتی هم نیست ، با کوچکترین اخم والدین ،معلم بازخواست میشه. ملاک خوب بودن معلم شده اینکه چندتا قبولی تیزهوشان داده سال قبل کاری ندارن که چند نفر کتابخوان کرده باشی دیگه خسته ام خیلی خسته ام یه موقعی روزی 12 ساعت با انرژی کار میکردم ولی الان دیگه نه حس میکنم تنهایی دارم دست و پا میزنم دلم میخواد زود کلاس تموم بشه برم تو غار تنهایی خودم ، کتابمو بخونم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه ما عاشق فیلمایی هستیم که معلما رو فرشته‌هایی با معجزه‌های بزرگ نشون میدن... اما واقعیت کلاس درس با تصویر رویایی فیلما خیلی فرق داره! به امید خدا توی مفصل‌تر راجع به این مسئله صحبت می‌کنیم 👇 @takhtesiah_podcast
Episode 8.mp3
32.99M
حس خستگی و فرسودگی داره آروم آروم سراغتون میاد؟ حس می‌کنید دیگه اون معلم پرانرژی روزای اول نیستید؟ اگه احساس می‌کنید به یه مکث و تجدید قوا نیاز دارید، حتما رو دنبال کنید. توی این اپیزود، با همدیگه راجع به نشونه‌ها و دلایل فرسایش شغلی معلم‌ها و راه‌های مقابله باهاش صحبت کردیم. راستی برای حمایت از تخته‌سیاه، می‌تونید از لینک زیر استفاده کنید👇 لینک حمایت از تخته‌سیاه حامی مالی این اپیزود، بازی فکری آبلون هست اگر شما هم محصول یا مجموعه‌ای دارید که مایلید برند اون توی رسانه‌ها و اپیزودهای تخته سیاه دیده و شنیده بشه، از لینک زیر درخواست خودتون رو با ما درمیون بذارید👇 لینک درخواست اسپانسر شدن تخته‌سیاه رو از کست‌باکس بشنوید👇 لینک کست‌باکس 👇 @thakhtesiah_podcast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی شغلی که یه روزی برات رؤیایی بود، کم‌کم تبدیل میشه به یه بار سنگین... 😔 این یه برش از پادکست «تخته‌سیاه» هست که توش درباره فرسایش شغلی معلم‌ها صحبت کردیم اگه می‌خواید بدونید چطور می‌شه با این احساسات کنار اومد و با راهکارهایی که برای مدیریت‌شون وجود داره آشنا بشید، حتماً این اپیزود رو گوش بدید! رو توی کست‌باکس بشنوید🎧👇 لینک کست‌باکس راستی اگر مایل باشید، می‌تونید تجربه‌های خودتون از فرسایش شغلی رو به آیدی ادمین تخته‌سیاه، به نشانی زیر، ارسال کنید: @takhtesiahadmin @takhtesiah_podcast
زمانی که استخدام شدم دولت آقای رفسنجانی بود و زمان آقای خاتمی هم دستم در تدریس بازتر بود ولی هر سال بدتر از سال قبل، ما رو گرفتار بخش‌نامه‌ها و ضمن خدمت و رتبه‌بندی و...کردند . چندسال پیش معلم حکم میرزابنویس رو داشت، باید هرکاری می‌کرد رو توی دفتر مدرسه و ثبت نمرات می‌نوشت و امضا می‌کرد تا امتیاز بگیره و مدام معلم رو با تعداد قبولی‌ها می‌سنجیدن و به این که چطور تدریس شده، خلاقانه بوده یا متعادل، به روان دانش‌آموز فشار آورده یا نه، کاری نداشتن متاسفانه همکارانی که با هزار ضرب و زور دانش‌آموز رو وادار به حفظ مطالب می‌کردن، چون آخرسال آمار قبولی بالاتری داشتند و غیر از امتحان خرداد، ابزار سنجش دیگه‌ای هم در آموزش و پرورش وجود نداره، این گروه از همکارا ژست همیشه موفق می گرفتن و همیشه هم نور چشم مدرسه و اداره بودن خب راستش یه همچین‌ چیزایی باعث میشه تا خستگی به تن آدم بمونه و دیگه سخته با همون انگیزه و انرژی روزای اول، کار رو دنبال کرد
