eitaa logo
طلب العلم فریضة🌟
143 دنبال‌کننده
325 عکس
224 ویدیو
47 فایل
اطلاق افرادی/ طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه اطلاق زمانی/ اطلبوا العلم من المهد الی الحد اطلاق مکانی/ اطلبوا العلم و لو بالصین ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/dadmarzi110
مشاهده در ایتا
دانلود
29.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 نگاه غضبناک ! 🔺 خاطره استاد @Abedini از اوایل دوران 🔻 اگر به روایات باور داریم، پس چرا در عمل تعلّل می‌کنیم؟ 📌 ندیدن این کلیپ برای طلاب خسارت محضه!! @talab_elm
فوائد بحرالعلوم سیّدمهدی نجفی را خریدم به پول ۳ ماه نماز استیجاری. و منِ محزون، شهاب‌الدّین حسینی هستم. و این حروف را در حال گرسنگی می‌نویسم! یک روز و شب به دلیل نداری، چیزی نخورده‌ام! امیدوارم بتوانم به برکت اجدادم بر این سختی‌ها صبر نمایم. ۱۳۴۱ مدرسه قوام - نجف أشرف @talab_elm
تفاوت حکم و فتوا - استاد حسینی نسب.mp3
17.69M
🔴ماجرای فتوای میرزای شیرازی و ناصرالدین شاه {تفاوت حکم و فتوا} جلسه 20 تعادل و تراجیح @talab_elm
غایت دروس فقه: تسلّط بر چگونگی استنباط امام خامنه‌ای(دامت برکاته): این اجتهاد را اگر بخواهد انسان دارا بشود، باید تمرین کند، باید کار کند. این درس فقهی که شما میخوانید ولو طهارت باشد -حالا بعضی‌ از طلبه‌ها میگویند: «آقا، چرا همیشه طهارت و صلات و مانند اینها؟»- فرقی نمی‌کند؛ آن چیزی که به شما این شیوه‌ی استنباط را یاد بدهد، مورد نیاز شما است. [این] گاهی در یک مسئله‌ی مربوط به طهارت است، گاهی در مسئله‌ی مربوط به صلات است، گاهی مسئله‌ی مربوط به بحث معاملات و اجاره و مانند اینها است؛ شما باید بدانید چه جوری استنباط کنید. اگر این طریقه‌ی استنباط را یاد گرفتید، آن وقت ارزشهای اخلاقی را هم درست از کتاب و سنّت استنباط می‌کنید. 📚 بیانات در تاریخ ۱۸ اریبهشت ۹۸ بنده‌ خودم جزء معترضین(بودم)، درس خارج میرفتیم اما به استادِ درس خارج در دلمان اعتراض داشتیم که: «آقا به جای مثلا فرض کنید «صلاة»، خب مثلا «اجاره» بگویید که این کارخانجات عظیم و این اداره‌ی موسّسات و شرکتها همه(مربوط به) اجاره است دیگر؛ بعد مسئله‌ی کار و کارگر و این حرفها؛اینها را حل کنید؛ خب ما (کتاب) «صلاة» را، فرض کنید که مقدّمات صلاة را، مقارنات صلاة را، صد بار (خوانده ایم!)» آن وقت غفلت داشتیم از اینکه اگر کسی بنا است شیوه‌ی استنباط را یاد بگیرد، فرقی نمیکند که بحث «صلاة» را بخواند یا «مزارعه» را بخواند، یا «مساقات» را بخواند، یا «جهاد» را بخواند، یا «قصاص» را بخواند؛ عمده، فراگیری شیوه‌ی اجتهاد و شیوه‌ی استنباط از کتاب و سنّت است. شما طلبه‌های جوانِ عزیز به این توجه کنید، این را باید یاد بگیریم؛ شیوه‌ی استنباط را. 📚 بیانات در تاریخ ۲۵ اریبهشت ۹۵(منقول از کتاب «بدان أیّدک الله» صفحه ۴۴) https://eitaa.com/talab_elm
