_______20110629_10985940911.jpg
964.8K
نسخه کیفیت بالای پوستر شهید بهشتی رحمه الله ...
@talabegitaejtehad
مستشکل اول بود ...
من در سال اول یا دومی بود که اطلاع پیدا کردم مرحوم طباطبائی جلساتی دارند که شبهای پنجشنبه و جمعه عده ای از فضلا در آن شرکت می کنند و علامه مباحث فلسفی را در آن جلسه در سطح بالائی مطرح می کردند این همان جلسه ای بود که به تدوین کتب اصول فلسفی منتهی شد و تقریباً از سال 34 شروع شده بود. این موضوع را که بنده می گویم مربوط به سال 39 است که در آن جلسات شرکت میکردم. در آن سالها من تصادفاً با آن جلسه ارتباط پیدا کردم و آشنا شدم و چند جلسه هم شرکت کردم بعدها البته مدت چند ماه به آن جلسه میرفتم اما در آغاز ورودم به قم تصادفاً با این جلسه مرتبط شدم. در آن جلسه هم آن کسی که حرف میزد و با استاد بحث می کرد مرحوم بهشتی بود. یعنی در آن جلسه که چهره های خوب و فاضل امروز که می شناسیم و به فلسفه معروفند شرکت داشتند، سخنگوی اول، و اشکال کننده اول، آقای بهشتی بود. بقول ما طلبه ها مستشکلین غالباً فضلای برتر و صاحبان ذهنهای فعال بودند و آقای بهشتی بیشترین اشکال را می کرد و بیشترین حرف را میزد و با استاد بحث می کرد. استاد هم به ایشان کمال اهتمام و توجه را می کرد. (منبع: جاودانه تاریخ، ج 1، بخش مصاحبه با رهبر معظم انقلاب، صفحات 30 تا 36و ص 51، از انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی)
@talabegitaejtehad
دائما ایشان را تهدید می کرد...
سه گروه دشمن داشت .گروه اول، عدهای از روحانیون از قبیل آقای لاهوتی و برخی از روحانیون عضو جامعه روحانیت مبارز تهران بودند که از ریاست ایشان بر شورای انقلاب دل خوشی نداشتند و از اینکه بعد از انقلاب پست مهمی به آنها پیشنهاد نشده بود، دلخور بودند. آقای لاهوتی درست از روزهای اول انقلاب، هر وقت به من میرسید، جملهای علیه شهید بهشتی میگفت ویا دائماً ایشان را تهدید میکرد! گروه دوم از دشمنان شهید بهشتی، ملیگراها، مارکسیتها و منافقین بودند. شهید بهشتی قدرت جذب فراوانی داشتند و در شورای انقلاب هم دارای موقعیت بالا و برجستهای بودند. منافقین از اوایل سال58، به شکل جدی مخالفتهای خود را با حزب جمهوری اسلامی شروع کردند و از هیچ شایعه، تهمت و افترائی علیه شهید بهشتی فروگذار نکردند. تمام در و دیوار شهر پر از شعارهائی بود که منافقین علیه شهید بهشتی نوشته بودند. بنیصدر و دار و دسته او هم به شکل گستردهای علیه شهید بهشتی سمپاشی میکردند. گروه سوم هم سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی کشورهای بزرگ بودند. که از طریق رسانهها و خبرگزاریهایشان، به شدت جوسازی میکردند و هر چند وقت یک بار، علیه شهید بهشتی با منافقین و ملیگراها گفتگو ترتیب میدادند. (مصاحبه جواد منصوری در تاریخ 12تیر 96 منتشر شده در سایت امام دات کام)
@talabegitaejtehad
3529144_Nero AI_Natural (11).jpg
956.9K
نسخه کیفیت بالای پوستر شهید بهشتی رحمه الله...
@talabegitaejtehad
💠 جامعه را دوقطبی نکنید!
🔹 تبلیغات انتخاباتی در حد معرفی واقعی نامزدها و شناخت نقاط قوت و ضعف آنها، با رعایت کامل صدق و راستی و رعایت حرمت و منزلت اشخاص، دور از فریبها و جنجالها و جوسازیها، کاری پسندیده است. از تبلیغات به شیوه رایج در بسیاری از جامعههای غربی که سراسر ضدارزش و نیرنگ و فریب است و پردههای ضخیمی از زرق و برق و شعارهای توخالی و مردم فریب جلوی دید مردم میآویزد تا نامزدها را آنطور که هستند نشناسند و با جوسازی مصنوعی و ایجاد گرایش های کاذب، آنها را به این و آن متمایل و از دیگران سرخورده کند، باید سخت جلوگیری شود!
