هدایت شده از مقدمات اجتهاد
آیتالله میرباقریچهار توصیه کلیدی استاد میرباقری_1.mp3
زمان:
حجم:
2.16M
📌حتما به رفقای #طلبه خود برسانید📌
📣 چهار توصیۀ کلیدی استاد #میرباقری :
۱. مدیریت خواب و بیداری؛
۲. مشغولیت به مأموریت؛
۳. پرهیز از اتلاف وقت؛
۴. برنامهریزی درازمدت.
(در پرسش و پاسخ با طلاب جوان)
پ ن:
در برخی توصیه ها از جمله توصیه نحوه مدیریت خواب به نظر می رسد برای رسیدن به مطلوب مد نظر استاد نباید با نگاه صفر و صدی خود را محروم کرد و خوب است با کمک مشاور خبیر به صورت نرم و با تمرین به مطلوب نزدیک شد.
#طلبگی
#حوزه
☑️ @mirbaqeri_ir
@hadianeha
📚 📕 مقدمات اجتهاد 🖌📝
📱https://eitaa.com/Moghaddemat
✅ تلاش و کوشش آقا جمال خوانساری برای تحصیل علم و مطالعه
✍ سالی ملامحسن فیض در سفر زیارت بیت الله الحرام در شهر اصفهان بر آقا سیدحسین خوانساری وارد شد. آقا جمال فرزند آقا حسین در مجلس بود.
ملامحسن مسأله ای از آقا جمال سؤال کرد، آقا جمال نتوانست درست جواب بدهد.
ملامحسن دست بر دست زده و گفت: حیف که درِ خانه آقا سیدحسین بسته شد.
آقا جمال که تا آن وقت اوقات خود را به بطالت و تفریح ضایع می کرد وقتی که این حرف را از ملامحسن شنید متأثر شد.
از آن روز با جدیت و کوشش شبانه روزی مشغول خواندن درس شد. تا آنکه پس از یک سال ملامحسن از مکه مراجعت کرد و در اصفهان وارد منزل آقا سیدحسین شد.
باز با آقا جمال مشغول صحبت شد، دید آقا جمال بسیار صاحب فضیلت و علم شده و مسائل را خوب جواب می دهد. گفت: این آقا جمال آن آقا جمال نیست که من پارسال دیدم.
بالاخره آقا جمال خوانساری در تلاش و کوشش برای تحصیل علم و در مطالعه به حدی رسیده بود که شبی برای او شام آوردند، در موقعی که آقا مشغول مطالعه بود سفره را در کنار او گذارده و رفتند. آقا هیچ ملتفت غذا نشد تا آنکه یکدفعه شنید که اذان صبح می گویند.
آقا سر برداشت، دید شام حاضر است. گفت: چرا دیر آوردید؟ گفتند: ما آن را در اول شب آوردیم و شما ملتفت نشده اید.
📎 (قصص العلماء، ص266)
#سلوک_علمی
#طلبگی
@talab_elm
@daftar_ayatollah_javadi_amoliآیت الله جوادی آملی.mp3
زمان:
حجم:
366.8K
«اگر کسی استعداد دارد، وقتش را به موبایل بگذراند به فضای مجازی بگذراند به روزنامه بگذراند به این و آن بگذراند و این معارف بلندی که در قرآن و نهج البلاغه و صحیفه است که حرفهای آسمانی است اینها به زمین آوردند، اینها را یاد نگیرد، این شخص عمرش را تلف کرده است»
🎤حضرت آیت الله #جوادی_آملی
درس تفسیر ۹۶/۷/٣٠
#طلبگی 💎
🔹 ما آن وقتی که خودمان طلبه شدیم برداشت من این بود که طلبگی یک کار مطلوب است و ثواب دارد. آدم وقتی طلبه باشد ثواب بیشتری میبرد.
🔸 برداشت من این بود که طلبگی حداکثر یک مستحبی است در بین کارها اگر بخواهیم ترجیح بدهیم اولی است که برویم آخوند بشویم. بعد که وارد شدیم و مقداری با محیط و تکلیف و وظیفه و آیه و روایت آشنا شدیم دیدیم مسئله چیز دیگری است.