من فردی معلول هستم از طریق آزمون استخدامی جذب اموزش پرورش شدم انقدر هر سال برای گرفتن پست اذیتم میکنن و سنگ‌اندازی میکنن که هرچی انگیزه شغلی دارم از بین میره با اینکه تواناییم از بعضی همکاران عادی بیشتر هست اما صرفا به علت معلولیتم برای پست‌بندی انقدر اذیت میشم که توی طول سال، انرژی و توانی برای کار کردن برام نمیمونه و دچار فرسودگی شغلی شدم
سلام من دانشجومعلم سال آخر دانشگاه فرهنگیان هستم. پسرم راستش من از همین الآن که حتی به صورت رسمی وارد فرآیند تدریس نشدم دچار فرسودگی شدم. دلیلش هم سرکوفت اساتید و همکاران باسابقه‌تر به ما به خاطر انتخاب این شغله. حتی روزایی که میریم مدرسه برای گذروندن واحد کارورزی، زمانی که زنگ ‌های تفریح، توی دفتر با همکارا صحبت میکنیم همه‌شون با یه لحن دلسوزانه میگن حیف از جوونی‌تون نبود اومدید سمت آموزش‌پرورش؟! این همه فرصت شغلی چرا معلمی آخه؟! اینجا چیزی نداره اینجا خبری نیست و ... خلاصه ازین جور حرفای ناامیدکننده. برای همین برخی اوقات عمیقا از اینکه این شغل رو انتخاب کردم دچار یاس و ناامیدی میشم. با اینکه جوون هستم و تازه نفس ، اما هیچ رغبتی به تدریس و خدمت ندارم. مخصوصا اینکه بنده در سال استخدام به غیر از آموزش پرورش ، فرصت‌های دانشگاهی و شغلی خیلی چرب‌تری مثل دانشگاه افسری سپاه ، دانشگاه اطلاعات دانشگاه صداسیما و ..‌. داشتم. دلیلشم صددرصد همکاران مسن‌تر و اساتید دانشگاه‌مون میدونم. نامردا برامون یه ذره انرژی نذاشتن انگار جرم کردیم اومدیم معلم شدیم😞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی اوقات این جمله‌ی کلیشه‌ای رو شنیدیم که معلمی شغل انبیاست، ولی سوال اینه که توی واقعیت، چقدر به این حرف پایبندیم...؟! مسئله این جا است که همین عدم احترام رایج نسبت به معلم‌ها، یکی از مهم‌ترین دلایلیه که خیلی از معلم‌های باانگیزه و دلسوز رو از این شغل دور میکنه. این برشی از تخته‌سیاه هست... نسخه‌ی کامل رو توی کست‌باکس بشنوید👇 لینک کست‌باکس راستی برای حمایت از تخته‌سیاه، می‌تونید از لینک زیر استفاده کنید👇 حمایت از تخته‌سیاه 👇 @takhtesiah_podcast
عرض سلام و ادب. بنده هم به عنوان یک معلم می‌خواستم از خودم خدمتتون بگم. از کودکی آرزوی معلم شدن داشتم و به پدرم که معلم بودن همیشه می‌گفتم یه روزی با هم معلم عشایر عزیز بشیم. دانش‌آموخته دکتری دانشگاه تهران هستم و راحت می‌تونستم هیات علمی دو دانشگاه معروف شهر تهران بشم اما به دلایلی سراغش نرفتم. بعد از اغتشاشات، عذاب وجدان شدیدی اومد سراغم که چرا دختران سرزمینم قربانی یک سری کم‌کاری‌ها بشن. سال ۱۴۰۲ اولین سالی بود که نام مقدس معلم رو به همراه داشتم. هر وقت که با بی‌مهری مواجه میشم و یا از برخی رفتارها دلسرد میشم، به هدفم فکر می‌کنم و دوباره انرژی می گیرم. سر نمازهام اغلب از خدا می‌خوام کمکم کنه کاری رو که درسته و باید انجام بشه، انجام بدم نه کاری که دوست دارم و یا فکر می‌کنم درست هست.