🔹 مردم ما باید به گونهای آگاه و ساخته شوند که در برابر این گونه تبلیغات حساسیت پیدا کنند و واکنش منطقی نشان دهند تا عملا بازار این گونه شیوه های ضدارزشی تبلیغاتی کساد شود و نامزدها و هواداران آنها به فکر استفاده از آنها نیفتند.
📖 از کتاب مواضع تفصیلی حزب جمهوری اسلامی ص 398-399
#دنیای_بهشتی
#عکس_نوشته_شهید_بهشتی
🔰 خانهراهبراندینیجوان
🌐 www.ylhouse.ir
📲 @youngleaders
حرام است ...
یکی از اعضای وقت شورای مرکزی جامعهی روحانیت، به دلایلی کدورتی از حزب داشت؛ در شورای مرکزی جامعهی روحانیت و در غیاب شهید بهشتی تعبیر بدی دربارهی حزب و در مورد شهید بهشتی به کار برده بود؛ کلمهای که شاید قدری موهن بود. تلقیاش این بود که شهید بهشتی نقش اصلیای را در این تحزب دارد. آن موقع شهید بهشتی دبیرکل حزب بود. آن شخص درواقع شبه عقدهای از حزب داشت و از این رو تعبیر موهنی در مورد ایشان کرد. خوب یادم هست به محض اینکه این تعبیر را به کار برد، حضرت آقا یعنی امام خامنه ای حفظه الله بهقدری ناراحت شدند که گفتند: «نشستن در جلسهای که در آن به آقای بهشتی توهین میشود، حرام است» و بلند شدند. شما از همین مورد میتوانید به رابطهی حضرت آقا و دکتر بهشتی پی ببرید. آقا فوقالعاده به شهید بهشتی علاقهمند بودند. وقتی میخواستیم خبر شهادت آیتالله بهشتی را به حضرت آقا بدهیم، واقعاً نمیدانستیم چگونه بگوییم. آن موقع حضرت آقا بر اثر سوء قصدی که به ایشان شده بود، مجروح بودند. وقتی این خبر را شنیدند، بسیار برایشان ناگوار بود. (از بیانات آیتالله محمدعلی موحدیکرمانی منتشر شده در سایت خامنه ای دات آی آر 7 تیر 1399)
@talabegitaejtehd
4681665 (112).jpg
379.1K
نسخه کیفیت بالا پوستر شهید بهشتی رحمه الله ...
@talabegitaejtehad
در دبستان و دبیرستان ....
یک قانون علمی را می شود طوری بیان کرد که خواننده و شنونده از آن جلوه ای از مشیت الهی و اراده الهی بداند و می شود آن را طوری بیان کرد که از آن دترمینیسم و جبر طبیعی و مادی بداند و می تواند به شکلی باشد که نه این باشد و نه آن، که همان شکل اول شکل مطلوبی است. منتها در اینجا باید دقیق بود. معنای شکل اول این نیست که جا به جا گفته شود که اراده ی خداست، مشیت خداست نه این چیز جالبی نخواهد بود بلکه معنایش این است که کل کتاب طوری تنظیم شود که از اول تا آخر کتاب ممکن است چهار جا پیاده شده باشد که این جلوه ی مشیت الهی است، در کل این را بگویید یا اینکه ممکن است در کل کتاب یکبار هم بیشتر لازم نباشد که این را با تصویر ذکر کند اما اصول را باید بگویید. و این بیشتر به نظر من باید پایه هایش در دبستان و دبیرستان گفته شود یعنی در آنجا علوم طبیعی و رابطه ی طبیعت با خداوند درست فهمانده شود و وقتی دانشجویان با چنین روحیه ای آمدند در دانشگاه خود به خود (این نگاه الهی به طبیعیات و اسلامی شدن علوم طبیعی) درست می شود. (مجموعه سه جلدی سخنرانی ها و مصاحبه های شهید بهشتی رحمه الله ج 3 ص 23)
@talabegitaejtehad
27942_196 (111).jpg
1.58M
نسخه کیفیت بالا پوستر شهید بهشتی رحمه الله...