روزی حضرت امام در جلسه درس مطلبی را بیان فرمودند. یکی از آقایان اشکال کرد،‏‎ ‎‏ایشان توضیح داد، باز اشکال کرد و ایشان جواب داد و مطلب به درازا کشید...‏‎ ‎‏عاقبت ایشان با کمال اطمینان و با قاطعیت توأم با عصبانیت فرمودند «والله من‏‎ ‎‏هشت ساعت روی این مطلب کار کرده ام و تو از خواب پا شدی آمدی داری‏‎ ‎‏اشکال می کنی». در همین زمینه روزی پس از اشکال متعدد از ناحیه یکی از‏‎ ‎‏آقایان فرمودند (قریب به این مضمون) «کتاب آداب المتعلمین را هم خوب‏ بود می خواندید، یا بخوانید».‏ 🔰به نقل از حجت الاسلام والمسلمین سیدعباس میریونسی [پرتابل ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام] @talab_elm
از ابي محمد مهلبي، وزير بهاءالدّوله دیلمی نقل كرده‌اند كه مي‌گفت: روزي به من خبر رسيد خداوند به پسري عنايت كرده است. فرصت را غنيمت شمردم و خواستم به بهانه اين مولود صله‌اي به سيد رضي بدهم. به غلامان دستور دادم طبقي حاضر كردند و دو هزار دينار بر طبق گذاشتم و به رسم چشم روشني و هديه برايش فرستادم. سيد قبول نكرد و پيغام داده بود كه: لابد وزير مي‌دانند و اگر مطلع نيستند، بدانند كه من از كسي صله قبول نمي‌كنم. به اميد اينكه اصرارم ثمر بخشد دوباره طبق پر سيم و زر را فرستادم و گفتم: اين هدية ناچيز را قبول بفرماييد و به قابله‌ها بدهيد. او آنها را دوباره پس فرستاد و جواب داد: قابله‌ها غريبه نيستند و رسم ما بر اين نيست كه بيگانگان به خانه ما رفت و آمد داشته باشند. آنها از بستگان خودمان مي‌باشند و چيزي هم نمي‌پذيرند. براي بار سوم طبق را فرستادم و گفتم: حال كه خود قبول نمي‌كنيد بين طلبه‌هايي كه پيش شما درس مي‌خوانند تقسيم كنيد. چون طبق را آوردند استاد در حضور طلبه‌ها فرمود: طلبه‌ها خودشان حاضرند! بعد رو كرد به شاگردان و گفت: هر كس به اين پولها محتاج است بردارد. در اين هنگام يكي از آنان برخاست ديناري (طلا) برداشت و قسمتي از آن را قيچي كرد و بقيه را سرجايش گذاشت. ديگر طلبه ها هم چيزي برنداشتند. شريف رضي از آن طلبه پرسيد: براي چه اين مقدار برداشتني؟! وي گفت: شب گذشته هنگام مطالعه روغن چراغ تمام شد، خادم نبود كه از انبار مدرسه روغن بدهد، از فلان بقال مقداري روغن چراغ نسيه كرده‌ام. حالا اين قطعه طلا را برداشتم تا قرض خود را اداء كنم! سيد رضي تا اين سخن بشنيد دستور داد به عدد طلاّب كليد ساختند تا هر كس چيزي لازم داشت كليد انبار را همراه داشته باشد. اعيان الشيعه، ج 9، ص 217. @talab_elm
✔️ فقه 97/06/13 🔹 اما اگر صحنه، صحنه‌ی بزن بزن است، باز هم انسان باید نمازش را بخواند و به این نماز می‌گویند: «صلاة المطاردة» یعنی حتی در این حالت هم نماز از انسان ساقط نیست، منتها در یک چنین حالتی نمی‌شود نماز جماعت را تشکیل داد، بلکه باید هر کسی نماز خود را فرادی بخواند، اما ایماءً بخواند، گاهی به صلاة المطاردة، «صلاة المسایفة» می‌گویند، یعنی از هر طرف سیف و شمشیر رد و بدل می‌شود. می‌گویند آقا أمیرالمؤمنین در لیلة الهریر در جنگ صفّین، حضرت پنج نماز را با ایماء خوانده، نوافل را هم در نظر بگیرید، در یک چنین وضعیت و حالتی، حتی مسئله رو به قبله بودن هم ساقط است. @Nardebane_feghahat @talab_elm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علامه جوادی آملی: سه چهار تا حدیث در بازار حوزه آمده اونقدر روایات در کتب حدیثی خاک می‌خورد..... @talab_elm