سلام و ادب در مورد موضوع فرسایش شغلی نظر دوستان و همکاران رو توی کانال خوندم. ضمن تایید اون دلایل، به نظرم یکی از دلایل دیگه، اینه که من معلم نتایج کارهای تربیتیم رو نمی‌بینم چون کار تربیتی در طی زمان، خودش رو نشون میده و با یک سال تدریس، شما هر کار تربیتی که سر کلاس داشته باشی، خیلی وقتا بازخوردی نمیگیری و تغییر محسوسی در دانش آموز نمیبینی و حتی گاها پیش میاد که رفتارها و حرفهایی میبینی و میشنوی که به صحت کارت هم شک میکنی گاهی یادمون میره که حرفها و عکس‌العمل‌های من معلم چقدر روی روند زندگی یک دانش‌آموز طی سالهای زندگیش موثره شاید اگر میشد آینده رو دید انگیزه بیشتری می‌گرفتیم و دچار این فرسایش نمی‌شدیم.
درود و خداقوت من یه معلم بازنشسته‌ام و از حدود ۴۰۰ شماره تلفن داخل گوشیم، نزدیک به نیمی از اونها متعلق به دانش‌آموزام هست. اونها در مناسبت‌ها یا گاه‌گاهی بهم زنگ می‌زنن، حضوری حالم رو می‌پرسن، در شبکه‌های اجتماعی جستجو و پیدام می‌کنن و حسابی شرمنده‌م می‌کنن. همکار و دوست عزیزی داشتم که سال ۱۳۸۰ فوت کرد. ایشون به من گفت اگر بچه‌هایی رو که دور و برت می‌بینی، بچهٔ خودت ندونی، اذیت می‌شی و از محل کارت خسته و کلافه به خونه می‌ری و خانواده هم از ناراحتی تو اذیت می‌شن. اینها همه مثل بچه‌های خودمون هستند. اگر اونها رو با این دید نگاه کنی ابدا خسته نمی‌شی، شاید جسمت خسته بشه، اما روحت همیشه شاداب و پر انرژی خواهد بود. الهی نور به قبرش بباره زنده‌یاد «عباس قهرلو» همکار و دوست گرامی من. هر سال تابستان‌ها در دوران تحصیل و تدریس، خواب مدرسه را می‌دیدم و هنوز هم دلم برای مدرسه ضعف می‌ره. اما به من بازنشسته آنقدر نمی‌دن که کرایه رفت و آمدم تامین بشه. ای کاش می‌شد دوباره به کلاس درس برگردم، ای کاش ... !