🔹 تنها مسئله یک مستحب نیست بلکه شبه وجوب دارد. قدری که نزدیکتر شدیم دیدیم مسئله شبهه نیست قطعاً وجوب دارد. و چون من به الکفایه نیست برای همه حکم واجب متعین را دارد. مسئله تنها وجوب نیست.
🔸 طلبگی یک واجب موکدی است. که از خیلی واجبها واجبتر است و حقیقت این است که هر روزی که میگذرد این وجوب را بیشتر احساس میکنیم.
🖊 بیانات علامه مصباح در جمع دانش پژوهان موسسه یزد ۷۵/۸/۱۲
#طلبگی
هدایت شده از ندای تهذیب
✅ ویژگیهای یک طلبه
☘️ ما آن وقتی که خودمان طلبه شدیم برداشت من این بود که #طلبگی یک کار مطلوب است و ثواب دارد. آدم وقتی طلبه باشد ثواب بیشتری میبرد.
✨ برداشت من این بود که طلبگی حداکثر یک مستحبی است در بین کارها اگر بخواهیم ترجیح بدهیم اولی است که برویم آخوند بشویم. بعد که وارد شدیم و مقداری با محیط و تکلیف و وظیفه و آیه و روایت آشنا شدیم دیدیم مسئله چیز دیگری است.
👈 تنها مسئله یک مستحب نیست بلکه شبه وجوب دارد. قدری که نزدیکتر شدیم دیدیم مسئله شبهه نیست قطعاً وجوب دارد. و چون من به الکفایه نیست برای همه حکم واجب متعین را دارد. مسئله تنها وجوب نیست.
❗️ طلبگی یک واجب موکدی است. که از خیلی واجبها واجبتر است و حقیقت این است که هر روزی که میگذرد این وجوب را بیشتر احساس میکنیم.
🖊 بیانات علامه مصباح در جمع دانش پژوهان موسسه یزد ۷۵/۸/۱۲
📱به #ندای_تهذیب بپیوندید:
@nedaye_tahzib
📝 گزارشی از وضعیّت بغرنج مدرسهٔ حجتیّهٔ قم در سالهای ۱۳۳۹ و ۱۳٤۰ ه ش
🎙گفتوگوی رضا تاران با آیت الله شیخ حسن ممدوحی کرمانشاهی در: www.rezataran.ir، یکشنبه ٢٥/ ۱۲/ ١٣٩٢)
🔹 «وضعیّت مدرسه حجتیّه قم یک جوری بود که الآن من فکر میکنم که ما راستیراستی چرا نمردیم یا مثلاً چهطور شد که ما از آنجا سالم دررفتیم؟!
🔸 مدرسه صاحب نداشت. مرحوم آقای حجّت که به رحمت خدا رفته بود، پسری داشت که صلاحیت برای تولیت مدرسه نداشت. مراجع آن وقت هم مدرسه را رها کرده بودند. سیمهای برقش همه خراب بود، آب نداشت، در زمستان آبِ کاسه در داخل حجره تا ته یخ زده بود، یعنی حجرهٔ ما مثل فریزر بود، واقعاً میگویم، درهای حجره وضعیّتی نداشت، پا که میگذاشتیم روی زیلو، پاهایمان یخ میکرد، دستهای ما از سرما ورم میکرد. تنها خدمت رفاهی که حوزه به ما آن وقت می کرد آخرهای آذر یا اوایل دی پنج مَن زغال میخریدند میریختند پشت درِ حجره که این برای زمستانتان. خلاصه مصیبتی بود.
🔹 مدرسهٔ حجّتیه خیلی بزرگ است، شاید مثلاً دو سه هکتار است. دستشویی مدرسهٔ حجّتیه هم آن طرفِ مدرسه بود و ما هم این ضلع مدرسه بودیم. کسی که میخواست تا دستشویی برود و بیاید، بیست دقیقه طول میکشید تا بخواهد برود آنجا یک آفتابه بردارد، از آنجا بیاورد لب حوض، با آب پر کند و با خود ببرد. بعد، حوضش هم پر از این کرمریزهها بود. اصلاً نمیشد. من هم چشمم تراخم گرفت در آنجا، که دو سه دفعه هم رفتیم تهران پشت چشم ما را تراشیدند، عمل کردم. یک دفعه هم تو مطبّ دکتر ضعف کردم، نمیتوانستیم وضو بگیریم.