15393-ar-tamam-nahjol-balaghih-koli.pdf
39.35M
فایل الکترونیک شریف «تمام نهج‌البلاغه». @talab_elm
💢نماز استیجاری برای خریدن تاریخ تمدن ویل دورانت! 🔺طلاب با تعطیلی دروس، از درس و بحث فاصله نگیرند ✔️استاد شیخ جواد مروی: 🔹مرحوم پدرم، از مرحوم آيت‌الله شیخ هاشم قزوینی استاد علی الاطلاق حوزه علمیه مشهد، نقل می‌کرد، نزدیک محرم که درس‌ها در آستانه تعطیل شدن بود، این نکته را بیان می‌کردند که آقایان و فضلا، حوزه و طلبه تعطیلی ندارند؛ متاسفانه امروز تعطیل بودن دروس به عنوان تعطیلی کامل تلقی می‌شود. 🔸گاهی آرزو می‌کردیم دروس تعطیل شود، تا فرصت پیش مطالعه و پیش مباحثه داشته باشیم و بتوانیم به تحقیقات حاشیه‌ای و سایر مطالعات برسیم... گاهی بعضی از طلبه‌ها با تعطیلات دروس، تلاش علمی را کلا کنار می‌گذارند، در صورتی که آیت‌الله سبحانی از شهید مطهری میزان مطالعه ایشان را سوال کرده بودند که شهید مطهری می‌فرمایند: «همین قدر بگویم در حد مرگ مطالعه و تحقیق می‌کنم.» 🔹آیت‌الله سید کاظم حائری می‌فرمود: شهید صدر قبل از نوشتن اقتصادنا، برای خریدن تاریخ تمدن ویل دورانت که به عربی با عنوان قصّة الحضاره در ۴۳ جلد ترجمه شده بود، نماز استیجاری گرفت‌، تا با پولش، بتواند آن کتاب را بخرد، چون معتقد بود که قبل نوشتن اقتصادنا باید مباحث اجتماعی را خوب بفهمد. @talab_elm
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸نجاست‌خواری🔸 علوم انسانی غرب که در حال وارد شدن به مزاج جامعه است، است. نباید آن‌را اینقدر با مصرف کنیم! چه فایده دارد در حالیکه غرب غذای نجس به ما می‌دهد، ما متکفّل آداب غذا خوردن باشیم؟! آیا این است؟! اگر یک کشتی، از نور به ظلمت حرکت کند و ما مسئول انتظامات اهل کشتی باشیم به گونه‌ای که حتی یک رکعت نماز اهل کشتی هم قضا نشود ولی کلّ کشتی همچنان به ظلمت حرکت کند، چه فایده‌ای دارد؟ @haerishirazi
آشنایی با موسسات تخصصی.MP3
33.76M
آشنایی با موسسات تخصصی قم ج1 استاد قنبریان [صوت برای چند سال پیش هست] @talab_elm
موسسات سطح 2 جلسه 2.mp3
14.27M
آشنایی با موسسات تخصصی قم ج2 استاد قنبریان [صوت برای چند سال پیش هست] @talab_elm
✅ تحمل سختی در راه طلبگی... 🔻 استاد عبدالله حسن زاده، فرزند ارشد آملی: ✍ یک یا دوبار از علامه حسن زاده آملی شنیدم که همان ایام جوانی، در مدرسه مروی یا مدرسه حاج میرزا ابوالفتح، آن چنان گرسنگی فشار آورده بود که حتی تکه نان خشکی هم نبود، چندبار وصیت‌نامه نوشتم زیر سرم گذاشتم که «من فلانی هستم و این اصل و نسب من است و از گرسنگی و فقر، جان سپردم». @talab_elm