@talabegitaejtehad
در جمهوری اسلامی اصلا باید یکی بشوند ...
در تداوم انقلاب و در تداوم حیات جامعهمان نهادهای نوخاسته و نورسته انقلاب چه نقشی را برعهده خواهند داشت. سپاه پاسداران انقلاب یک نهاد انقلابی است که با انقلاب و با پیروزی انقلاب متولد شده و با پیشرفت انقلاب هم رشد میکند، کمیته های انقلاب اسلامی نهادی است که با پیروزی انقلاب متولد شد و با پیشرفت انقلاب همراهی کرد. جهاد سازندگی یک نهاد انقلابی است که با پیروزی انقلاب متولد شد و با پیروزی انقلاب پیشرفت محسوسی داشته است. خب اینها در چه خطی حرکت خواهند کرد. به کدام سو خواهند رفت؟ مشکل کارشان در آینده هم این است که تا به حال بوده یا باید تغییر کند؟ اصولاً بدون تغییر قابل دوام است یا باید حتماً تغییر کند؟ و اگر قرار است که تغییر پیدا کند چگونه و در کدام خط؟...مکرر در بحثهایی که میشد، احساس میشد که یک خط فکری این است که کمیتهها ادغام بشود در شهربانی و جهاد هم ادغام بشود در وزارت کشاورزی و عمران روستایی. یک خط فکری دیگر این است که کمیتهها بشوند یک نهاد دولتی جدید اما انقلابی، جهاد هم بشود یک نهاد دولتی جدید اما انقلابی خوب این دومی از اولی بهتر است اما دومی هم چیزی به دستمان نمیدهد. خط فکری سوم که پیشنهاد میشود این است که کمیتهها همچون کمیتههای مردمی بمانند، هم انقلابی و هم مردمی اما با کمک دولت. یعنی طوری باشد که دولت و ملت در اینجا یکی بشود. در جمهوری اسلامی اصلاً باید دولت و ملت یکی بشوند. جهاد هم همینطور است، دولت به جهاد کمک بکند اما جهاد دولتی نشود. دولت به کمیتههای انقلاب کمک بکند اما این کمیتهها دولتی نشوند...
این آن برداشتی است که بر اساس تجربههای این مدت روی این دو نهاد است. حتی در مورد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیشنهادی که ما مطرح کردیم و در این مواضع فکری هم منتشر کردیم و در آنجا تاکید کردیم که سپاه پاسداران هم باید به صورتی در بیاید که بخش عظیمی از اعضای سپاه تمام وقت نباشند و مهارتهای لازم را برای یک پاسدار سپاه بودند، به دست بیاورند. حضور و انضباط لازم را برای نقش یک پاسدار انقلاب داشته باشند اما طوری باشد که نیمی از وقت را هم با مردم باشند و یک کار دیگر هم داشته باشند و با مردم هم زندگی کنند و در یک کار اقتصادی و فرهنگی و امثال اینها با مردم شریک باشند. سپاه میتواند این بُعد را تا حدود زیادی حفظ کند ولی کمیته و جهاد بیشتر میتوانند حفظ کنند. بنابراین در رابطه با جهاد پیشنهادی که امروز مطرح میکنند و امیدوارم که مسئولها، شوراها و شورای مرکزی با توجه به همه تجاربی که به دست آوردند، رویش کار کرده باشند یا کار بکنند و نتیجه را زودتر برای تصویب به مجلس شورای اسلامی عرضه کنند، این است که خزانه و بیتالمال اسلامی ما باید در دسترس جهاد برای برداشت در راه خدمت به مردم با حساب و کتاب معین باشد اما جهاد به هیچ عنوان یک نهاد دولتی جدید نشود.یک خاصیت مهم این نهادهای انقلابی، اسلامی و مردم این است که خطرهای ناشی از جدایی دستاندرکاران از بینش و خط فکری و آرمان و نیاز مردم از اینها دور شود. (مجموعه سه جلدی سخنرانی ها و مصاحبه های شهید بهشتی رحمه الله ج 3 ص 47)