🔸 میرفتیم خدمت آقای زنجانی، آقای زنجانی متصدّی مدرسه شده بود، آیةالله #سید_احمد_زنجانی، پدر بزرگوار آیةالله حاج آقا موسی. خُب ایشان هم بسیار مرد شایسته و محتاطی بودند. گفتیم: آقا، ما شبها که مطالعه میکنیم، چراغی که روشن است کشش ندارد برای مطالعه کردن. گفتند که: کسی نیست که پول بدهد شما یک مقوّا ببرید بندازید روی لامپ! ما این کار را هم کردیم. رفتیم گفتیم: آقا، ما این کار را هم کردیم، فایده ندارد. اینقدر التماس کردیم تا اجازه دادند لامپ ٦٠ را تبدیل بکنیم به لامپ ١٠٠ و مشغول مطالعه میشدیم. این وضع این مدرسه بود.
🔹 یک رخشورخانهای داشت که شما شاید از چند متریاش رد میشدی بوی رخشورخانه آدم را اذیّت میکرد. آن وقت مجبور بودند طلبهها بروند آنجا. یک آبِ حوضی داشت معلوم نبود مضاف [است] یا مطلق؛ آن وقت لباسها را آنجا میشستند، بعد بوی گند میداد.
🔸 آن سال هم سالی برفی بود. خیلی برف میآمد. مدرسهٔ حجّتیه آب انبارش بیستوسه پلّه میخورد میرفت پایین. ما هم اجازه گرفته بودیم که با آبِ آبانبار وضو بگیریم. آقای زنجانی گفت: به شرطی که شما بروید یک آفتابه آب از آبانبار بیاورید بیرون، لب باغچه وضو بگیرید! خب ما هم گاهی از اوقات آب خوردنمان هم همان بود. با همان هم غذا میپختیم. یک کوزهای دستمان بود، یک آفتابه هم دست دیگرمان، برویم پایین بیستوسهتا پلّه. چراغ هم نداشت. شبِ تاریک برف که میآمد، این برفها، کسی نبود این برفها را پارو کند. یخ میکرد قلمبه قلمبه. اینجوری شب تاریک بیستوسه پلّه غرق یخ، میخواست ما برویم، یک دستمان کوزه، یک دستمان آفتابه، که برویم آب بیاوریم بالا! من یادم هست آن وقت آمدند به ما گفتند که: کوهنوردها قلّهٔ فلانجا را فتح کردند. گفتم: خدا پدرت را بیامرزد، بگو اگر راست میگویی بیا از این پلّهها برو پایین. وضعیّت اینجور بود.
🔹 ...ما در منزلمان [در کرمانشاه] دو نفر مستخدم داشتیم. خلاصه خیلی راحت زندگی میکردیم. ولی من این زندگی را رها کرده بودم و طلبگی را انتخاب کرده بودم.
🔸 ...شبهای جمعه حاج آقا حسین فاطمی بود، از شاگردهای مرحوم آقا میرزا آقا جواد [ملکی] تبریزی بود، درس اخلاق داشت شبهای جمعه. ما میرفتیم آنجا. ایشان درس اخلاق برای طلبهها میگفت. بعد بالای منبر میگفت: آقا تو طلبهای؟ تو بطلهای! تو چه کار میکنی؟ با آن وضعمان گریه میکردیم!
🔹 ...مدرسهٔ حجّتیه دو طبقه هست. اگر شب، بعد از نماز مغرب و عشا، کسی میان این راهرو کفشش صدا میداد یا بلند حرف میزد، تا ته سالن که میرسید درِ چند تا از حجرهها باز شده بود! اعتراض میکردند: آقا، شب تحصیلی است، چه خبر است؟ در مدرسهٔ حجّتیهای که در آن زمان شاید صدها بلکه شاید پانصد طلبه داشت، کمترین صدایی نمیآمد.