هدایت شده از مقدمات اجتهاد
چهار توصیه کلیدی استاد میرباقری_1.mp3
2.16M
📌حتما به رفقای خود برسانید📌 📣 چهار توصیۀ کلیدی استاد : ۱. مدیریت خواب و بیداری؛ ۲. مشغولیت به مأموریت؛ ۳. پرهیز از اتلاف وقت؛ ۴. برنامه‌ریزی درازمدت. (در پرسش و پاسخ با طلاب جوان) پ ن: در برخی توصیه ها از جمله توصیه نحوه مدیریت خواب به نظر می رسد برای رسیدن به مطلوب مد نظر استاد نباید با نگاه صفر و صدی خود را محروم کرد و خوب است با کمک مشاور خبیر به صورت نرم و با تمرین به مطلوب نزدیک شد. ☑️ @mirbaqeri_ir @hadianeha 📚 📕 مقدمات اجتهاد 🖌📝 📱https://eitaa.com/Moghaddemat
✅ تلاش و کوشش آقا جمال خوانساری برای تحصیل علم و مطالعه ✍ سالی ملامحسن فیض در سفر زیارت بیت الله الحرام در شهر اصفهان بر آقا سیدحسین خوانساری وارد شد. آقا جمال فرزند آقا حسین در مجلس بود. ملامحسن مسأله‏ ای از آقا جمال سؤال کرد، آقا جمال نتوانست درست جواب بدهد. ملامحسن دست بر دست زده و گفت: حیف که درِ خانه آقا سیدحسین بسته شد. آقا جمال که تا آن وقت اوقات خود را به بطالت و تفریح ضایع می‏ کرد وقتی که این حرف را از ملامحسن شنید متأثر شد. از آن روز با جدیت و کوشش شبانه روزی مشغول خواندن درس شد. تا آنکه پس از یک سال ملامحسن از مکه مراجعت کرد و در اصفهان وارد منزل آقا سیدحسین شد. باز با آقا جمال مشغول صحبت شد، دید آقا جمال بسیار صاحب فضیلت و علم شده و مسائل را خوب جواب می ‏دهد. گفت: این آقا جمال آن آقا جمال نیست که من پارسال دیدم. بالاخره آقا جمال خوانساری در تلاش و کوشش برای تحصیل علم و در مطالعه به حدی رسیده بود که شبی برای او شام آوردند، در موقعی که آقا مشغول مطالعه بود سفره را در کنار او گذارده و رفتند. آقا هیچ ملتفت غذا نشد تا آنکه یکدفعه شنید که اذان صبح می‏ گویند. آقا سر برداشت، دید شام حاضر است. گفت: چرا دیر آوردید؟ گفتند: ما آن را در اول شب آوردیم و شما ملتفت نشده ‏اید. 📎 (قصص العلماء، ص266) @talab_elm
آیت الله جوادی آملی.mp3
366.8K
«اگر کسی استعداد دارد، وقتش را به موبایل بگذراند به فضای مجازی بگذراند به روزنامه بگذراند به این و آن بگذراند و این معارف بلندی که در قرآن و نهج البلاغه و صحیفه است که حرف‌های آسمانی است اینها به زمین آوردند، اینها را یاد نگیرد، این شخص عمرش را تلف کرده است» 🎤حضرت آیت الله درس تفسیر ۹۶/۷/٣٠ 💎
🔹 ما آن وقتی که خودمان طلبه شدیم برداشت من این بود که طلبگی یک کار مطلوب است و ثواب دارد. آدم وقتی طلبه باشد ثواب بیشتری می‌برد. 🔸 برداشت من این بود که طلبگی حداکثر یک مستحبی است در بین کارها اگر بخواهیم ترجیح بدهیم اولی است که برویم آخوند بشویم. بعد که وارد شدیم و مقداری با محیط و تکلیف و وظیفه و آیه و روایت آشنا شدیم دیدیم مسئله چیز دیگری است. 🔹 تنها مسئله یک مستحب نیست بلکه شبه وجوب دارد. قدری که نزدیک‌تر شدیم دیدیم مسئله شبهه نیست قطعاً وجوب دارد. و چون من به الکفایه نیست برای همه حکم واجب متعین را دارد. مسئله تنها وجوب نیست. 🔸 طلبگی یک واجب موکدی است. که از خیلی واجب‌ها واجب‌تر است و حقیقت این است که هر روزی که می‌گذرد این وجوب را بیشتر احساس می‌کنیم. 🖊 بیانات علامه مصباح در جمع دانش پژوهان موسسه یزد ۷۵/۸/۱۲