همه اپیزودهای تخته‌سیاه که تا حالا منتشر شده، اینجا در دسترس شماست. روی لینک‌ها بزنید و گوش کنید👇 0️⃣نقشه راه پادکست تخته‌سیاه 1️⃣چرا دانش‌آموزان، مدرسه را دوست ندارند؟ 2️⃣در مدارس ژاپنی چه می‌گذرد؟ 3️⃣روایتی از رنج و امید کودکان جنگ 4️⃣آموزش بدون استرس 5️⃣تربیت سیاسی 6️⃣مدرسه‌ای برای فردا 7️⃣دنیای اسرارآمیز سادبری‌ولی 8️⃣فرسایش شغلی معلما راستی می‌تونید تخته‌سیاه رو توی کست‌باکس هم دنبال کنید👇 لینک کست‌باکس برای حمایت از تخته‌سیاه، می‌تونید از لینک زیر استفاده کنید👇 حمایت از تخته‌سیاه ممنون که همراه ما هستید. ❤️ 👇 @takhtesiah_podcast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥استاد علی صفائی: مشکلات موضوع کار ما هستند نه مانع کار ما... هممون می‌دونیم که توی مسیر کاری، زخم‌ها و چالش‌ها همیشه هستن. ولی وظیفه ما این نیست که باهاشون زندگی کنیم؛ باید درمانشون کنیم. همونطور که بعضی از معلمای عزیز توی نظراتشون گفتن، راهش اینه که خلاق و پرانرژی جلو بریم، نه اینکه فرسایش شغلی بشه بخشی از هویت‌مون. 🌱💪 راستی شما چطور با چالش‌های کاریتون روبه‌رو می‌شید و اونا رو دور می‌زنید؟ نظرات و تجربه‌هاتون رو از طریق آیدی زیر با ما درمیون بذارید: @takhtesiahadmin 👇 @takhtesiah_podcast
سلام وقت شما بخیر سال ششم هست که معلمم . دانشگاه فرهنگیان درس خوندم. می‌دونم مدرسه‌مون خیلی امکانات نداره‌، بودجه‌بندی درس‌ها و بخشنامه‌ها و زمان کم و انتظارات والدین و.... همه رو می‌ذارم یه طرف و میگم حالا من برای اینکه اوضاع یه چند درجه بهتر بشه چه کاری می‌تونم بکنم . این کار هم باعث پیشرفت من میشه هم حالم رو بهتر می‌کنه و هم برای بچه‌ها خوبه. خودمم گاهی خسته میشم، اما گاهی تو همین اضافه‌کاری‌ها ممکنه یه دریچه‌ی پیشرفت کاری برای ما باز بشه (منظورم اصلا ارتقا درجه در آموزش پرورش نیست)، یه راه شغلی که نیازمون فقط به حقوق آموزش پرورش نباشه. البته این کار از تمرکز ما توی مدرسه کم می‌کنه. اما ما پیشرفت می‌کنیم و این باعث میشه حال بهتری داشته باشیم و همینطور اعتبار بیشتری. می دونم که در عمل این کار خیلی سخته اما میشه. به قول یه استادی می‌گفت الان دیگه احترام اکتسابیه نه انتصابی یعنی من معلم فقط چون معلمم کسی برام احترام نمی‌ذاره‌، واقعا این یه مقداری خودمون هم مقصر هستیم درسته سیستم آموزش پرورش مطابق نیاز روز پیشرفت نمی‌کنه اما ما خودمون باید بلند شیم و یه کاری بکنیم تا اعتبار خودمون رو به دست بیاریم.
شما هم تجربه‌های خودتون درمورد مدیریت و بهبود فرسایش شغلی رو با ما درمیون بذارید👇 @takhtesiahadmin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥معلمی، پیشه‌ی عاشق‌پیشه‌ها است... پاییز فصل عاشقی کردنه و روز اول مهر، عاشق‌پیشه‌ترین آدمای روی زمین آماده میشن تا یه صفحه‌‌ی خاص از زندگی شکوفه‌های حیات بشر رو ورق بزنن بله، ممکنه که خیلیامون خاطره‌های خیلی خوبی از بعضی معلما نداشته باشیم اما یادمون نره که چه دانش‌آموز باشیم چه والدین، دیروز و امروز و فردای زندگی خودمون و ملت‌مون رو مدیون عشق‌ورزی این عاشق‌پیشه‌هاییم این که توقع داریم معلما، بهترین باشن، توقع درستیه ولی اینم هست که ما هم چه به عنوان والدین چه به عنوان دانش‌آموز باید توی این بهترین