🔸 کتابخانهٔ آن وقت چهار از شب رفته باز بود و کتاب گیرِ طلبهها نمیآمد. بعد مثلاً طلبه مکاسب میخواند، دور تا دورش حاشیه بود، ... کفایه میخواندند، تمام حواشی کفایه را هم مطالعه میکردند. طلبه هیچ همّی نداشت الّا اینکه درس بخواند.
#طلبگی
زمان:
حجم:
2.62M
✳️ بهرهای از دانش امام صادق (علیه السلام) نزد صاحب جواهر
💠 نقل أنّ صاحب الجواهر (قدّس سره الشریف) لمّا اشتدّت عليه سكرات الموت قال بعد ما أفاق من الإغماء :
رأيت ملكاً يقول لملك الموت : أرفق و ألطف به، فإنّ عنده شيئاً من علم جعفر -(عليه السلام)-، و من المعلوم أنّ الشّيء الذي كان عنده -قدّه- كان كثيراً في نفسه ، لكنّه كان شيئاً من علم جعفر (عليه السلام).
ترجمه
📝 نقل شده است زمانی که سکرات مرگ بر صاحب جواهر (قدّسسرّه) شدّت گرفت، به حالت إغماء رفته بود.
بعد از اينکه از آن حالت به هوش آمد گفت: فرشتهای را ديدم که به ملک الموت میگفت: با او ملايمت و ملاطفت کن زيرا که چيزی از دانش امام جعفر صادق (عليهالسلام) نزد اوست!
و معلوم است، آن چيزی که نزد صاحب جواهر بوده فينفسه بسيار زياد بوده ولی در واقع تنها چيزی از علم امام جعفر صادق (علیهالسلام) بوده است.
🔸 الرسائل الأربع ، آیت الله سبحانی ، جزء ۳ ، صفحه ۲۱۹ .
#طلبگی
💠 علمآموزی، وسیله نه هدف
🔹شهید صدر(ره):
▫️بارها گفتهایم که اگر در پی این علوم میرویم و خودمان را به آن مجهز میکنیم، فقط برای این است که میخواهیم با استفاده از این علوم برای حمایت از اسلام به میدان جنگ با دشمنان دین و اسلام برویم؛ وگرنه، صرفِ دانستن و فهم عمیق این مطالب اصولی و فقهی دقیق و تبحر در آنها هیچ تغییری در وضع اسلام ایجاد نمیکند، اوضاع امروز اسلام را حتی یک گام به پیش نمیبرد، مشکلی از مشکلات مسلمانان را از میان برنمیدارد و دردی از دردهای امت اسلام را درمان نمیکند.
📚 حوزه و بایستهها، ص۱۴۱
#طلبگی
نترسیدید که از مسخره کردنِ یک مومن، عرش الهی به لرزه درآید؟!
مرحوم آیتالله سعادتپرور میفرمودند:
روزی در مجلس درس امام خمینی طلبهای، اشکال سادهای را مطرح کرد که بعضی از طلاب خندیدند. امام پاسخ او را دادند. روز بعد دوباره آن طلبه، اشکال پیش پا افتادهای را مطرح کرد که موجب خنده طلاب شد. امام با حوصله پاسخ او را دادند. روز سوم طلبه مذکور اشکال بیربطی را مطرح کرد که این بار نیز طلاب به خنده افتادند!
این بار امام سکوت کردند. همه مبهوت شدند که چرا امام سکوت کرده و پاسخ او را ندادند. بعد از لحظاتی امام با ناراحتی فرمودند:
شما که به اشکال این آقا خندیدید، نترسیدید که از مسخره کردن و رنجاندنِ یک مومن، عرش الهی به لرزه درآید؟!
#طلبگی
هدایت شده از ندای تهذیب
آیتالله مصباح یزدیطلاب و وظیفه پاسخگویی به شبهات.mp3
زمان:
حجم:
12.19M
🔸طلاب و وظیفه پاسخگویی به شبهات
🎙آیت الله مصباح یزدی(ره)
📌در جمع طلاب و اساتید مدرسه دارالسلام تهران-۱۳۹۸/٠۱/۲۲
#طلبگی
📱به #ندای_تهذیب بپیوندید:
@nedaye_tahzib