هدایت شده از ندای تهذیب
ویژگی‌های یک طلبه ☘️ ما آن وقتی که خودمان طلبه شدیم برداشت من این بود که یک کار مطلوب است و ثواب دارد. آدم وقتی طلبه باشد ثواب بیشتری می‌برد. ✨ برداشت من این بود که طلبگی حداکثر یک مستحبی است در بین کارها اگر بخواهیم ترجیح بدهیم اولی است که برویم آخوند بشویم. بعد که وارد شدیم و مقداری با محیط و تکلیف و وظیفه و آیه و روایت آشنا شدیم دیدیم مسئله چیز دیگری است. 👈 تنها مسئله یک مستحب نیست بلکه شبه وجوب دارد. قدری که نزدیک‌تر شدیم دیدیم مسئله شبهه نیست قطعاً وجوب دارد. و چون من به الکفایه نیست برای همه حکم واجب متعین را دارد. مسئله تنها وجوب نیست. ❗️ طلبگی یک واجب موکدی است. که از خیلی واجب‌ها واجب‌تر است و حقیقت این است که هر روزی که می‌گذرد این وجوب را بیشتر احساس می‌کنیم. 🖊 بیانات علامه مصباح در جمع دانش پژوهان موسسه یزد ۷۵/۸/۱۲ 📱به بپیوندید: @nedaye_tahzib
📝 گزارشی از وضعیّت بغرنج مدرسهٔ حجتیّهٔ قم در سال‌های ۱۳۳۹ و ۱۳٤۰ ه‍ ش 🎙گفت‌وگوی رضا تاران با آیت الله شیخ حسن ممدوحی کرمانشاهی در: www.rezataran.ir، یک‌شنبه ٢٥/ ۱۲/ ١٣٩٢) 🔹 «وضعیّت مدرسه حجتیّه قم یک جوری بود که الآن من فکر می‌کنم که ما راستی‌راستی چرا نمردیم یا مثلاً چه‌طور شد که ما از آن‌جا سالم دررفتیم؟! 🔸 مدرسه صاحب نداشت. مرحوم آقای حجّت که به رحمت خدا رفته بود، پسری داشت که صلاحیت برای تولیت مدرسه نداشت. مراجع آن وقت هم مدرسه را رها کرده بودند. سیم‌های برقش همه خراب بود، آب نداشت، در زمستان آبِ کاسه در داخل حجره تا ته یخ زده بود، یعنی حجرهٔ ما مثل فریزر بود، واقعاً می‌گویم، درهای حجره وضعیّتی نداشت، پا که می‌گذاشتیم روی زیلو، پاهایمان یخ می‌کرد، دست‌های ما از سرما ورم می‌کرد. تنها خدمت رفاهی که حوزه به ما آن وقت می کرد آخرهای آذر یا اوایل دی پنج مَن زغال می‌خریدند می‌ریختند پشت درِ حجره که این برای زمستان‌تان. خلاصه مصیبتی بود. 🔹 مدرسهٔ حجّتیه خیلی بزرگ است، شاید مثلاً دو سه هکتار است. دستشویی‌ مدرسهٔ حجّتیه هم آن طرفِ مدرسه بود و ما هم این ضلع مدرسه بودیم. کسی که می‌خواست تا دستشویی برود و بیاید، بیست دقیقه طول می‌کشید تا بخواهد برود آن‌جا یک آفتابه بردارد، از آن‌جا بیاورد لب حوض، با آب پر کند و با خود ببرد. بعد، حوضش هم پر از این کرم‌ریزه‌ها بود. اصلاً نمی‌شد. من هم چشمم تراخم گرفت در آن‌جا، که دو سه دفعه هم رفتیم تهران پشت چشم ما را تراشیدند، عمل کردم. یک دفعه هم تو مطبّ دکتر ضعف کردم، نمی‌توانستیم وضو بگیریم. 