بودن و بهترین موندن، کمک حالشون باشیم بیاید برای یه لحظه، همین‌طور که خاطره‌های تلخ و شیرین‌مون از روز اول مهر رو مرور می‌کنیم، با خودمون و خدای خودمون عهد ببندیم که هرکدومون به قدر وسع‌مون برای بهتر شدن و عاشقانه‌تر شدن محیط کلاسای درس و مدرسه، تمام تلاش‌مون رو بکنیم دقت کنید، چه خاطره‌های تلخ چه خاطره‌های شیرین، همه‌شون کارکرد خاص خودشون رو توی این ماموریت درونی و قلبی دارن... اگر مایل باشید، می‌تونید خاطره‌هاتون از روز اول مهر رو با ما درمیون بذارید: @takhtesiahadmin 👇 @takhtesiah_podcast
🔴بحران فرسودگی شغلی و کمبود نیرو در مدارس آمریکا و استرالیا آیا تاحالا به ترک حرفه معلمی فکر کردید؟ اگر پاسختون مثبته، تنها نیستید! طبق گزارش جدید سایت ABC News، بحران کمبود معلم به شدت سیستم آموزشی استرالیا و آمریکا را تحت تاثیر قرار داده و بیش از ۸۰٪ از معلمان در سال گذشته به ترک شغل خودشون فکر کردن...!!! بر اساس گزارش "لیست اولویت‌های مهارتی ۲۰۲۳"، این کمبود در مقاطع مختلف، از پیش‌دبستانی تا دبیرستان، در تمام ایالت‌ها مشاهده شده و عمده‌ترین دلیل این بحران، فرسودگی شغلی است. فشار کاری زیاد، عدم تعادل بین کار و زندگی، و نبود حمایت‌های لازم، طاقت معلما رو طاق کرده. با اینکه دولت‌ها تلاش می‌کنن تا این بحران رو مدیریت کنن، متخصصین هشدار می‌دم که تنها اتکا به این راه‌حل‌ها کافی نیست و بدون توجه به نیازهای سیستم آموزشی، اوضاع بهتر نخواهد شد. اگر شما هم به دنبال راهی برای مدیریت فرسودگی شغلی و ادامه مسیر معلمی هستید، حتماً اپیزود هشتم "تخته‌سیاه" رو دنبال کنید؛ جایی که به بررسی علل و راه‌حل‌های این چالش پرداختیم. می‌تونید گزارش کامل ABC NEWS رو از لینک زیر مطالعه کنید: لینک گزارش ---------- پی‌نوشت: این جور گزارش‌ها یه تلنگر جدی‌ به مسئولین و اوناییه که تو حوزه سیاست‌گذاری آموزش و پرورش نقش دارن. درسته که همیشه از معلما انتظار داریم با چالش‌ها بجنگن و سعی کنن مشکلاتو به روش خودشون مدیریت کنن، اما واقعیت اینه که توی لایه سیاست‌گذاری هم باید یه تغییر جدی ایجاد بشه و الا توی کشور ما هم چالش ترک شغل، خیلی دور از ذهن به نظر نمیرسه... 👇 @takhtesiah_podcast
سلام.وقت بخیر. نظرات رو درباره فرسایش شغلی خوندم،من معلم نیستم. یه مادرم؛ راستش درس‌های کتابهای درسی رو خیلی یادم نمیاد، اما درس‌های زندگی رو که از تک‌تک معلمام گرفتم خوب یادمه تا جاییکه هنوز عاشق شغل معلمی هستم! اون دلسوزی و اعتماد و امنیتی که از جانب اونا دریافت کردم، سبب شده که به پسر کلاس چهارمم هر سال یادآوری کنم: معلم مادر دوم شماست و ضمن احترام میتونی بهش اعتماد کنی! فرسودگی همه جا هست، حتی در مادری کردن برای جگر گوشه‌هامون!! بودنش هم برای اینه که به ما یاد داده نشده چطور در بهبوهه مشکلات حالمونو خوب کنیم!!چطور مشکلات و موانع رو مثل یه مسئله ریاضی ببینیم که وقتی حل میکنیم خوشحال میشیم و میگیم خوب مسئله بعدی لطفا!!! ما با پیدا کردن راه‌حل برای موانع، ساخته میشیم وگرنه هر روز در هرجای زندگی به یه سری موانع جدید برنمیخوردیم!!! مطمئن باشید حتی اگه فرصت پیاده کردن ایده‌هاتونو نداشته باشید این رفتار و منش شماست و طریقه صبر و برخورد با مسائل شماست که در دل و ذهن دانش آموزتون میمونه!!