🔸 می‌رفتیم خدمت آقای زنجانی، آقای زنجانی متصدّی مدرسه شده بود، آیةالله ، پدر بزرگوار آیةالله حاج آقا موسی. خُب ایشان هم بسیار مرد شایسته و محتاطی بودند. گفتیم: آقا، ما شب‌ها که مطالعه می‌کنیم، چراغی که روشن است کشش ندارد برای مطالعه کردن. گفتند که: کسی نیست که پول بدهد شما یک مقوّا ببرید بندازید روی لامپ! ما این کار را هم کردیم. رفتیم گفتیم: آقا، ما این کار را هم کردیم، فایده ندارد. این‌قدر التماس کردیم تا اجازه دادند لامپ ٦٠ را تبدیل بکنیم به لامپ ١٠٠ و مشغول مطالعه می‌شدیم. این وضع این مدرسه بود. 🔹 یک رخشورخانه‌ای داشت که شما شاید از چند متری‌اش رد می‌شدی بوی رخشورخانه آدم را اذیّت می‌کرد. آن وقت مجبور بودند طلبه‌ها بروند آن‌جا. یک آبِ حوضی داشت معلوم نبود مضاف [است] یا مطلق؛ آن وقت لباس‌ها را آن‌جا می‌شستند، بعد بوی گند می‌داد. 🔸 آن سال هم سالی برفی بود. خیلی برف می‌آمد. مدرسهٔ حجّتیه آب انبارش بیست‌وسه پلّه می‌خورد می‌رفت پایین. ما هم اجازه گرفته بودیم که با آبِ آب‌انبار وضو بگیریم. آقای زنجانی گفت: به شرطی که شما بروید یک آفتابه آب از آب‌انبار بیاورید بیرون، لب باغچه وضو بگیرید! خب ما هم گاهی از اوقات آب خوردن‌مان هم همان بود. با همان هم غذا می‌پختیم. یک کوزه‌ای دست‌مان بود، یک آفتابه هم دست دیگرمان، برویم پایین بیست‌و‌سه‌تا پلّه. چراغ هم نداشت. شبِ تاریک برف که می‌آمد، این برف‌ها، کسی نبود این برف‌ها را پارو کند. یخ می‌کرد قلمبه قلمبه. این‌جوری شب تاریک بیست‌وسه پلّه غرق یخ، می‌خواست ما برویم، یک دست‌مان کوزه، یک دستمان آفتابه، که برویم آب بیاوریم بالا! من یادم هست آن وقت آمدند به ما گفتند که: کوهنوردها قلّهٔ فلان‌جا را فتح کردند. گفتم: خدا پدرت را بیامرزد، بگو اگر راست می‌گویی بیا از این پلّه‌ها برو پایین. وضعیّت این‌جور بود. 🔹 ...ما در منزل‌مان [در کرمانشاه] دو نفر مستخدم داشتیم. خلاصه خیلی راحت زندگی می‌کردیم. ولی من این زندگی را رها کرده بودم و طلبگی را انتخاب کرده بودم. 🔸 ...شب‌های جمعه حاج آقا حسین فاطمی بود، از شاگردهای مرحوم آقا میرزا آقا جواد [ملکی] تبریزی بود، درس اخلاق داشت شب‌های جمعه. ما می‌رفتیم آن‌جا. ایشان درس اخلاق برای طلبه‌ها می‌گفت. بعد بالای منبر می‌گفت: آقا تو طلبه‌ای؟ تو بطله‌ای! تو چه کار می‌کنی؟ با آن وضع‌مان گریه می‌کردیم! 🔹 ...مدرسهٔ حجّتیه دو طبقه هست. اگر شب، بعد از نماز مغرب و عشا، کسی میان این راهرو کفشش صدا می‌داد یا بلند حرف می‌زد، تا ته سالن که می‌رسید درِ چند تا از حجره‌ها باز شده بود! اعتراض می‌کردند: آقا، شب تحصیلی است، چه خبر است؟ در مدرسهٔ حجّتیه‌ای که در آن زمان شاید صدها بلکه شاید پانصد طلبه داشت، کم‌ترین صدایی نمی‌آمد. 🔸 کتابخانهٔ آن وقت چهار از شب رفته باز بود و کتاب گیرِ طلبه‌ها نمی‌آمد. بعد مثلاً طلبه مکاسب می‌خواند، دور تا دورش حاشیه بود، ... کفایه می‌خواندند، تمام حواشی کفایه را هم مطالعه می‌کردند. طلبه هیچ همّی نداشت الّا این‌که درس بخواند.