سلام و روز بخیر من دانشجو معلم سال چهارمم و دبیری میخونم یه هفته از مهر میگذره و ما معلق نگه داشته شدیم و نمیدونیم قراره این سال رو مثل یه دانشجوی واقعی به دانشگاه بریم و یا به دلیل کمبود فضای خوابگاهی فرهنگیان، ترممون رو مجازی بگذرونیم. پارسال هم بچه‌های دبیری سال آخر، به بهانه‌ی کمبود نیرو از دانشگاه رونده شدن. آموزش و پرورش حمایتی از دانشجو معلم‌ها نداره؛نیرو میگیره بدون اینکه هیچ خوابگاهی رو تامین کنه و من دارم میبینم که بچه‌ها با چه انگیزه بالایی وارد این عرصه میشن و با چه میزان از (دریافت احترام!!) فارغ‌التحصیل میشن و به مدرسه‌ها برای کار میرن! در چنین شرایطی، دوام آوردن و از دست ندادن امیدها و ایده‌هایی که روزگاری برای معلمی در سر میپروروندیم خیلی سخته؛ چون ما انتظار داشتیم که دست کم باور کنن دانشجوییم!!!
🔴سی سال گذشت... 1️⃣قسمت اول وقتی برای اولین بار وارد کلاس شدم و دانش‌آموزان تمام قد از جا بلند شدند و سلام دادند دستها و پاهایم شروع به لرزیدن کرد... آنچه در دانشگاه خوانده بودم و آنچه در واقعیت می‌دیدم زمین تا آسمان با هم فرق داشت و من دخترک جوان و ناپخته‌ای که دوست داشت هنوزم شیطنت کند و با در و دیوار حرف بزند، اما حالا معلم شده بود و معلم بودن کار آسانی نبود... وقتی  وارد کلاس شدم و بیست جفت چشم کنجکاو را دیدم که نصف نگاهشان به سمت من و نصف دیگر بند به بیرون کلاس است از استرس آنقدر بی‌حال شدم که بچه‌ها برایم آب قند آوردند و من با عذرخواهی از بچه‌ها سعی کردم خودم را جمع و جور کنم...!! من ناخدایی بودم که  نمی‌دانستم مقصد نهایی مسافرانم کجاست... چه باید می گفتم و چگونه رفتار می.کردم با دخترکانی که شادی و غم همزمان در صورتهایشان موج می‌زد و احساسشان بلاتکلیف پشت نیمکت‌ها کشته میشد و تمام دلخوشیشان شیطنت کردن وسط کلاس بود... و داستان اینگونه آغاز شد...
🔴سی سال گذشت... 2️⃣قسمت دوم یه روز بچه‌ها در کلاس موشک کاغذی پرت می‌کردند و من هم با آنها مسابقه گذاشتم تا کدامیک برنده خواهیم شد معلم یا بچه‌ها... معاون سراسیمه و بدون در زدن وارد کلاس شد و گفت؛ شما اینجایید..!!! فکر کردم کلاس معلم ندارد! نمی‌دانم کجای قانون جهان نوشته شده بود که کلاس داری  یعنی خفه کردن بچه‌ها و سکوت مطلق کلاس؟؟!! آن روز به نظر مدیر و همکاران با تجربه‌ام،  من چه دبیر بی‌تجربه و بی‌درایتی بودم ...!! درحالیکه من فقط می‌خواستم برای چند دقیقه، در بازی و شادی بچه‌ها شریک شوم و به آنها بیاموزم شاد بودن اولین حق آنها در مدرسه هست...!! اما معلمی که خود اجازه شادی نداشت چگونه می‌توانست بچه‌هایش را شاد کند...!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبیعی است که انسان در حرکتش با نامردی‌ها، سختی‌ها و خطرات مواجه بشه؛ توی همچین شرایطی آدم، به یه نفر نیاز داره که آرومش کنه، راهنمایی‌اش کنه برای همه‌ی این‌ها که بهش نیاز داریم، ما خدا رو داریم و محتاج دیگران نمی‌شیم... 👇 @takhtesiah_podcast